کد خبر: ۳۹۳۳
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۹:۳۵
پپ
گفتگوی صمیمانه با «زهرا کرباسی» داروساز و حافظ کل قرآن کریم
صفحه نخست » گفتگو



فاطمه اقوامی

عکاس: فرناز بهشتی

درد که به سراغ آدمی می‌آید، او را به دنبال طبیب و درمان می‌کشاند... او به هر جا که می‌تواند سر می‌زند تا مرهم و دوایی برای دردش بیابد... به دنبال نسخه‌ای شفابخش می‌گردد تا حالش را بهبود بخشد و درد را از خانه جسم و روحش بیرون کند... و آنوقت است که نام آن‌ها به میان می‌آید... کسانی که حکایت پیشه‌شان نقل امروز و دیروز نیست... به روزهای دور برمی‌گردد... به روزگاری که طبیبانی بزرگ چون «ابوعلی‌سینا» با تلاش بسیار راه درمان انواع دردها و رنج‌ها می‌یافتند و با آمیختن انواع گیاهان به هم معجونی شفابخش برای التیام دردها و رنج‌ها به دست می‌آوردند... به روزگاری که دانشمند بزرگ «زکریای رازی» که از نام‌آوران فن و پیشه آنان است با کشف خود نام آن‌ها را برای همیشه در دفتر تاریخ به ثبت رساند... آن‌ها آنقدر دردهای آدمی را تسکین بخشیده‌اند و مرض جان و روان را شفا داده‌اند که برای بزرگداشت مقامشان و قدردانی از تلاششان روزی از تقویم به نام آن‌ها نامگذاری شده است... روز به نام داروساز... و ما بسیار خوشوقتیم که توانستیم این هفته مهمان یکی از آن‌ها باشیم. «زهرا کرباسی» بانوی جوان داروسازی است که نه تنها با داروهای ساخت بشر آشناست و از آن‌ها برای درمان بیماران بهره می‌گیرد بلکه به داروخانه‌ای پر از نسخه‌های شفابخش دست یافته که در التیام‌بخشی آن‌ها ذره‌ای تردید وجود ندارد... اوحافظ کل آیات قرآن است، آیاتی که هر کدام به منزله دارویی شفابخش است و می‌تواند تمامی امراض جسم و روح بشر را درمان کند... با ما همراه باشید تا پای صحبت این بانوی داروساز حافظ قرآن بنشینیم و روایت زندگی‌اش را بشنویم...

در ابتدای گفتگو لطف کنید خیلی کوتاه «زهرا کرباسی» را به خوانندگان خوب مجله ما معرفی کنید.

من مرداد ماه سال 1365 به دنیا آمدم. حافظ کل قرآن هستم. در رشته داروسازی تحصیل کردم و موفق به اخذ مدرک دکترا از این رشته شدم. دارنده مدرک کارشناسی در رشته علوم قرآن و حدیث، در سال 96 توانستم رتبه 12 کنکور کارشناسی ارشد را به دست آورم و در حال حاضر هم در مقطع کارشناسی ارشد رشته روان‌شناسی بالینی مشغول به تحصیل هستم.

ارتباط‌تان با قرآن از چه زمانی شروع شد؟

من متولد مردادماه سال 1365 هستم. در دوران کودکی بچه درس‌خوانی بودم البته به موقع هم مثل بقیه بچه‌ها شیطنت و بازیگوشی داشتم. از همان سنین پایین به فعالیت‌های قرآنی‌ علاقه‌مند بودم و به صورت جسته گریخته در این زمینه فعالیت می‌کردم اما تقریبا از ده سالگی با فراگیری قرائت و مفاهیم قرآن به صورت جدی وارد این عرصه شدم. با قرائت و مفاهیم مسیرم را آغاز کردم چون آن زمان هنوز خیلی حفظ قرآن مورد توجه نبود و در این زمینه کار انجام نمی‌شد تا اینکه در سن 15 سالگی تصمیم گرفتم قرآن را حفظ کنم و به لطف خدا در زمینه موفق شدم و توانستم در مدت 6 ماه و نیم کل قرآن را به همراه ترجمه و تفسیر حفظ کنم.

