باران زعیمی
دلم خوش بود حداقل در حوزه آدامس، کالای ایرانی میخرم و خیلی هم به خودم افتخار میکردم که تحت تأثیر تبلیغات چهره به چهره خیل عظیم آدامسفروشان مترو نشده، لب به این آدامسهای خارجی نمیزنم. البته حتی اگر بحث اهمیت دادن به کالای ایرانی هم نبود هیچ تمایلی به خوردن محصولاتی که معلوم نیست از چه موادی ساخته شده و با چه نیتی از آستین گشاد استکبار بیرون آمده و به کشور ما صادر یا محترمانه قاچاق شدهاند، نداشتم.
با این نیتهای خرد و کلان خوشحال بودم که در میان اتلاف وقت با آگهیهای رسانه ملی، چشمم به تبلیغ آدامس موردنظر با یک شعار جدید روشن شد: «محصول موردنظر، دارای یک نشان از فلان مؤسسه غربی است!» اینکه آن مؤسسه چه هست یا چقدر اعتبار دارد یا زیر نظر چه کسانی اداره میشود چندان مهم نیست. مهم این بود که یک محصول خوب ایرانی با وجود تأییدات مختلف از مراکز معتبر داخلی برای اعتباربخشی به خود دست به دامان تأیید فلان مرکز خارجی شده و آن را مایه افتخار و نشان حتمی سلامت خود معرفی میکند. اتفاقی که میتوانست بدون قورت دادن خودباوری و استاندارد ملی، با نشانهای وطنی معتبرتر هم رخ بدهد.
دیدن تبلیغ محصولات مختلف که نام ایرانی دارند ولی «تحت لیسانس» فلان شرکت خارجی بودن یا داشتن فلان تأییدیه غربی را یدک میکشند مسلما نمیتواند احساس عزت و افتخار کاملی به مخاطب بدهد. جالب اینکه تمام این نشانها باید اروپایی یا آمریکایی باشد تا معتبر محسوب شوند و حتی ژاپن هم با آن همه قدرت در گذاشتن تلفن پاناسونیک روی میز رییسجمهور آمریکا نتوانسته یک استاندارد ایرانی پسند ارائه کند تا چشم مخاطب را روی بیلبورد میخکوب کند.
این پدیده، جامعه ما را تا آنجا شرطی کرده که حتی داشتن یک تصویر Ok از سوپری تورقوزآباد فرانسه بیشتر اعتماد ما را به محصول جلب میکند تا داشتن علامت استاندارد ایران! در نتیجه جای تعجب ندارد که صاحب سرمایه به توانایی جوان ایرانی در تولید محصولاتی با کیفیت ـ حتی بالاتر از استاندارد جهانی ـ اعتماد نکند مگر اینکه مهر تأیید و اجازه فعالیت از اروپا یا آمریکا داشته باشد.
اینجاست که باید بغض، گلوی سازنده موتور جت وطنی با کیفیت بالا را در برنامه ثریا بفشارد که مدیریت فشل، تنبل و بیوجدان خودروسازی ایران به توانایی بالای او در ساخت موتور ماشین اعتماد نکرده و واردات را ترجیح میدهد. اینجاست که حتی گلاب و عرق نعنا که استانداردش دست خودمان است به تحت لیسانس اروپا بودن افتخار میکند یا شیرینیفروش محله ما با افتخار روی جعبههای شیرینیاش مینویسد: دارای گواهی پخت و پز از فلان دهات آمریکا!
اینها شوخی و خیال نیست بلکه واقعیت دردناکی است که جامعه ما را درگیر خود کرده است درحالیکه ما میتوانیم به عنوان یک مرجع جهانی تعیین استاندارد در بسیاری از تولیدات عمل کنیم و این محصولات غربی باشند که برای پذیرفته شدن، نیازمند تأیید مجموعههای بررسی کیفیت ما باشند. سختافزار این اتفاق در کشور وجود دارد فقط نرمافزار خودباوری غایب است، پیدایش کنیم.