کد خبر: ۳۴۶۷
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۸ - ۱۷:۵۲
پپ
رفتارهای آسیب رسان والدین
صفحه نخست » کاشانه

مریم کمالی‌نژاد

کدام والدین هستند که بخواهند به فرزندانشان آسیب برسانند؟ قطعا هیچ کسی پیدا نمی‌شود که با قصد و غرض قبلی، پاره تنش را مورد آسیب و آزار قرار دهد مگر این‌که دچار اختلال روانی یا مشکلات دیگری باشد. اما همین ما آدم‌های طبیعی و عاشق فرزند، که نمی‌خواهیم مویی از سر بچه‌مان کم شود، گاهی با رفتارهایمان با روش‌های تربیتی عجیب و غریبمان باعث آسیب رساندن به کودک می‌شویم. رفتارهایی که ممکن است گمان کنیم اثر تربیتی خوبی دارند اما اشتباه می‌کنیم، یا آن دسته از اعمالی که بر اثر تکرار در سال‌های پشت سر گذاشته عمر در ناخودآگاهمان جاخوش کرده و دست خودمان نیست. در ادامه به رفتارهایی از والدین می‌پردازیم که باعث آسیب به فرزندان می‌شود.

رفتار مخرب چیست؟

رفتار مخرب یعنی عملکرد معیوبی که بین یک فرد با دیگران در روابط اتفاق می‌افتد، این رابطه می‌تواند رابطه والد و فرزندی یا یا هر رابطه دیگری باشد.

عملکرد ضعیف چیست؟

رفتاری که چند وجه منفی دارد و کارآمد به حساب نمی‌آید را رفتار معیوب می‌خوانیم. مانند رابطه‌های ضعیف یا کشمکش‌های دائمی، این عبارت اغلب توسط متخصصین سلامت ذهنی استفاده می‌شود و بیشتر برای توضیح روابطی که در آن‌ها مشکلات و سختی‌های واضحی وجود دارد، به کار برده می‌شود.

مصرف مواد مخدر و الکل

اعتیاد از پیش به وجود آمده‌ای که باعث می‌شود کودکان را نسبت به یک رفتار مخرب بی‌تفاوت کند. خانواده‌هایی که درگیر این مسائل هستند عملکرد ناکارآمد و مخرب دارند.

دروغ

دروغ در هر صورت یک رفتار مخرب محسوب می‌شود چه شما در مقابل چشمان کودک به دیگری دروغ بگویید، چه از کودک بخواهید که دروغ بگوید. اگر این سخن ناراست، به والد دیگر کودک باشد، اثر مخرب آن بیشتر است. فرض کنید که از فرزندتان میخواهید اتفاقی را که جلوی چشمانش رخ داده به شکلی دیگر برای پدرش تعریف کند، یا می‌خواهید گوشی تلفن را بردارد و به مادرش بگوید: «مامان خونه نیست»

یا این‌که در مقابل کودکی که گمان می‌کنید حواسش آن‌قدرها هم جمع شما نیست، به دیگری دروغ بگویید: همسرتان از شما می‌پرسد: «امروز جایی نرفتی؟» و شما می‌گویید: «نه، تمام مدت خونه بودم» و کودک در ذهنش این تناقض را متوجه می‌شود. بسیاری از مواقع ممکن است ما قصدمان دروغ گفتن نباشد، بلکه در شرایطی گیر افتاده‌ایم که گمان می‌کنیم راهی به جز دروغ گفتن وجود ندارد؛ به طور مثال کسی با ما تماس گرفته، دستمان گیر است و نمی‌توانیم پاسخ بدهیم یا نمی‌خواهیم که پاسخ این فرد را بدهیم، به جای این‌که به کودک بگوییم بگو مامانم خونه نیست، می‌توانیم از بچه بخواهیم راستش را بگوید اما محترمانه و مؤدبانه: «بگو مامانم می‌گن خودشون در اولین فرصت باهاتون تماس می‌گیرند» یا «مامانم داره کاری انجام میده، بعدا بهتون زنگ میزنه» از صداقت نترسیم، مطمئن باشید که اثر دروغ به مراتب از آنچه ما گمان می‌کنیم ممکن است به‌خاطر داشتن صداقت برایمان اتفاق بیفتد، بیشتر است.

روش تربیتی سختگیرانه

روش تربیتی سختگیرانه در مقابل روش تربیتی سهل‌گیرانه قرار داد. سختگیرها معمولا آزادی عمل و اختیار بسیار کمی ‌به فرزندشان می‌دهند، مستبد هستند و قانون‌های خشک و دست و پاگیر زیادی در خانه اجرا می‌کنند، تحمل کمترین اختلاف فرزندان و اظهار رأی از طرف آن‌ها را ندارند و اغلب نتیجه تربیتی‌شان افرادی با اعتماد به نفس بی‌نهاییت پایین که مستعد بزه کاری هستند، خواهد بود.

روش تربیتی سهل‌گیرانه

در مقابل روش سختگیرانه، روش سهل‌گیرانه وجود دارد که والدین با بی‌تفاوتی نسبت به فرزندان گمان می‌کنند که برای فرزندشان کاری روشنفکرانه و مدرن انجام می‌دهند و به آن‌ها اختیار و قدرت تصمیم گیری هدیه می‌کنند، در حالی که فرزندان این افراد اغلب خود تبدیل به آدم‌هایی با روش تربیتی سختگیرانه خواهند شد که کمترین قدرت انعطاف را دارند، ممکن است در چاه روابط نادرست و رفتارهای ناسالم بیفتند و معمولا عقده‌های روانی زیادی برایشان پیش می‌آید.

احساس گناه دادن به کودک

یکی دیگر از رفتارهای مخرب از سوی والدین، احساس گناه دادن به کودک است. همه ما می‌دانیم که بچه بزرگ کردن و فرزندپروری کاری بی‌نهایت پیچیده و گاه طاقت فرساست، همه‌مان می‌دانیم تازه مادرها چطور تحت فشار دردهای متفاوت، تغییرات هورمونی، بی‌خوابی و فشارهای متفاوت هستند، آن‌قدر که ممکن است به افسردگی برسند و به نوزادشان هم حس خوبی نداشته باشند، همه‌مان خوب واقفیم که به دنیا آمدن یک کودک یعنی محدود شدن زمان والدین، یعنی تمام فعالیت‌های تا پیش از این را محدود کردن و به موجود دیگری رسیدن، اما پدر و مادرها می‌دانند که این انتخاب و تصمیم خودشان است و باید آن را بپذیرند و نه این که آن را به گردن کودک بیندازند، در عین حال برخی از والدین به کودکشان احساس گناه می‌دهند؛ «من به‌خاطر تو مجبور شدم با پدرت زندگی کنم و این جهنم را تحمل کردم» «به‌خاطر تو نتونستم کارم رو ادامه بدم»، «تو که به دنیا اومدی از دانشگاه رفتن جا موندم» و جملاتی از این دست که باعث می‌شود کودک خود را در اتفاقات و ناکامی‌های زندگی والدینش مقصر بداند.

«هنگامی‌که احساس خستگی می‌کنید یا بچه‌ها مشکلی به‌وجود آورده‌اند، به‌جای این‌که کاری کنید که احساس گناه کنند، از کلمات محبت‌آمیز برای صحبت با آن‌ها استفاده کنید. مثلا بگویید: «مامان به چند دقیقه سکوت و آرامش نیاز دارد» یا «چند دقیقه به من زمان بدهید تا درباره‌ مشکل پیش‌آمده فکر کنم.» در این صورت کودکان متوجه می‌شوند که از نظر شما، آن‌ها منبع تمام مشکلات نیستند.»

جانبداری از والدین

داشتن حس مالکیت نسبت به کودک اثر مخربی دارد. همین حس، باعث می‌شود که توقع داشته باشید در هنگام منازعات و کشمکش‌های زناشویی، فرزندمان طرف ما را بگیرد و به جانبداری از ما بر دیگری بشورد. این توقع یا واداشتن کودک به جانبداری از یک والد، اثر مخربی روی کودک دارد. تمام تلاش‌تان را بکنید که فرزندتان را به گرداب منازعات زناشویی نکشید. همسر شما هرچه باشد، برای فرزندش پدر یا مادر است و می‌بایست این نقش با تمام مشخصاتش حفظ شود.

بیش از حد کار نکنید

والدینی هستند که با تصور ساختن زندگی بهتر برای کودک، بیشترین زمان خود را به کار کردن اختصاص می‌دهند، کم نیستند خانواده هایی که پدر و مادر بیشترین زمان خود را در محل کار می‌گذرانند و فرزندشان یا در مهدکودک و مدرسه یا با پرستار و پدربزرگ و مادربزرگ زندگی میکند، این عملکرد باعث تخریب شخصیت کودک می‌شود.

خشم و پرخاشگری غیرقابل کنترل

اگر خشم غیرقابل کنترل دارید باید بدانید که هم از لحاظ عاطفی و تربیتی و هم از لحاظ فیزیکی، فرزندانتان در خطر هستند. اگر بچه دار هستید باید به درمان اساسی فکر کنید و اگر هنوز بچه‌دار نشده‌اید، با مشاور صحبت کنید و راهکارهایی کنترل خشم را بیاموزید.

به کار زشت کودک نخندید

کودک کلمه‌ زشتی به زبان آورده یا رفتار بدی را انجام داده است؛ رفتار مناسب چیست؟ پرخاشگری، ناراحتی و سرزنش و طرد کردن یا خندیدن؟

مسلما هیچ کدام، اگر به رفتار بد کودک بخندید، هدیه‌ای به او تقدیم کرده‌اید که باعث تکرار آن رفتار می‌شود، بی‌آن‌که بداند کار بدش در آینده می‌تواند تا چه اندازه بر شخصیتش اثر بگذارد. تشویق یا توجیه رفتارهای بد کودک، سبب می‌شود بی‌ادب بار بیاید. این کودک در نوجوانی مدام با اطرافیانش درگیر خشونت است و در بزرگسالی نیز کسی تمایل ندارد با او هم‌کلام شود و همه از او دوری می‌کنند. اگر او را با خشم و ناراحتی و پرخاشگری بخواهید ادب کنید، باز هم شخصیتش را زیر سؤال برده‌اید و غرورش را شکسته‌اید و بعد از مدتی او را نسبت به خشم و ناراحتی بی‌احساس کرده‌اید.

رفتار مناسب بی‌تفاوتی است، نه بخندید نه برانید. کودک اگر بابت رفتاری بد، از شما توجه نگیرد، پس از مدتی خود به خود آن رفتارش خاموش می‌شود. اگر کار بد کودک در میان جمع اتفاق می‌افتد و نمی‌توان در هر صورت نسبت به آن بی‌تفاوت بود، باید سریع کودک را از موقعیت خارج کنید، کاری را که از او انتظار دارند برایش تکرار کنند و منتظر بمانند تا کودک قبل از آن‌که به او اجازه دهند برگردد، آرام شود.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: