مریم کمالینژاد
هر کدام از مکاتب، برای خود شیوه و روشی خاص در تعلیم و تربیت دارند. در واقع تعلیم و تربیت بخشی جداییناپذیر، مهم و ضروری هر مکتب است. نوع تربیتی که مکاتب مختلف پیشنهاد میدهند بسته به جهانبینی و نظر آنها در مورد انسان است. برخی از مکاتب تربیت کودک را از قبل از انعقاد نطفه در نظر میگیرند و برای دوران تجرد والدین هم برنامه خودسازی و عبادی پیشنهاد میکنند و بر این باورند که این خودسازی بر روح جنین و کودک تأثیرگذار است. برخی انسان را لوحی سفید و پاک میدانند و برای ژن و وراثت عاملیتی قائل نیستند، برخی دیگر انسان را موجودی ذاتا شرور میدانند که میبایست تحت تعالیم سخت و تنبیههای جدی قرار بگیرد تا نفس خود را بسازد و تربیت شود. برخی دیگر طبیعت را بهترین مربی معرفی میکنند و میگویند بزرگترین تربیت این است که تربیت نکنید. زمانی که به هر کدام از مکاتب رجوع کنید با نظرات متنوع و متفاوت روبرو میشوید برخی را میتوانید عقلا بپذیرید و برخی را نه. در مورد مکتب اسلام نیز وضع به همین منوال است. منتهی تربیتی که اسلام پیشنهاد میکند از افراط و تفریط به دور است، بر اساس فطرت و ذات انسان که هرگز ذاتا شرور نیست، بنا نهاده شده و محبت و رحمت و شفقت جزئی جداییناپذیر از تربیت است. به وفور در قرآن و در کلام ائمه و بزرگان دین با عباراتی روبرو میشویم که به حقوق کودکان توجه ویژه شده است. توجه ویژه به روح و جسم کودک را توصیه میکنند و از والدین میخواهند محبت کردن را سرلوحه تربیتشان قرار دهند. چنانچه پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید: اكرموا اولادكم و احسنوا آدابهم یغفرلكم؛ فرزندان خود را گرامی بدارید و خوب تربیتشان كنید تا گناهان شما آمرزیده شود. (مكارم الاخلاق، صفحه222)
حتی در نوع تربیت، جنسیت و سن و سال را در نظر میگیرند و جزییات را نیز بیان میکنند. از نظر اسلام انسان زمانی که متولد میشود یک لوح سفید و نانوشته است با فطرتی خداجوی که هر چه از اطرافیان و پدر و مادر و محیط کسب کند به علاوه ژن و خونی که به ارث برده، شخصیتش را میسازد. پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم در این باره میفرمایند: «کُلُّ مُولودِ یولَدُ عَلی الفِطرۀِ حتّی یکونَ اَبَواهُ یُهَوِّدانِهِ و یُنَصِّرانِهِ؛ (2) هر کودکی با فطرت توحید متولد میشود، لیکن این والدین او هستند که کودک را یهودی یا مسیحی تربیت میکنند.»
قبل از انعقاد نطفه
اسلام برای تربیت یک پروسه طولانی مدت و به هم پیوسته را در نظر میگیرد. از قبل از انعقاد نطفه به والدین سفارش خودسازی میدهد. برای زمان، مکان و کیفیت انعقاد نطفه، ساعت و روز و ماه آن اهمیت قائل است. به غذایی که والدین میخورند، حلال و حرام بودنش توجه دارد و برای آنها نقش عاملیت در نظر میگیرد. قبل از ازدواج نیز، زمانی که زن و مرد در پروسه انتخاب همسر قرار میگیرند توصیههایی برای انتخاب میکند که همگی ناظر بر داشتن نسلی سالم و صلاح است و این نشان میدهد که تربیت کودک از زمان به دنیا آمدن شروع نمیشود بلکه بسیار قبل از آن تربیت شکل گرفته است. در روایات اسلامی آمده است که زمانی که میخواهید همسر انتخاب کنید به خانواده طرف مقابل و عفت و پاکدامنی فرد توجه ویژه کنید، چنانچه پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: «تزوجوا فى الحجرالصالح، فان العرق دساس؛ با خانوادهاى خوب و شایسته وصلت كنید زیرا خون اثر دارد.»
پس از این اسلام برای دوران بارداری، شیرخوارگی، حضانت و دیگر مراحل رشد کودک دارای توصیههای ویژه است و هر کدام فصلی از تربیت را تشکیل میدهند.
تربیت کودک
زمانی که کودک پای به جهان میگذارد، دین در ابتدا، چند حق را به عهده والدینش قرار میدهد. در روایات ما آمده که انتخاب نام نیکو، خواندن اذان و اقامه در گوش کودک از حقوق فرزند بر پدر و مادر است. آموزش قرآن به کودک چهارساله و اصول دین در شش سالگی از وظایف والدین است. چنانچه پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: از جمله حقوق فرزند بر پدرش اين سه چيزند: نام نيكو بر او گذارد؛ نوشتن را به وى بياموزد؛ و هنگامى كه بالغ شد، همسرش دهد.» همچنین از وظایف والدین است که مال حرام و شبههدار به او ندهند. حضرت امام صادقعلیهالسلام میفرماید: «بهترین میراث پدران برای فرزندان، ادب است نه مال و ثروت! زیرا ثروت از میان میرود و ادب پایدار میماند.» و پیامبر میفرمایند: «اكرموا اولادكم و احسنوا آدابكم» فرزندانتان را گرامی بدارید و با آداب و روش پسندیده با آنان رفتار كنید.
فصلهای تربیت
پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم در حدیثی فصل و دورههای مختلفی برای تربیت کودک عنوان میکند. بدین صورت که برای انسان تا بیست و یک سالگی سه دوره در نظر میگیرد که هر کدام هفت سال است. هفت سال اول، هفت سال دوم و هفت سال سوم. حضرت علیعلیهالسلام نیز این فصلها را چنین تبیین میکنند: «كودك هفت سال تربيت مىشود؛ هفت سال ادب مىآموزد؛ و هفت سال به كار گرفته مىشود»
ـ هفت سال اول
در هفت سال اول که به دوره «آقایی» معروف است کودک فرمانروایی میکند، پدر و مادر در اختیار فرزندند و حوائج او را برآورده میکنند و اجازه میدهند که کودک آقایی کرده و کمتر مخالفتی با او میکنند. این مرحله دوره خودمداری کودک است که باید آزاد باشد و در آزادی رشد کند. در روایت دیگری نیز میخوانیم که «هفت سال کودک را برای بازی رها سازید»
ـ هفت سال دوم
دوره دوم یعنی از هفت تا چهارده سالگی که دوره «فرمانبرداری» نامیده میشود نوجوان باید مطیع مربیان باشد و تحت تعلیم و آموزش قرار گیرد. در این زمان، یعنی نوجوانی مرحله پذیرش است، زمانی که ذهن نوجوان برای آموختن و دلش برای پذیرفتن آماده است. چنانچه حضرت علیعلیهالسلام نیز در اینباره میفرماید: جز اين نيست كه دل نوجوان همچون زمين ميان تهى است؛ هر چه در آن افشانده شود، همان را مى پذيرد. و همچنین امام صادقعلیهالسلام میفرمایند: «فرزند خود را در هفت سال دوم با آداب و روشهای مفید و لازم تربیت کنید».
ـ هفت سال سوم
و دوره سوم یعنی از چهارده تا بیست و یک سالگی که به آن دوره «وزارت» میگویند. فرزند به مرحله جوانی رسیده و وقت آن است که به او اعتماد کرد و نقش وزارت را به او دارد و در کارها با او مشورت کرد، درست مثل یک وزیر. «الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین.» (وسائل الشیعه، جلد 15، صفحه 194 و مکارم الاخلاق، صفحه 15)
محبت در تربیت اسلامی
در برخی از مکاتب چون انسان را ذاتا شرور میدانستند، تعلیم و تربیت آنها بر اساس سختگیری و تنبیه شکل میگرفت، نمونه آن مدارس اسکولاستیک مسیحی در قرون وسطی. اما در اسلام به وفور سخن از محبت و شفقت و رحمت بر کودکان است. در سیره پیامبر اسلامصلیاللهعلیهوآلهوسلم آمده است که هر گاه به کودکان برخورد میکرد بر سر آنها دست میکشید و به آنها سلام میکرد. پيامبر خداصلياللهعليهوآلهوسلم همچنین میفرمایند: «نوزادان خود را به سبب گريهشان كتك نزنيد.» و همچنین میفرمایند: كودكان را دوست بداريد و به آنان مهربانى كنيد. و در جای دیگر عنوان میکنند: مهر خداوندى از آن كسى باد كه فرزند خود را در نيكو شدنش يارى دهد، بدين گونه كه از خطايش درگذرد و براى او دعا كند تا رابطهاش با خدا برقرار باشد.»
شخصى مىگويد: از دست فرزندم نزد امام كاظمعليهالسلام شكايت كردم. حضرت به من فرمودند: او را كتك نزن و با وى قهر كن، اما آن را طولانى نكن.
جنسیت کودک و تربیت جنسی
در جامعهای که دختران زنده به گور میشدند و دختردار شدن ننگ محسوب میشد پیامبر اکرم به آنها و به همه ما چنین میفرماید: «هركس دخترى داشته باشد كه او را تباه نسازد؛ و خوارش نكند؛ و پسرش را بر وى برترى ندهد، خدا او را به بهشت مىبرد.» شاید در زمانه ما خبری از زنده به گور شدن دختران نباشد. اما هنوز هم قوم و قبیله و خانوادههایی هستند که پسر را بر دختر ارجح میدانند و معتقدند پسر است که نام خانواده را زنده نگه میدارد. اما پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم با این سخنشان سعی در جلوگیری از تبعیض در تربیت و محبت به کودکان دارند. درباره ارتباط دختربچه و پسربچه و تربیت جنسی آنها نیز پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: بستر خواب پسربچه از پسربچه، و پسربچه از دختربچه، و دختربچه از دختربچه، چون به ده سالگى رسيدند، از يكديگر جدا شوند.
نتیجه:
اسلام دارای نکات ریز تربیتی است که پس از هزار و چهارصد سال امروز در علم روانشناسی اثبات میشود، البته این بدین معنا نیست که هرچه را روانشناسی اثبات کند افتخاری برای دین است، بلکه ما مسلمانان معتقدیم پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم و بزرگان و امامان ما که به منبع لایزال علم الهی متصل بودند، بهترین توصیهها را برای تربیت فرزندان داشتهاند.