سید امیرعلی ناقدی
سبک زندگی و مفاهیم منفی همچون تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی و نیز مفاهیم مثبتی چون حیات طیبه و معنویت، از جمله کلمات پر تکرار در گفتمان رهبر انقلاب میباشد اما مفهوم سبک زندگی چند سالی است که در ادبیات نظری طرح شده از سوی ایشان، بیشتر ملاحظه شده است. رهبر انقلاب اسلامی در بیانیهی راهبردی معروف به «گام دوم» که بمناسبت چهل ساله شدن انقلاب شکوهمند اسلامی منتشر نمودند، در کنار طرح مباحث متعدد دیگر که هم دستاوردهای انقلاب را شامل میشدند و هم آینده روشن و پیش روی انقلاب را ترسیم میکنند، مقوله سبک زندگی را نیز در آخرین فراز از این بیانیه مورد اشاره قرار میدهند. سبک زندگی منحصرا هفتمین سرفصل از بخش توصیههای بیانیه ایشان است. بطوری که ایشان در تبیین نقشه دشمن در این حوزه اینگونه مینویسند: «تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است».1
چیستی سبک زندگی
سبک زندگی (Life Style) مجموعهای از رفتارها، هنجارها، خرده فرهنگها و ظواهر زندگی افراد در اجتماع است که از لحاظ تاریخی، بصورت خاص ماحصل دوران مدرن و عصر پسا صنعتی است. مفهومی که بیش از همه برگرفته از فرهنگ مصرف گرایی میباشد. اولین کسی که این مفهوم را تحت عنوان سبک زندگی در دوران مدرن طرح نمود، آلفرد آدلر، روانشناس اتریشی بود.
با ورود و پر کاربرد شدن عبارت «سبک زندگی غربی» به فضای فکری و رسانهای کشور، عبارت مترادفی توسط برخی دغدغهمندان حوزه دین و اندیشه اسلامی نیز طرح گردید که به «سبک زندگی اسلامی» معروف است. در برخی از تعاریف ارائه شده برای این مفهوم، سعی شده است که با نگاه به تعاریف مشابه اما بیگانه با فرهنگ و اصول مورد قبول جامعه دینی، تعریفی صحیح و منطبق با اصول اسلامی ارائه شود: «منظور از سبک زندگی اسلامی این است که تمامی گرایشها، تمایلات، باورها، ارزشها و مجموعه برداشتها، عادتها، نگرشها، سلیقهها، معیارهای اخلاقی، اقتصادی و سیاسی فرد یا جامعه در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بر مبنای آموزههای دین اسلام و عمل به آنها پایه ریزی شود»2
سبک زندگی و سلطه
اگر بخواهیم در ادبیات نظری حاکم بر گفتمان امامین انقلاب اسلامی، به بررسی مفهوم سبک زندگی، آفتها و پیامدها، زمینههای شکلگیری و راهکار مقابله با این پدیده بپردازیم؛ ناچاریم نسبتِ این پدیده اجتماعی ـ فرهنگی را با دشمنِ گفتمان انقلاب اسلامی و راهبردهای او، مورد توجه قرار دهیم.
سبک زندگی غربی، ماحصل پدیده و فرهنگ مصرف گرایی است. فرهنگی که از نتایج شوم دوران مدرنیته است. فرهنگی که آثار سوء اقتصادی و اجتماعی در جهان ایجاد کرده است. رهبر انقلاب اسلامی برخلاف بسیاری افراد مسامحه کار در حوزه فرهنگ و نیز سادهاندیشان، پدیده مصرفگرایی و سبک زندگی حاصل از آن را را یک اتفاق و تصادف در عرصه فرهنگی اجتماعی نمیدانند و آن را ماحصل طراحی نظام سلطه معرفی میکنند: «از این خطرناکتر، این است که سررشته همین تحولات منفی در سطح بینالمللی، در دست کسانی باشد که آنها به وسیله این تحولات میخواهند اهداف خودشان را ـ که یا زر است یا زور ـ تأمین کنند و برای آنها چیزی به نام هویت ملتها اصلا ارزش ندارد؛... برای اینها آنچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در کشورها و دولتهای اروپایی و غیره نفوذ کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این کمپانیها، سرمایههای عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آورند. هدف این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء میکرده است که اخلاق جنسی ملتها را خراب کنند، راحت میکردند؛ مصرف گرایی را در بین آنها ترویج کنند، بهراحتی این کار را انجام میدادند؛ بیاعتنایی به هویتهای ملی و مبانی فرهنگی را در آنها ترویج کنند، این کار را میکردند. اینها، اهداف کلان آنها بوده است که تصویر میکردند. آن وقت همیشه لشگری هم از امکانات فرهنگی و رسانهای و روزنامههای فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده است، که اینها امروز یواش یواش دارد پخش میشود.»3 در این راستا، سینمای هالیوودی که نماد استفاده ابزاری و اقتصادی از رسانه در دنیای مدرن است، پیشتاز بوده است. «در اواسط قرن بیستم، هالیوود تلاش کرد تا مشکلات مالیاش را از راه رسیدن به سودهای کلان بوسیله ساخت فیلمهای عظیم رزمی و پرفروش حل کند تا از این طریق نه تنها به سودهای کلان دست یابد بلکه بتواند تسهیلات خود را گسترش دهد. همچنین تبلیغ برای یک سبک زندگی مصرفگرا همواره یکی از اولویتهای سینمای هالیوود بوده است، آنچنانکه همواره خانواده را به این سمت تشویق میکند که اگر میخواهید به لذت واقعی زندگی تصویر شده در فیلمهای سینمایی دست یابید باید از ابزارهای مادی استفاده کنید.»4
تبعات اقتصادی سبک زندگی غربی
یکی از زمینههای شکلگیری فرهنگ غربی، مصرفگرایی است. امروزه در فرهنگ مادی غرب مصرفگرایی به یک شعار اصلی تبدیل شده است و آن اینکه «تا میتوانی بخر و هر چه بیشتر مصرف کن». با این شعار رقابت در خرید و مصرف به عنصر اصلی این فرهنگ تبدیل شده است. در نتیجه مسابقهای در خرید و مصرف کالای خریداری شده بین افراد جامعه ایجاد شده است. نمودهایی از این فرهنگ در رسانههای ملی و نیز خصوصی کشور ما نیز به وفور دیده میشود. مصرفگرایی نوین و توسعه انواع فروشگاههای بزرگ (مواد غذایی، اسباب منزل، پوشاک، وسایل الکتریکی و غیره) در زیر یک سقف، مردم را به مصرفگرایی انبوه عادت داده است. افراد در محیطی قرار میگیرند که کالاهای متنوع در یکجا مقابل چشمانشان جمع است. هر چند استفاده از این نوع فروشگاهها در صرفهجویی وقت اهمیت بسیار دارد ولی در ترغیب کردن مردم در خرید بیشتر نیز مؤثر است. همچنین مدگرایی از عوامل مؤثر در مصرفگرایی میباشد که بر اساس آن کالاها باید برای دورههای معینی(یا محدودی) تبلیغ و استفاده شوند.5 شاید همین مصادیق بود که در سالهای گذشته، منجر به توجه ویژه رهبر انقلاب به مقوله مصرف گرایی و نیز سبک زندگی در کشورمان گردید.
اما در سبک زندگی دینی موضوع مهمی به نام قناعت و زهد وجود دارد که سفارش بسیار بر آن شده است. در بسیاری از اعمال عبادی دین مبین اسلام همچون روزهداری و نیز ثواب نیکوکاری و توجه به مستمندان، توجه به همسایگان این فضیلت اخلاقی برجسته میشود. همچنین صرفهجویی و مقابله با اسراف، جنبه دیگر سبک زندگی اسلامی است که در مقابل مصرفگرایی صرف و برآمده از فرهنگ غربی است. رهبر انقلاب نیز در سیر نامگذاری سالها، یک سال را بعنوان سال «اصلاح الگوی مصرف» نام نهادند. ایشان در پیامی که در آغاز سال ۱۳۸۸ قرائت نمودند و در آن عنوان سال را نیز مشخص کردند، ضمن آسیبشناسی از وضعیت مصرف منابع در کشور، با اشاره به پیوست فرهنگی مصرف نادرست منابع و ریشهدار بودن آن در فرهنگ مادیگرایانه و نفسانی، به ذکر برخی نتایج این فرهنگ غلط همچون افزایش تضاد طبقاتی و شکاف اجتماعی، نابودی منابع کشور و... میپردازند: «با هوی و هوس، با خواهش دل و آنچه که نفس انسان از انسان مطالبه میکند، نمیشود مصرف را مدیریت کرد. کار به جائی میرسد که منابع کشور به هدر میرود، شکاف بین فقرا و اغنیاء زیاد میشود، عدهای در حسرت اولیات زندگی میمانند و عدهای با ولخرجی و ولنگاری در مصرف، منابع را هرز و به هدر میدهند. ما بایستی الگوی مصرف را اصلاح کنیم. ما بایستی به سمت اصلاح الگوی مصرف حرکت کنیم.»6
بکارگیری زنان برای تأمین نیروی ارزان کار در ازای متلاشی کردن بنیان اجتماعی و خانواده
راحتطلبی و لذتجویی از جمله ویژگیهای سبک زندگی غربی است. گرایشی مادی که در مسائل مختلفی اثرات خود را نشان میدهد. فرار انسان غربی از تشکیل خانواده یا پایبندی به خانواده تشکیل داده شده توسط خود یکی از عواقب شوم این پدیده علاوه بر گسست خانوادهها و یا متلاشی شدن آن، شکل نگرفتن خانواده است. بطوریکه دیگر تمایلی در انسانهای تربیتیافته در این تمدن برای تشکیل خانواده، فرزندآوری و تعهد نسبت به کودک و همسر دیده نمیشود. از اثرات مادی و ملموس این اتفاق، بحران پیری جمعیت در کشورهای غربی است. بحرانی که سبب شده این کشورها ولو بخاطر نگرانی از افول سرمایه انسانی[۹] خود، به تکاپو و اصلاح روند غلط خود بیفتند.
رویه تغییر اولویت زنان به کار در محیطهای کاری ولو کارهای با درجه سختی بالا و رتبه اقتصادی پایین همچون کارگری در محیطهای صنعتی، در غرب و با انقلاب صنعتی شکل گرفت و در یک قرن اخیر، به شکل افراطی، منجر به خارج کردن زنان از خانه ولو به قیمت گرفتن شغلهای کارگری و سخت در کارخانهها، و بجایش سپردن کودکان به مهدکودکهای حاشیهی محیطهای کاری (در جهت تسهیل این رویه) شده است. آمریکا نیز که سرعتی نسبتا بالا در صنعتی شدن بخصوص در یک قرن اخیر که عصر شکوفایی ارتباطات و رسانه بوده را تجربه کرده است، در این روند نقش قابل توجهی هم برای جامعه خود و هم برای الگوسازی سبک زندگی متناسب با این روند در جهان را ایفا نموده است.
در قرن بیستم میلادی، تبلیغات زیادی پیرامون تشویق زنان جهت شرکت در فعالیتهای اقتصادی و غالبا کارگری در کارخانهجات آمریکایی تولید شده بود که پوستر تبلیغاتی «میتوانیم انجامش دهیم!»، یکی از معروفترین این تبلیغات است. این پوستر با عکس یک زن که بصورت نمادین بیانگر زور بازوی زنان جهت کار در خط تولید کارخانجات صنعتی است و با عبارت «We can do it» توسط جی. هاوارد میلر در سال ۱۹۴۳برای شرکت وستینگهاوس الکتریک طراحی گردید و به طرز گستردهای توسط رسانههای جمعی آن دوره پخش گردید.
در پس رقابت شرق و غرب در راستای صنعتی شدن، بسیاری از کارخانههای صنعتی بزرگ حتی در راستای تسهیل کار سپردن کودکان به مهدکودک، مهدکودکهایی در کنار کارخانه به راه انداختند تا در ابتدایِ این مسیر جدا کردن زن از محیط خانه، زنان خیلی سختی نکشیده و دلسرد نشوند و گسست روابط خانوادگی بصورت شوکی و آنی صورت نگیرد.
تلاش جریان نفوذ به منظور الگوسازی غلط برای زنان
متاسفانه جریانهای معاند اصول مترقی اسلام و انقلاب اسلامی، حتی بعضا با ظاهری منافقانه و به ظاهر دیندار7، در تلاشند که این سبک زندگی پوسیده غربی که از عوامل اصلی افول غرب است را در کشورمان تسری دهند. مشابه این جریانها در سایر کشورهای اسلامی نیز تحت راهبرد تهاجم فرهنگی در حال پیادهسازی است. برخی نخبههای سیاسی غربگرا، مسئولین غافل یا فریب خورده و رسانههای وابسته به جریان نفوذ، در تلاشند که با تحقیر نقش مادری در فرهنگ اصیل اسلامی به «نوکری و خدمتکاری» برای جنس مذکر و با چاشنی تحریک احساسات زنان، زنان را بعنوان نیروهای کار ارزان قیمت به سمت محیطهای کاری گسیل داشته و از طرفی با ترویج فرهنگ سپردن کودکان به مهدکودک و دوری مادر از خانه، آوردن فرزندان کمتر و یا فرزند نیاوردن؛ اصولا این وظیفه خطیر را از دوش زنان بردارند.
نمونه بارزی از اجرای سیاستهای فرهنگی آموزشی نظام سلطه توسط جریان نفوذ، اجرای مخفیانه برخی دستورالعملهای ابلاغی سند موسوم به ۲۰۳۰ در کشور است. این سند که بعد از ورود جدی رهبر انقلاب و مخالفت علنی با اجرای آن، از دستور کار رسمی دولت مردان و جریان نفوذی وارد شده در دولت اعتدال خارج گردید، در حقیقت بر اساس دکترین امنیت ملی آمریکا تدوین گشته است. با وجود گذشت چند سال از اعلام موضع رسمی حاکمیت جمهوری اسلامی نسبت به سیاستهای تحمیلی و مخرب این سند، هر از گاهی اخباری از مدارس، مهد کودکها و سایر ارگانهای فرهنگی و آموزشی مبنی بر اجرای برخی مفاد این سند به گوش میرسد.
در فرهنگ پوسیده غربی، با تفسیر برتری انسان به برتری اقتصادی و مدیریتی، الگوی زنان را به شرکت در فعالیتهای اقتصادی ریل گذاری میکنند. از نگاه فرهنگ سرمایه داری، اولویت یک انسان داشتن پول و قدرت ناشی از آن تعریف میگردد و لذا با این اولویت سازی، زنان خانه دار را به دلیل نداشتن استقلال کسب درآمد، ضعیف و اصطلاحا «تو سری خور» معرفی نموده و تحقیر میکنند و آنها را برای رها کردن خانواده جهت احراز شغل، تشویق مینمایند. میتوان به جرات این ادعا را مطرح نمود که حتی با نگاه اقتصادی، عوارض گرفتن مادر و همسر از خانواده و اضافه کردن یک نیروی کار ارزان قیمت به عرصه کسب و کار جامعه نیز مقرون به صرفه نیست. زیرا شاید به ظاهر یک فردی که کار اقتصادی نمیکرده را به نیروهای فعال جامعه اضافه کرده باشیم، ولی در عوض خسارت گرفتن وی از کانون خانواده که با محاسبات مادی و مالی نیز شاید نتوان آنرا بصورت سالانه و ماهانه مورد سنجش قرارداد، بسیار بیشتر است.
اقتصادی واسطهای و خدماتی بجای مولد
گسترش شغلهای خدماتی و واسطهای در فرهنگ اقتصادی مردم یک کشور بجای توجه ویژه به شغلهای مولد، از دیگر اثرات اشاعه سبک زندگی غربی است. زیرا از لحاظ اخلاق فردی و اجتماعی، سبک زندگی غربی افراد را به راحت طلبی سوق میدهد و لذا افراد بجای پیگیری شغلهای مولد، دنبال واردات و نیز واسطهگری هستند. طبیعتا فرهنگ برآمده از این نظام سلطهگر، جامعه را به سوی اهمیت یافتن شغلهای اینچنینی سوق میدهد. در این فرهنگ برخلاف فرهنگ اسلامی، دلال واردکننده فلان محصول خارجی محترمتر از مهندس و کارگر کارخانه، زمین کشاورزی و… خواهد بود.اتفاقی که متأسفانه در برخی خردهفرهنگهای تحتتأثیر فرهنگ نظام سلطه در کشورمان به وضوح مشاهده میشود.
هویت شخصی افراد جامعه نیز دستخوش تغییرات جدی در سبک زندگی غربی و ترویج آن در کشورهای دیگر میشود: «در دهه اخیر، سازههای اجتماعی که در بستر هویت معنا پیدا میکنند مثل طبقه، از بین رفته و جهتگیریهای نظریه های اجتماعی به سمت پذیرش اهمیت فزاینده سبک زندگی(حوزه مصرف) در شکل دادن به هویت شخصی و اجتماعی است و بعنوان موضوعی برای نظریه و پژوهش اجتماعی مطرح شده است.»8 به عبارت بهتر، مصرفگرایی که از مظاهر سبک زندگی غربی است، خود باعث هویتیابی کاذب افرادی میشود که به آن گرایش دارند.
از دیگر مظاهر این سبک زندگی، پدیده ناگوار خودکشی است. خودکشی که در دین مبین اسلام، اقدامی بسیار مذموم بوده و در ردیف بزرگترین گناهان است و ذات این گناه نیز امکان جبران به فرد گناهکار را نمیدهد، در پرتو سبک زندگی غربی و افسردگی و فردگرایی ناشی از آن، بسیار زیاد است. طبق پژوهشی که توسط مجله وابسته به انستیتوهای بهداشت آمریکا9 در سال ۲۰۱۲ و مستند به آمار سازمان جهانی بهداشت (WHO) منتشر شده است، بیشترین آمار خودکشی در سالهای اخیر متعلق به اروپا و کشورهای غربی بوده و کمترین آمار متعلق به کشورهای غرب آسیا و اصطلاحا خاورمیانه بوده است. نکته جالب اینست که برخی کشورهای شرق آسیا که بعضا تأثیرپذیری مستقیم از فرهنگ غرب داشته و حتی بعضا مثل ژاپن (با نرخ 5/18) و کره جنوبی (با نرخ 5/26)، به ویترینهایی از سبک زندگی غربی همراه به پیشرفت اقتصادی در شرق آسیا و در میان کشورهای غیر غربی بدل گشتهاند نیز رتبههای بالای این جدول را به خود اختصاص دادهاند. این در حالیست که کشورهای مثل چین که کمتر از لحاظ فرهنگی دچار از خود بیگانگی شدهاند و هویت فرهنگی خود را در مقابل فرهنگ مهاجم بیشتر حفظ کردهاند، رتبه پایینتری از این لیست را به خود اختصاص دادهاند.
این خود میتواند بیانگر این مسأله باشد که با وجود اینکه کشورهای غرب آسیا و کشورهای اسلامی، دارای بالاترین درجه رفاه مادی نیز نیستند، ولی به دلایل مسائل فرهنگی و اعتقادی دارای کمترین نرخ خودکشی و نیز مشکلات عصبی ناشی از مدرنیته در جهان امروز هستند. دلیلی که خود گواهی بر لزوم بهره بردن از سبک زندگی اصیل اسلامی در مدیریت فرهنگی کشور است.
برخی اثرات نامناسب دیگر ترویج سبک زندگی غربی که از فرصت این نوشتار خارج است بصورت مختصر به این شرح است:
ـ ایجاد تقابل بین هویت ملی و دینی افراد جامعه بواسطهی الگوگیری از دیدگاههای شرقشناسانه، باستانگراییهای ماسونی و... که متأسفانه در کشور ما نیز توسط افرادی غافل و فریبخورده، در سالهای اخیر در قالب کوروش پرستی، پادشاه پرستی و... دیده شده است.
ـ ایجاد نگاه پلورالیستی بین مسلمانان حاضر در جامعه اسلامی و گرایش به معنویتهای کاذب، عرفانهای نوظهور و حتی ارتداد مسلمانان و گرایش به ادیان دیگر.
ـ ضعیف کردن نگاه دشمن شناسانه در کشور و تخفیف نگاه جامعه نسبت به دشمن. بطوریکه در تعریف رهبر انقلاب از مفهوم سبک زندگی، به این مهم اشاره شد و نگاه به دشمن و رفتار با دشمن در میان آحاد جامعه نیز در راستای مصادیق سبک زندگی ذکر گردید.10
از بررسی مجموعه دیدگاههای رهبر معظم انقلاب برداشت میشود که ایشان اولا سبک زندگی دینی و مقابله با سبک زندگی وارداتی بیگانه را ذیل حوزهفرهنگ و اجتماع و دارای اهمیت بسیار میدانند. در منظومه گفتمانی ایشان، ایجاد زمینه مساعد برای هر چه بیشتر سوق دادن جامعه و مردم به بهشت برخلاف نگاه غربگرایان سکولار، از وظایف حاکم است. لذا مسئولیتی خطیر بر دوش مسئولین در این زمینه قائل هستند. از اینرو، مقوله سبک زندگی که اصولا توسط نظام سلطه برای تغییر بافت و هویت فرهنگی اجتماعی جامعه طراحی شده است، در طرف مقابل نیاز به مدیریت از سوی مسئولین حکومت اسلامی برای سوق دادن جامعه به سمت حیات طیبه دارد: «گاهى شنیده میشود کسانى در گوشهوکنار وقتى صحبت از هدایت و راهنمایى و بیان حقایق دینى و مانند اینها میشود، میگویند آقا، مگر ما موظفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ خب بله؛ بله، همین است. فرق حاکم اسلامى با حکام دیگر در همین است: حاکم اسلامى میخواهد کارى کند که مردم به بهشت برسند؛ به سعادت حقیقى و اُخروى و عقبائى برسند؛ [لذا] راهها را باید هموار کند. اینجا بحثِ زور و فشار و تحمیل نیست؛ بحثِ کمک کردن است. فطرت انسانها متمایل به سعادت است، ما باید راه را باز کنیم؛ ما باید کار را تسهیل کنیم براى مردم تا بتوانند خودشان را به بهشت برسانند؛ این وظیفه ما است، این کارى است که امیرالمؤمنین بار آن را بر دوش خود گرفته است و احساس وظیفه میکند که مردم را به بهشت برساند.»11
ایشان در حکم انتصاب رئیس جدید سازمان تبلیغات اسلامی نیز ضمن اشاره مستقیم به سبک زندگی اسلامی، به این مسأله اشاره دارند: «رسالت دیگر این سازمان [سازمان تبلیغات اسلامی] رصد و مقابله هوشمندانه با تهاجمات فکری و فرهنگی و تبلیغی و رسانهای دشمنان دین و انقلاب و کشور است. دشمنانی که نه امروز بلکه از چند دههی پیش، هویت و شخصیت و باور و رفتار و سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی مردم خصوصا جوانان را هدف قرار داده و با شیوهها و ابزارهای متکی به فناوریهای ارتباطی و رسانهای اعم از هنر و سینما و فضای مجازی و غیره، درصدد تهی کردن انقلاب از عقبهی دینی و ایمانی و مردمی آن میباشند.»12 سایر بیانات رهبر انقلاب اسلامی در حوزههایی همچون مدیریت فرهنگی نیز در این راستا ارزیابی میگردد.
اما جنبهی دیگر اهمیت سبک زندگی، ایجاد تفوق و قدرت برای کشور است. چنانچه دشمنان اسلام و حتی به عبارت بهتر دشمنان بشریت، با ترویج سبک زندگی باطل خود، سایر ابعاد سلطهگری خود را نیز برتری دادهاند. «دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست ساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقبمانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد.»13
اما رهبر انقلاب به سوء استفاده از علم و قدرت حاصل شده از قبل آن مثل غرب، توصیه نمیکنند. ولی جوشاندن چشمه علم و دانش در میان جوانان و استعدادهای کشور و ایجاد قدرت برتر و البته سالم برای کشور که یکی از نتایج آن الگوسازی برای کشور اسلامیمان در راستای نیل به تمدن نوین اسلامی میباشد را ضروری میدانند.
سطوح پیادهسازی سبک زندگی را باید در دو دسته کلی تقسیمبندی کرد. دسته اول و در سطح راهبردی و البته کلان، راهبردهای نرم و فرهنگی است. این سطح به خط مشیهای سیاستگذاری برای فعالیتهای فرهنگی اختصاص دارد. دسته دوم نیز تاکتیکهای قانونی و نحوه پیادهسازی سیاستهای کلان است که بر اختیارات حاکمیتی تمرکز دارد.
دسته اول از راهبردها با شناخت صحیح فرهنگ، اعتقاد به مدیریت صحیح فرهنگ و عمل به اصول فرهنگی و اسلامی نمایان میشود. در مرحله شناخت عناصر فرهنگی اسلامی باید کارشناسان سه حوزهی مختلف در کنار هم بنشیند و به تحلیل و تبادل نظر بپردازند:
ـ کارشناسان و اساتیدی آشنا به فرهنگ دینی و جنبههای عینی آن همچون علما، روحانیون و پژوهشگران دینی که در حوزههای خانواده، فرهنگ، ابزارها و رسانههای انتقال دهندهی فرهنگ(بازی، سینما و …) و سبک زندگی فعالیت عملیاتی و نیز پژوهشی کردند.
ـ کارشناسان و اساتیدی آشنا به فرهنگ بومی اقصی نقاط ایران اسلامی و کشورهایی که فرهنگ مشابه ایران دارند(مثل کشورهای فارسی زبان، کشورهای مسلمان و بالاخص شیعی، کشورهای همسایه و...) همچون اساتید مردمشناسی، انسانشناسی، علوم اجتماعی و... که البته گرایش دینی و انقلابی داشته باشند.
ـ اساتید و کارشناسان آشنا به حوزه مدیریت فرهنگی، مدیران و مسئولین فرهنگی
همانطور که گفته شد سطح دوم از ظهور و بروز سبک زندگی اسلامی، در اجرای درست آنچه است که بر روی کاغذ بعنوان راهبرد، سیاست، فرهنگ و ارزش، نگارش میگردد. اگر مدونترین و کاملترین منشور سبک زندگی اسلامی نیز بعد از سالها تحقیق و پژوهش، تبادل نظر و بازخوردگیری از علما و نخبگان به رشته تحریر درآید، ولی در اجرا ضعف داشته باشد؛ عملا کل این فرآیند فرهنگی عقیم و بینتیجه خواهد ماند. زیرا مردم که مخاطبین اصلی این پروژه فرهنگی هستند، اعتقاد خود را به آن از دست خواهند داد. در ابتدا لازم است مهمترین آفتهای اجرایی سبک زندگی احصاء گردد. در این قسمت تلاش میگردد به ترتیب اولویت به ذکر این آفتها پرداخته شود:
ـ عدم پایبندی مدیران، نخبگان و افرادی که در جامعه بعنوان مظهر سبک زندگی اسلامی شناخته میشوند و در درجه بعدی عدم پایبندی اقوام و بستگان وابسته و تحت تکفل ایشان، به معیارهای و ارزشهای این سبک زندگی در زندگی فردی، اجتماعی و کاری
ـ محصور شدن این فرآیند فرهنگی در بروکراسی اداری و تشریفات در مصداقهایی چون کاغذبازی، گزارشهای عملکرد پوچ و توخالی در انتهای سال، ساختارسازیهای بودجهخور و ...
ـ عدم تطبیق هزینههای اداری، تشریفات، رفتارهای رسمی دستگاهها و مسئولین دولتی با معیارهای سبک زندگی اسلامی
لازم به ذکر است که پیاده شدن این سطح صرفا با دستورالعمل و آییننامه ممکن نخواهد بود. هر چند برخی مصادیق همچون رعایت زی14 مدیران اسلامی، بستگان تحت تکفل و نزدیک و... را حتی میشود با سازوکارهای مدیریتی برقرار نمود، ولی بخش عمده این معیارها، بستگی به رعایت و مراعات کردن توسط مدیران کشور اسلامی دارد. از آنجائیکه مدیران، نمایندگان مجلس و در سطوح بعدی مشاوران و تصمیمسازان در ساختار حاکمیتی کشورمان مستقیم یا غیر مستقیم از طریق مردم برگزیده میشوند؛ لذا افزایش و ارتقای معیارهای انتخاب اصلح توسط خود مردم نیز در بهتر شدن سبک مدیران برگزیده از سوی آنها دخیل است. یا چرخه مردمسالاری دینی، خود به اصلاح صحیح مدیران و مدیریتهای اشتباه و غیر منطبق با این سبک مبادرت بورزد اما رسیدن به این وضعیت نیاز به پیاده شدن اولیه این سبک زندگی فردی و اجتماعی در مدیران دارد. یعنی در مرحله فعلی که بسیاری از مدیران و اطرافیان آنها به آفتهایی چون اسراف، اشرافیگری، تفاخر، چاپلوسی، آقازادگی، مد گرایی و... دچار هستند، باید ابتدا یک نمونه از مدیران سالم جایگزین چنین مدیرانی شود تا مردم تفاوت مدیریت مبتنی بر عملکرد دینی و انقلابی را با اشکال دیگر متوجه شوند و مرحله فرهنگسازی در مردم بعد از این هدف میانی، محقق شود. لذا دستگاههای نظارتی، قضائی و انتظامی نیز باید در برخورد با عوامل ناهنجاری و یا جلوگیری از روی کارآمدن افراد مغایر با اصول وسبک مدیریت اسلامی، از سرعت عمل بهتری برخوردار بوده و این رویه را تسهیل ببخشند.
*این مقاله تلخیصی از سه مقاله با عناوین «سبک زندگی غربی و اسلامی»،«تبعات اقتصادی سبک زندگی غربی» و «تبعات اجتماعی سبک زندگی غربی، راهکارها و توصیهها» است که با هدف بررسی بیانیه راهبردی گام دوم از منظر تقابل سبک زندگی اسلامی و غربی در سایت اندیشکده برهان انتشار یافته است.
پینوشت:
1. بیانیه «گام دوم انقلاب» رهبر انقلاب اسلامی خطاب به ملت ایران، ۲۲/۱۱/۱۳۹۷
2. جوکار و صفورایی پاریزی، مدرنیته تغییر سبک زندگی و کاهش جمعیت در ایران، پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، ص ۴۳
3. بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشگاهیان سمنان، ۱۸/۸/۱۳۸۵
4. اولویت هالیوود؛ترویج سبک زندگی مصرف گرا، خبرگزاری فارس، ۹/۱۰/۱۳۹۱
5. تأملی درتأثیر ماه مبارک رمضان بر سبک
زندگی، اندیشکده برهان، ۱۳۹۳، کاظم میرزایی
6. پیام نوروزی رهبر انقلاب به مناسبت آغاز
سال ۱۳۸۸، ۱/۱/۱۳۸۸
7. متاسفانه این رویه به مدد حضور جریان نفوذ در برخی نهادهای
حاکمیتی همچون معاونت زنان ریاست جمهوری، شورای شهر برخی شهرهای مهم مثل شهر
تهران، برخی کمیسیونهای مجلس شورای اسلامی و... دیده شده است. بخاطر ماهیت انتخابی
بودن بسیاری از این جایگاهها، افراد متصدی این جایگاهها و پستها با شعارهای
پوپولیستی داعیه حفظ حقوق زنان را سر میدهند. ادعایی که فقط در جهت به بردگی
کشیدن زنان در جهت چرخاندن چرخهای توسعه و نیز نابودی کانون خانواده مطرح میگردد
و در عمل هیچ اقدام مثبتی در جهت منافع صنفی، خانوادگی و حتی کاری زنان در رزومه
این افراد دیده نمیشود. در نهایت نیز با ادعاهایی همچون «نگذاشتند» و «اجازه
ندادند» بر روی این عملکرد نزدیک به صفر، سرپوش گذاشته میشود.
8. رحمت آبادی و آقابخشی، سبک زندگی و هویت اجتماعی جوانان، ۱۳۸۵، فصلنامه رفاه
اجتماعی، ص ۲۳۸
9. جامعه موسسات بهداشتی و سلامت آمریکا (national institutes of Health (NIH)) متشکل از ۲۷ مرکز و موسسه معتبر، یکی از مهمترین و معتبرترین مراکز تحقیقاتی در حوزه سلامتی و بهداشت در این کشور میباشد.
10. بیانات رهبر انقلاب در دیدار با جوانان استان خراسان شمالی، ۲۳/۷/۱۳۹۱
11. بیانات در دیدار مردم استان ایلام در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیهالسلام، ۲۳/۲/۱۳۹۳
12. حکم رهبر انقلاب اسلامی در انتصاب حجتالاسلام محمد قمی به ریاست سازمان تبلیغات، ۲۸/۵/۱۳۹۷
13. بیانیه «گام دوم انقلاب» رهبر انقلاب اسلامی خطاب به ملت ایران، ۲۲/۱۱/۱۳۹۷
14. لباس و به اصطلاح یعنی ظاهر یک گروه و دسته که با شان آن گروه تطابق داشته باشد.