زکیه بنیهاشم
در روزهایی که روایتهای ضعیف و تکراری سریالهای جدید با آن بنمایه عشقهای آبکی و مثلثی و پخش چندین باره سریالها و برنامههای قدیمی حسابی مخاطب رسانه ملی را خستهکرده بود، پخش سریال جنجالی «گاندو» توانست شوک بزرگی بر پیکر بیرمق این رسانه وارد کند و آن را از بیحالی و کسالت برهاند. سریالی که با وجود رسیدن به ایستگاه پایانی، پروندهاش هنوز مفتوحه است و واکنشها به آن ادامه دارد.
روایت سرمایهای بزرگ به نام امنیت
سریال گاندو به کارگردانی «جواد افشار» و تهیهکنندگی «مجتبی امینی» از هجدهم خردادماه به روی آنتن رفت. در ابتدای امر جمله ابتدایی تیتراژ این سریال که حکایت از روایت واقعی آن داشت باعث جذب برخی از مخاطبان رسانه ملی شد اما چیزی نگذشت که قصه امنیتی ـ اطلاعاتی گاندو و پرده برداشتن از ماجرای شبکه نفوذی که ردپایش تا نزدیکترین افراد به مسئولان دولتی هم دیده میشد، ببیندگان بسیاری را مشتاق دنبال کردن این سریال کرد و واکنشها به گاندو آغاز شد.
داستان گاندو مربوط به تاریخ دور نبود بلکه ماجرایی واقعی از تلاش پاسداران گمنام در به دام انداختن یک شبکه مهم جاسوسی را به تصویر کشید که همین چند سال پیش اتفاق افتاد و هنوز خاطرهاش در گوشه ذهن بسیاری از مردم زنده است. «جیسون رضائیان» جاسوس آمریکایی شخصیت اصلی این پرونده مهم بود که عوامل گاندو به خاطر ملاحظات امنیتی نام «مایکل هاشمیان» را در سریال برای او برگزیدند و ایفای این نقش را به «پیام دهکردی» سپردند که الحق او به خوبی از پس این مسئولیت برآمد. جیسون رضاییان، خبرنگار ایرانی-آمریکایی واشنگتنپست در ایران که مهره ارزشمندی برای کاخ سفید به شمار میرفت که با رصد دقیق و هوشمندانه فعالیتهای او توسط پاسداران گمنام در تیرماه 93 به اتهام جاسوسی دستگیر و 18 ماه بعد یعنی در دی 94 در یک مبادله تاریخی به آمریکا تحویل داده شد. ماجرای تحویل این جاسوس به طرف آمریکایی یکی از جذابترین قسمتهای سریال گاندو بود که دیالوگهای ماندگاری داشت. مجتبی امینی تهیهکننده این سریال در اظهارنظری درباره این قسمتها میگوید: »سه قسمت پایانی سریال گاندو اوج حساسیت و جذابیت سریال است و در آن بزرگترین سرمایه کشور، یعنی امنیت را بهرخ میکشد.»
یک استثنا
گاندو بدون شک یکی از جنجالیترین سریالهای صدا و سیماست و یک استثنا به شمار میرود و باید ساخت آن را باید به فال نیک بگیریم. سریالی که با شجاعت تمام به سراغ موضوعات حساسی چون جاسوسی، فساد مالی، آقازادهها و... میرود و پرده از برخی روابط پشت پرده برمیدارد. گاندو در حقیقت راوی مسأله نفوذ است. مسأله مهمی که مربوط به امروز و دیروز نیست و سالیان سال است که تبعات آن بر پیکر کشور عزیزمان زخم میزند. مسألهای که در چند سال اخیر بارها توسط رهبر انقلاب مورد توجه و تأکید قرار گرفته و نسبت به آن هشدار دادهاند.
ما سوژههای چون گاندو کم نداریم اما انگار در بازار راکد موضوعات تکراری و روایتهای عشقی بیمایه خریداری ندارد و کسی برای ساخت به سراغ آنها نمیرود و از این جهت گاندو را باید خطشکنی در این عرصه تصور کرد. اهالی هنر در طول این سالها بسیار در این زمینه غفلت ورزیدهاند و با برداشت غلط بیشتر دست در زمینه ساخت سریالهایی با محتوای طنز و عاشقانه قدم برداشتهاند اما استقبال از این سریال نشان داد که چقدر جای چنین ژانری در بین مردم ما خالی احساس میشده است. البته همه چیز از هم قصور اهالی هنر و رسانه آب نمیخورد. موضوعات امنیتی و سیاسی در جامعه ما از حساسیت بالایی برخوردار است و هنوز مسئولان نسبت به نمایش آنها به زبان هنر دید مثبتی ندارند. انگار فراموش کردهاند که ما در دوران جنگ نرم به سر میبریم و روایتها ابزار مهمی در این عرصه به شمار میروند. وقتی ما روایت درست و دقیقی از موضوع امنیتی به مخاطب عرضه نکنیم ممکن است او از رسانهای بیگانه خوراکی مسموم دریافت کند. اگر ما اقتدار کشور را برایش به نمایش نگذاریم و او نداند در چه فضای امنی نفس میکشد، ممکن است تحت تأثیر روایت معکوس دشمن قرار گیرد. گاندو نشان داد اساسا مردم مشتاقند که محرم اسرار حکومت به حساب آیند و از مسائل مهم آن تا جایی که مصلحت اقتضا میکند و امنیت ملی اجازه میدهد بشنود و چشمانشان به حقایق باز شود و دوست و دشمن را خوب از هم تشخیص دهند.
هنوز از قافله عقبیم
در حالیکه امثال گاندو در میان آثار تلویزیونی و سینمایی ما انگشتشمارند، این مدل کارها در دنیای رسانهای غرب به ویژه هالیوود بسیار مورد توجه واقع میشود. در آنجا اگر بخواهند مسأله امنیتی و سیاسی را با مردم در میان بگذارند یا به آنها چیزی را القا کنند به جای اینکه تمرکزشان را بر روی برنامههای خبری و گفتگومحور بگذارند، به سراغ روایت داستانی این مسائل میروند. در آنجا فیلمهای سینمایی و سریالها ابزاری قدرتمند در دست کمپانیهای فیلمسازی هستند تا از این طریق آنچه میخواهند به صورت نرم به مخاطبان خود عرضه میکنند.
سال گذشته رهبر انقلاب با جمعی از کارگردانان، تهیهکنندگان، نویسندگان و بازیگران سیما دیداری داشتند که بعد از آن که نکاتی را که به دلیل کمبود وقت نتوانسته بودند با آن در میان بگذارند، یادداشت کرده و برای آنان ارسال کردند. در این یادداشت ایشان با تأکید بر این که«جنگ نرم همهجانبه دشمن، امروز قابل انکار نیست» فرموده بودند: «جایگاه فیلم و سریال در این میان بسیار برجسته است». رهبر انقلاب در نکته دیگری خطاب به این جمع بیان داشتند: «در سریالها به مسائل ملّی بپردازید؛ از شهدای عزیز، از دفاع مقدّس، از انقلاب، از سبک زندگی اسلامی، از انگیزههای ایمانیِ ملّت و مظاهر آن، از ایستادگیشان در برابر ابرجنایتکاران و مفسدان عالم، از راهپیمایی اربعین و ... بگویید؛ عظمت و استقلال و شجاعت و ظرفیّتهای علمی و عملی این ملّت را با زبان هنر بیان کنید.»
گاندو را میتوان حرکتی نو و کوچک در تحقق این امر قلمداد کرد. متأسفانه برخی از متولیان فرهنگ به راحتی از کنار مباحث جنگ نرم عبور می کنند و جاهلانه یا عامدانه آن را انکار میکنند که به نظر رهبر انقلاب «این خود نیز بخشی از جنگ نرم است». سینمای غرب که برای بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر قبله آمال است هزار فیلم حتی با روایت دروغ در زمینه مسائل سیاسی و امنیتی میسازد و اتفاقا همان فیلمها و سریالها هم بسیار پرمخاطب میشوند اما اگر اینجا فیلمسازی براساس واقعیت سریالی چون «گاندو» یا فیلم سینمایی همانند «یتیمخانه ایران» بسازد و پرده از جنایتی بردارد یا قدرت نیروهای داخلی را به تصویر بکشد مورد مؤاخذه قرار میگیرد که دامان هنر را به مسائل سیاسی آلوده است!
در غرب آنقدر جنگ نرم و اثرگذاری آن مهم در نظر گرفته میشود که فردی چون «چیس براندون» که یک مأمور سازمان سیا وارد دنیای هالیوود شده و فیلمهای معروفی چون «چوپان خوب»، «هویت بورن»، «ماموریت غیرممکن2»، «دشمن ملت»، «مترجم»، «کمپانی بد» با همراهی و مشورت او ساخته میشود. سازمان سیا بعد از او «پل باری» را جایگزین میکند و اومسیر را ادامه میدهد و فیلمهایی مثل «یک مشت دروغ»، «میهن»، «سی دقیقه نیمه شب»(درباره ترور بن لادن) و «آرگو» با همکاری وی ساخته میشود. «آرگو»یی که با وجود روایت غلط از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا جایزه اسکار را از دست «میشل اوباما» دریافت میکند.
