کد خبر: ۳۴۱۲
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۹
پپ
به مناسبت 3 اردیبهشت و حضور گسترده مردم در خیابان‌ها در اعتراض به کنفرانس برلین
صفحه نخست » زیرگذر تاریخ

عاطفه میرافضل

فضای حاکم بر اجلاس آکنده از تنش و درگیری بود. گروه‌های مختلف به جان هم افتاده بودند و شبکه‌های جهانی هم به انعکاس آن مشغول بودند شدت و حساسیت وقایع آن روز به اندازه‌ای بود که خبرنگار صداوسیما که تنها نماینده جمهوری اسلامی برای انعکاس این رویداد بود، به دوستش گفته بود: « مواظب باش كسي از پشت ما را با چاقو نزند.» کنفرانس برلین و حضور نمایندگان جریان چپ، اصلاح طلبان افراطی و معاند در آن دهن کجی بزرگی به مردم و جموری اسلامی ایران بود که تاریخ هرگز آن را از یاد نخواهد برد.

«ایران پس از انتخابات»، موضوع برگزاری این دوره از کنفرانس برلین بود. همایش سه روزه‌ای که از ۱۹ تا ۲۱ فروردین ۱۳۷۹ به مدت سه روز از سوی حزب سبز آلمان و به دعوت بنیاد ‌هاینریش بل در خانه فرهنگ‌های جهان در برلین برگزار می‌شد.

بنیاد‌ هاینریش بل مؤسسه‌ای است که مناسبت نزدیکی با اتحادیه سبزها دارد. این بنیاد برترین وظیفه خود را «افزایش شعور و دانش سیاسی در داخل و خارج از کشور آلمان و ظاهرا به منظور پیش ‌برد اراده دموکراتیک جوامع، تعهدات سیاسی ـ اجتماعی و تفاهم ملل است »اما چینش میهمانان ایرانی حاضر در این کنفرانس به گونه‌ای بود که از سوگیری سیاسی برگزار کنندگان این همایش حکایت داشت؛ عزت‌الله سحابی، اکبر گنجی، حسن یوسفی‌اشکوری، حمیدرضا جلایی‌پور، محمود دولت‌آبادی، مهرانگیز کار، شهلا شرکت، محمدعلی سپانلو و... مهمانان و سخنرانان این دوره بودند که بیشتر، آن هم به صورتی سخیف و خفت بار، نقش پیاده نظام دشمن را بازی می‌کردند.

موضوع این دور از جلسات بنیاد هاینرش بل، ایران و دولت خاتمی و آینده، پیش روی جریان رفورمیسم در ایران محور بحث قرار داده شده بود و قرار بود شرکت کنندگان به موضوعاتی مثل ایران پس از انتخابات، اسلام و دموکراسی در اعتراض‌های دانشجویی؛ اسلام اصلاح طلب و جامعه مدنی مدرن؛ چالش‌های اقتصادی، حقوق زنان و جنبش زنان؛ ارزیابی گذشته و افق‌های آینده سیاسی ایران و آلمان بپردازند.

سیاه نمایی زیر موج توهین

مباحث مطرح شده از سوی سخنرانان ملغمه‌ای از انواع تهمت‌ها، توهم‌پردازی‌ها و عقده‌گشایی‌ها بود که طیف وسیعی از موضوعات مختلف مانند آزادی، حقوق زنان، دموکراسی، جنبش دانشجویی، دیکتاتوری و فاشیسم در جمهوری اسلامی را در بر می‌گرفت و تلاش داشتند که فضایی را از کشور ترسیم کنند که شاید از زبان شهلا شرکت به خوبی بیان شده است: «من از ایران می‌آیم. کشوری که حوادث غیرمترقبه آن در طول بیست سال گذشته شگفتی‌ آور بوده. کشوری که مردمش شب را با یک شوک خبری به خواب می‌روند و صبح از زلزله خبر دیگری بیدار می‌شوند.»

علاوه بر این هر یک از سخنرانان ماجرای خاص خود را داشتند. در این میان وضع یوسفی‌اشکوری و اکبر گنجی از همه بدتر بود. فضای متشنج حاکم در کنفرانس که به صحنه درگیری اقشار مختلف فارسی‌زبان در پیش چشم آلمانی‌ها تبدیل شده بود جو سنگینی را علیه سخنرانان نیز به وجود آورده بود. سخنرانان مدعو به این کنفرانس، از یک سو دم از غرب‌گرایی و اعتقاد به مدرنیته می‌زدند و بنابراین توقع حمایت و تشویق حضار را داشتند و از سوی دیگر به دلیل حضور در فضای جمهوری اسلامی و تجربه بیست سال حضور در ایران انقلاب اسلامی، توقع حضار بی‌مبالات و رادیکال را برآورده نمی‌کردند و به چشم مشتی عناصر خوار از اصل برگشته و متظاهر دیده می‌شدند.

