کد خبر: ۳۳۹
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۰
پپ
نگاهی به سریال پر حاشیه «ماه و پلنگ»
صفحه نخست » ایوان هنر



زکیه بنی‌هاشم

چند سالی می‌شود که رسانه ملی عضو ثابت جمع‌های خانواده‌های ایرانی شده است. عضوی که قرار بود با قدرت جادویی خود نه تنها در مسیر فرهنگ‌سازی و ارتقای فرهنگ ناب اسلامی ـ ایرانی قدم بردارد بلکه چون افسری توانمند در صف مقدم جبهه جنگ نرم حاضر شود و به جنگ دشمنانی بروند که سایه شوم بشقاب‌های آهنی‌شان بر بام برخی از خانه‌های شهرهایمان سایه افکنده و غذای مسموم آن خانواده‌های ایرانی را هدف قرار داده است. اما این روزها حال او چندان روبه راه نیست. کنترل را که به دست می‌گیری و شبکه‌ها را زیر و رو می‌کنی کمتر می‌توانی سریال یا برنامه‌ای را بیابی که داستان و جذابیت آن مخاطب را پای این جعبه جادو بنشاند. بعد از مدت‌ها هم که خبر پخش سریالی داده می‌شود گاهی به در همان قسمت‌های اولیه چنان داستان به بیراهه رفته و از فرهنگ خودی بیگانه می‌شودکه مخاطب آروز می‌کند کاش بازار سریال‌های رسانه ملی در همان کسادی باقی می‌ماند و هزینه‌ای بابت ساخت تصاویری کم محتوا خرج نمی‌شد. سریال «ماه و پلنگ» که به تازگی پخش آن از شبکه سوم سیما به پایان رسیده از همین دست سریال‌هاست.

روش بهتری برای درس عبرت گرفتن نیست؟!

سریال ماه و پلنگ با یک اتفاق تلخ شروع می‌شود و این تلخی تا انتها به اقسام گوناگون به کام مخاطبی که خسته از کار روزانه و دوندگی‌های زندگی به خانه آمده تا دمی در کنار خانواده آرام گیرد، ریخته می‌شود. داستان از تراژدی تصادف و به دنبال آن مرگ جوانی در لباس دامادی جلوی چشم عروس آغاز و با کینه، انتقام و خیانت ادامه می‌یابد. در آخر هم کتایون شخصیت منفور داستان را با لغزش پای خود به کام مرگ می‌فرستد تا مثلا مخاطب را متنبه کند که اگر قدمی کج بگذارد چنین و چنان می‌شود! اما واقعا راه بهتری جز نمایش این همه سیاهی برای تنبه وجود ندارد؟! آیا نمی‌شود مخاطب را با نمایش خوبی‌ها تشویق به راه درست کرد؟!...

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: