نیلوفر حاج قاضی
در جوانی شرم و حیای مخصوص این سن و تازه واردی به دنیای بزرگسالی شرایطی رو به وجود میاره که خیلی از ما قدرت نه گفتن را نداشته باشیم. خیلی اجناس را بیشتر از قیمتش میخریم، خیلی از رفاقتها را تحمل میکنیم، زیر بار برخی حرفهای زور میرویم، گاهی هم خودمان را برتر و بزرگتر از چیزی که هستیم نشان میدهیم. خلاصه اینکه حال و هوای جوانی مجبورمان میکند قدرت مدیریت برخی موضوعات را نداشته باشیم، به خصوص پول تو جیبیهایمان را.
ولخرجی برای برخی لذت خودش را دارد. برای برخی دیگر هم نه تنها لذتی
ندارد بلکه آنها را دچار عذاب وجدان میکند ولی حال و هوایشان نمیگذارد در
برابرش مقاومت کنند و به آن نه بگویند. مد روز بودن، تب داغ آرایش و پیرایش و
اکسسوریهای جوانانه هم به این ولخرجیها دامن میزند. برای همین معمولا خیلی از
جوانها حتی اگر بضاعت محدودی هم داشته باشند معمولا جعبههای بزرگی از برون
ریزهای بیخودی دارندکه دلشان نمیآید آنها را دم در بگذارند چون پول زیادی
برایشان پرداخت کردهاند.
بعضی هم با خرید درمانی حالشان خوب میشود.
هر موقع دلشان میگیرد یا حوصلهشان سر میرود راه میافتند توی کوچه و خیابان و
تا ته کیفشان را خرج نکنند آرام نمیگیرند. هیچوقت پساندازی ندارند همیشه هم
هشتشان گرو نه آنهاست. حتی اهل رفیق و دوست بازی هم نیستند و همه پولشان راصرف
خوش خوری، شیک پوشی و به روز بودنهای غیر ضروری میکنند.
تا پول داری رفیقتم
در مذمت ولخرجی آوردهاند: در روزگاران دور مرد ثروتمندی زندگی میکرد که پسری خوشگذران و ولخرج داشت و همیشه در حال پند دادن به فرزندش بود و او را از همنشینی با دوستان سودجو منع میکرد. اما گوش پسر بدهکار نبود.
روزی پدر به شدت بیمار میشود و او بلافاصله طبیب را خبر میکند. طبیب بعد از معاینه به او میگوید چند روز بیشتر زنده نمیمانی. اگر وصیتی داری بگو. مرد ثروتمند به یکی از نوکرانش میگوید پسرم را نزد من بیاورید و به او میگوید: پسرم! من چند روز بیشتر از عمرم باقی نمانده است و در این لحظات آخر وصیتی دارم. از تو میخواهم هر زمان که احساس کردی به ته خط رسیدی و هیچکس در کنارت نماند به زیر زمین برو، طنابی از سقف آویزان است. آن را بر گردنت بینداز و خودت را خلاص کن. مرد ثروتمند از دنیا رفت و پسرش بعد چند روز عزاداری دوباره رفت سراغ خوشگذرانی و عیش و نوش با رفقای ناباب تا جایی که دیگر پولی برایش نماند. تمام دوستانش هم از او فاصله گرفتند و وقتی از آنها کمک خواست هر کس به بهانهای او را تنها گذاشت. چند سال گذشت و پسر جوان که به بن بست رسیده بود یاد نصیحت پدرش افتاد، پس طبق گفته پدرش عمل کرد، به زیر زمین رفت و طناب را به دور گردن انداخت اما در اثر سنگینی بدن آویزان پسر، سقف فروریخت و کیسهای همراه با گل و آجر به زمین افتاد که داخلش پر از طلا و جواهر بود. همان لحظه خدا را شکر کرد و زیر لب گفت: پدر خدا تو را رحمت کند که به فکر من بودی و میدانستی روزی آنقدر فقیر میشوم که حتی پولی برای خریدن نان هم نخواهم داشت. خدا را شکر.
حالا در عصر مدرن شرایط برای ما تغییر کرده، فراوانی دکانهای آنلاین در فضای مجازی، هجوم تبلیغات و سرریز برندها زمینهای را فراهم کرده تا رفقای ناباب از آنچه در حکایت بالا گفته شد فراتر روند و تا جایی که قدرت دارند کیفها، جیبها و کارتهای اعتباری را خالی کنند.
لذت شکستن قلک
قدیمتر روی طاقچه اکثر خانهها و در اتاق جوانان قلکهایی از سفال گاهی هم با گلهای نقاشی شده رویشان میدرخشیدند. قلکهایی از جنس سفال. بزرگ یا کوچک. رنگارنگ و جذاب، آنقدر که میشد برای خرید یکی از آنها در بازار وسوسه شد و داخلش را پر از پول کرد. قلک انگیزه آیندهنگری با چاشنی پسانداز را برایمان زنده نگه میداشت و لذت شکستنش بعد پر شدن و خرید یک کالای مورد نیاز حالمان را خوب میکرد اگرچه که گاهی هم وسوسه میشدیم و با موچین مادر یا دَمباریک پدر سراغ شکاف باریکش میرفتیم.
گاهی مراسم پر و خالی شدن قلکهایمان دانشگاهی میشد برای آموزش فضیلتهای فاخر، صرفهجویی، سخاوت و بیتفاوتی نسبت به تمام پولهای جمع شده و بخشیدنش به دوستی یا رفیقی که نیاز بیشتری داشت. اگرچه که آن روزها مزه پول جمع کردن در دوران کودکی ما مثل امروز سیاه نبود. در این روزگار پول در همه جای خانه با زبان مشخصش حرف میزند. در ظروف چینی حضور دارد. در مبلمان، در نقرهجات، در سلامهای دیگران، در چین روی پیشانی پدر و در تردید سنگین نگاه مادرانه.
راههای جلوگیری از ولخرجی
هویت، شادی، خانواده ایرانی، جوان
یک پژوهشگر اجتماعی نسبت به
رشد روز افزون جوانان بیهدف در جامعه هشدار داد.
مهرداد فلاطونی پژوهشگر روانشناسی اجتماعی در رابطه با معضل ولخرجی در میان اغلب جوانان
اظهار داشت: ولخرجی مربوط به تفاوت در نگرش افراد نسبت به اولویتهای زندگی است.
وی برخی از معایب ولخرجی را
پایین آمدن عزت نفس و اعتماد به نفس، خود کمبینی، احساس شکست و بروز مشکلات در زندگی
مشترک برشمرد و گفت: بیهدفی و بالا بودن میزان خواستهها از توان مالی، شخص را دچار
بیپولی، قرض و بدهی میکند و باعث میشود وجهه خود را نزد دیگران از دست بدهد.
این محقق و پژوهشگر اجتماعی عوامل مؤثر بر تعیین نگرشها را طبقه اجتماعی، فرهنگ، خانواده، آموزش و پرورش و گروه همسالان عنوان کرد و گفت: طبق تحقیقات جهانی سه عامل آخر، بیشترین تأثیر را دارند.
وی افزود: زمانی که فرزندان در دوران بلوغ دچار بحران هویت میشوند؛ برای کسب استقلال و اثبات هویت خود به خانواده و گروه همسالان، به سمت ولخرجی روی میآورند، زیرا پول خرج کردن به آنها حس قدرت و توانایی میدهد.
فلاطونی درباره نقش خانواده در تربیت فرزندان ولخرج گفت: بسیاری از رفتارها در کودکی شکل میگیرد و بیشتر غیراکتسابی (تقلیدی) هستند. از جمله این موارد میتوان به نحوه پول خرج کردن اشاره کرد.
این روانشناس اجتماعی با اشاره به نقش آموزش و پرورش در تربیت نسل آینده گفت: نقش آموزش در تمامی موارد از جمله فراگیری هنر و مهارتها پر رنگ است. حتی در مسائل روزمرهای مانند خانهداری، آشپزی، فرزندپروری و همسرداری که اغلب مردم صرفا با تجربه خود به آنها میپردازند؛ نیاز به آموزش دارند.
این روانشناس اجتماعی در مورد آخرین عامل، یعنی گروه همسالان گفت: هویت فردی تحت تأثیر هویت اجتماعی است و جوانان به اصطلاح برای «کم نیاوردن» جلوی همسالان، چشم و همچشمی یا به دلیل خود کمبینی و اعتماد نفس پایین به سمت ولخرجی میروند تا خلاهای خود را پر کنند. والدین این دسته از جوانان، آنان را ولخرج مینامند، در حالی که دوستان، آنان را دست و دلباز و مهربان خطاب میکنند.
وی درباره علت درگیر شدن ذهن جوانان با مسأله مد، گفت: دنبال مد روز بودن به این دلیل است که جوانان برای آینده خود هدف گذاری کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت ندارند. زیرا اولین اقدامی که در یک هدف گذاری مانند خریدن ماشین انجام میشود، برآورد مالی است.
مهرداد فلاطونی ادامه داد: در حال حاضر ما الگوهای هنری، ورزشی و علمی خوبی در کشور داریم و میتوان آنها را به جای الگوهای خارجی به جوانان معرفی کرد.
وی افزود: تفاوت خرج کردن بین دختران و پسران به دلیل تفاوت در نگرشهای این دو جنسیت است. زیرا برخی چیزها برای زنان و برخی برای مردان اهمیت دارد. شاید جالب باشد بدانید طبق تحقیقاتی که در آمریکا انجام شده مردان بیش از اینکه برای خودشان خرج کنند، برای ماشینشان خرج میکنند.
وی افزود: شادی حاصل از پول خرج کردن، شهربازی، بازیهای کامپیوتری، جزء خوشیهای ناپایدار و موقتی است. برای جلوگیری از بروز این اتفاق، ابتدا باید دید چه تفریحاتی حس شادی پایدار را در ما ایجاد میکند که این حس در هر فرد متفاوت است.
مهرداد فلاطونی در پایان درباره نقش کلیدی مدارس گفت: فرزندان قبل از ورود به جامعه، ۱۲ سال در مدرسه حضور دارند. پس بهتر است مدارس مهارتهای مدیریت پول را با شبیه سازی، تکرار مکررات و به صورت جزوات فوق برنامه ارائه دهند، به شرط آنکه جذاب، اختیاری و غیر رسمی باشد.