عاطفه میرافضل
«فرناندو ماژلان» دریانوردی پرتغالی بود که به دولت اسپانیا خدمت میکرد. او نخستین کسی بود که در جهت غرب از اروپا به آسیا رفت و در اقیانوس آرام کشتی راند. ماژلان نخستین کسی بود که با هدف دور زدن کره زمین، رهبری یک ناوگان اکتشافی را عهدهدار شد. اگرچه خود در میانه سفر(۲۷ آوریل) کشته شد اما گروهی از افراد و ناوگانش توانستند در سال ۱۵۲۲ میلادی کره زمین را با صرف وقت کمتر، دور بزنند و به اروپا بازگردند.
فرناندو در هفتم مه سال 1480میلادی متولد شد و سفر بزرگ دريايى خود را در 49 سالگي با پنج كشتي آغاز كرد. ماژلان پس از رسيدن به سواحل آمريكاي جنوبي، تنگهاي را در جنوب اين قاره كشف كرد كه به نام خود او، تنگه ماژلان، ناميده شد. ماژلان و ملوانان وي از طريق اين تنگه به اقيانوس آرام رسيدند، اما مدتها در اين اقيانوس گرسنه و سرگردان بودند تا آنكه به جزاير فيليپين رسيدند. اگرچه سعی بر این است که ماژلان به عنوان کاشفی بزرگ و جهانگردی بینظیر معرفی شود اما آنچه معمولا در کتابها و سفرنامهها حذف میشود نقش استعماری وی در مسیحی کردن مردم مسلمان فیلیپین است. اكتشافات ماژلان، راه را براي استعمار اين مناطق آغاز كرد و دولتهاي استعماري آنها، سالها به استثمار اين مناطق پرداختند.
برائت از سرزمین مادری
ماژلان در خانوادهای اشرافی در متولد شد. وقتی که ده ساله بود، والدینش در گذشتند. دو سال بعد وی به نزد برادرش در لیسبون رفت و در دربار شاه به عنوان پیشخدمت مشغول به کار شد. زندگی در لیسبون این فرصت را به او داد تا ادامه تحصیل دهد و در جغرافیا و ستارهشناسی مهارت یابد. در ۱۴۹۶ میلادی ماژلان مقام سلحشوری گرفت.
در سال ۱۵۰۵ میلادی دولت او را به هند فرستاد تا طول مسیر پایگاههای نظامی و دریایی برپا سازد. هم در این سفر بود که برای اولین دفعه ماژلان جنگ را تجربه کرد: وقتی یک سلطان محلی آفریقایی از پرداخت خراج سر باز زد، افرادش حمله بردند و شهر مسلماننشین کیلوا در تانزانیای امروزی را به تصرف درآوردند. در ۱۵۰۶ میلادی ماژلان به هند شرقی سفر کرد تا هیأتی را که دولت پرتغال به جزایر ادویه فرستاده بود همراهی کند. در ۱۵۱۰ میلادی درجه ناخدایی گرفت ولی مدتی بعد به دلیل اشتباه در فرماندهی برکنار و به پرتغال بازگردانده شد.
در ۱۵۱۱ میلادی به مراکش فرستاده شد و در نبرد آزامور (۲۸ و ۲۹ اوت ۱۵۱۳ میلادی)، علیه مراکشیها شرکت کرد. با وجود زخم برداشتن در جنگ و دریافت مدالهای متعدد، اطرافیان وی را به داد و ستد غیرقانونی با مسلمانان متهم کردند. هرچند ماژلان از تمام اتهامها تبرئه شد، ولی دیگر مورد اعتماد نبود و پادشاه اعلام کرد که دیگر در دولت پرتغال مقامی برای او در نظر نگرفتهاست. ماژلان که اوضاع را چنین دید، کشور و شهروندی پرتغال را ترک گفت تا در خدمت دربار اسپانیا درآید و حتی نام پرتغالی خود را به اسپانیائی تغییر داد.
پس ازمدتی، وی توانست تابعیت اسپانیا را بدست آورد، در دربار نفوذ زیادی یافت و توانست شاه و اسقف قدرتمند بورگوس و دشمن قسمخورده کریستف کلمب ـ را پشتیبان خود کند.
گشتن دور زمین
در آن دوران تجارت ادویه رونق زیادی داشت و ادویه آسیای جنوب شرقی در بازارهای اروپا به قیمت بسیار گزاف به فروش میرفت. مرکز این تجارت پرسود جزایر ملوک (معروف به جزایر ادویه) در اندونزی امروزی بود که برای رسیدن به آن کشتیهای اروپایی ناچار به دور زدن قاره آفریقا و پیمودن هزاران کیلومتر راه در اقیانوس هند بودند. ماژلان به فکر افتاد که با استفاده از مسیری دیگر و عبور از جنوب اقیانوس آرام، آسانتر میتوان به جزایر ادویه رسید. و برای اولین بار درصدد برآمد تصمیمش را برای کوتاه کردن این راه طولانی پیاده کند. یک ستارهشناس تبعیدی پرتغالی ماژلان را در پیشبرد این نقشه یاری میداد و یک بازرگان بسیار ثروتمند به نام کریستوفر دِ هارو که مخالف شاه پرتغال بود، حاضر شد وی را از نظر مالی حمایت کند.
شروع سفر
با گذشت شش ماه هنوز در آغاز راه بودند و سرزمین جدیدی پیدا نشده بود. این وضعیت موجب نارضایتی گروهی از دریانوردان شد زیرا همه میدانستند که ماژلان تا به هدف خود دست نیابد اجازه بازگشت به اسپانیا را به آنان نخواهد داد. سه تن از ناخدایان مخالف ماژلان که موقعیت را برای سرنگون کردن وی مناسب میدیدند، با همدستی تعدادی از افسران شورش کردند و کنترل سه کشتی را برای چند ساعت به دست گرفتند. اما توطئه آنها ناموفق ماند. با مساعد شدن هوا سفر از سر گرفته شد. پیش از ترک اقامتگاه، ماژلان کشتی کوچک سانتیاگو را برای بازرسی به پایین دست ساحل فرستاد ولی کشتی در برخورد با صخرههای زیرآبی غرق شد. بیشتر سرنشینان توانستند خود را به خشکی برسانند و از راه زمینی دوباره به ناوگان ملحق شوند.
مرگ ماژلان
ناوگان با بادبان کشیدن به سمت شمال غربی در ۱۳ فوریه ۱۵۲۱ میلادی از خط استوا گذشت، در ۶ مارس به جزایر ماریانا و در ۱۶ مارس به جزیره هومونهون فیلیپین رسید. لاپو لاپو راجه ماکتان تسلیم ماژلان نشد و به جای پذیرش مسیحیت و خراج دادن به اسپانیا، جنگ را برگزید. ماژلان با تعداد کمی سرباز به مقابله با بومیان شتافت و در ۲۷ آوریل در نبرد ماکتان کشته شد. جهانگرد ثروتمندی که به عنوان وقایعنگار ناوگان ماژلان را همراهی میکرد، تنها شاهد عینی و قابل اعتماد این واقعه است. او مینویسد:
«با دمیدن صبح ما [سوار بر قایقها به راه افتادیم تا] به فاصله دو تیر پرتاب از ساحل رسیدیم. صخرههای زیر آب اجازه نمیداد که پیشتر برویم؛ پس چهل و نه نفر از افراد ما به آب که تا رانهایشان میرسید پریدند و باقیمانده راه را پیاده پیمودند. یازده نفر هم ماندند تا نگهبان قایقها باشند. در خشکی سه گروه از بومیان جنگجو بهشمار بیش از یک هزار و پانصد نفر انتظارمان را میکشیدند و به محض روبرو شدن، با فریادهای گوشخراش به ما حمله آوردند... تفنگچیان و کمانداران ما از فاصله نیم ساعتی شروع به شلیک کردند ولی بیفایده بود... با شناختن ناخدا گروهی از بومیان چنان بر وی هجوم بردند که کلاهخود را از سرش انداختند. یکیشان نیزه خیزرانی را به طرف صورت او انداخت ولی خود با ضربت نیزه ناخدا از پای درآمد. ناخدا خواست که دست به شمشیر برد ولی با زخمی که بر بازویش وارد آمده بود، نتوانست. جنگجویان که چنین دیدند، با هم بر او حملهور شدند. یک بومی با قمه بر پای چپ او زخم زد که سبب شد ناخدا با صورت به زمین افتد. بومیان هم با نیزه و قمه بر سرش ریختند و او را که آینه و نور ما و راهنمای واقعی ما بود، به قتل رساندند. در حین نبرد او بارها سربرگرداند تا از رسیدن همه افرادش به قایقها اطمینان یابد و ما که شاهد کشته شدنش بودیم، مجروح و خسته به قایقهایمان عقبنشینی کردیم.