یوسفی‌اشکوری، از همان آغاز مورد طعن و تمسخر حاضران قرار گرفت. این مرد که در لباس مقدس روحانیت، نماد آخوندهای آمریکایی بود، با فضاحت تمام سعی می‌کرد که خود را روشنفکری مبادی به آداب غربزدگی جلوه دهد و به حمایت از آزادی و جامعه مدنی بپردازد.

او در سخنرانی‌های خود، که با هو کردن مداوم حاضران همراه بود گفت: «ما در ایران قربانی خشونتیم و توقع ما این بود که در خارج از کشور کسانی که برای آزادی و دموکراسی و مردم‌سالاری مبارزه می‌کنند به گونه دموکراتیک رفتار کنند.»

در جای دیگر گفت: «جناح محافظه‌کار و پاسداران استبداد باز هم قطعا کارشکنی خواهند کرد و باز هم دست به انواع توطئه‌ها خواهند زد.» فضاحت بارتر این که هنگام سخنرانی یوسفی‌اشکوری زنی از میان جمع به رقصیدن مشغول شده و مردی هم خود را برهنه می‌کند که این صحنه، بعدا در تلویزیون نشان داده شد و موجی از سروصدا را آفرید و اعتراض‌های عمومی را موجب شد.

اکبر گنجی هم بارها مورد طعن حضار قرار گرفت با این شعار که؛ تو با این همه تجربه کار در نهادهای انقلابی نخست عذرخواهی کن و به گذشته خود فحش بده تا ما ادامه حرف‌های تو را گوش کنیم. گنجی هم با انکار و تکذیب می‌گفت: «بنده عضو سپاه در ترکیه نبودم، بنده در رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی در ترکیه بودم، سمینار حافظ برگزار کردم، سمینار مولوی برگزار کردم، کلاس‌های آموزش زبان فارسی داشتیم...»

این جریان تحقیر به یوسفی و گنجی محدود نشد. مرتضی غرقی خبرنگار حاضر در کنفرانس برای پوشش دهی خبری می‌گوید: «خانم جمیله كديور (همسر آقاي مهاجراني) با بچه‌اي در بغل در حالي كه چادر به سر داشت وارد شد. جمعيت با ديدن او شروع به فحش دادن كردند و يكدفعه به سمت سن حمله كردند.»

واکنش‌ها

اما جریان اصلاح‌طلبی در واکنش به این افشاگری تاریخی به فرافکنی پرداخت. یکی از نخ‌نماترین و مضحک‌ترین اعتراض‌های این‌ها نسبت به نشان دادن رقص زن در فیلم بود و گویی این منکران مقدسات اسلام و ضروریات مذهب، حالا نگران دین مردم و پاک ماندن نگاه‌های آن‌ها شده‌اند.

در همین راستا آیت‌الله منتظری اعلام کرد: «نمایش عمومی این قبیل صحنه‌ها در تلویزیون از مصادیق بارز اشاعه فحشا می‌باشد و شرعا حرام است و واضح است که انگیزه سیاسی در کار است.»

علی‌اکبر محتشمی‌پور هم در نامه‌ای نوشت: «سیمای جمهوری اسلامی در یک اقدام غیرمنتظره صحنه‌های مستهجن فیلم کنفرانس برلین را پخش کرد که موجب جریحه‌دار شدن عواطف و احساسات اکثریت اشخاصی که به مشاهده آن نشستند شد.»

علی لاریجانی، رئیس صداوسیمای وقت درباره چند و چون پخش این فیلم از رسانه ملی گفت: «نوارهای آن جلسات از دو کانال به دست ما رسید و معلوم شد که برخی از آقایان حتی در نزد اجانب، حرمت منافع ملی را حفظ نکرده‌اند لذا در معاونت سیاسی، برنامه‌ای تدوین شد که حدود نیم ساعت بود و اجمالا ماجرای زشت آن جلسه را روشن می‌کرد. این برنامه را با من در میان گذاشتند. من موافق بودم که پخش شود. پس از پخش آن، فشارها و سروصداها بلند شد اما تا حد زیادی اشتباهات سیاسی رخ داده را روشن کرد.»

مقام معظم رهبری، همان موقع درباره اهداف پنهان کنفرانس برلین، در دیدار با جمعی از مسئولان مملکت به‌ درستی فرمودند که «برگزار کنندگان و جناح‌های مخالف نظام در خارج، درصدد بودند کنفرانس را به جلسه محاکمه انقلاب و نظام اسلامی تبدیل کنند و با تبلیغ ناکارآمدی نظام اسلامی از زبان دعوت شدگان داخلی، از زبان ضدانقلاب هم اینگونه تبلیغ کنند که اصلاحات اساسی تنها با حذف اسلام، ولایت فقیه، شورای نگهبان و حدود اسلامی یا کلا نوشتن قانون اساسی جدید امکانپذیر است که خداوند این نقشه را بر هم زد.»

هاشمی رفسنجانی نیز در خطبه‌های نماز جمعه در پاسخ به این جماعت گفت: «حالا این حرف‌ها را می‌زنند که یک خانم برهنه دارد آن‌جا می‌رقصد. چرا این را آوردید و نشان دادید؟ این دیگر، حرف است. شما هر شب در فیلم‌ها از این خانم‌ها می‌بینید. کسی غصه این چیزها را نمی‌خورد، لااقل شما نمی‌خورید. انصافا زور نیست که ما در یکجا بخواهیم همه چیز شفاف و اطلاع رسانی واضح باشد و در یکجا بخواهیم شفاف نباشد؟»

با اوج‌گیری اعتراض‌ها و واکنش‌ها، قوه قضائیه نیز ساکت ننشست و با احضار شرکت کنندگان در کنفرانس، درباره برخی از آنان احکام قضایی صادر نمود. در واکنش به این احکام، فراکسیون پارلمانی حزب سبز آلمان با صدور اعلامیه‌ای تند اقدام دادگاه انقلاب اسلامی را محکوم کرد. محکومیت‌های متفاوتی برای شرکت کنندگان در نظر گرفته شد و عمده آن‌ها به یوسفی‌اشکوری و گنجی اختصاص داشت.

ناگفته‌های غرقی؛ خبرنگار واحد مرکزی خبر

مرتضی غرقی در خاطرات خود می‌گوید: «من به عنوان خبرنگار در كشورهاي خارجي اولين كاري كه مي‌كنم ارتباط با بخش مطبوعاتي وابسته به وزارت خارجه آن كشور است تا بتوانم از طريق آن‌ها با سوژه‌هاي مختلف مرتبط باشم. به همين خاطر وقتي به عنوان خبرنگار واحد مركزي خبر در برلين بودم، ارتباط خوبي با مسئول بخش مطبوعات خاورميانه وزارت خارجه آلمان داشتم. يك روز عصر، مسئول بخش مطبوعات خاورميانه وزارت خارجه آلمان تلفن كرد و از من خواست تا براي كاري به دفتر او بروم. او در آن ديدار به من گفت كه قرار است نشستي با عنوان «ايران پس از انتخابات» ‌در برلين برگزار شود. هدف از برگزاري اين نشست اين بود كه اين گونه القا كنند كه مردم در ايران بعد از انتخابات سال 76 با توجه به آغاز دوره اصلاحات از حكومت مذهبي بيزار شده و يك رفرمي را براي تغيير حكومت به سوي سكولاريسم آغاز كرده‌اند.

در آن زمان وزارتخانه آلمان تحت كنترل حزب سبز‌ بود. من خواستم تا ليست مهمانان را به من نشان بدهد. وقتي چينش ميهمان‌ها را ديدم فهميدم كه مسير سياسي كه آن‌ها در پيش گرفتند با توجه به نوع سياست‌هاي حزب سبز چيست. مهمان‌هايي كه براي كنفرانس برلين دعوت شده بودند عموما از چهره‌هاي ملي،‌ ملي ـ مذهبي و اصلاح‌طلبان تندرو بودند. به همين خاطر به او گفتم اين ميهمانان شما همه حرف ملت ايران را نمي‌زنند و شما اگر مي‌خواهيد تحليل درستي از اوضاع داخلي ايران داشته باشيد، بايد از نمايندگان احزاب و جناح‌هاي ديگر نيز دعوت كنيد. اما آن شخص گفت ليستي كه از طرف وزارت خارجه تهيه شده، بسته شده و ديگر نمي‌شود كسي را دعوت كرد.»

تکمله

البته گروه‌های اصلاح‌طلب هم بیکار ننشستند و برای توجیه خود تأکید کردند که خود به وقایع پیش آمده در اجلاس اعتراض داشته‌اند و همان جا هم این اعتراض را نشان داده‌اند اما جمهوری اسلامی این روی ماجرا را بایکوت کرده است! اما هیچ گاه نفهمیدند و یا خود را به نفهمی زدند که علت آن هم لجاجت و ادامه حضور در آن کنفرانس با وجود موج آشکار تحقیر و تخریب جمهوری اسلامی، حضرت امام و مردم ایران چه بود؟ اعتراضی که مردم ایران ناباورانه از این جماعت دیدند تنها شنیدن ناسزاها و ادامه حضور در مجلسی بود که جز تخریب شخصیت خودشان به عنوان یک ایرانی مسلمان آن هم به بدترین و شرم آورترین وضع نبود. انفعالی که مثل یک داغ بر پیشانی جریان اصلاح طلبی برای همیشه حک شد.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: