یاسمین رضوی
ما نمیتوانیم تمام خواسته و خواهشهای اطرافیانمان را برآورده کنیم. اگر چنین کنیم، خودمان را باید کاملا به فراموشی بسپاریم و خرج این و آن شویم. همهمان میدانیم که هرچقدر بیشتر به دیگران «بله» بگوییم و در خدمتشان باشیم، بیشتر متوقع میشوند و لطفهایمان را، وظایف همیشگیمان به حساب میآورند که اگر روزی نتوانستیم انجامشان دهیم، ناراحت و دلخور میشوند. از این گذشته، هر کسی در زندگی برنامههای شخصی و مصلحتهای فردی خودش را دارد و نمیتواند به تمام درخواستهای دیگران، مثبت یا منفی، پاسخ «بله» بدهد.
امروز جمعه است، من برای امروزم از قبل، برنامهریزی کردهام. میخواهم استراحت کنم و خستگی و کمبود خواب هفته گذشتهام را کمی جبران کنم. با آرامش یک غذای سالم درست کنم و به همراه خانواده ناهار بخورم، مطالعه کنم و یک کار عقب افتاده را رسیدگی کنم. با کودکم وقت بگذرانم و به درسهایش رسیدگی کنم. اما با صدای زنگ تلفن یکی از فامیل از خواب بیدار میشوم که درخواست میکند امروز را با آنها به پیکنیک برویم و خوش بگذرانیم. هیچ چیز برای رفتن به پیکنیک آماده نیست، در عین حال آخرین چیزی که برای شروع هفته جدیدم به آن احتیاج دارم، خارج شدن از خانه است. اگر بروم، دیروقت به خانه برمیگردم، به کارهایم نمیرسم، خستگیام چند برابر میشود و هفته خمودی را شروع خواهم کرد. اما اصرار آنها را هم نمیدانم چطور پاسخ بگویم. نمیخواهم ناراحتشان کنم و در عین حال اگر بچهها از این پیشنهاد باخبر شوند، نه گفتن به آنها بسیار سختتر خواهد شد.
در این مواقع چه میکنید؟ چطور «نه» میگویید؟ اگر نه را گفتید و سر حرفتان ماندید، آیا دچار اضطراب و عذاب وجدان میشوید؟
در ادامه میخواهیم به این سؤالات پاسخ بگوییم و راههایی را بررسی کنیم که بار منفی نه گفتن را سبک کرده و از تهاجمی بودن این کلمه کم میکند و به آن سر و شکل مثبتی میدهد.
چرا کوتاه میآیم؟
بله، من کوتاه میآیم و پیشنهاد فامیل نزدیکم را برای رفتن به پیکنیک، میپذیرم. البته نه همان دفعه اول، بلکه اصرارهای آنها ما را در موقعیتی قرار میدهد که بیشتر از آن نمیتوانم مقاومت کنم. یک ساعتی را با خستگی به جمعآوری وسایل و آماده کردن بچهها میپردازم و بعد میروم که خطی بکشم بر روی تمام برنامهریزیهایم!
اما چرا کوتاه آمدم؟ و چرا برخی از ما نمیتوانیم نه بگوییم یا به مقاومتمان ادامه دهیم؟
1ـ احساساتم قلیان کرده است. گمان میکنم باید هرطور شده به خواسته اطرافیانم واکنش مثبت نشان دهم. دچار دلسوزی شدهام. با خودم تکرار میکنم: یک روز که هزار روز نمیشود، اگر نروم آنها هم تنهایی بهشان خوش نمیگذرد. و با این توجیهات خط قرمزی میکشم روی خودم!
2ـ یادم میآید که هفته گذشته مهمانشان بودیم و چقدر بهمان احترام گذاشتند، احساس دین میکنم و فکری میشوم که اگر بگویم نمیآییم ممکن است بگذارند به حساب بیاحترامی و قدرنشناسی. اصولا ما شرقیها «نه» گفتن را در ارتباط با خودمان تفسیر میکنیم و گمان میکنیم منظور کسی که نه میگوید قطعا بیاحترامی به ما بوده است.
3ـ نمیخواهم برچسب ناسازگاری و ضد حال بودن بخورم. بهتر است آدم باحالی به نظر بیایم. کسی که پیشنهاد یک پیکنیک و دورهمی را رد میکند، فردی منزوی به حساب میآید و چه بسا برچسب افسردگی بخورد. پس بهتر است کوتاه بیایم.
4ـ فامیل ما تا وقتی پیشنهاد میدهد، حالش خوب است اما همین که نه را شنید، دچار خشم و پرخاشگری میشود و من همیشه از این لحظه پروا داشته و ترسیدهام، پس بهخاطر ندیدن خشم طرف مقابلم کوتاه میآیم.
5ـ بعدتر خودم را توجیه میکنم که اگر این پیکنیک را نروم، ممکن است تا مدتها چنین فرصتی برای دورهمی و بودن در طبیعت به دست نیاورم. ترس از دست دادن فرصت، باعث میشود که نه گفتن را فراموش کنم.
چالشهای نه گفتن
مرور چند نکته درباره این مبحث ضروری است؛
الف ـ هیچ کسی در دنیا دلش نمیخواهم «نه» بشنود و خواستهاش با مانع مواجه شود. پس منتظر نباشید همه آدمها وقتی از شما نه میشوند، شاد و هیجان زده بروند پی کارشان و دلخور نشوند. در بزرگترین مذاکرات بینالمللی که پای منافع شخصی هم در میان نباشد، شنیدن نه، ناراحت کننده است. پس نگران نباشید. ناراحت شدن جزیی، امری طبیعی است.
ب ـ کسی که پاسخ منفی را شنیده است، با همان دفعه اول «نه» شما را برنمیدارد و راضی و خشنود از شما دور شود. بلکه تلاش میکند که نظرتان را تغییر دهد. پس اصرارهای طرف مقابل هم مسألهای طبیعی است. خودتان را برایش آماده کنید و دست و پایتان را گم نکنید.
د ـ شمایی که «نه» گفتهاید هم ممکن است در مقابل اصرار طرف مقابل تمایل به کوتاه آمدن داشته باشید، چرا که همه ما انسانها دلمان میخواهد دیگران را خوشحال کنیم و روابط اجتماعیمان را حفظ کنیم. پس برای تمایل درونی به «بله» گفتن هم آماده باشید.
ه ـ بعد از «نه» گفتن دچار احساسات منفی میشویم. این مسأله هم امری طبیعی است. نگرانی، اضطراب، ترس از دست دادن و پشیمانی ممکن است به سراغمان بیاید. کنار آمدن با احساسات بعد از گفتن «نه» هم چالشی است بسیار مهم.
چطور نه بگوییم؟
1ـ برانگیختن حس همدلی. گاهی اوقات طرف مقابل ما فردی است بسیار نزدیک، اما باز هم ما نمیتوانیم درخواستش را اجابت کنیم. نزدیکی او به ما باعث میشود که چالشهای پررنگتری در مسیر نه گفتن داشته باشیم. زودتر کوتاه بیاییم، احساسات بد بیشتری سراغمان بیاید و اضطراب بیشتری را تحمل کنیم. اما یک راهکار دارد، با توضیح شرایطمان میتوانیم احساس همدلی را در طرف مقابل برانگیخته کنیم. شاید ما برای همکارمان نتوانیم توضیح دهیم که چرا داریم صراحتا به او میگوییم «نه»! اما برای مادرمان میتوانیم بگوییم که چرا نمیتوانیم با او به مهمانی برویم! «توی این هفته خیلی کار دارم مامانجان، برنامههای عقب افتاده زیادی روی دستم مونده و درس و مدرسه بچهها نیاز به رسیدگی اساسی داره» توضیح شرایط، حس همدلی را در طرف مقابل شما بیدار میکند و موضع او را میشکند و از خشونت «نه» کم میکند. البته این نکته را هم فراموش نکنید که نیاز نیست برای همه از وضعیتتان بگویید و شرح زندگیتان را برای یک «نه» ناقابل کف دست همه بگذارید.
2ـ نه و بله را ادغام کنید. چطور؟ طرف مقابل از شما درخواستی دارد، به او میگویید: بله، حتما، ولی الان بسیار گرفتارم، آیا امکان دارد این کار را تا دو ماه به تعویق بیندازی؟ چون گمان نمیکنم تا دو ماه دیگر بتوانم انجامش دهم! این هم شگردی است که ممکن است به کارتان بیاید.
3ـ ابراز تمایل مثبت؛ من در مقابل پیشنهاد پیکنیک رفتن در روز تعطیل از طرف فامیلهایم میتوانستم بگویم: خیلی دوست دارم کنارتون باشم، واقعا دلم میخواد یه روز رو در طبیعت بگذرونم، مدتهاست احساس نیاز میکنم به یک همچین برنامهای و دلم هم خیلی براتون تنگ شده ولی متأسفانه امروز هم روزش نیست و من باید به برنامههای عقب افتادهام برسم.
4ـ پاسخ را به تعویق بیندازید. خودتان را در منگنه فوری پاسخ دادن قرار ندهید. حق شماست که فکر کنید و بعد پاسخ بدهید و اینطور به طرف مقابلتان هم این پیام را رساندهاید که شما را در منگنه قرار ندهند و برایتان زمان تصمیمگیری قائل باشند. بگویید: اگر اجازه بدی بررسی و فکر کنم و بعد بهت جواب بدم. گذر زمان از درخواست، میتواند فشار روانی این مسأله را کم کند.
5ـ پیشنهاد جایگزین بدهید. اگر زیادی تحت فشارید و نمیتوانید نه را مستقیما به طرف مقابل بگویید و در عین حال احساس و علاقهتان هم درگیر است، یک گزینه پیشنهادی جایگزین درنظر بگیرید. «این هفته بعید است بتوانم همراهیتان کنم ولی حتما هفته آینده اگر برنامهای داشتید، شرکت میکنم»
هنر نه شنیدن
فراموش نکنیم که «نه شنیدن» هم نیاز به مهارت دارد. نباید توقع داشته باشیم، همه عالم با تمام درخواستهای ما موافقت کنند. حتی اگر نیت ما کاملا خیر و به نفع طرف مقابل است هم نباید از نه شنیدن ناراحت شویم، بالأخره او هم آدم است و بسته به شرایط و موقعیت و مصلحت زندگیاش پاسخ میدهد. در عین حال «نه» گفتن طرف مقابل را در ارتباط با خودمان تفسیر نکنیم. اگر بخواهیم مدام در حال ناراحت شدن باشیم، سلامت روانمان به خطر میافتد.