در غرب کوچکترین اتفاق یا موفقیتی در
عرصههای سیاسی ـ امنیتی بولد شده و هزاران فیلم به راست و دروغ در مورد آن ساخته
میشود اما در اینجا پروندههای امنیتی که مهمی که با تلاش و مجاهدت جوانانی چون
«آقا محمد» گاندو به نتیجه میرسد و افتخاری را رقم میزند خاک میخورد و حتی یک
سکانس هنرمندانه از آنها ساخته نمیشود. شما آیا اثری هنری درباره عملیات
غرورآفرین دستگیری «عبدالمالک ریگی» توسط سربازان گمنام این سرزمین به خاطر
دارید؟!
تحسین مردمی بزرگترین تقدیر از سازندگان گاندو
گرچه سازندگان و بازیگران گاندو در این مدت از «آشنا» و بیگانه فحش خوردند و مورد تهدید قرار گرفتند اما واکنشهای مردم از موفقیت این سریال حکایت دارد. بیشک مردم از تماشای سکانسهای سریال گاندو که مصونیت پوشالی آقازادهها و بستگان مسئولین فرو ریخته و آنها به جهت خطاها و اقدامات ضد ملی توسط نیروهای جوان انقلابی مورد بازخواست قرار میگرفتند، لذت بردهاند و در دل آرزو کردند در دنیای حقیقی هم شاهد چنین اتفاق مبارکی باشند.
نمایش اقتدار نیروهای جوان در برابر جاسوس آمریکایی و اربابانش و همچنین دیالوگهای ماندگاری که نیروهای امنیتی به خصوص جوانان انقلابی در پاسخ به اندیشههای محافظهکارانه و اهل سازش با غرب در این سریال به زبان آوردند از دیگر سکانسهای تأثیرگذار گاندو به شمار میرود که به دل مردم نشسته و بازتابش در فضای مجازی قابل مشاهده است.
بر طبق نظرسنجی بیستم تیرماه مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما از سراسر کشور سریال «گاندو» با حدود 44 درصد بیننده درصدر سریالهای جدید تلویزیون قرارگرفته است.براساس این نظرسنجی بیش از 89 درصد از مخاطبان این سریال در حد «زیاد» از آن رضایت داشتهاند و بیش از 73 درصد هم آن را در حد «زیاد» باورپذیر دانستهاند. از نظر 60.7 درصد از بینندگان، مهمترین پیام سریال «گاندو» نشان دادن قدرت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی بوده است و حدود 79 درصد از آنها هم معتقدند این سریال در حد «زیاد» توانسته مردم را با فعالیت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی آشنا کند. 82.2 درصد از بینندگان هم عنوان کردهاند سریال «گاندو» توانسته است در حد زیاد باعث اعتمادسازی مردم به قدرت و توان نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشور شود.
در میان تقدیرهایی که این روزها از عوامل سریال گاندو میشود مطمئنا هیچ کدام به پای ارزشمندی حمایت و قدردانی خانواده شهدا از این سریال نمیرسد. حدود 200 نفر از خانواده محترم شهدا در نامهای ضمن تقدیر و تشکر از دست اندرکاران سریال «گاندو» خواستار ساخت فصل دوم آن شدند. در بخشی از این نامه آمده است: استقبال امیدوارکننده مردم از «گاندو» این امید را ایجاد میکند که دیگر موضوعات اینچنینی به بهانه نداشتن جذابیت مورد غفلت واقع نشود. بیصبرانه چشم انتظار ساخت «گاندو»های بعدی هستیم و بار دیگر، از جسارت و تعهد و مسئولیتپذیری شما عزیزان سپاسگزاری میکنیم. آنچه از ما برمیآید، دعای خیری است که بدرقه راهتان میکنیم. یقین داریم که فرزندان شهیدمان، این هنرمندی شما را در امتداد جهاد متعالی خود میدانند و آنها نیز شما را دعا میکنند.»
ما همیشه هستیم...
بدون شک گاندو هم مثل تمام سریالها و آثار هنری خالی از ایراد و اشکال نیست و انتقاداتی به آن وارد است اما مسأله مهم موج جریانسازی است که با این سریال آغاز شده و امید است که ادامه پیدا کند. ما هنوز گاندوهای زیادی داریم که باید به تصویر کشیده شود و عرصه را بر جاسوسهای خارجی و غربزدگان داخلی تنگ سازد و قدرت و اقتدار نیروهای جوان انقلابی را به رخ جهانیان بکشد دقیقا همانطور که «محمد» سریال گاندو خطاب به مایکل هاشمیان (جیسون رضائیان) گفت: «به بزرگترهات یادآوری کن، فکر جاسوسی از این مملکت رو از سرشون بیرون کنن، ما همیشه هستیم.»