چرا تصمیم گرفتید قرآن را حفظ کنید؟

به نظرم اگر کسی بخواهد به موضوعی خاص تسلط پیدا کند، بهترین راه حفظ آن است. این مسأله درباره قرآن هم صدق می‌کند. کمی تدبر در آیات قرآن ما را به این نتیجه می‌رساند که ما بهره کمی از این اقیانوس بیکران برده‌ایم و نیاز به تدبر بیشتری در آن داریم. من ترجیح دادم برای قدم برداشتن در این مسیر ابتدا به سراغ حفظ قرآن بروم و آیات قرآن در روح و جانم اثر بگذارد تا بتوانم بهتر در آن تدبر کنم. حفظ قرآن زمینه بسیار خوبی برای تدبر در آیات آن را فراهم می‌کند.

با توجه به این زمینه، چطور شد که از رشته داروسازی سردرآوردید؟

من از دوره راهنمایی به این رشته علاقه زیادی داشتم. زمانی که موفق به حفظ قرآن شدم، احساس کردم خدا با آیه‌های کتابش روح من را شفا داده است بنابراین مصمم‌تر شدم رشته‌ای برای تحصیل انتخاب کنم که در آن شفابخشی وجود دارد تا بتوانم با استفاده از علم نوین و آیات قرآن بیماران را شفا دهم. در حال حاضر هم زمانی که می‌خواهم دارویی درست کنم یا هز وقت وارد داروخانه می‌شوم همان ابتدای کار آیه 82 سوره اسراء را می‌خوانم که خداوند می‌فرماید:«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ...» (و ما آنچه مایه شفا و رحمت است برای مؤمنان از قرآن نازل می‌کنیم) و واقعا عقیده دارم قرآن یک موجود شفابخش است. یک موجود ملکوتی و زنده است که از عالم غیب بر بشر نازل شده تا باعث شفای روحی و جسمی او شود.

بعد از حفظ قرآن به این نتیجه رسیدم که حافظ قرآن همیشه مشاوری همراه خودش دارد. علت اصلی اینکه در حال حاضر مشغول تحصیل در رشته روان‌شناسی هستم، همین مسأله بود چون احساس کردم قرآن به عنوان یک مشاور است و من می‌توانم از آموزه‌های آن برای مشاوره دادن به بیمارانم استفاده کنم.

شما در مدت 6 ماه کل قرآن را با ترجمه و تفسیر حفظ کردید. همزمانی حفظ ترجمه و تفسیر با خود آیات کار سختی نبود؟ و چطور توانستید در این مدت کوتاه کل قرآن را حفظ کنید؟

به عقیده من حافظ قرآن یعنی حفاظت‌کننده از تک تک آیات قرآن و حالا کسی که می‌خواهد از آیه‌های قرآن حفاظت کند باید به معنی و تفسیر آیات هم مسلط باشد. البته بهره بردن از تفسیر قرآن بستگی به سعه وجودی هر شخصی دارد.

به صورت کلی من حفظ بدون ترجمه و مفاهیم را قبول ندارم و در حال حاضر هم در کلاس‌های حفظ قرآن خودم حتما در زمینه مفاهیم قرآنی هم مطالبی را تدریس می‌کنم. درست است که این مسأله در روند حفظ تأثیر دارد اما حفظ و تفسیر در کنار هم تأثیر مثبتی روی افراد دارد که با این تعییر احتمالی روند حفظ قابل مقایسه نیست. از طرفی جزو خصوصیات اخلاقی من این است که دوست دارم یک کار را سریع انجام بدهم و زودتر به نتیجه نهایی آن برسم که خدا توفیق داد و توانستم در عرض 6 ماه و نیم قرآن را حفظ کنم. البته این را هم بگویم در آن دوره‌ای که ما برای حفظ شرکت کردیم فقط ترجمه و تفسیر آموزش داده نمی‌شد بلکه مباحثی چون اخلاق، تجوید، مکالمه عربی و نهج‌البلاغه هم تدریس می‌شد به صورتی که من پس از اتمام حفظ قرآن کاملا به زبان عربی مسلط بودم تا حدی که وقتی مدتی بعد به مکه مکرمه مشرف شدم می‌توانستم با عرب‌زبان‌هایی که آنجا حضور داشتند صحبت کرده و بر سر ولایت حضرت علی‌علیه‌السلام بحث کنم.

زمانی که حفظ قرآن تمام شد و به آیات انتهایی رسیدید، چه حسی داشتید؟

من هیچ وقت روزی که صفحه 604 یعنی آخرین صفحه قرآن را حفظ کردیم فراموش نمی‌‌کنم. وقتی به سوره ناس رسیدیم من سرم روی رحل قرآن بود و از گریه زیاد نمی‌توانستم آن آیات را بخوانم. همه کلاس داشتند گریه می‌کردند. در فیلمی که از آن جلسه گرفته شد وقتی از من سؤال می‌پرسند که چرا ناراحتی و گریه می‌کنی در جواب می‌گویم چرا قرآن تمام شد؟ چرا بیشتر نیست؟ فقط در حالت گریه داشتم این جملات را می‌گفتم و برایم قابل قبول نبود که به آخر قرآن رسیدم. از این جهت برایم تلخ بود اما از سوی دیگر از اینکه توانسته بودم قرآن را حفظ کنم، بسیار شیرین بود و اصلا باورم نمی‌شد که خدا به من این لیاقت را داده که آیات بزرگ و با عظمت قرآن در قلب من جای گرفته باشد.

این هم‌نشینی با قرآن برای حفظ آن چه تأثیری در زندگی شخصی حافظ قرآن دارد؟

اشاره کردم که حافظ قرآن اگر با ترجمه و معنی آیات را حفظ کند، مثل این است که 6236 مشاور دارید. یعنی او به تعداد آیات قرآن مشاور در کنار خودش دارد که در هر لحظه و برای هر کاری که می‌خواهد انجام دهد راهنمایی‌اش می‌کنند چون خداوند در آیه 29 سوره انفال می‌فرماید:‌ «...إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ...» اگر تقوای الهی پیشه کنید، ما برای شما فرقان قرار مى‌دهیم. فرقان یکی از اسامی قرآن است به معنای وسیله‌ای است که حق را از باطل مشخص می‌کند. کسی که حافظ قرآن است و آیات آن را با مفهوم حفظ کرده باشد در هر جایی از زندگی که بر سر دو راهی قرار بگیرد، با رجوع به آیات می‌تواند خواست خدا را متوجه شود. می‌تواند تشخیص دهد کدام راه حق است و کدام باطل. پس این فرقان در اختیار حافظ قرآن قرار می‌گیرد اما اینکه چقدر از آن بهره ببرد، بستگی به خود او دارد.

کمی از رشته داروسازی برایمان بگویید.

به نظر من رشته داروسازی کامل‌ترین رشته پزشکی است. یعنی شما درباره تمام آناتومی بدن، بیماری‌هایی که ممکن است برای اعضای مختلف بدن به وجود بیاید، داروهای مختلف اطلاعات به دست می‌آورید و کلا در تمام زمینه‌های پزشکی اطلاعات زیادی را دریافت می‌کنید اما متأسفانه در ایران به این رشته آن‌طور که باید بها داده نمی‌شود. آن جایگاهی که درشأن یک داروساز و در کشورهای دیگر به او می‎دهند، اینجا وجود ندارد. این رشته با وجود اینکه بسیار شیرینی است، رشته سنگینی محسوب می‌شود. هم شامل دورس حفظی است و هم دروس تحلیلی. شما به عنوان یک داروساز باید بتوانید خیلی خوب نحلیل کنید که مثلا علت فلان مشکل شخص چیست تا بتواند بهترین دارو را تجویز کند.

چند وقتی است این مسأله در جامعه پزشکی مطرح شده که داروپزشک جایگزین داروساز شود که به نظرم کار بسیار قشنگی است اما این مسأله نیازمند این است که داروخانه‌های کشور تحت کنترل بیشتر و دقیق‌تری قرار گیرند تا افرادی که به صورت تجربی کار در داروخانه را یاد گرفته‌اند با شخص داروساز اشتباه گرفته نشوند. در حال حاضر وقتی به داروخانه می‌رویم افرادی که مطلع نیستند تفاوت بین دکتر داروساز و نسخه‌پیچ را متوجه نمی‌شوند و این باعث می‌شود مقام داروساز تنزل پیدا کند. بسیاری از افراد برای حل مشکل خود از نسخه‌پیچ داروخانه سؤال می‌کنند و چون او اطلاعات درستی ندارد، اشکالات کار او به پای پزشک داروخانه نوشته می‌شود. کاش داروسازان در ایران به جایگاهی مشابه جایگاه داروسازان سایر کشورها برسند. البته متأسفانه به طور کلی پزشکی در ایران وضعیت مطلوبی ندارد از این جهت که در برخی موارد پول حرف اول را می‌زند و بعضی از افراد با پرداخت پول در رشته‌های پزشکی تحصیل می‌کنند که این مسائل واقعا به جامعه پزشکی ما صدمه می‌زند.

مسأله دیگری که در بحث داروسازی مهم است و من به خاطر آن رشته داروسازی را انتخاب کردم اهمیت کار تحقیقاتی در این رشته است که متأسفانه به این مورد هم در کشورمان کم توجه می‌شود. من برای پایان‌نامه دکترا 8 داروی گیاهی آنتی‌بیوتیک درست کرده بودم که اگر امکانات و بودجه بود می‌توانستم آن‌ها را وارد مرحله ورود به بازار کنم منتهی چون بودجه فراهم نیست و دانشجو باید خودش هزینه را متقبل شود و این موارد از دور خارج می‌شوند. چه بسیار دانشجویانی هستند که خروجی پایان‌نامه دکترای آن‌ها به ساخت دارو یا تشخیص یک بیماری خیلی مهم که درمان آن هم ذکر شده، منتج می‌شود ولی به خاطر عدم بودجه، در همان مرحله پایان‌نامه می‌ماند.

با توجه به اینکه در آیات قرآن، از قرآن به عنوان شفا ذکر شده، به نظر شما به عنوان کسی که هم در حوزه داروسازی فعالیت دارد و هم حافظ قرآن است، چه ارتباط و تفاوتی بین داروی قرآن و داروهای ساخت بشر وجود دارد؟

خداوند در آیات 82 سوره اسرا، 57 سوره یونس و 44 سوره فصلت می‌فرماید که قرآن داروست. منتها این دارو تفاوت‌های اساسی با داروهای ساخت بشر دارد. اول اینکه تاریخ مصرف و انقضا ندارد. اگر از داروی قرآن کمتر استفاده شود باز هم به همان میزان اثرگذار است، برخلاف داروهای ساخت بشر که اگر کمتر از مقدار توصیه شده مصرف شود، هیچ اثری ندارد. از داروی قرآن هر چه بیشتر مصرف شود، نور علی نور و هدایت روی هدایت است ولی در مورد داروهای ساخت بشر در صورت استفاده بیشتر، دچار سوءمصرف می‌شود اما مهم‌ترین مسأله درباره داروی قرآن این است که پزشکی که داروی قرآن را تجویز کرده خداوندست. کسی که انسان را آفریده و از تمام ریزه‌کاری‌های وجود او چه از لحاظ جسمی و چه روحی آگاه است و مطمئنا چیزی تجویز نمی‌کند که کوچکترین خدشه‌ای به طبیعت واقعی انسان وارد کند ولی در مورد داروهای ساخت بشر این نکته وجود دارد که چون علم تجربی نقص دارد، هر زمان که می‌گذرد داروی بهتری جایگزین داروهای قبلی می‌شود.

داروهای ساخت بشر هر کدام عوارض جانبی خاص و اندیکاسیون‌های (موارد مصرف) محدودی دارد اما در مورد قرآن این‌طور نیست. نه عارضه جانبی تا به حال برای قرآن تشخیص داده شده و نه موارد مصرف آن محدود است.

