فاطمه اقوامی
دنیای امروز ما و رفتار برخی از آدمهای اطرافمان من را یاد اسم فیلمی میاندازد که دهه 70 در سینماها به نمایش درآمد... اسمش «دنیای وارونه» بود... درست مثل آن چیزی که گاهی اوقات ما در اطرافمان میبینیم... حالا ما نه در فیلم بلکه در واقعیت میبینیم عدهای با مهارت عجیبشان در وارونه جلو دادن حقایق، در حال برهم زدن قواعد اصولی زندگی هستند... جنس بدل را جای اصل جا میزنند طوری که خودشان هم باور میکنند... ارزشها را بیرنگ جلوه میدهند و میدان برای جولان ضد ارزشها باز میگذارند... قطعات پازل زندگی را چنان در هم میریزند که دیگر خودشان هم از پس درست کردنش بر نمیآیند... درست مثل آدمهای بینظم و نامرتب، متوجه این نیستند که اگر هر چیز در جایگاه مخصوص به خود قرار نگیرد شلوغی و سردرگمی نمیگذارد کاری به درستی پیش رود...
این افراد با قانونهای مندرآوردی خود به جان جامعه افتادهاند و دارند دنیایمان را وارونه میکنند... دنیایی آنچنان وارونه که در آن، نشان دادن یک زن در جایگاه مادری، بیاحترامی تلقی شود! شاید باور چنین مطلبی در جامعه اسلامی ـ ایرانی ما خیلی سخت باشد اما در کمال تأسف این روزها شاهد بودیم که گروهی از افراد و رسانهها با هجمه به جدیدترین دیوارنگاره میدان ولیعصرعجلاللهتعالیفرجهالشریف تهران که بر نقش مادری بانوان تأکید داشت، چنین اتفاقی را رقم زدند. اهمیت موضوع و حواشی گوناگونی که این اتفاق به دنبال داشت، باعث شد ما این هفته دراین باب با شما سخن بگوییم.
وقتی طعم شیرین مادری به مذاق برخی خوش نمیآید!
در آستانه میلاد حضرت زهراسلاماللهعلیها و روز زن بر روی دیوارنگاره معروف میدان ولیعصرعجلاللهتعالیفرجهالشریف طرحی به نمایش درآمد که در آن مادری در حال رسیدگی به امور سه فرزندش بود. این طرح پر رنگ و لعاب و شاد که «بر دامان بهشت» نام دارد، با تأکید بر نقش مادری بانوان، هم رضایت مادر را به تصویر کشیده و هم آرامش و خوشحالی فرزندانی که در سایه سار مهربانی مادر مشغول بازی و درس خواندن هستند. تصویر زیبای این دیوارنگاره که به سرعت در فضای مجازی پخش شد، به مذاق برخی خوش نیامد و زبان به نقد و اعتراض گشودند. البته نقدها هیچکدام به مباحث هنری برنمیگشت بلکه منتقدان معتقد بودند این تصویر با نمایش نقش مادری از میان همه نقشهای متفاوت بانوان، به منزله محدود کردن زنان است و نوعی توهین به حساب میآید.
«بیبیسی فارسی» یکی از پیشروترین منتقدان بود که در صفحه اینستای خود به این طرح واکنش نشان داد و نوشت: «درباره انتخاب چنین طرحی در آستانه روز زن چه فکر میکنید؟ اگر زن هستید این دیوارنگاره چقدر با نقش خود شما یا فرزندان دخترتان در خانواده همخوانی دارد؟»
اما نقدها به این رسانه خارجی و طرح چنین سؤالاتی نشد، بلکه روزنامههای داخلی اصلاحطلب گوی سبقت را از این رسانه معاند ربودند و به این طرح واکنشها تندتری نشان دادند. روزنامه آرمان در یادداشتی با عنوان «اوج بیاحترامی به زنان» نوشت: «برداشتی که از این طرح میشود چنین است که وظیفه زن تنها در تربیت فرزندانش خلاصه میشود و بس. در صورتی که همگان بر این اعتقاد هستند در دنیای امروز و ویژگیهای اقتصادی و فرهنگی کشور نمیتوان زن را تنها در چارچوب خانه و در حال تربیت فرزند به تصویر کشید. زن ایرانی نشان داده که توانایی بالایی در ایجاد توازن میان امور منزل و تربیت فرزندان با فعالیتهای خارج از منزل دارد.»
روزنامه شهروند دیگر روزنامه اصلاحطلبی بود که به طرح این دیوارنگاره واکنش نشان داد. این روزنامه در بخشی از مطلب خود به سخنان یکی از منتقدان این طرح اشاره کرد و نوشت: «فاطمه راکعی مشاور شهردار و سرپرست اداره کل امور بانوان شهرداری تهران اشاره اگرچه این طرح را «زیبا» میداند اما معتقد است انتشار تنها یک تصویر از مادران آن هم در خانه و درحال تربیت فرزند، خلاصهکردن زن به نقش مادری است و با این توضیح دیوارنگاره جدید را نامناسب میداند.»
این روزنامه در ادامه از زبان مشاور شهردار تهران آورده است: «این تابلو میتوانست بدرخشد، اگر این یک تابلو نبود و تصاویر دیگری از حضور زنان در جامعه را هم نشان میداد. این همه افتخار زنان در ورزش، علم و حتی مدیریت را نمیبینند و تنها حضور زن را در خانواده میبینند؛ انگار که زن آفریده شده که تنها مادر باشد. تنها این تابلو را منتشرکردن معنی آن محدودیت زن به خانه است. خلاصه کردن زن در نقش مادری اشتباه است، چون زن ابعاد اجتماعی، علمی، فرهنگی، ورزشی و... دارد.»
مادری، جایگاهی بیبدیل
مسأله اساسی که باید بیش از هر چیزی مورد توجه قرار گیرد این است که ریشه این انتقادات و هجمهها چیست؟ چرا برخی از رسانههای داخلی به طرحی که بر نقش مادری بانوان تأکید دارد و آن را مورد تکریم قرار میدهد، با زبان نقد و اعتراض میتازند و آن را بیاحترامی به زنان قلمداد میکنند؟! چه بر سر فرهنگ اسلامی ـ ایرانی ما آمده است که نشان دادن زنی در کسوت شریف مادری آن هم به مناسبت روز مادر و زن اهانت تلقی میشود؟! مگر نه این است که وقتی میخواهد کسی را مورد ستایش قرار دهند از بهترین و برترین مقام و جایگاه او یاد میکنند، آیا میتوان برای یک بانوی مسلمان جایگاهی رفیعتر از مادری یافت تا مقامش را به واسطه آن ارج بنهیم؟!
متأسفانه انگار برخی از دوستان داخلی هنوز هم ارادت خاصی به نظریات منسوخ فمینیستی دارند و بر این اساس در تلاشند با تقابل میان نقش مادری و دیگر نقشهای اجتماعی بانوان، از ارزش و اهمیت نقش مهم و حیاتی مادری بکاهند. آنها هنوز نتوانستهاند با نگاه سطحی خود درک کنند که تأکید بر نقش زنان در خانواده و کار آنها در خانه نه تنها اهانت به زن نیست بلکه از ارزش و اعتبار والای زنان حکایت دارد و از مهمترین وظیفه آنها که سرپا نگه داشتن یک زندگی است صحبت میکند. همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودهاند: «بعضیها خیال مىکنند اگر زنى کارش عبارت از همان کار داخل خانه باشد، این اهانت به زن است؛ نه، این هیچ اهانت نیست؛ بلکه مهمترین کار براى زن، این است که زندگى [خانواده] را سر پا نگهدارد.»
هیچکس با حضور مؤثر زنان در جامعه مخالفتی ندارد و افتخارات فراوانی که آنها در عرصههای گوناگون تا به امروز کسب کردهاند را انکار نمیکند اما این حضور تا جایی پذیرفته است که با نقش اصلی او که حفظ خانواده است، در تعارض و تضاد نباشد. رهبر انقلاب در این زمینه میفرمایند: «اسلام با کار کردن زنان نه تنها موافق است، بلکه تا آنجایى که با شغل اساسى او که مهمترین شغل اوست ـ یعنى تربیت فرزند و حفظ خانواده ـ مزاحم نباشد، شاید لازم هم مىداند.»
باید این حقیقت را پذیرفت که هیچکدام از نقشها و فعالیتهای اجتماعی زنان، مهمتر از نقشی که او در خانواده دارد، نیست. اگر بانویی هزاران موفقیت کسب کند اما نقش اصلی خود را از یاد ببرد یک جای کارش میلنگد. رهبری عزیز میفرمایند: «مسأله مادری، مسأله همسری، مسأله خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسی و حیاتی است... یعنی شما اگر بزرگترین متخصص پزشکی یا هر رشته دیگری بشوید، چنانچه زن خانه نباشید، این برای شما یک نقص است.»(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان 4/10/1370)
حداقل غربی بیندیشید!
کاش این دسته از افراد و رسانهها که علاقه خاصی به دنیای غرب و آموزههای آن دارند و در مسیر غربزدگی و غربی کردن جامعه قدم برمیدارند به جای آنکه با طرح یک دیوارنگاره در ستایش جایگاه مادری برآشفته شوند و آن را اهانت به بانوان جامعه بخوانند سری به نظریات اندیشمندان غربی میزدند و حداقل براساس نظر آنها به جایگاه رفیع مادری نگاه میکردند. به طور مثال «جرج گیلدر» محقق و نویسنده معروف آمریکایی در کتابش مینویسد: «زن، نقش محوری در جامعه انسانی دارد. تمام کارهای دیگری که در جامعه صورت میگیرد ازجمله تجارت، سیاست، سرگرمی و خدمات، نتیجه و محصول کیفیت خانواده است. جایگاه مرکزی زن در خانه بهموازات جایگاه مرکزی او در کل جامعه متمدن قرار گرفته. در هر دو مورد، این جایگاه مهم زن از نقش ضروری او در زاد و ولد و برقراری اساسیترین پیوند انسانی یعنی پیوند بین مادر و فرزند نشأت میگیرد. وقتی این پیوند در بین جماعتی از بین میرود، کل گروه دچار آشفتگی غیراخلاقی میشود. بیشتر خصوصیات فردی و انسانی از عشق مادر به فرزندانش نشأت میگیرد. دغدغههای دیگری که از عشق مادرانه سرچشمه میگیرند، عبارتاند از: تمایل به داشتن حمایت و مراقبت مردان، آرزوی داشتن یک زندگی اجتماعی باثبات و اشتیاق به داشتن آینده بلندمدت بهتر. موفقیت یا شکست جامعه متمدن به این بستگی دارد که زنان تا چه اندازه بتوانند این ارزشها را به مردان منتقل کنند.»
کاش این افراد شیفته غرب حداقل به زندگی افراد معروف دنیای غرب نیم نگاهی میانداختند تا متوجه شوند نقش مادری در همه جای دنیا نقشی بیبدیل و دارای اهمیت است آنقدر که ملکه انگلستان جلوی دوربینها پوشک نوه خود را عوض میکند تا بگوید کارهای مادرانه شایسته تقدیر است. درست در روزهایی که رسانههای غربی برای زنان جوامع دیگر نسخه فاصله گرفتن از نقش همسری و مادری میپیچند و ارزش و جایگاه این نقشهای کلیدی را در نظر مخاطبان تنزل میدهند در غرب زن باردار به عنوان مدل با افتخار روی استیج میرود تا مادری را در ذهن مردم سرزمینشان نهادینه کند.
استفاده ابزاری آری، مادری نه!
سالهاست که در دیوارنگارههای سطح شهر، زنان در نقشهای مختلف به جز مادری به تصویر کشیده میشوند، سالهاست که در مناسبتهای مختلف وقتی قرار است از بانوان موفق در عرصههای گوناگون اجتماعی تقدیر به عمل آید یا از آنها دعوت شود که در یک برنامه تلویزیونی حضور داشته باشند، سوژه مورد نظر هر بانوی موفقی میتواند باشد جز مادری خانهدار که در امر تربیت فرزند و مدیریت خانواده موفق عمل کرده است. یعنی مدتهاست که دیگر مادری به عنوان نقشی اصلی برای بانوان این سرزمین به حساب نمیآید و کسی آن را مورد تقدیر قرار نمیدهد حالا هم که بعد از مدتها گروهی با طراحی یک دیوارنگاره روی این نقش مهم و کلیدی دست گذاشتهاند و خواستهاند از آن تقدیری به عمل آورند عدهای فریاد اعتراض بلند کردهاند و همین میزان توجه به نقش مادری را هم تاب نمیآورند!
این افراد با تصویر زنان بر بیلبوردهای تبلیغاتی حتی اگر تبلیغ تیرآهن باشد مشکلی ندارند اما به تصویر کشیدن زن در جایگاه مادری را مدموم میَشمارند! اگر شأن بانوان سرزمینمان تا این حد تنزل پیدا کند که برای فروش یک کالا از او استفاده ابزاری شود، این اهانت محسوب نمیشود اما نشان دادن یک بانو در مقام رفیع مادری، اوج بی احترامی به یک زن است! انتشار عکسهای سلبریتیها با سگ و گربه افتخار است و صدای اعتراضی از این جماعت شنیده نمیشود اما نمایش محبت مادر و فرزند بر یک دیوارنگاره میشود اشتباه!
کاملا واضح است که مسأله بر سر یک دیوارنگاره و طرح نیست.
به نام فرهنگ، به کام سیاست
انتقادات به دیوارنگاره میدان ولیعصرعجلاللهتعالیفرجهالشریف که در طرحهای قبلی هم سابقه داشته، نشان میدهند، بیش از نقد هنری و محتوایی پای دعواها و انتقامجوییهای سیاسی در میان است. مدتهاست که در مناسبتهای مختلف آثار هنرمندان «خانه طراحان انقلاباسلامی» بر این دیوارنگاره نقش میبندد. ارتباط این مجموعه با سازمان هنری ـ رسانهای «اوج» بهترین بهانه برای هجمه به طرحهای به نمایش درآمده را فراهم میسازد حتی اگر این بهانه زیر سؤال بردن نقش مادری باشد! از این جنبههای سیاسی مسأله به صورت واضح در بسیاری از مطالب انتقادی سخن به میان آمده است. مثلا نویسنده روزنامه آرمان در بخشی از متن انتقادی خود مینویسد: «دیوارنگاری مدتهاست که در پایتخت باب شده و هدف آن در درجه نخست روحیهبخشی به جامعه است و پیامی را هم منتقل میکند اما برخی اوقات اعتقادات گروهی خاص در این دیوارنگاریها مشهود است. در زمانی که محمد باقر قالیباف بر مسند شهرداری تهران تکیه زده بود انتظار زیادی وجود نداشت که به برخی مؤلفهها توجه شود اما با حضور اصلاحطلبان در شورای شهر و جلوس شهردار اصلاحطلب بر کرسی بهشت این توقع وجود داشت و دارد که به خواست اکثریت جامعه در آراستن فضای شهری توجه شود که ظاهرا مسئولان شهرداری تهران در برخی تصمیمات از این نکته غفلت کردهاند مانند سپردن دیوارنگاری به مؤسسهای که ماهیت اصولگرا و سیاستهای خاص خود را دارد که مهمترین آن بیتوجهی به نقش زنان در امور مختلف کشور است و نام این موسسه «اوج» است!»
اینگونه اظهارات واکنش برخی از کاربران فضای مجازی را به دنبال داشت. آنها تصاویری را به عنوان جایگزین این دیوارنگاره به دوستان اصلاحطلب پیشنهاد دادهاند. مثلا به جای دیوارنگاره بر دامان بهشت و نمایش یک بانو در نقش مادری، از عکس خانمی که برای تبلیغ ماشین به کار گرفته شده، استفاده کرد تا نقش زنان در امور مختلف مور توجه قرار بگیرد و فضای شهری آراسته شود!
بانوان و مادران برای حمایت از نقش مادری به میدان میآیند
این انتقادات و هجمهها به دیوارنگاره میدان ولیعصر بی پاسخ نماند. عدهای از بانوان فعال عرصه مجازی دست به کار شدند تا از جایگاه والای نقش مادری دفاع کنند. این بانوان که همگی از چهرههای شناخته شده در عرصههای مختلف اجتماعی هستند پویشی در فضای مجازی به راه انداختند و از همه علاقهمندان دعوت کردند با انتشار عکس یا متنی (نقد یا حمایت) مرتبط با دیوارنگاره بر دامان بهشت یا بیان مادرانههای خود در قالب متن ادبی، دلنوشته، خاطره و... در این پویش شرکت کنند.
*«فضه سادات حسینی» گوینده خبر سازمان صدا و سیما یکی از بانوان فعالی بود که به این مسأله واکنش نشان داد و در صفحه توییتر خود نوشت:
وقتی دل که هیچ، عقلت را هم واگذار کرده باشی و از فطرتت کیلومترها فاصله بگیری! زن را همه چیز تعریف میکنی جز مادری! آنوقت هزار بیلبورد و عکس زن برای تبلیغ قابلمه و مایع دستشویی و برند فلان میشود اوج احترام و نشان دادن جایگاه والای مادری میشود توهین به زن
اگر مادر نبود، شماها کجا بودید؟!
*وجیهه سامانی از نویسندگان خوب و فعال کشورمان که طعم مادری را هم چشیده، در صفحه شخصی خود نوشت:
بیاغراق یکی از زیباترین و پرمعناترین تابلوهای شهری این چند دهه، همین دیوارنگاره ولیعصر بوده. تصویری که زن را در درستترین جای ممکن در عالم نشون داده؛ جایگاه رفیع مادری.
سالهاست بانوان ما در هر فن و رشته و هنری که وارد شدن تونستن به بالاترین حد موفقیتش دست پیدا کنن و امروز دیگه کسی نمیتونه منکر توانایی و قدرتشون بشه اما چیزی که سالها ازش غفلت شده و حالا دلیل اصلی هجمه به این دیوارنگارهست، اینه که این تصویر داره زن را در درستترین جایگاه فطرتش نشون میده. جایگاهی که جایگزین نداره، که مثل و مانند نداره، که فقدانش جبرانناپذیره، که با تمام ثروت عالم و پیشرفتهترین تجهیزات و تکنولوژیها نمیشه مشابهش را ساخت. و اون مقام مادری و قدرت اعجابانگیزش در پرورش انسانه.
و حالا خیلی طبیعیه که اینقدر خشمگین و بیمنطق و به اسم دفاع از حقوق زن و فمینیسم به این دیوارنگاره بتازن و حنجره پاره کنن و گریبان چاک بدن. چرا که در منطق و جهانبینیشون زن را برای همه چیز ـ دقیقا همه چیزـ میخوان الا در مقام انسانسازی. چون قصدشون ساختن دنیا نیست، نابودی دنیاست. و خوب میدونن برای نابودی دنیا، برای نابودی تمدنها، برای نابودی زندگی بشری، باید جایگاه رفیع مادری را بزنن...
از سال 78 تا به امروز، روزی نبوده که فارغ از تحصیل و شغل و حرفه نویسندگی و فعالیتهای اجتماعی بوده باشم اما در این دو دهه چیزی که همیشه برام تو اولویت اصلی بوده، خانواده و بچهها بودن. خیلی وقتها هم خیلی از موقعیتهای خوب کاری و اجتماعی را فدای مصلحت بچهها کردم اما امروز که به عقل نگاه میکنم، برای یک لحظه؛ حتی برای یک لحظه کوتاه، از انتخابها و مصلحتاندیشیهام پشیمون نیستم. چرا که افتخارم و حاصل همه زندگیام، مادرانگی و تربیت فرزندانم بوده که با هیچ لذت و ثروت و قدرتی در عالم نمیتونه جایگزین بشه. موهبتی که خداوند فقط به یک زن بخشیده و همین از تمام جهان کافیه...
*نفیسه سادات موسوی شاعر خوب کشورمان به این مسأله اینگونه واکنش نشان داد:
به دیوارنگاره ولی عصر ایراد گرفتن که چرا در آستانه روز «مادر» تصویری کار کرده که بچهها رو توش بر دامان بهشت نشون داده و زن رو در جایگاه «مادری»
این ایراد مثل اینکه بگن چرا با اینکه پیراهن دوم پرسپولیس سفیده، هواداراش همیشه با پرچم سرخ میرن ورزشگاه نه پرچم سفید.
مادری اصل است، مسأله این است!
پر واضح است که این دیوارنگاره محل مناقشه اصلی نیست بلکه مطلب مهم و اساسی تغییر نقش زن و تنزل جایگاه او در خانواده است. مرعوبین تمدن پر زرق و برق غرب آزادی و کرامت زن را در آموزههای آنجا دنبال میکنند. آنها دانسته یا ندانسته همگام با نقشههای دشمن زنان را به مسیری رهنمون میشوند که سالها پیش توسط غرب آن تجربه شده و آنها را در باتلاق اثرات مخربش گیر انداخته است. بر کسی پوشیده نیست که خانواده محوریترین نهاد یک جامعه است که اگر به درستی وظایف و کارکردهایش را به انجام نرساند، ضربههای مهلکی بر پیکره آن جامعه فرود میآورد. این نهاد محوری یک رکن اصلی دارد که آن زن خانواده است. او انسانساز است و میتواند زمینه رشد جامعه را فراهم کند. او با پذیرش نقش مادری و تربیت صحیح فرزندان این مهم را به انجام میرساند و حالا دقیقا دشمنان خارجی و همراهان آگاه و ناآگاه داخلی کمر همت بستهاندکه این رکن اساسی با سرگرم کردن به نقشهای دیگر از میدان به در کنند. وقتی بانوان از نقش همسری و مادری فاصله بگیرند باید فاتحه آن جامعه را خواند چرا که دیگر نیروی تربیتکنندهای وجود ندارد که سکان هدایت نسل آینده جامعه را در دست گیرد. نقش مادری جایگاه بیبدیلی است که هیچ چیز نمیتواند جای آن پر کند. البته این به آن معنا نیست که زن نمیتواند فعالیت اجتماعی داشته باشد. بانوان زیادی هستند که در کنار ایفای صحیح و کامل نقش مادری و همسری به فعالیتهای اجتماعی خود هم میپردازند منتهی موفقیت آنها در این است که فراموش نکردهاند که نقش اصلیشان چیست، آنها میدانند در وهله اول یک مادرند و در مرتبه بعدی نقشهای دیگری را در سطح جامعه ایفا میکنند. رهبر معظم انقلاب در این باره میفرمایند: «اشتغال بانوان از جمله چیزهائى است که ما با آن موافقیم. بنده با انواع مشارکتهاى اجتماعى موافقم؛... منتها دو سه تا اصل را باید ندیده نگرفت. یک اصل این است که این کار اساسى را ـ که کارِ خانه و خانواده و همسر و کدبانویى و مادرى است ـ تحتالشعاع قرار ندهد.»