نیلوفر حاجقاضی
در تعریف کودکان کار آمده است:«کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربه دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید میکند. کار کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری تلقی میشود.» بدیهی است هیچ پدر و مادری نمیخواهد فرزندش مشمول این تعریف شود اما متاسفانه چه بسیارند والدین جوانی که فارغ از دل مشغولیهای خاص کودکان در سنین کودکی آرزوهای دور و دراز خودشان را در وجود فرزندانشان جستجو میکنند و بدون توجه آنها را به ابزاری برای رسیدن به آمالشان یا کسب درآمد تبدیل میکنند. آن هم در پدیدهای که تب آن این روزها در حال تسری است؛ تب داغ مدلینگ کودکان...
خیلی از پدر و مادران جوان به محض تولد نوزادشان با ذوق زدگی فضای مجازی را به محلی برای جولان عکسها و فیلمهای نوزادشان تبدیل کرده مکرر از فرزندشان عکس و فیلم میگذارند. بدیهی است کودک و شیرینهای خاص وجودش طرفداران زیادی دارد و با افزایش فالوئرها والدین تصمیم میگیرند تا صفحهای اختصاصی به فرزندشان تعلق گیرد و البته که گاهی این صفحات به تبلیغاتی برای شیرخشک، لباس بچه، لوازم سیسمونی، آتلیههای عکاسی کودک و... تبدیل میشود و طبیعی است هر چه فالوئر بیشتر شود تبلیغات هم بیشتر خواهد شد و البته درآمد تبلیغاتی هم بیشتر و برای به روز شدن فضا میباید عکسها و فیلمهای بیشتری از کودک تهیه کرد و این تسلسل تا بزرگ شدن کودک و تبدیل شدنش به شاخ مجازی ادامه خواهد داشت.
مینی مدلهای داغ
قبل از این مدلینگ کودکان فقط در قالب عکس و تصویر بود و صفحات مجازی آتلیههای عکس کودکان یا آژانسهای مدلینگ پر بود از تصــاویر ریز و درشت دختران و پسران شیکپوشی که همگــی در یک وجــه اشتراک داشتند؛ اینکه قربانی خودخواهی و بلندپروازی والدینشان هستند و در حالی که هنوز به سن قانونی نرسیدهاند و توانایی و صلاحیت تشخیص و انتخاب ندارند، در مسیر شهرت و پولسازی برای برندها و بزرگترها افتادهانــد. مینی مدلهایی که یاد گرفتهاند صرف نظر از کودکانههای خود جلوی لنز دوربینها ژست بگیرند؛ کافیست ته زمینهای هم از رنگ و روی بلوند داشته باشند و رنگدانههای عنبیهشان به سبز یا آبی بزند آن وقت برای شوهای مجازی کولاک خواهند کرد؛ دیدن شوهای زنده این کودکان به روح شادمانههای کودکی چنگ میکشد؛ پسری با کت و شلوار و کمربند و پاپیون و عینکی تیره که روی بینی کوچکش سنگینی میکند جلوی دوربین کت واک حرکت میکند و در جایی دیگر دختر بلوندی که موهایش را به دست باد سپرده با لباسی نیمه عریان روی شنهای ساحل فیگور پری دریایی میگیرد. مشوقشان هم والدینی است که بسیاری از آرزوهای دست نیافتهشان را در قامت کودکانشان جستجو میکنند غافل از آنکه با بیرحمی کامل آنها را از دنیای کودکانه و بازی با هم سن و سالان خود جدا ساختهاند و برای کسب درآمد و احیانا خودنماییهای مبتذل؛ کودکان را وارد دنیایی میکنند که متعلق بدان نیستند.
انکار واقعیت
مادر یکی از این کودکان که فرزندش از 18 ماهگی مدل است با انکار استفاده ابزاری از فرزندش میگوید: «وقتی کودکی پا به عرصه مدلینگ میگذارد، باید آموزشهایی مثل اعتماد بنفس؛ برقراری ارتباط اجتماعی ببیند. همچنین به کودک باید روش صحیح راه رفتن، پز گرفتن یا همان نمایش زنده لباس داده شود. این آموزشها توسط مؤسسههای مدلینگ و مادر کودک که با خلقیات او آشناست، داده میشود که البته مادرها برای اینکه بتوانند کودکشان را به خوبی با این مسأله آشنا کنند، تحت آموزشهایی توسط مؤسسه مدلینگ قرار میگیرند. همچنین ما باید به کودکمان دید هنری بدهیم تا درک درستی از پوشاک، آراستگی، لباس و رنگ آن داشته باشد. همه این موارد برای قبل از قرار گرفتن جلوی دوربین است.»
وی درباره هزینه مدل شدن کودکان در ایران میگوید: «در این مورد دو دسته کودک وجود دارد؛ اول خانوادهای که از نظر مالی ضعیف است ولی کودکشان چهره زیبا و خوبی دارد که این خانواده وقتی کودکشان به مدلینگ راه پیدا میکند، آموزشهایی میبیند و کار را شروع میکند. دسته دوم خانوادههایی هستند که از تمکن مالی برخورداند و کودکشان خیلی خوش پوش است. همین باعث میشود که فرزندشان خیلی راحتتر و زودتر مدل شود. این روزها هم که حسابی بازار برندها و خوش پوشها داغ است. آتلیهها معمولا دنبال این نوع بچهها هستند تا اینکه بخواهند به کودکان پز گرفتن و موارد دیگر را به آموزش بدهند. این موضوع بستگی زیادی به نوع فعالیت کودک یا شرکت مدلینگ یا صاحب برند دارد.»
او درباره تأثیر مثبت و منفی اینستاگرام بر مدلینگ میگوید: «قبلا که دختر من تازه شروع به کار کرده بود و شبکههای مجازی وجود نداشت، خیلی کار برایمان سخت بود و حتی قبل از اجرای برنامه که ما بچهها را آماده میکردیم، جلوی اجرای مراسم را میگرفتند، اما حالا با داشتن یک پیج موفق و با فالوور بالا میتوان به سادگی مدل شد، حتی اگر یک کودک چهره و استایل مناسب مدل بودن را نداشته باشد. به این ترتیب یک کودک به عنوان مدل پذیرفته میشود و این باعث میشود که یک مدل دوره دیده که به راحتی با دوربین و ژست گرفتن آشنا شده، در آینده بیکار نماند.»
وی درباره تفاوت مدلینگ در ایران با دیگر کشورها میگوید: «در خارج از کشور به مدلینگ، به چشم کار یا حرفه نگاه میکنند و آموزشها و مزایای خوبی برای مدلها و خانوادهشان در نظر میگیرند. از طرف دیگر وقتی کودکی را برای مدلینگ انتخاب میکنند، او را با مدلهای معروف و باسابقه آشنا میکنند تا رفتار درست را یاد بگیرد و علاقه بیشتری به کار پیدا کند. اما متاسفانه در ایران به این شکل نیست و در حال حاضر مدلهای قدیمی و باسابقه کشورمان در پیجهایشان مسابقه «چهره برتر» از دید فالوورها میگذارند و هر بچهای که لایک و کامنت بیشتری گرفت را به عنوان مدل انتخاب میکنند، بدون آنکه آن کودک استایل، سابقه و فعالیتی از قبل داشته باشد.»
این مادر درباره گریم و آرایش دنیا برای مدلینگ میگوید: «در حال حاضر که گریم خاصی روی صورت دنیا انجام نمیشود، ولی من خودم هنرجوی استاد مهری شیرازی بودم و مدرک گریمور سینمایی دارم. از پالتهایی برای گریم استفاده میکنیم که بهترین برند و گیاهی هستند و آسیبی زیادی به پوست نمیرسانند. دنیا رژ مخصوص خودش را دارد و من او را متوجه کردم که این رژ لب برای بچههاست. او در بعضی پروژهها از این رژ لب استفاده میکند و خودش آن را پاک میکند. من این رژ لب را به اسم نرم کننده و بوم لب برایش استفاده میکنم نه وسیلهای برای زیباتر نشان دادن دنیا.»
گفتنی است از لحاظ قانونی اجبار به هر نوع فعالیتی توسط والدین جرم محسوب شده و تبعات قانونی دارد اما متاسفانه در ایران برای این موارد محدودیتهای قانونی در نظر گرفته نشده است.
نظر کارشناس
«آزیتا محمدکریمی» روانشناس کودک و نوجوان که در این زمینه تحقیقاتی انجام داده است، میگوید: مدلینگ کودک، همان قراردادن کودکان در شرایط کار اجباری است؛ شرایطی که به کودک آسیب میزند. در واقع، مدلینگ کودک یک نوع کسب و کار است. یعنی شما از کودک استفاده میکنید. بچهها در خدمت فروش محصول قرار میگیرند. حتی عکس گرفتن کودک در آتلیه و پوشاندن لباسهای مختلف و انتشار آن در فضای مجازی، به گونهای تبلیغ برای آتلیه است. به نظر شما کار کردن یک کودک ۳ یا ۴ ساله آزار دادن او نیست؟ من بر این باورم مدلینگ کودک، کار شیکی است. اما کودکان همان زحمتی را که کودکان کار میکشند، متحمل میشوند.
دکتر کریمی در واکاوی علت و یا علل به کار گماردن کودکان کار لاکچری معتقد است: اگر نیازی نباشد در پی آن رفتاری انجام نمیشود. وقتی بچهها را در معرض این موضوع قرار میدهیم به نظر میرسد آن چیزی را که خودمان نتوانسته ایم دریافت کنیم از طریق بچهها دریافت میکنیم. اگر از منظر روانشناسی بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم یعنی من دنبال برآورده کردن یکسری نیازهای اساسی هستم. نیازهای اساسی من شامل توجه، تعلق، تأثیرگذاری و دریافت توجه است. ممکن است به شکلهای دیگری نتوانسته باشم این نیاز را برآورده کنم. ولی این فضا وجود دارد.
به گفته دکتر کریمی فرزند من هنگامی که با یک نمایش، یک نوع پوشش و یک برند در معرض دید قرار میگیرد، زیبایی و ارزشهایش در این موارد خلاصه میشود. او فرصتی ندارد که ارزشمندی درونش را بزرگ و شاخص کند. او یاد میگیرد اگر زیبا باشم و لباسهای قشنگ بپوشم، مورد استقبال و تأیید قرار میگیرم. فرزند من از جامعه کودکان همسال خود جدا میشود و این جدایی به خودی خود مشکل دارد. زیرا در بخش طبقهبندی کردن خود با دیگران قرار میگیرد.
همچنین کودک دچار یک خود بزرگبینی کاذب میشود. او همیشه عکسهای روتوش شده شیک و مرتب از خودش میبیند. دریافت ذهنی او از خودش همین تصاویر خواهد بود. ولی واقعیت این نیست. آدمی در طول زمان قیافههای مختلفی پیدا میکند. ممکن است یک روز جوش بزند، یک روز ضربهای روی صورتش بخورد، جای بخیه روی صورت داشته باشد یا به سن بلوغ که برسد دماغش بزرگتر شود. در حقیقت این زیبایی کودکانه بینقص همیشه نمیماند. والدین این تصویر بینقص بودن را به فرزند تحمیل میکنند. سپس ادراک خودش از جنسیت و هویتش چیزی میشود که مال خودش نیست.
نوجوان هنگام بلوغ با ریخت خودش مشکل دارد. این موضوع این مشکل را بیشتر میکند و افسردگی به همراه خواهد داشت. از طرفی اعتیاد به تغییر چهره زیاد میشود و تلاش برای رسیدن به چهره ایدهآل اوج میگیرد. با هر ابزاری میخواهیم همان تصویری که از کودکی برایمان مانده حفظ کنیم، چه از طریق عمل جراحی و یا آرایش و... این عدم پذیرش خود بزرگترین آسیبی است که ما به کودک میزنیم. هماکنون مدلهای بزرگسال نیز در معرض آسیبهای مختلفند. حالا ما کودک را از همان سنین کم در معرض این آسیبها قرار میدهیم.
ختم کلام
در جایی خواندم: «سوءاستفاده و نگاه ابزاری به فرزندان جنایت است و باید از سوی مسئولین مورد بررسی و تعقیبات قانونی قرار گیرد» به راستی وقتی کودکان بینوا از سوی متعهدترین، نزدیکترین و با عاطفهترین افراد یعنی والدین استثمار میشوند در واقع بدترین نوع ظلم در حقشان روا شده و اگر سخت گیرانهترین قوانین هم در این باره وضع شود با زهم جایی برای مرمت روحشان باقی نخواهد ماند.