آیا در مجامع علمی ما از دستورات قرآنی در جهت درمان بیماری‌ها بهره گرفته می‌شود؟

متأسفانه من تا به حال ندیدم. طبق نظر ائمه علیهم‌السلام درمان بیماری‌ها شامل سه مرحله هست. اول توکل بر خداوند و توسل به ائمه اطهار، دوم توجه به دستورات قرآن و احادیث اهل‌بیت است و سوم مراجعه به پزشک و دستورات او. این‌ها باید در کنار هم باشند تا درمان بیماری‌ها به بهترین نحو به انجام برسد. اما با کمال تأسف ما در خیلی از موارد دو مورد اول را ندیده می‌گیریم. بارها اتفاق افتاده که وقتی بیماری برای گرفتن دارو به داروخانه مراجعه می‌کند، من در کنار دادن داروی تجویزی به او، می‌گویم فلان کار روایی را هم انجام بده ولی با کمال تأسف برخورد خوبی مشاهده نمی‌کنم چون در جامعه ما جا نیفتاده که آن سلسه مراتبی که عرض کردم باید رعایت شود. اگر این اتفاق می‌افتاد مطمئنا هم بیماری‌ها سریع‌تر بهبود پیدا می‌کرد و هم بیماری‌ها خیلی کمتر می‌شد.

در حال حاضر در بسیاری از کشورهای آمریکایی و اروپایی از قرآن برای درمان بیماری استفاده می‌کنند. در این کشورها از آموزه‎‌های قرآنی نه تنها در زمینه بیمارهای روحی مثل افسردگی و فوبیاهای مختلف بلکه در جهت درمان بیماری‌های جسمی بهره گرفته می‌شود حتی آن‌ها از این آموزه‌ها در جهت بهبود معلولیت‌های جسمی، درمان انواع بیماری‌های خود ایمنی، کاهش درد زایمان و دردهای قبل از عمل جراحی و... استفاده می‌کنند. من وقتی تحقیقات کشورهای خارجی در مورد آیات قرآنی و استفاده از آن‌ها در شفابخشی بیماران‌شان را می‌بینم به یاد این سخن حضرت علی‌علیه‌السلام می‌افتم که فرموده‌اند: «الله الله فِی القُرآن لا یَسبِقُکُم بِالعَمَلِ بِه غَیرُکُم/ خدا در نظر داشته باشید مبادا دیگران در عمل به قرآن از شما پیشی بگیرند» که متأسفانه مشاهده می‌کنیم چنین اتفاقی رخ داده است.

مطمئنا همه آیات قرآن دلچسب وشیرین هست اما آیا آیه‌ای هست که بیشتر از بقیه مورد توجه شما قرار گرفته و در ذهن شما حک شده باشد؟

در جای جای زندگی آیات مختلفی به ذهنم می‌آید اما آیه 62 سوره یونس خیلی آرامم می‌کند. در این آیه خدا می‌فرماید: «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (آگاه باشيد دوستان خدا نه ترسی بر آن‌ها هست و نه اندوهگين مى‌‏شوند.) یعنی آنان از حوادث آینده نمی‌ترسند و به انواع فوبیاهایی(ترس‌ها) که در جامعه امروزی زیاد شده و در مباحث روانشناسی و پزشکی به آن اشاره می‌شود، دچار نمی‌شوند. در قسمت دوم می‌فرماید «و لا هم یحزنون» یعنی آن‌ها گرفتار افسردگی‌های مختلف هم نمی‌شوند. البته منظور این نیست که اولیای خدا مشکلی ندارند بلکه آنقدر ارتباط‌شان با خالق‌شان زیاد است که اگر مشکلی هم برایشان پیش آید با توکل و راهکارهایی که خداوند به آن‌ها نشان داده سریع آن مشکل را حل می‌کنند. این آیه خیلی به من آرامش می‌دهد چرا که آن را به این حدیث پیامبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و سلم ربط می‌دهم که فرموده‌اند «حافظان قرآن، دوستان خداوند هستند.» پس حافظان قرآن هم نه ترسی بر آن‌هاست و نه اندوهگین می‌شوند.

آیه دیگر آیه 17 سوره انعام «وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (و اگر خدا به تو زيانى برساند كسى جز او برطرف‌كننده آن نيست و اگر خيرى به تو برساند پس او بر هر چيزى تواناست) یعنی اگر خدا بخواهد اتفاقی می‌افتد و اگر نخواهد همه آدم‌های روی زمین هم جمع شوند نمی‌توانند کاری کنند. پس از سختی‌های روزگار و اتفاقاتی که می‌افتد نباید اندوهگین شد چرا که اگر توکل انسان به خداوند باشد و دستورات او را اجرا کند، خدا او را از فرش به عرش می‌رساند.

در حال حاضر مشغول چه فعالیت‌هایی هستید و چطور بین آن‌ها توازنی برقرار می‌کنید تا در کنار هم بتوانید آن‌ها را به انجام برسانید؟

در حال حاضر هم در داروخانه مشغول فعالیت هستم و هم در مرکز آموزش قرآن حرم عبدالعظیم و دو مرکز جامعه القرآن دیگر قرآن تدریس می‌کنم. یکی، دو روز هم در سازمان غذا و دارو برای قشر پزشک جامعه آموزش قرآن دارم. در کنار این‌ها تحصیل در رشته روان‌شناسی را هم دنبال می‌کنم.

بارها پیش آمده که شاگردان هم از من این سؤال را پرسیده‌اند که من چطور همه این فعالیت‌ها را در کنار هم دنبال می‌کنم. به نظر من حفظ قرآن توفیقی هست که اگر بخواهی به آن برسی باید کارها را دسته‌بندی کنی. برخی از کارها مثل حفظ قرآن و فعالیت‌های قرآنی به صورتی است که اگر شما یک قدم برای آن برداری و یک ساعت برایش وقت بگذاری خداوند چند برابر به وقتت برکت می‌دهد. در آیه 69 سوره عنکبوت آمده است: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» (و كسانى كه در راه ما كوشيده‏ اند به يقين راه‌‏هاى خود را بر آنان مى‌‏نماييم و در حقيقت ‏خدا با نيكوكاران است) یکی از راه‌های تلاش در راه خدا فعالیت‌های قرآنی است. اگر کمی در راه قرآن وقت بگذاری، وقتت ارزش پیدا می‌کند و این چیزی است که من در زندگی خودم دیدم. من علاوه بر فعالیت‌هایی که اشاره کردم در فضای مجازی هم فعالیت قرآنی دارم و کانالی به عنوان حافظان وحی دارم که بیشتر از ده هزار نفر عضو دارد. مطالبی که در آن کانال می‌گذارم تمام مطالب تولیدی خودم هست و وقت زیادی برای تهیه آن‌ها صرف می‌کنم اما معتقدم وقتی قدمی در این زمینه برمی‌دارم خداوند قدم‌های زیادی را در زندگی برایم برمی‌دارد. حتی اگر یک نفر هم به واسطه آموزش‌های خودم متحول کنم، خیلی برایم ارزشمند است چرا که خداوند در سوره مائده آیه 32 می‌فرماید: «...وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا...» هرکس یک نفر را زنده کند گویا کل انسان‌ها را زنده کرده است. امام صادق‌علیه‌السلام طبق این آیه می‌فرمایند: منظور از احیا کردن و زنده کردن یک انسان آموزش دادن به او را هم شامل می‌شود.

تا به حال در زمینه قرآن به چه عناوین و مدارجی دست پیدا کرده‌اید؟

من دارنده مدرک بین‌المللی حفظ قرآن هستم و عناوینی را هم در مسابقات قرآنی به دست آوردم. البته قبل از اشاره به برخی از این عناوین باید به این نکته اشاره کنم که من زیاد علاقه‌مند شرکت در مسابقات قرآنی نیستم چرا که احساس می‌کنم شرکت در این مسابقات باعث می‌شود آرامشی که قرار است قرآن برایم به ارمغان بیاورد را از من می‌گیرد. برای همین فقط در حد تثبیت محفوظاتم در این مسابقات شرکت می‌کنم که نتیجه‌اش کسب عناوینی چون رتبه اول حفظ کل قرآن در مسابقات کشوری علوم پزشکی، رتبه دوم حفظ کل کشوری، رتبه دوم حفظ 20 جزء کشوری، رتبه دوم حفظ 20 جزء و کل در دوره‌های چهاردهم، پانزدهم، شانزدهم و هفدهم مسابقات قرآن و عترت، رتبه اول مفاهیم در سطح کشوری و... بود.

جایگاه قرآن را در جامعه امروزی ما چطور می‌بینید؟

متأسفانه جایگاه قرآن در جامعه امروز جایگاه خوبی نیست. خداوند در آیه 96 سوره اعراف می‌فرمایند:«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا...» اگر مردم شهرها ایمان می‌آورند و تقوای الهی پیشه می‌کردند قطعا برکات آسمان و زمین را بر آن‌ها نازل می‌کردیم ولی آیات ما را تکذیب می‌کنند.

فکر نمی‌کنم الان حتی 5 درصد از آیات قرآن در جامعه ما اجرا شودکه اگر بود بر طبق این آیه وضعیت اقتصادی ـ معیشتی جامعه به این صورت نبود.

به نظر شما به عنوان یک خانم حافظ قرآن که از نظر علمی هم در رتبه خوبی قرار دارید، یک انسان موفق چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

خداوند در سوره قصص و یوسف به مشخصات حضرت موسی و حضرت یوسف اشاره می‌کند. در آیه 14 سوره قصص آمده است: «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» (و زمانی که به سن بلوغ رسید به او حکمت و علم دادیم و این چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم.) به نظر من یک انسان برجسته کسی است که بتواند علم و تزکیه نفس را در کنار هم داشته باشد. یکی از رسالت‌های پیامبران هم همین بوده که در جای جای قرآن به آن اشاره شده و خداوند می‌فرماید: «وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ» یعنی هم کتاب و حکمت را به شما آموزش دادم و هم تزکیه نفس را. یعنی این دو باید در کنار هم باشد.

در سوره آل‌عمران هم یکی از مشخصات اولوالباب یعنی صاحبان علم و دانشمندان این است که «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...» یعنی اولوالباب کسانی هستند که خداوند را در همه حال خداوند را یاد می‌کنند و در عین حال تفکر هم دارند. یعنی نه یاد کردن و ذکر به تنهایی کافی هست و نه تفکر به تنهایی. خیلی از دانشمندان هستند که الان به زندگی در مریخ دست پیدا کردند اما به توحید نرسیدند چون تزکیه نفس ندارند. خیلی از افراد هم هستند که دائما تسبیح در دست دارند و ذکر می‌گویند اما از لحاظ علمی واعتقادی آن اعتقاد واقعی را ندارند و ممکن است در مشکلات زندگی این عدم اعتقاد واقعی کار دستشان بدهد. به نظرم یک انسان موفق باید این دو را در کنار هم داشته باشد.

و به عنوان سؤال آخر اگر بخواهید یکی از آیات قرآنی را به خوانندگان ما هدیه بدهید کدام آیه است؟

آیه 57 سوره یونس که خداوند می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» (اى مردم به يقين براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى و درمانى براى آنچه در سينه‏ هاست و رهنمود و رحمتى براى گروندگان [به خدا] آمده است) قرآن یک موجود ملکوتی هست که خداوند از عالم غیب برای ما فرستاده و اگر خداوند نمی‌خواست حتی یک کلمه از آن را نمی‌توانستیم تلفظ کنیم. همانطور که در آیات مکرر سوره قمر می‌فرماید: «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» (و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرده‌ايم پس آيا پندگيرنده‏‌اى هست (حالا که خداوند قرآن را برای ما آسان کرده و موعظه‌ و یک داروی بدون عارضه و شفادهنده فرستاده که هیچ طبیبی نمی‌توانست آن را تجویز کند بهتر است طبق آیه 50 سوره ذاریارت که می‌فرماید: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» به سوی خدا فرار کنیم و تمام نیات و اهداف خودمان را به سوی خدا قرار دهیم تا زندگیمان را رنگ خدایی بگیرد همانطور که در آیه 138 سوره بقره خداوند می‌فرماید: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ»

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: