باران زعیمی
آخر زمستان که میرسد موضوع بسیار پسندیده و البته دردسرساز خانهتکانی، سرلیست دغدغههای ذهنی اکثر ما ایرانیها میشود. خانمهای خانه در فکر چگونگی تنظیم نوبت مکانها برای تمیز شدن و تقسیم کار بین اهالی خانه و آقایان هم احیانا در فکر چگونگی فرار از این امر خطیر که قوز بالای قوز کارهای خارج از منزلشان میشود! در این مورد خوش به حال دهکهای میانی و پایین جامعه است که خانههایشان سادهتر و کوچکتر بوده، کمتر گرفتار تمیز کردن دیوارهای طویل و سقفهای بلند و درب و پنجرههای پر تعداد و زلم زیمبوهای کوچک و بزرگ میشوند. از آشپزخانه نمیگویم که خود مقوله عظیم دیگری است و در این مقال نمیگنجد!
این مشغلههای ذهنی در کنار موضوعاتی مانند قیمت آجیل که اصلا حرفش را نزن! میوه و ماهی شب عید و اینکه «کجا برویم؟»، «چطور برویم؟» و «برآورد هزینه سفر چقدر است؟» و امثالهم معمولا مانع میشوند از اینکه با ذهنی آرام و بسیط به دگرگونی شگفتانگیز خلقت نگاه کنیم و درباره آن بیندیشیم. آنقدر درگیر نحوه چیدمان سفره هفت سین هستیم که یادمان میرود به زیبایی سنبل و دستی که آن را نقاشی کرده فکر کنیم. حواسمان به «حیاتبخشی» نیست که ماهی قرمز برای ما نشانهای از حیات جاری در دم و دستگاه خلقت اوست. زندگی شلوغ و شهر زده امروز نمیگذارد عطر روحافزای بهار را بر لباس پلوخوری «جان» بنشانیم مگر اینکه ارادهای برای فاصله گرفتن از این همه قیدوبند در ما ایجاد شود.
کافیست ذهن خود را خالی کنیم و دوباره نگاه کنیم؛ به نشانهها، به جوانههای کوچک سبز رنگ درختان کنار پیادهرو، به سبزههای ریزی که کم کم خاک باغچه میان بلوار یا پارک را میپوشانند، به غنچهها و بقچه شکوفههایی که منتظر رسیدن نسیم بهارند تا باز شوند، به قطر برف سفیدی که روی سر کچل کوهها نشسته و کم کم آب میشود و صدای دلنشین آبی که به شوق بهار از چشم کوه فرو میریزد. نگاه کنیم و لذت ببریم و پنجره دل را باز کنیم، آنوقت است که بینیاز از هر موعظه و منبر و کار فرهنگی، سرشار از توجه به مبدأ این همه زیبایی شده، در بیوزنی بهجت عمیق حاصل از آن شناور میشویم.
دگرگونی زمین در بهار هر سال همین قدر زیبا و شگفتانگیز است اما امسال زیباتر و شگفتانگیزتر، همراه با هیجانی غریب در تار و پود زمان. بهار امسال اولین بهار چهل سالگی چهارچوب زندهای است که در آن نفس میکشیم. سازهای که با اراده الهی و انتخاب خودمان شکل گرفت و اکنون به سن و سال بعثت رسیده، آن هم سالی که آغازش مزین به سالروز بعثت خاتم پیامبران شده و پایانش مفتخر به سالروز فتح خیبر به دست امیرمؤمنان!
فکر میکنم این بهانهها، نشانهها و آرزوها برای مشغول شدن به خانه تکانی ذهن و جا باز کردن برای توجهی متفاوت به عالم بالا کافی باشد. پس از آن است که در لذتی عظیم و بینظیر و بدون شباهت به هیچ لذت مادی غرق میشویم. امتحانش که ضرر ندارد، شاید راهی نو یافتیم.