کد خبر: ۳۳۶۵
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۱
پپ
جابه‌جایی مرزهای میانمایگی
صفحه نخست » ایوان هنر

رحمان ۱۴۰۰ هشتمین فیلم بلند سینمایی «منوچهر هادی» در کسوت کارگردان است. هادی که آخرین بار در سال ۹۶ با شبه‌کمدی آینه بغل در اکران عمومی حضور داشت، اکنون به‌ فاصله یک سال، با یک شبه‌کمدی نازل به پرده نقره‌ای‌ رنگ سینما بازگشته است.

رحمان ۱۴۰۰ روایت‌گر داستان زندگی مردی به‌ نام رحمان دردمند (با بازی سعید آقاخانی) است که به‌ عنوان آبدارچی در شرکت سرمایه‌دار متنفذ، متزور و به‌ظاهر متشرعی به‌نام حاجی جالوسی (با بازی مهران مدیری) کار می‌کند. رحمان که دچار نوعی سرطان مردانه شده است، با مراجعه به دکتر متوجه می‌شود که بیش از سه ماه زنده نخواهد بود. او که از شرایط اقتصادی زندگی خود ناخشنود است، تصور می‌کند حق و حقوقش در طول سال‌ها خدمت خالصانه برای حاجی جالوسی پایمال شده است؛ از این رو تصمیم می‌گیرد با کمک همکار دیگرش انوش (با بازی بهرام افشاری) که او نیز همچون رحمان آبدارچی شرکت است، نقشه‌ای را تدارک ببیند تا از سوی اشکان جالوسی؛ پسر حاجی جالوسی (با بازی محمدرضا گلزار) که آقازاده‌ای کندذهن و احمق است، به‌قتل برسد تا پس از مرگش، پول حاصل از دیه او بتواند شرایط اقتصادی خانواده‌اش را متحول کند. بدین ترتیب، فیلم تا پایان بر مدار تلاش‌های نافرجام رحمان و انوش برای رسیدن به این هدف روایت می‌شود.

رحمان ۱۴۰۰ را می‌توان تازه‌ترین شبه‌کمدی بی‌مایه، نازل و صدالبته سخیف سینمای ایران به‌شمار آورد، فیلمی تماما مبتنی بر فروش گیشه که هم‌چون اسلاف خود، به هر ابزار و شگرد مبتذل و غیراخلاقی‌ای چنگ می‌زند تا برای لحظاتی مخاطب را بخنداند و به‌قول ماکیاولی؛ فیلسوف شهیر ایتالیایی عصر رنسانس، هدف برایش وسیله را توجیه می‌کند.

نخستین و مهم‌ترین نکته درباره رحمان ۱۴۰۰، به موفقیت منحصربه‌فرد این فیلم در ثبت رکوردی تازه‌ از جابه‌جایی مرزهای ابتذال، بی‌اخلاقی، سخافت و میانمایگی در سینمای ایران بازمی‌گردد. حجم شوخی‌های هزل‌آمیز و پرشمار جنسی و غیراخلاقی موجود در فیلم، به‌قدری محیرالعقول و بی‌سابقه است که پهلو به پهلوی نمونه‌های مشابهی چون هزارپا می‌زند. این‌که چگونه چنین حجم انبوهی از مضامین منحط و سخیف غیراخلاقی در یک فیلمنامه گنجانده شده، خود پرسش جالب توجهی است که به‌ حتم ریشه در نبوغ و تسلط خارق‌العاده فیلمنامه‌نویسان به ادبیات موضوع دارد و می‌تواند به‌ شکلی مجزا در مجال دیگری مورد بررسی قرار گیرد.

آخرین ساخته منوچهر هادی همچون فیلم‌های پیشین کارگردان از حفره‌های پرشمار فیلمنامه رنج می‌برد. تمهید کارگردان برای پر کردن برخی از این حفره‌ها، تغییر فضای فیلم از رئالیسم به فانتزی و تخیلی است. اما این تغییر فضا هرگز در بافت و تار و پود فیلمنامه نمی‌نشیند و هم‌چون وصله‌ای نچسب، فضای فیلم را به‌سمت وضعیتی مضحک و سمبل‌کاری‌شده سوق می‌دهد. برای مثال، صحنه واژگون شدن رحمان از روی اسب و فرود مستقیم او در بالن، از حیث حجم تخیلی بودن قابلیت رقابت با تولیدات شاخص سینمای بالیوود را دارد. هم‌چنین زنده شدن ناگهانی رحمان در بیمارستان؛ در حالی که نوار قلب او صاف شده و پزشکان مرگ او را به انوش اعلام کرده‌اند، یکی دیگر از وقایع باسمه‌ای و تخیلی فیلمنامه است که فیلمنامه‌نویسان بدون توجه به پیرنگ و فضای رئالیستی فیلم و صرفا جهت پیشروی سناریو، آن را در فیلمنامه گنجانده‌اند.

رحمان؛ کاراکتر محوری فیلم، آبدارچی ساده‌ای است که به طبقه فرودست جامعه تعلق دارد. او مدتی است که احساس می‌کند سال‌ها از سوی حاجی جالوسی به‌عنوان نماینده طبقه فرادست (حاکم جامعه)، مورد استثمار و بیگاری قرار گرفته است؛ بی‌آن‌که در قبال خدمتش، حق و حقوق مکفی و متوازنی دریافت کرده باشد. وی اکنون پس از سال‌ها خوش‌خدمتی به رییس خود، به نوعی خودآگاهی طبقاتی دست یافته و مترصد خلق فرصتی برای انتقام و استیفای حق و حقوق پایمال‌شده خود از حاجی جالوسی است. اگرچه، نقشه او برای رسیدن به حقوق تضییع‌شده‌اش از سوی حاجی جالوسی، به‌قیمت جانش تمام خواهد شد، با این وجود، انتخاب رحمان مرگ است. او مرگ را به زندگی در چنین شرایط بغرنج و نکبت‌باری ترجیح می‌دهد به‌قول خودش «مردن در این بدبختی، گرانی و ترامپ، عین سعادت و خوشبختی است».

رحمان ۱۴۰۰ به‌ظاهر یک هجویه سیاسی است اما در بسیاری از مواقع از دایره هجو سیاست پا فرا می‌نهد و به حوزه‌های دیگری چون فرهنگ و اجتماع نیز نهیب‌های جدی‌ای وارد می‌کند. از جمله بدفرهنگی‌های مذموم سیاسی‌ای که مورد هجو و نقد تند و تیز فیلم قرار می‌گیرد، بدفرهنگی آقازادگی و پدیده ژن خوب است. اشکان جالوسی؛ آقازاده کندذهن و خام‌خیالی است که در غیاب پدر متنفذ، متزور و به‌ظاهر متشرع خود، عنان اداره شرکت وارداتی عریض و طویل او را در دست گرفته است؛ بی‌آنکه ذره‌ای شایستگی و صلاحیت حضور در چنین مسندی را داشته باشد. او شخصی باری‌ به‌ هرجهت، عیاش و پخمه است که جز خوش‌گذرانی و ولخرجی‌های میلیاردی برای دوست دخترش، خاصیت دیگری ندارد.

رحمان ۱۴۰۰ همچنین مملو از هجو و تکه‌پرانی‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی است؛ از تعریض به برخی شعارهای سیاسی گرفته؛ تا هجو برخی سیاست‌های اقتصادی از جمله واردات گوشت برزیلی، ورشکستگی برخی مؤسسات مالی اعتباری، وضعیت بازار ارز و... همه و همه آماج تعریض و انتقادات تند و تیز رحمان ۱۴۰۰ قرار می‌گیرند. با این وجود، فیلم در بسیاری از مواقع عنان تعادل و توازن را از کف می‌دهد و به ورطه سخافت و گزاف‌گویی می‌غلتد. برای مثال، طعنه‌های بی‌پروا و بی‌محابای رحمان ۱۴۰۰ به برخی سیاست‌ها و شعائر ملی، از جمله سیاست اقتصاد مقاومتی، تا سرحد تولید تخم‌مرغ تقلیل می‌یابد یا سیاست آمریکاستیزی کشور، یکی دیگر از مواردی است که به‌شکلی لوده‌مآبانه با توان تخریبی بولدوزرهایی که می‌خواهند خانه رحمان را خراب کنند، مقایسه می‌شود. فیلم همچنین در هجو سیاست‌های وارداتی کشور نیز به ورطه گزاف‌گویی و سخافت می‌افتد؛ تا جایی که اسپرم گاو را نیز در زمره واردات کشور از چین به‌شمار می‌آورد.

طرح تمسخرآمیز و پرداخت کاریکاتوری فیلم به مفاهیمی چون مفسد فی‌الارض، هجمه‌سازی، معاند، اخلال‌گر، جنگ داخلی، سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور و... از جمله وجوه نازل و میان‌تهی دیگری است که در فیلم مشاهده می‌شود. از دیگر سو، فیلم تعریض‌ها و هجوهای تندوتیزی را به موضوعات دیگری از قبیل قانون حضور ۲ شاهد در دادگاه برای اثبات تجاوز و دیپلماسی عمومی کشور وارد می‌کند که در نوع خود بی‌پروا و چه‌بسا بی‌سابقه است.

رحمان ۱۴۰۰ مملو از بدآموزی‌های فرهنگی و رفتاری است. سوء آموزه‌های فرهنگی و رفتاری فیلم تا جایی ادامه می‌یابد که فیلم به ‌شکلی آشکار و مغرضانه به صدور پیام غیرت‌ستیزانه اقدام می‌کند. در این راستا، رحمان در دیالوگی خطاب به همسرش شراره، هنگامی که بحث ناموس پیش کشیده می‌شود، می‌گوید «ما مردها وقتی بحث ناموس به وسط می‌آید نفهم می‌شویم»! بدین ترتیب، چنین تحلیل باطل و غیرت‌ستیزانه‌ای در قامت یک گزاره کلی و تعمیم‌یافته درباره مردان ایرانی به مخاطب حقنه می‌شود.

با وجود همه توصیفاتی که پیش از این شرح آن رفت، مدعای اصلی رحمان ۱۴۰۰ این است که مدیریت کنونی کشور در دستان عده‌ای سرمایه‌دار متنفذ، متزور و به‌ظاهر متشرع است که همان آقازاده‌ها و ژن‌های خوب هستند؛ افرادی که منفعت‌طلبی، تظاهر، نالایقی و سوء استفاده‌ از پُست و مقام، از جمله مهم‌ترین ویژگی‌های آن‌ها است و مثال رحمان و انوش، به‌عنوان نمایندگان اقشار فرودست و کمتر برخوردار جامعه، همه سال‌های عمر خود را با خوش‌خدمتی و حسن‌نیت تمام، به آن‌ها خدمت می‌کنند؛ بی‌آن‌که چاره و مفر دیگری داشته باشند. آقازاده‌ها از چنان قدرت، ثروت و نفوذی برخوردارند که هرگز به هیچ مقام مسئول و بالادستی‌ای پاسخ نمی‌دهند و همواره با لابی‌گری و اعمال نفوذ، خود را از گزند پاسخگویی و حساب‌کشی دور نگه می‌دارند. آن‌ها همواره در دستگاه‌های مهم و کلیدی کشور اعمال نفوذ می‌کنند و به ‌فرض محال، چنانچه روزی در مقام پاسخ برآیند، این پاسخگویی نه به‌دلیل فسادهای مالی و تخلفات گسترده‌شان، بلکه به‌سبب جرائم غیرمرتبط و دم‌دستی دیگری است که هرگز موقعیت کلیدی آن‌ها را به مخاطره جدی نمی‌اندازد و در ادامه پس از زمان کوتاهی، به‌سادگی از بند پاسخگویی رها شده و دوباره به سوء‌استفاده و اعمال نفوذهای غیرقانونی پیشین خود ادامه می‌دهند و به‌تعبیر رحمان، خون رحمان‌های جامعه را در شیشه می‌کنند.

مسأله مهم دیگر رحمان ۱۴۰۰، به رده‌بندی سنی (Rating) مضحک و صوری فیلم بازمی‌گردد، فیلمی که جامعه مخاطبان آن در اکران، افراد دارای سنین بالای ۱۲ سال اعلام شده‌اند اما پرواضح است که این رده‌بندی بیشتر به یک شوخی شبیه است و به هیچ وجه کافی و مناسب نیست؛ چراکه فیلم، بالقوه این توانایی را دارد که برای مخاطبان بالای ۱۸ سال نیز آموزه‌های مبتذل تازه‌ای را به‌ ارمغان آورد و اساسا پمپاژ محتوای غیراخلاقی در بسیاری از لحظات فیلم، به‌قدری علنی و بی‌محابا است که عرق سرد شرم بر پیشانی مخاطب مأخوذ به حیا می‌نشاند. در تحلیل نهایی، موفقیت رحمان ۱۴۰۰ در جابه‌جایی مرزهای ابتذال و میانمایگی چنان چشم‌گیر و یکه‌تازانه است که بسیار بعید است تا سال ۱۴۰۰، فیلم دیگری بتواند گوی سبقت را از آن برباید.

سینماپرس

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: