کتاب «روزی که شهید شدم» تاریخ شفاهی زندگی با برکت و در عین حال پر رنج شهید حسین حسنزاده و روایت شهادت اولشان از زبان خود ایشان و به قلم ابوالقاسم وردیانی است.
وی از جانبازان 70 درصد هشت سال دفاع مقدس بود که پس از تحمل رنج و مشقات فراوان جانبازی به خیل کاروان رفقای شهیدش پیوست. شهید دکتر حسین حسنزاده متولد سال 1347 و سابقه 1380 روز حضور در مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس را در کسوت گردان تخریب داشت. ایشان یکبار در سه راهی شهادت در منطقه شلمچه مورد اصابت مستقیم گلوله توپ قرار گرفته بودند که تا مرز شهادت پیش رفت.
کتاب حاضر یکی از پر فروشترین کتب انتشارات روایت فتح میباشد.
بخشهایی از کتاب
اگر حالم بد باشد، بهشت زهرا هم نمیروم و اگر حالم خیلی بد باشد، دعای ندبه را هم توی خانه میخوانم. وقتی میروم بهشت زهرا، نمیتوانم وارد قطعه شهدا بشوم. یاد یارانی که رفتند و فکر این که چرا من ماندم، حالم را خراب میکند. همان نزدیکی میایستم و فاتحه میخوانم. گاهی هم میروم قبرستان «چیذر» و امامزاده علیاکبر. هم محلیها و همبازیهای دوران کودکیام شهیدان خاتمی، خرمی، عطاری مقدم، بختیاری، منتظری و چند نفر دیگر همه توی امامزاده علیاکبر هستند. دیدارشان حالم را بهتر میکندگاهی از من میپرسند: چرا برای تجدید قوا به آمریکا نمیری و مدتی پیش پدر و مادرت نمیمونی؟
میگویم: من همینجا و در کنار مردم خودم، توی خیابان هاشمی و خوش و توی درمانگاه تجدید قوا میکنم. دوست دارم همینجا بمیرم و همینجا، کنار دوستان و همرزمای شهیدم و تو خاک کشور خودم دفن بشم...
شناسنامه کتاب
کتاب روزی که شهید شدم به کوشش ابوالقاسم وردیانی و به همت انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.