مریم کمالینژاد
صحنه آشنایی است. کودکی که سر میز غذا حاضر نیست لب به غذا بزند اما تقاضای نوشابه دارد و والدینش او را تهدید میکنند که تا غذا نخوری خبری از نوشابه نیست. معمولا کودک با لجبازی حاضر نمیشود غذای سالم را بخورد و کار به جیغ و گریه میکشد و والدین برای ساکت کردن کودک و زهر نشدن وعده غذایی به دهان بقیه اعضای خانواده یا مهمانها، تسلیم شده و نوشابه را در اختیار کودک قرار میدهند.
یا کودکی که با والدینش به فروشگاه رفته و دستهای کوچکش را از پفک، چیپس، انواع شکلات و بیسکویتهای متنوع، پر کرده است و یا دارد برای خرید یکی از آنها با پدر و مادرش چانه میزند.
تصور مادری که با یک قاشق و کاسه غذا در دست، دنبال کودکش میرود تا موفق شود یک قاشق غذای بیشتر به او بخوراند، یا والدینی که از وزن نگرفتن کودکشان، نگران، به پزشک مراجعه میکنند، آنقدر تکرار شده است که همه ما آن را میشناسیم.
نوجوانهایی که علاقه مفرطی به فستفود دارند و روزی نیست که یک وعده فستفود طلب نکنند. بچههایی که با سبزیجات و میوه، قهرند و لب به آنها نمیزنند.
والدین باید با بدغذایی کودک چه کنند؟ یا بهتر است بپرسیم چه کنیم که کودکمان به غذای سالم علاقهمند باشد و از خوراکیهای کم ارزش و حتی مضر دوری کند؟ الگوهای تربیتیمان در مورد تغذیه کودک باید چگونه باشد؟ در ادامه به این سؤالات پاسخ میدهیم.
بهترین درمان، پیشگیری است
همه ما میدانیم که بهتر است قبل از افتادن در چاله، چشمهایمان را خوب باز کنیم و مسیر را تغییر دهیم. در مورد عادات تغذیهای کودکان هم، همین قانون برقرار است. بهتر است از همان ابتدای غذاخور شدن کودک، درباره عادات تغذیه و رفتارهای تربیتی، مطلع و آگاه باشیم؛ در همین زمینه خوب است این نکات را در نظر بگیرید.
غذا، غذا است
غذا، غذا است، کارکردش تقویت و سالم نگه داشتن ارگان و اعضای بدن است. وسیلهای برای ابراز عشق نیست. برای ابراز عشق به کودک از کلمات و آغوش استفاده کنید، از لبخند و تشویق نه از غذا!
میتوانید خودتان را بسنجید؛ اگر والدی هستید که برای ابراز عشق به کودک بساط کیکپزی را راه میاندازید و با عشق به هیجان خوردن کودک نگاه میکنید، اگر برای تشکر و تشویقش به بستنی و هله و هوله متوسل میشوید. بهتر است در این الگوی تربیتی تجدید نظر کنید. عشق والدین به فرزندان تمامی ندارد، اما خوردنی تمام شدنی و کنترل شدنی است. این را هرگز فراموش نکنید.
ناظم غذا
یادتان هست وقتی مبصر کلاس میشدید و نام خوبها و بدها را روی تخته مینوشتید؟ حالا قرار نیست برای فرزندتان نقش مبصر را بازی کنید. برخی والدین در نقش پلیس غذا فرو میروند، اجازه نمیدهند کودک به غذاهای چرب، شیرین و تنقلات لب بزند. تمام مدت حواسشان هست که کودکشان غذای سالم و سبزیجات مصرف کنید. یک لقمه کمتر یا بیشتر غذا خوردن کودک، آنها را برآشفته میکند. این والدین معمولا به میل طبیعی کودک به غذا خوردن بیتفاوتند و سعی میکنند کودک سر ساعاتی خاصی که آنها تعیین میکنند به فرزندشان غذا بخورانند. کودکان این والدین معمولا دور از چشم پدر و مادر، به سمت غذاهای ناسالم کشیده میشوند. پرخور یا کم خور میشوند چون ربطی میان گرسنگی و غذا خوردن پیدا نمیکنند و همیشه کسی به آنها برای غذا خوردن فشار آورده است، دچار تنش و فشار روانی هستند. صحنه غذا خوردن کودک مساوی است با میدان جنگ! انکار کودک و اصرار والدین.
کودکی که گرسنه نمیشود
تازه مادرها، گمان میکنند که تحت هیچ شرایطی نباید اجازه دهند کودکشان گرسنه بماند. آنها همیشه یک کاسه پوره و یک قاشق در دست، دنبال کودک میدوند یا در حال پرسیدن «گرسنهای؟» از کودک هستند. اجازه دهید کودک گرسنه شود و تقاضای غذا کند و سپس به او غذا بدهید. کودکتان را تبدیل به یک پرخور نکنید.
غذا به مثابه هدیه
برخی والدین از غذا به عنوان وسیلهای برای آرام کردن کودک یا تشویق او استفاده میکنند. کودکی که زمین خورده، کودکی که از هم بازیاش کتک خورده و در حال گریه کردن است، کودکی که مورد عتاب و دعوای پدرش قرار گرفته را با پیشنهاد شکلات و بستنی، آرام نکنید. غذا، غذاست و نه وسیله آرام سازی! اگر میان غذا و آرامش پیدا کردن ربطی ایجاد کردهاید، منتظر بمانید که فرزندی پرخور تحویل بگیرید که مدام برای آرام کردن خودش و فرار از موقعیتهای استرسزا، به غذا پناه میبرد.
خوب دقت کنید
خوب دقت کنید که که جزء گروههای بالا نباشید. اما اگر بودهاید و حالا دیگر کار از کار گذشته و نمیدانید چه کار کنید، پیشنهاد میکنیم راه حلهای زیر را خوب مطالعه کنید.
از فرزندتان عذرخواهی کنید
از فرزندتان در هر سن و سالی که هست غذرخواهی کنید که روش درستی در ارتباط با تغذیه او نداشتهاید. سپس یک خودکار و کاغذ بردارید و درباره غذاها و نقش غذا در زندگی و سلامت انسان و هرم غذایی برایش با نقاشی توضیح دهید. میتوانید آن را تبدیل به یک بازی روزمره کنید. با کودک درباره غذا صحبت کنید اما حوصلهاش را سر نبرید.
سختگیر نباشید
درباره خوردن غذاهایی که از نظرتان ارزش غذایی زیادی ندارد، خیلی هم سختگیر نباشید. بالأخره کودک شما یک روزی پیتزا و نوشابه را تجربه خواهد کرد. نمیتوانید جلوی بستنی خوردن کودک را تا ابد بگیرید. اجازه دهید تجربه کند اما آن را تبدیل به یک الگوی تغذیهای نکنید.
خودم غذا میخورم
آنقدر نگران سر و وضع کودک هستید که اجازه نمیدهید خودش غذا بخورد؟ این بیتوجهی به استقلالطلبی کودک ممکن است او را تبدیل به یک بدغذای حسابی کند. اجازه دهید خودش غذایش را بخورد، سر و صورتش را پر از ماست و ماکارونی و خورشت کند، با یک حمام مسأله حل میشود. به استقلالطلبی کودک احترام بگذارید.
دوست ندارم
ممکن است فرزند شما نسبت به غذایی سالم و پر ارزش ابراز بیعلاقگی کند. پیشنهاد ما این است که اصرار نکنید. حتی اگر حاضر نیست یکبار هم آن ماده خوراکی را امتحان کند، به زور متوسل نشوید. ظرف غذایش را بردارید، اما نسبت به بیعلاقگیاش هم تسلیم نشوید. دفعه بعد میتوانید به روشی متفاوت همان ماده خوراکی را به کودک پیشنهاد کنید. وقتی کودک ببینید که بیعلاقگیاش توجه کسی را جلب نکرده است، دست از مقاومت میکشد.
الگوی خوبی باشید
والدینی که خودشان مدام در حال خوب و بد کردن غذاها هستند، یا فستفود خورهای قهاری به شمار میروند و نصف هفته را در رستوران و کافه به سر میبرند، یا کسانی که نسبت به غذا بیاهمیتاند و ساعت مشخصی برای غذا خوردنشان ندارند، نباید انتظار داشته باشند که فرزندشان الگوی تغذیهای بهتر از خود آنها داشته باشد.
مشارکت کودک
میتوانید پروسه غذا خوردن را با کودک شریک شوید. از او در غذا درست کردن کمک بگیرید. در آوردن ظرفها، تمیز کردن سبزیها، شستن میوهها و... مشارکت باعث میشود کودک نسبت به غذا میل بهتری داشته باشد.
اضافههای مضر
ممکن است کودک شما به غذای اصلی لب نزند و شما هم میدانید که او بیش از شش هفت ساعت است که چیز درستی نخورده و گرسنه است، علت را درک نمیکنید اما نگرانید و برای اینکه از گرسنگی نجاتش دهید، به او پیشنهاد هله و هوله میدهید، یا دسرش را دو برابر میکنید یا با خودتان میگویید بالأخره بستنی هم از شیر است، بهتر از گرسنگی است. سعی نکنید برای سیر نگه داشتن کودک، قید غذای اصلی را بزنید.
همزمانی غذا را فراموش نکنید
برای اینکه خودتان بهراحتی تشخیص بدهید رفتارتان در کودک و عادت تغذیهای او چه اثری خواهد گذاشت، به همزمانی رفتار و اتفاقها خوب فکر کنید. ذهن کودک، هر دو چیزی را که با هم همراه شود، بین آنها ارتباط برقرار میکند و یا یکی را علت دیگری میداند. اگر کودک چندین بار هنگام غذا خوردن با پرخاشگری و یا عصبانیت والدینش روبرو شود، به این نتیجه میرسد که غذا خوردن عامل عصبانیت والدین است و خودش را از این شرایط فراری میدهد. همزمانیها را پیدا کنید.