کد خبر: ۳۸۳۶
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۰۴
پپ
به مناسبت 17 مردادماه؛ روز خبرنگار
صفحه نخست » گزارش

فاطمه اقوامی

آرام و قرار ندارند... ذهن کاوشگر، چشمان تيزبين و گوشهاي شنوايشان همه جا را زير نظر دارد و حوادث و اتفاقات را رصد ميکند... هميشه مثل يک سرباز جنگي آماده و مهيا هستند تا از تک تک لحظات، تمام قد دفاع کنند و نگذارند چيزي از قلم بيفتد... کافي است حادثه و اتفاقي هر چند کوچک در گوشهاي از اين دنياي پهناور رخ دهد، آن وقت است که آنها در کمترين زمان ممکن خود را به معرکه ميرسانند... اول خوب ميبينند و دقيق ميشنوند و بعد آنچه ديده و شنيدهاند به تصوير درميآورند يا به بند قلم ميکشند تا ديگران را هم از آن مطلع سازند و در دفتر بايگاني روزگار ثبت و ضبط کنند تا مبادا گذر ايام گرد فراموشي بر آنها بپاشد... آنها دردها و مشکلات را فرياد ميکشند به اميد آنکه آنان که کاري از دستشان برميآيد دست به کار شوند و حلشان کنند... خلاصه که سرشان درد ميکند براي آنکه ديگران را از بيخبري دربياورند... همين دغدغهها و تلاشهاي ارزشمند باعث شده تا در تقويم ما روز 17 مردادماه به نام آنها سند بخورد... به نام روز خبرنگار...

به مناسبت همين ايام ميخواهيم اين هفته با شما گشت و گذاري در عالم خبر و خبرنگاري داشته باشيم... با ما همراه باشيد.

17 مرداد به وقت مزارشریف

«اينجا محل کنسولگري ايران در مزار شريف است، من «محمود صارمي» خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران هستم، گروه طالبان چند ساعت پيش وارد مزار شريف شدند. خبر فوري، فوري. مزار شريف به دست طالبان سقوط کرد، عدهاي از افراد طالبان در محوطه کنسولگري ديده ميشوند به من بگوييد که چه وظيفهاي...»

اين آخرين پيامي بود که روز 17 مرداد 1377 توسط «محمود صارمي» خبرنگار جمهوري اسلامي ايران از مزارشريف به ايران مخابره شد. بعد از اين پيام تا مدتها از اين خبرنگار و 8 ديپلماتي که همراه او در کنسولگري ايران در مزارشريف انجام وظيفه ميکردند، خبري نبود تا اينکه بالأخره جستجوها نتيجه داد و پيکرهاي پاک آنان در يک گور دستهجمعي در خرابههاي پشت کنسولگري پيدا شد و 22 شهريور ماه به ايران انتقال يافت و به خاک سپرده شد.

محمود صارمي سال 1347 در روستاي چهاربره شهرستان بروجرد به دنيا آمد. او بعد از اخذ ديپلم در سال 1367 در کنکور شرکت کرد و در رشته جغرافيا دانشگاه تهران پذيرفته شد و از بروجرد به تهران آمد. دوران تحصيل او در مقطع کارشناسي به سختي و همراه با کار کردن براي تأمين هزينههاي زندگي گذشت. روزگار دانشجويياش به سر نيامده بود اما ديگر نتوانست صبر کند و نسبت به اتفاق مهم تجاوز دشمن بعثي به خاک ايران بيتفاوت بماند براي همين عزم سفر کرد و از طريق بسيج دانشجويي دانشگاه تهران راهي مناطق عملياتي شد و 14 ماه در کنار ديگر رزمندگان از اسلام و خاک ميهن دفاع کرد. بعد از بازگشت از جبهه درسش را به اتمام رساند. سال 1370 همکاري او با خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران آغاز شد و يکسال بعد در حالي مشغول تحصيل در مقطع کارشناسي ارشد بود، به استخدام اين خبرگزاري درآمد و به عنوان کارشناس متون خبري فعاليتش را در عرصه خبر شروع کرد.

سال 1375 زماني که کشور افغانستان در آتش جنگهاي داخلي ميسوخت و وضعيت بسيار بدي بر اين سرزمين حاکم بود، محمود صارمي به عنوان مسئول دفتر خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران (ايرنا) در «مزارشريف» انتخاب و 26 ديماه همان سال به عنوان مسئول نمايندگي خبرگزاري راهي «کابل» شد.

20 روز قبل از سقوط مزارشريف و وقوع آن حادثه تلخ، او دچار درد آپانديس ميشود و بعد از پيگيري دوستانش، با حداقل امکانات و در محيطي کاملا غيربهداشتي تحت عمل جراحي قرار ميگيرد. 2 روز بعد از جراحي او براي گذراندن دوران نقاهت به ايران بازميگردد اما با اوجگيري جنگ افغانستان، او براساس مسئوليت و رسالتي که بر دوشش حس ميکند در 14 مرداد به افغانستان بازميگردد تا بتواند صداي مظلوميت مردم افغان را به گوش جهانيان برساند. سه روز بعد از بازگشت او، مزار شريف سقوط ميکند و نيروهاي طالبان به کنسولگري ايران يورش ميبرند و صارمي و ديگر اعضاي کنسولگري را به رگبار ميبندند.

در اولين سالگرد اين اتفاق، به پاس مجاهدت اين خبرنگار وظيفهشناس که با سلاح قلم پا در ميدان مبارزه گذاشته بود، شوراي فرهنگ عمومي کشور هفدهم مرداد را به نام «روز خبرنگار» نامگذاري کرد تا هم الگويي به آنان که ميخواهند در اين وادي قدم بگذارند معرفي شود و هم تا ابد مقام خبرنگاراني که همچون محمود صارمي قلمشان به درستي بر صفحه کاغذ نقش ميزند، ارج نهاده شود.

قدیمی‌های دنیای خبر

از همان روزهاي نخست زندگي جمعي بشر يعني همان زماني که انسانها با دود همديگر را از خطري مطلع ميساختند، جرقههاي اوليه بحث خبر و خبررساني زده شد. زمان که جلوتر آمد و جوامع بشري گستردهتر و پيشرفتهتر شدند، افرادي با عنوان جارچي و قاصد به وجود آمدند که ميتوانيم آنان را پيشقدمان صنعت نشر اخبار بناميم. خبرنگار در تعريف عام کسي است که کار خبررساني را انجام ميدهد. دقيقا همان کاري که جارچيان انجام ميدادند و با چرخيدن در کوچهها و محلات با صداي بلند خبري را به گوش مردم ميرساندند. قاصدان هم وظيفه داشتند خبري را از شهري به شهر ديگري ببرند که برخي از آنها براي افزايش سرعت عمل خود از کبوتر نامهبر استفاده ميکردند.

از زماني که خط اختراع شد و بحث کتابت به ميان آمد، خبرنگاري وارد فاز جديدي شد هرچند که امري فراگير نبود. در اين دوره خبرها روي پوست نوشته ميشد و در مکانهايي که محل رفت و آمد مردم بود قرار ميگرفت تا آنها از اخبار مطلع شوند.

اما نخستين خبرنامه يا مجله خبري «اکتاتسفاتوس» نام داشت که حدود سال 60 قبل از ميلاد در عصر «ژوليوس سزار» (امپراتور نامدار روم) منتشر شد. اين خبرنامه که بسيار ابتدايي بود روي پوست نوشته ميشد و کارهاي مجلس سناي روم را به اطلاع مردم ميرساند.

سرزمين کهن ما هم زياد از اين قافله عقب نماند و حدود سده سوم ميلادي در زمان فرمانروايي بابک، اولين خبرنامه ايراني که در حقيقت سومين خبرنامه جهان به شمار ميرفت، با عنوان «روزنامک» به انتشار رسيد.. اين خبرنامه هم روي پوست نوشته ميشد و اخبار مربوط به دولت و موبدان زردشتي را نشر ميداد.

با اختراع ماشين چاپ توسط «گوتنبرک» خبررساني از سال 1605 ميلادي دوره جديدي را آغاز کرد. در اين سال فردي به نام «جون کاروس» يا «جون چاروس» در آلمان نشريه به نام «ريله شن» (در لاتين به معناي گزارش دادن است) را به چاپ رساند. ريله شن اولين خبرنامه دوران مدرن است که به صورت هفتگي چاپ ميشد و موضوعات ملي و مردمي را نشر ميداد.

کمکم چاپ انواع روزنامه در جهان رونق گرفت. سالها بعد از نشريه «ريله شن» براي نخستين بار در سال 1838 ميلادي در زمان محمدشاه قاجار روزنامهاي به نام «کاغذ اخبار» يا «کلمه اخبار» در ايران منتشر شد که شخصي به نام «محمدصالح شيرازي» مديرمسئولي آن برعهده داشت.

مدتي بعد دومين روزنامه هم در ايران توسط ميسيونرهاي مسيحي با نام روزنامه «زارزاريت باهرا»(شعاع روشنايي) در اروميه منتشر شد. يک هفته بعد از آن هم روزنامه «وقايع اتفاقيه» در تهران شروع به کار کرد.

خانم خبرنگار

به نظر برخي از محققان نخستين زني که در ايران به عرصه خبر پا گذاشت، کسي نبود جز «عزت ملکخانم» يا همان «اشرفالسلطنه». «سيد فريد قاسمي»، پژوهشگر تاريخ مطبوعات ايران يکي از اين محققين است که در کتاب «مطبوعات ايراني» خود درباره اين زن ميگويد: «اولين زن مطبوعات ايران عزت ملکخانم دختر امامقلي ميرزاي عمادالدوله دولتشاهي است که در سال 1288هجري قمري به عقد «محمدحسنخان صنيعالدوله»(اعتمادالسلطنه) درآمد و از سال 1306 ملقب به اشرفالسلطنه شد.

همسر اشرفالسلطنه در دوران 25 سال زندگي مشترک با او عهدهدار امور مطبوعاتي بود و 9 نشريه انتشار داد و نامش به عنوان نخستين وزير انطباعات در تاريخ به ثبت رسيد، در اين مدت اشرفالسلطنه صميمانه با او همکاري کرد و حتي بيشتر آنچه که به عنوان روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه بر جاي مانده، تقرير اعتمادالسلطنه و تحرير اشرفالسلطنه است و دور نيست که آثار ديگري نيز تحرير او باشد.»

اين زن در زمينه عکاسي هم فعاليت داشته و از او به عنوان اولين عکاس زن ايران ياد ميشود. همسر او، اعتمادالسلطنه در کتابش به نام «روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه» که وقايع زندگي پرماجراي او در دربار ناصرالدينشاه روايت ميشود، بارها به بحث عکاسي اشرفالسلطنه اشاره داشته است.

درباره اين زن در برخي از کتابها آمده است:«وي در زمان حکمراني پدرش در کرمانشاهان متولد شد و در جواني به اعتمادالسلطنه که در آن هنگام پيشخدمت شاه بود، شوهر کرد و به تهران آمد. چون اولاد نداشت عمر خود را بيشتر به مطالعه کتب مي‏گذرانيد. به تاريخ و طب خيلي مايل بود. به علت زندگي با اعتمادالسلطنه از سياست دربار ايران و اتفاقات مملکت و روابط با خارجه خوب مطلع بود.

در هنرهاي زنانه و کارهاي خانه از طباخي و خياطي و غيره استاد و صاحب سليقه بود. در حرمخانه ناصرالدين شاه و در خدمت شاه رفتاري تا حدي گستاخانه داشت. زبان فرانسه را قدري نزد شوهرش آموخته بود...عکسهاي قشنگ برمي‏داشت. عکاسي را نزد مرحوم شاهزاده سلطان محمد ميرزا والد کمترين (يُمن‏الدوله) آموخته بود. دو مرتبه به عتبات عاليات مشرف گرديده، در اواخر عمر از راه اسلامبول به مکه معظمه مشرف شد و جمعي را همراه برده و قريب دو هزار تومان خرج کرد.»

آن‌ها که خبر می‌نگارند!

خبرنگار در يک تعريف ساده به کسي گفته ميشود که با تکيه بر ذوق و استعداد خود و بعد از فراگيري اصول انتشار خبر، خبر و گزارشهاي خبري را براي چاپ در روزنامه، مجلات و نشريات و يا جهت پخش در راديو، تلويزيون، اينترنت و... تهيه و آماده کرده و سامان ميدهد. در گذشته خبرنگار صرفا به کسي گفته نميشده که خبري را پيگيري و منتشر کند بلکه او علاوه بر آن در زمينه نوشتن مقاله و يادداشتهاي مختلف هم فعاليت داشته است يعني تقريبا همان کسي که ما امروزه او را به عنوان روزنامهنگار ميشناسيم اما برخي از محققين بر اين باورند که بايد بين اين دو مقوله تفکيک قائل شد. برخي بر اين باورند که خبرنگار چه در عرصه مطبوعات و چه در رسانههاي صوتي و تصويري فردي است که علاوه بر تهيه و تنظيم خبر ميتواند در زمينه تحليل خبر و نوشتن مقاله و گزارش و... هم فعاليت کند.