ماژلان وصیت کرده بود که مترجم مالایایی پس از مرگ او آزاد شود. این بومی اهل مالزی را که انریکه نام داشت ماژلان در یکی از سفرهای گذشتهاش به آسیای جنوب غربی از بردهداران خریداری کرده بود؛ هنگام جنگ در آفریقا، اخراج از دربار پرتغال و نائل شدن به مقام دریاسالاری در اسپانیا، انریکه در کنار اربابش حاضر بود بنابراین با رسیدن ناوگان ماژلان به فیلیپین، او اولین کسی شد که (در سفرهای جداگانه) یک دور گرد کره زمین گشتهاست. پس از درگذشت ماژلان، فرماندهان که وجود انریکه را لازم میدیدند از آزاد کردنش خودداری کردند ولی او موفق به فرار شد.
مسلمانان این منطقه از فیلیپین میگویند: مسلمانان مورو به آسانی روند کنونی را طی نکردهاند.
از نظر مسلمانان منطقه، عدم ثبات در این منطقه به سالهای خیلی دور برمیگردد و ماجرا با ورود استعمارگران پرتغالی، اسپانیایی آغاز شده است. فردیناند ماژلان که برخی کوشیده او را در کتابهای درسی «کاشف بزرگ» بدانند مردم منطقه را با زور مسیحی کرد. هرچند او توسط یک قهرمان محلی به اسم لاپولاپو، در جریان نبرد «ماکتان» کشته شد، اما اقدامات استعمارگرایانه و مسیحی کردن مردم توسط اسپانیاییها هیچگاه متوقف نشد.
اگر این اقدامات علیه مسلمانان صورت نمیگرفت به احتمال زیاد امروز دولتی با اکثریت مسلمان در منطقهای که به افتخار فیلیپ دوم پادشاه وقت اسپانیا «فیلیپین» نامیده شد، وجود داشت. البته امروزه برعکس مناطق شمالی فیلیپین، مسلمانان جزیره میندانائو در جنوب این کشور، صدها سال هویت خود را حفظ کرده، بیش از 3 قرن مقابل اسپانیا، 50 سال مقابل آمریکا و 3 سال مقابل نفوذ ژاپن ایستادگی کردند.
اما هنگامی که ایالات متحده آمریکا پس از جنگ دوم جهانی در سال 1946 به فیلیپین استقلال داد مسلمانان به الحاق منطقهشان به فیلیپین اعتراض کردند، اما تأثیری نداشت. بدین ترتیب مبارزه مورو با عناصر مسیحیشده بومی پس از اشغالگران خارجی ادامه یافت.
باید به سیاست شهرکسازی و تغییر ساختار جمعیتی مناطق جنوبی مسلماننشین توسط دولت فیلیپین از سال 1920 و پس از کسب استقلال از آمریکا نیز اشاره کرد. این سیاست دقیقا مانند اقدام اسرائیل علیه فلسطینیان است و از دهه 70 آغاز و جمعیت مسیحیان منطقه میندانائو از مسلمانان بیشتر شد.
علاوه بر این، نقش گروههای تروریستی و شبه نظامی علیه مسلمانان در این منطقه را نیز نباید نادیده گرفت. این گروه طی یک سال مرتکب 22 مورد قتل عام علیه مسلمانان غیرنظامی شد. اقدامات این گروه با تشویق «مارکوس» دیکتاتور سابق فیلیپین همراه بود و در دل مردم این منطقه زخمی فراموش نشدنی است و هنوز نیز تحرکاتی علیه مردم توسط شبه نظامیان و با پشتیبانی آمریکا وجود دارد.