یاسمین رضوی
میگویند همهگیریاش به اندازه سرماخوردگی است. افسردگی را میگویم. به سرماخوردگی روح معروف است، آنقدر که احتمال دارد هرکسی به آن گرفتار شود. زن و مرد هم نمیشناسد، اگرچه زنها بیش از مردان در معرض ابتلا به افسردگی قرار دارند. با این مقدمه میتوانیم تصور کنیم که هر کدام از ما، مجرد یا متأهل به افسردگی دچار شویم. نکتهای که میخواهیم امروز درباره آن صحبت کنیم، نحوه برخورد با همسری است که دچار افسردگی شده است. چه باید کرد؟ چطور باید با او رفتار کنیم؟ چه اندازه درباره افسردگی اطلاعات داریم؟ و نکاتی که در ادامه با هم مرور خواهیم کرد.
مطلع شوید
اطلاعاتتان را درباره افسردگی افزایش دهید. کتاب و مقاله بخوانید و با مشاور و روانشناس گفتگو کنید. بسیاری از رفتارها مثل انزوا و غم و اندوه یا منفینگری و سیاهبینی و حتی تنبلی کردن و نداشتن انگیزه از خانه بیرون آمدن، عوارض افسردگی است که اگر شما درباره این مطالب چیزی ندانید، در ارتباط با خودتان آن را تفسیر میکنید و دلخور و به هم ریخته میشوید و همین مسأله روابطتان را تحت تأثیر قرار دهد و وضعیت همسرتان از آنچه هست، بغرنجتر شود.
تصمیم نگیرید
کسی که در وضعیت افسردگی قرار دارد، نباید در این شرایط تصمیمات سرنوشتسازی بگیرد. پس اگر همسر افسردهای دارید، او را در شرایطی قرار ندهید که مدام مجبور به تصمیمگیری باشد. یا حتی نسبت به تصمیماتش زیاد جدی نباشید. تصور کنید که فرد در موقعیت افسردگی به دلیل بیانگیزگی و منفیبافی، تصمیم به جدایی بگیرد و بگوید بهخاطر خودتان نمیخواهد دیگر با شما زندگی کند. در چنین شرایطی نباید تصمیمش را جدی بگیرید. در عوض باید کمک کنید که در شرایط طبیعی قرار بگیرد.
جدی بگیرید
همانطور که نسبت به تصمیماتش نباید آنقدرها جدی باشید، نسبت به شرح حالش، جدی باشید. وقتی از حال بدش میگوید یا بیانگیزگی و حتی میل به خودکشی، اینها را جدی بگیرید. افسردگی یک بیماری جدی است، شاید از دور ژستی عوام فریبانه به نظر برسد ولی فرد افسرده واقعا حالش خوب نیست و نیاز به کمک و درمان دارد و ممکن است تهدیدهایش را عملی کند.
خودت باش
اگر مدام افسردگی و حال بد همسرتان را انکار کنید، او مجبور میشود که به شما دروغ بگوید و حالش را پنهان کند. زنی را تصور کنید که دچار افسردگی پس از زایمان شده است و به همین دلیل نسبت به نوزادش بیمیل است و هم حال و حوصله هیچ فعالیتی را ندارد. اگر همسر این زن، شرایطش را جدی نگیرد، مدام از او میخواهد که شاد باشد، به خانه زندگیاش برسد، حتی به او برچسب میزند که مادر سنگدل و بیاحساسی است که نوزادش را دوست ندارد! اما هیچ کدام اینها نیست و با این برچسبها حال مادر فقط بدتر میشود. در حالی که میشد با یک مشاوره و مراجعه به یک روانشناس و رفتار درست همسر و اطرافیان، در زمانی کوتاه، حال مادر بهتر شود.
درمان، عیب نیست
ممکن است همسر شما هم به عنوان یک فرد افسرده، چندان نسبت به شرایطش آگاه نباشد. حتی آن را انکار کند. البته منظور ما این نیست که شما هم، به هر تغییر خلق و خویی، برچسب افسردگی بزنید. با یک روانشناس صحبت کنید و رفتارهای همسرتان را زیر نظر بگیرید، اگر چند نشانه افسردگی، بیش از دو هفته در همسرتان مشاهده شد، او افسرده است و نیاز به درمان دارد.
به دلیل عدم آگاهی نسبت به شرایط و حتی پیش زمینههای ذهنی، ممکن است فرد نسبت به درمان، مقاومت کند. شما باید او را آرام کنید و کمکم نظرش را نسبت به درمان اختلالات روحی، تغییر دهید. میتوانید او را نزد یک پزشک عمومی یا پزشک خانواده ببرید و بخواهید که آزمایشهای چکاب برایش بنویسید و با این روش او را در پروسه درمان قرار دهید.
شنونده باشید
به همسر افسردهتان برای شرکت در مهمانی و سفر و یا حتی حرف زدن و درد و دل کردن، فشار نیاورید. با این حال، سعی کنید او را به سمت صحبت کردن درباره احساسش سوق دهید. وقتی از احساساتش صحبت میکند، شنونده خوبی باشید. او را تمسخر نکنید، احساساتش را دست کم نگیرید، سرزنشش نکنید و قیافه آدم شکست خورده و تحت ظلم قرار گرفته به خود نگیرید. آرام و با طمأنینه، شنونده فعال باشید.
بحث و دعوا ممنوع
مشخص است با کسی که درگیر افسردگی است نباید بحث کرد. اگر مشکلی در رابطه با زندگیتان وجود دارد، دربارهاش بحث و دعوا نکنید. فرد افسرده ممکن است نظرات غیرمنطقی، ناامیدانه و غیرمنصفانهای داشته باشد، قابل درک است که همسر این فرد چقدر ناراحت و یا عصبانی میشود اما بحث کردن برای تغییر نظر او، آخرین کاری است که باید انجام دهید. تصور کنید که همسر شما وقتی حسابی از کار خانه خستهاید و حسابی با بچهها سر و کله زدهاید و نسبت به بیماری همسرتان هم دغدغه دارید، به شما میگوید: «حس میکنم هیچ کسی به فکر من نیست، در تمام عمرم تنها و بدبخت بودم» معلوم است که شما این حرف را به خودتان میگیرید و میگویید پس نقش من چیست؟ این همه تلاش برای زندگی و رابطه چرا دیده نشده؟ اما اگر راجع به افسردگی اطلاعات داشته باشید، میدانید که نباید این حرف را در ارتباط با خودتان تفسیر کنید و البته نباید برای اثبات غیرمنصفانه بودن حرفش با او بحث کنید. میتوانید بگویید: «میدانم که خیلی احساس بدی است، چیکار کنم حالت بهتر بشه؟»
ورزش و تغذیه
فرد افسرده دچار انرژی کمی است. در واقع افسردگی باعث میشود که انرژی روزانه خیلی زود تخلیه شود. به همین خاطر ممکن است فرد قادر نباشد تمام کارهای روزمرهای که از او انتظار دارند را انجام دهد یا به خوبی آنها را پیش ببرد. زنی که افسردگی دارد، ممکن است نتواند تمام خانه را تمیز کند و به بچهها هم رسیدگی کند، ممکن است نتواند ناهارش را به موقع درست کند یا حتی میز صبحانه را جمع و جور کند. مرد افسرده ممکن است از رفتن به سر کار پرهیز کند و تمام قولهایی که به شما داده است را به تأخیر بیندازد.
انرژی فرد به تحرک بدنی و تغذیه ربط مستقیم دارد. میتوانید او را به ورزش کردن تشویق کنید، شرایط پیادهروی دو نفرهتان را محیا کنید. فستفود را از زندگیتان تا جای ممکن حذف کنید و غذاهای چرب و خیلی شیرین را کنار بگذارید در عوض با میوه و سبزیجات، سفرهتان را پر از ویتامینهای انرژی بخش کنید.
خدا را به زندگیتان دعوت کنید
«الا بذکرالله تطمئن القلوب». حضور خدا در زندگی، میتواند فرد را آرام کند. داشتن یک پشتوانه عاطفی که قادر و توانای بیبدیل است، قلب آدمها را گرم کرده و دلشان را قوت میبخشد.
همسرتان را به سوی معنویت سوق دهید.
داروهای شفابخش
اگر وضعیت همسرتان زیادی بغرنج است، باید به روانپزشک مراجعه کنید. روانپزشکان معمولا قائل به دارو درمانی هستند. اگر داروهایی برای همسرتان تجویز شد، مراقب باشید که آنها را به موقع و به اندازه مصرف کند.
خودتان را فراموش نکنید
زندگی با یک فرد افسرده، مشکلات خودش را دارد. گاه نگاه میکنید و میبینید به طور کامل خودتان را از یاد بردهاید و یا تحت تأثیر نگاه منفی و بیانگیزگی همسرتان قرار گرفتهاید. تا سرحال و سالم نباشید نمیتوانید به کسی کمک کنید. پس حواستان به خودتان باشد. مشاوره بگیرید. ورزش کنید. خوب بخوابید و غذای خوب بخورید. معاشرت کنید و آرام باشید. خوشبختانه افسردگی از آن بیماریهایی است که درمان دارد.
فرزند خود را فراموش نکنید
بچههایتان باید درباره شرایط بدانند. آنها را مطلع کنید. تغییر رفتار والدین، کودکان را با احساس عدم امنیت روبرو میکند و اضطراب به دلشان چنگ میزند. میترسند و بهانهگیر میشوند. قبل از اینکه بچه به این وضعیت برسد، با او حرف بزنید. شاید مجبور باشید که وظیفه همسرتان را هم تا زمان بهبودیاش به دوش بکشید. رابطهتان را با بچهها حفظ کنید.