قديمترها همانطور که ابزار خبررساني محدود بود، خبرنگاران هم تعدادشان به نسبت کمتر بود. اما اين روزها تا دلتان بخواهد شبکههاي مختلف و متنوع خبري و خبرنگار در اطراف خودمان ميبينيم. اين تنوع به رونق گرفتن بحث خبر و سرعت انتشار آن کمک کرده اما از طرف ديگر، هر کس به خود اجازه ميدهد هر آنچه دلش ميخواهد به اسم خبر منتشر کند. در روزگار ما که در کسري از ثانيه خبرنگاري از يک گوشه فضاي مجازي قد علم ميکند و ميخواهد خيلي زود براي خود شهرتي کسب کند،گاهي تشخيص خبري واقعي و حقيقي ازدروغ و شايع بسيار سخت و بعضا غيرممکن ميشود.

خبرنگاری در زمره مشاغل سخت

حتما شما هم نام مشاغل سخت به گوشتان خورده است. درباره اينکه کدام شغل در ليست مشاغل سخت و پر زحمت رتبه بالاتري کسب ميکند، ديدگاهها و نظرات بسيار مختلفي وجود دارد. در بين اين ديدگاهها، گاه شغل خبرنگاري را پس از کار در معدن، دومين شغل سخت دنيا ميدانند و گاه رتبه پنجم را به آن اختصاص ميدهند که در هر دو صورت، باز هم خبرنگاري يکي از سختترين مشاغل جهان و يکي از کارهاي پرمخاطره است. براساس صحبت «محمد سلطانيفر»، معاون مطبوعاتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي «خبرنگاري يکي از شغل هاي پرخطر در دنياست و شما به عنوان خبرنگار به طور دايم استرس داريد تا خبر را به کاملترين شکل و با کوتاهترين حجم کلمات و تيتر و ليد ارسال کنيد. امروز در دنيا به شغل خبرنگاري به شدت احترام مي گذارند و از مشاغل پراهميت است و به لحاظ سياسي در حد پستهاي بالاي دولتي محسوب ميشود.»

یک خبرنگار خوب چه کسی است؟

يک خبرنگار خوب بايد از لحاظ فردي کنجکاو و پرسشگر باشد تا بتواند سوژههاي خبري را به موقع به دست آورد و روي آن کار کند. تيزبيني و نکتهسنجي، سرعت عمل، خلاقيت، مسئوليتپذيري و پايبندي به اخلاق از ديگر ويژگيهاي يک خبرنگار خوب است.

از طرف ديگر او بايد در کنار اين ويژگيهاي شخصي، مهارتهايي هم به دست بياورد. آشنايي با قواعد نگارش و ادبيات فارسي، يادگيري اصول و روشهاي سوژهيابي، تنظيم و تدوين خبر، مصاحبه و گزارش، توانايي يادداشتبرداري و تندنويسي از جمله اين مهارتهاست. خبرنگار بدون آگاهي از مسائل روز دنيا و کشورش و بدون شناخت از منابع خبري مهم نميتواند در حوزه خبرنگاري موفق عمل کند.

هر فرد يا رسانه نظام ارزشي خاصي براي خودش دارد که براساس آن به جهان اطراف مينگرد. اين نظام ارزشي در تمام شئون زندگي فردي و حرفهاي او تأثيرگذار است که عرصه خبرنگاري هم از اين قاعده مستثني نيست. خبرنگار براساس نظام ارزشي خود اخبار را انتخاب ميکند و دست به تحليل ميزند که اين مسأله تاحدودي قابل پذيرش است اما او بايد از يکجانبهنگري بپرهيزد و بدون تعصب به رويدادها نگاه کند يعني اصل بيطرفي را در نظر بگيرد تا بتواند اخبار درست را به گوش مخاطب خود برساند.

خبرنگاران گوش و چشم جامعه به حساب ميآيند که به جاي مردم رويدادها را ميبينند و آنها را انعکاس ميدهند. به همين خاطر جايگاه مهم و حساسي دارند و بايد به آنها توجه ويژه شود اما متأسفانه مسئولين و مردم نسبت به اين قشر نگاه دقيق و درستي ندارند و در بيشتر مواقع سعي ميکنند از آنها دوري کنند به همين خاطر هميشه خبرنگاران در راه انجام وظايفشان با موانع و مشکلاتي روبرو بوده و هستند.

استراتژی دروغ

درست است که ما در سطح جهان و جامعه خودمان خبرنگاران متعهد و وظيفهشناسي داريم که تلاش ميکنند اخبار صحيح و درست را به جهان مخابره کنند و صداي مردم جامعه خود باشند اما هميشه هم وضع به اين منوال نيست. متأسفانه اين روزها در رسانههاي گروهي و خبري نشر اخبار و اطلاعات دروغ و خلاف واقع به يک رسم تبديل شده که از طريق آن قرار است اهداف سياسي، اقتصادي و اجتماعي مدنظر تأمين شوند. به قول دکتر ابراهيم فياض کارشناس فرهنگ و ارتباطات و استاد دانشگاه در دنياي امروز انتشار اخبار دروغ يک استراتژي به حساب ميآيد: «با خبرهاي دروغ کارهاي بسياري ميشود کرد. براي همين است که برخي از احزاب و روزنامههايي که براي برخي از احزاب فعاليت ميکند، غالبا در قالب يک استراتژي، خبر دروغ منتشر ميکنند... اگر به مطبوعات و رسانههاي دنيا نگاه کنيم خواهيم ديد که همه آنها دروغ گفتن به دشمنان را يک اقدام مناسب ميدانند.»

البته بايد بدانيم که بازنمايي غيرواقعي اخبار و اطلاعات يکدفعه و سرزده مهمان دنياي خبر نشده بلکه در طول زمان سيري را طي کرده و بر اثر برخي تحولات به اينجا رسيده است.

«امپرياليسم خبري» يکي از ريشههاي بازنمايي غير واقعي است. امپرياليسم به صورت کلي در اوايل قرن بيستم به آن دسته از کشورهايي اطلاق ميشد که طي سالهاي 1880 تا 1900 سرزمينهاي آسيايي و آفريقايي را زير سلطه خوب بردند و يک امپراتوري به راه انداختند. در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم بُعد ديگري از امپرياليسم به نام «امپرياليسم خبري» در جهان مطرح شد که هدف آن تسلط بر شريانهاي خبررساني جهاني بود. امپرياليسم خبري اصولي دارد که همه فعاليتهاي خبري از تهيه خبر توسط خبرنگاران تا تفسير و تحليل و... براساس آن اصول انجام ميگيرد. در اين بعد ديگر نيازي به لشکرکشي نظامي نيست بلکه به وسيله تجزيه و تحليل خاص اتفاقات سياسي، دروغپراکني، انتشار اخبار غيرواقعي و... به سلطه مدنظر دست مييابند.

در امپرياليسم خبري با تغيير نظام ارزشي جامعه، افکار مردم را در جهت منافع نظام سلطه شکل ميدهند و با کنترل اطلاعات بر تصميمگيريهاي آنها تأثير ميگذارند. در نتيجه فرد و جامعه در خدمت منافع نيروي استعمارگر قرار ميگيرد.

براي بازنمايي غيرواقعي اطلاعات از روشهاي مختلفي استفاده ميشود که جهت آشنايي شما به برخي از آنها به صورت گذرا اشاره ميکنيم:

گزينش اطلاعات: در اين روش با انتخاب و گزينش اخبار و اطلاعات به افکار عمومي جهت داده ميشود. يعني آن خبري مطرح ميشود که احتياجات و منافع امپرياليسم خبري ايجاب ميکند.

شايعه: کارشناسان علومارتباطات معتقدند شايعه هدايت افکار عمومي به سمت مسائل غيرواقعي است. امروزه شايعات با گسترش رسانههاي جمعي شکلهاي جديدتري به خود گرفتهاند. شايعات معمولا خيلي زود در بين مردم پخش و مورد پذيرش قرار ميگيرد و براساس آن افکار عمومي به سمت هدف مورد نظر هدايت ميشود.

جعل و تحريف واقعيت: رسانههاي خبري امروز کمتر از دروغ آشکار استفاده ميکنند بلکه آنها ماهرانه اخبار را تحريف ميکنند. پروفسور مولانا ميگويد: «رسانههاي نظير BBC ، CNN و صداي آمريکا سوابق دروغگويي تاريخي دارند و مدتها روي آن مطالعه شده و من ميتوانم مثالهاي مختلفي در اين زمينه بزنم... يکي از شيوههاي اصلي رسانههاي دروغپرداز اين است که با چيدن يک سفره خوب و پر زرق و برق از انواع اخبار و گزارش در قهوه شما يک مقدار گرد سمي هم ميريزند و شما مسموم ميشويد. بنابراين شما تصور نکنيد BBC، CNN ميآيند کلا به شما دروغ ميگويند. يکي از شيوههايي که BBC سالهاست به عنوان يک بنگاه سخنپراکني از آن استفاده ميکند اين است که اعتماد و مخاطبين خودش را با پاشيدن دانه جلب ميکند و بعد اخبار دروغ مورد نظر خودش را هم لابهلاي اين دانهها ميگنجاند.»

کليگويي: يکي از روشهاي بازنمايي غير واقعي اين است که مفاهيم به صورت کلي بيان شود و نسبت به آنها توضيحي داده نشود. رسانههاي غربي به صورت مکرر از مفاهيم کلي مثل حقوق بشر و تروريسم استفاده ميکنند اما درباره آن توضيحي نميدهند که يعني چه و با همين شعارها و به نام مبارزه با تروريسم به کشورهاي ديگر حمله ميکنند و هزاران نفر را به کام مرگ ميفرستند و مردم جامعه هم آن را ميپذيرند.

مثال ملموستر آن در زمان فتنه سال 88 رخ داد. برخي از رسانهها با کلي گويي درباره تقلب در انتخابات بدون ارائه اسناد و مدارک در آتش فتنه و عمليات رواني عليه جمهوري اسلامي دميدند.

برجستهسازي: در اين روش رسانهها خبري را برجسته ميکنند و همزمان خبر ديگري را بياهميت و بيارزش جلوه ميدهند. مثلا رسانههاي غربي از موفقيتهاي اقتصادي ـ اجتماعي ايران سخني به ميان نياورده و به جاي آن مشکلات را برجسته ميسازند. يا مثلا برخي از رسانههاي داخلي در جهت همکاري با دولت مستقر، وقتي اتفاقي روي ميدهد که نميخواهند مردم از جزئيات آن چندان مطلع شوند، يکدفعه يک اظهارنظر بيارزش را برجسته ميسازند تا ذهنها را از موضوع اصلي منحرف سازند.

روشهاي بازنمايي غيرواقعي به اين چند مورد محدود نيست و به طرق مختلف ميشود در اين زمينه قدم برداشت. آنچه در اين ميان مهم جلوه ميکند اين است که انتشار اين اخبار حتي اگر بارها تکذيب شود، اثر مخرب خود را بر افکار عمومي خواهد گذاشت و بايد قبل از وقوع واقعه چارهاي انديشيد و راههاي مبارزه با اين شيوههاي مخرب را در جامعه پيدا کرد. مثلا چندي پيش شايعه دروغي درباره جلسه مجلس خبرگان پس از ارتحال امامخمينيره و انتخاب آيتاللهخامنهاي به عنوان رهبر مطرح شد و بي.بي.سي با پخش فيلمي به آن دامن زد. بعد از مدتي که اين خبر دهان به دهان چرخيد تازه رسانههاي داخلي به فکر افتادند که در اقدامي متقابل آن توطئه را خنثي کنند که البته تا حدود زيادي هم موفق شدند اما مطمئنا آن خبر دروغ اثرش را بر افکار و اذهان برخي از افراد جامعه گذاشته است.

بدون خبرنگار لحظه ها ماندگار نمی شود

شايد هيچ پاياني براي اين نوشتار و در وصف خبرنگاران به زيبايي و شيريني فرمايش رهبري عزيز نباشد که در پاسداشت مقام خبرنگاراني که متعهدانه در اين عرصه قلم ميزنند فرمودهاند: «اگر زحمات شما نباشد، اين لحظهها هرگز ماندگار نميشود... شما آن را حفظ ميکنيد و در اختيار افکار مردم قرار ميدهيد. بدون اين دوربينها، قلمها و دلسوزيهاي شما براي تهيه و تنظيم اخبار و مطالب، اين کارهاي ما مثل يک چيزهاي تثبيت نشده است.»

منابع

من محمود صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران هستم! / خبرگزاري دفاع مقدس

يکي بيايد ما را تحويل بگيرد لطفا! ـ خبرگزاري دانشجو

اولين خبرنگاران ايران چه کساني بودند؟ ـ باشگاه خبرنگاران

ويژگيها و وظايف خبرنگاران خلاق و حرفهاي ـ خبرگزاري صدا و سيما

بازنمايي غيرواقعي در رسانه ـ سيد محمدمهدي خليلزاده


نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: