کد خبر: ۳۵۴۹
تاریخ انتشار: ۱۰ تير ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۹
پپ
به مناسبت سوم خرداد و اعدام رهبر گروهک ضاله فرقان
صفحه نخست » زیرگذر تاریخ

عاطفه میرافضل

گروه فرقان از کوچک‌ترین گروه‌های تروریستی التقاطی بود که علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت کرد، اما میزان خشنوت موجود در میان آن‌ها باعث شد که نامی ماندگار در تاریخ انقلاب از خود بر جای بگذارند. هسته اولیه این گروه در منطقه قلهک تهران و در جلسات تفسیری اکبر گودرزی گذاشته شد. اکثر اعضای اصلی این گروهک مانند شاه بابک تبریزی، علی حاتمی و محمود کشانی نیز از شاگردان خاص آقای موسوی خوئینی‌‌ها بودند. از سوی دیگر نوع تفسیر موسوی خوئینی‌‌ها از قرآن کریم که آیت‌الله مهدوی‌کنی از آن به عنوان تفسیر تفنگی یاد می‌کند به تفاسیر اکبر گودرزی بسیار شبیه است؛ تا جایی که تفاسیر این دو نفر در قالب یک کتاب در سال 56 منتشر شد و شهید مطهری نیز در مقدمه کتاب «اسلام و مقتضیات زمان» آن را نقد کرده است.

نام رهبر گروه فرقان که به اعتبار شناسنامه‌اش در سال 1338 در روستای دوزان از توابع الیگودرز به دنیا آمد، اکبر گودرزی بود. وی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در روستای زادگاهش گذراند و قبل از اتمام دبیرستان در سال 1351 راهی مدرسه دینی خوانسار شده، پس از اقامتی کوتاه به قم رفت. وی پس از یک سال عازم تهران شد و در مدرسه چهل‌ستون مسجد جامع بازار و سپس در مدرسه حاج شیخ‌ عبدالحسین ساکن شد و در کنار درس طلبگی اقدام به برپایی جلسات تفسیر قرآن در مساجد مختلف تهران نمود. اولین مسجدی که گودرزی به عنوان مدرس و مفسر قرآن در آن آغاز به کار کرد مسجد الهادی بود. او همچنین در مسجد فاطمیه خزانه، مسجد رضوان خیابان اتابک، مسجد شیخ ‌‌هادی و مسجد خمسه قلهک نیز جلسات قرآن برگزار می‌کرد و در خلال همین جلسات توانست افرادی را جذب کند که در شکل‌گیری گروه فرقان و پیشبرد اهداف او نقش مهمی ایفا کردند. سال 1355 این جمع ابتدا به کهفی‌ها و سپس به نام فرقان به فعالیت‌های مذهبی منسجم‌تری پرداخت. گودرزی در سال 1356 مدرسه حاج شیخ عبدالحسین را ترک نمود و از لباس طلبگی خارج شد. هنگامی که می‌خواست طلبه مدرسه‌ آقای مجتهدی بشود آقای مجتهدی گفته بود: چون دیدم چهره او نورانیت ندارد به او گفتم به درد طلبگی نمی‌خورد.

گروه فرقان در سال 1356 فعالیت تشکیلاتی خود را تحت رهبری اکبر گودرزی آغاز و سعید واحد، محسن سیاهپوش، حمید نیکنام، علی اسدی و بهرام تیموری زیر نظر مستقیم او فعالیت می‌کردند. در همان سال با درگذشت دکتر شریعتی نخستین اعلامیه از سوی این جریان نوپا انتشار یافت.

آنچه در آن زمان باعث برآشفتن گروه فرقان شد اطلاعیه مشترک شهید آیت‌الله مطهری و مهدی بازرگان برای بازبینی آثار دکتر شریعتی بود. به دنبال صدور آن اطلاعیه، گودرزی اعلامیه‌ای صادر کرد و به تهدید مخالفان دکتر شریعتی و در واقع شهید مطهری پرداخت. از آن پس گروه فرقان علاوه بر پرداختن به مباحث ایدئولوژیک به تحلیل‌های سیاسی و درک اوضاع سیاسی جهان و طرح استراتژی جنگ مسلحانه علیه رژیم پرداخت. همزمان نشریه‌ای به نام فرقان در اسفند 1356 منتشر کرد.

گودرزی در همین سال با توصیه دوستانش برای ادامه فعالیت‌های سیاسی ـ مذهبی در خارج از کشور، جهت عزیمت به اروپا راهی پاکستان شد و بعد از حدود دو ماه سرگردانی در حالی که از رفتن به اروپا ناامید شده بود به ایران بازگشت. گروه فرقان پس از پیروزی انقلاب‌ اسلامی همچون دیگر گروه‌های سیاسی بر شدت فعالیت‌های خود افزود و در صدد تخریب و صدمه زدن به انقلاب برآمد. رئوس فعالیت‌های این گروه در پخش اعلامیه، جذب نیرو، چاپ عکس، تشکیل خانه‌های تیمی، اقدامات تروریستی مانند حمله به بانک‌ها و ترور شخصیت‌ها و نفوذ در نهادهای انقلابی خلاصه می‌شد.

با توجه به مواضع تند گروه فرقان در قبال روحانیت، از اردیبهشت سال 1358 عملیات تروریستی آن‌ها آغاز شد. اولین اقدام این گروه ترور شهید سرلشکر قره‌‌نی اولین رئیس کل ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در سوم اردیبهشت انجام شد. اقدام بعدی آن‌ها ترور روحانی دانشمند شهید آیت‌الله دکتر مرتضی مطهری بود که در آخرین ساعات سه‌شنبه 11 اردیبهشت صورت گرفت. شهید مطهری بارها به ضدیت فرقانی‌ها با خود سخن گفته و به احتمال ترور خود از سوی آن‌ها اشاره کرده بود. گروه فرقان در مجموع نزدیک به بیست ترور انجام داد و ترورهای بسیاری را در دستور کار خود داشت. از میان افراد ترور شده تعدادی مجروح شدند که از جمله می‌توان به آیت‌الله اکبر هاشمی‌‌رفسنجانی، آیت‌الله عبدالرحیم ربانی‌‌شیرازی، رهبر انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای و رضی‌‌شیرازی اشاره کرد. حاج مهدی و حسام عراقی، آیت‌الله دکتر مفتح، آیت‌الله قاضی ‌طباطبایی و حاج محمدتقی طرخانی نیز توسط این گروه به شهادت رسیدند. البته ترور افرادی از جمله آیت‌الله محمد حسینی‌بهشتی، دکتر محمدجواد باهنر، حجت‌الاسلام ناطق ‌نوری، آیت‌الله عبدالکریم موسوی ‌اردبیلی به دلیل از هم پاشیدن تشکیلات تروریستی فرقان و دستگیری سران و اعضای آن ناکام ماند. پس از ترورهای گروه فرقان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی عملیات شناسایی و تعقیب و مراقبت از اعضای گروه فرقان را آغاز کرد و سرانجام در تاریخ 18/10/1358 اکبر گودرزی به همراه حسن اقرلو در خانه‌ای تیمی واقع در خیابان جمالزاده دستگیر شدند. پس از دستگیری این دو نفر تعدادی دیگر از اعضای این گروه نیز دستگیر و در روز چهارم بهمن 1358 محاکمه شدند. 5 در بین دستگیرشدگان شش نفر به اعدام و بقیه به حبس ابد محکوم شدند. حکم اعدام اکبر گودرزی و تعدادی دیگر از این گروه در تاریخ 3/3/1359 به اجرا درآمد.

اکبر گودرزی یکی از مصادیق بارز مفسدین فی‌الارض بود. بقایای فرقانی‌ها تا اویل سال 1360 همچنان به انتشار برخی از جزوات می‌پرداختند و حتی از ترورهای سازمان مجاهدین خلق نیز به نوعی سوء استفاده می‌کردند و آن‌ها را با اندیشه‌های خود پیوند می‌دادند. هم اکنون فعالیت اعضای فراری این گروهگ تروریستی در خارج از کشور تنها محدود به انتشار اعلامیه است.

تفسیر به رأی، آفت همیشگی دین

فرقانی‌گری در قالب شعار انحرافی «حسبنا کتاب الله» و سپس «لا حکم‌ الا لله»، توسط خوارج نهروان، از زمان پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و دوران نخستین امامت حضرت علی‌علیه‌السلام از طرف منافقین و خوارج مطرح شد تا در واقع با عبور از پیامبر اکرم و سپس علی‌علیهماالسلام، خود در مسند قدرت بنشینند. در صدر اسلام هم که «خوارج» با امیرالمؤمنین جنگیدند، ظاهرا‌ مدعی بودند که «چون حق علی ضایع شده است، ما قیام کرده‌ایم و او نمی‌بایست حکمیت را می‌پذیرفت» و به همین بهانه بر ضد امام خود،‌ قیام کردند. این نوع تفکر را باید تفکر «خوارجی» نامید که در عصر ما ـ و در ایران ـ در فرقه فرقان نمود پیدا کرد.

در لابه‌لای مطالب و تحلیل‌های پژوهشگران پیرامون گروه فرقان به چند زمینه و اصل اساسی که اندیشه قرقانی‌گری را شکل می‌دهد می‌توان دست یافت که در این مطلب به نقل از سایت «مشرق» آن‌هارا مرور می‌کنیم.

تأثیرپذیری شدید از اندیشه و ادبیات دکتر شریعتی

فرقانی‌ها علاقه ویژ‌ه‌ای به شریعتی داشتند و در بیانات و پیام‌های خود از او نقل قول می‌کردند. با این همه رابطه مستقیمی میان فرقان و مرحوم شریعتی وجود نداشته است و در حقیقت فرقانی‌ها با برداشت خاصی که از آثار و افکار شریعتی کردند، آن را به ایدئولوژی انحرافی و خشونت‌طلبانه خود الصاق نمودند.

اعتقاد به تز اسلام منهای روحانیت

هرچند ممکن است به‌سختی بتوان تز اسلام منهای روحانیت را به شریعتی نسبت داد ولی بخش‌هایی از آثار او زمینه‌های لازم برای چنین تفسیری را فراهم آورده است.

تأثیرپذیری شدید از مارکسیسم

فرقان، دنباله موج گرایش به مارکسیستی است که مدت‌ها پیش در کشور رواج یافته بود و به‌ ویژه داشت به سمت گرایش‌های خشونت‌طلبانه و چریکی متمایل می‌شد.

تفسیرهای التقاطی از دین

تفسیرهای به ‌اصطلاح مذهبی فرقانی‌ها هم التقاطی بود و هم دلبخواهانه. سران و مفسران فرقان، هم تحت تأثیر شدید مارکسیسم به دنبال «انقلابی کردن» دین بودند و هم اعتقادی به روشمند بودن تفسیر و لزوم کسب برخی مقدمات برای ورود به این عرصه خطرناک نداشتند.

احساسات‌گرایی و خشونت

فرقانی‌ها به اندازه‌ای مشی مسلحانه و چریکی را به عنوان تنها راه رسیدن به اهداف خود می‌دانستند که آغاز چالش این گروه با امام و رهبری نهضت اسلامی مردم هم همین بود. آن‌ها به ‌ویژه با مشی مسالمت‌جویانه امام خمینی‌ره به مشکل برخوردند. معترض بودند که چرا مردم در لوله تفنگ ارتشی‌ها گل بگذارند در حالی که دست آن‌ها به خون ملت آلوده است. آن‌ها همان قدر که می‌خواستند با اندیشه التقاطی خود، دین را از التقاط و پاکیزه کنند (!)، در مشی سیاسی و عملی خود هم می‌خواستند که همه چیز را با سرنیزه و خونریزی پیش ببرند و در این راه از قتل هیچ‌کس ابایی نداشتند.

اندیشه فلاکت‌طلبی

فرقان، ساده‌زیستی را تا اندازه فلاکت‌طلبی مطرح می‌کرد؛ یکی از دلایل ترور شهید مطهری سرمایه‌دار بودن بود! گودرزی بیشتر بر چوپان‌‌زاده بودن خودش تأکید می‌کرد و می‌خواست بگوید من آدمی هستم ساده‌زیست و بی‌توقع و در عین حال فطری. این ریشه‌های فکری که عمیقا در ذهن و فکر فرقانی‌ها نفوذ کرده بود، گروهکی دست به اسلحه را ایجاد کرد که برای چکاندن ماشه اسلحه‌شان ترسی به دل راه نمی‌دادند. البته گروهی بر این باورند که فرقانی‌ها افرادی مؤمن بودند که با قصد و نیت خیر پای در مسیر مبارزه گذاشته بودند ولی در دام ساده‌اندیشی و تهور فرو افتادند. در هر صورت تاریخ سیاسی ما نشان می‌دهد که هزینه این ساده‌اندیشی‌ها و بی‌باکی‌های بی‌مبنا آن اندازه زیاد بوده است که تلخی و سختی خاطره و پیامدهایش فراموش‌ناشدنی است.

منبع: http://www.iichs.ir/s/974

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: