یاسمین رضوی
انسان، از چندسال پس از کودکی، مسئولیتهایی به گردنش است. کم یا زیاد، کوچک یا بزرگ، کارهایی را برای خود یا دیگران باید انجام دهد و مسئولیت آنها را بپذیرد. پذیرش مسئولیت و به سرانجام رساندن آنها، هزینه عاطفی و سختی انجام کاری را به دنبال دارد. چه کسی است که نداند، به عهده گرفتن مسئولیتهای مادری، همسری، دانشآموزی، کارمندی و... چه باری بر دوش فرد میگذارد اما همهمان لابد از خودمان میپرسیم که انسان بدون پذیرش مسئولیت چیست؟
به هر حال میزان مسئولیتپذیری در افراد متفاوت است و بخش بزرگی از این مسأله مربوط به محیط تربیتی و خانوادگی فرد است. اغلب ما علاقه عجیبی داریم که تمام مسئولیتهای فرزندمان را به دوش بکشیم تا گردی از اخم و غم به چهره او ننشیند اما این کار ضربه جدیای به شخصیت او وارد میکند. ما در این نوشتار نمیخواهیم درباره روشهای مسئولیتپذیرکردن کودکمان صحبت کنیم، بلکه میخواهیم بگوییم چطور با همسری که به هر دلیل اعم از تربیت نادرست یا تنبلی ذاتی یا حتی رفتار اشتباه خود ما به ورطه بیمسئولیتی افتاده است چگونه رفتار کنیم؟ در ادامه نکاتی را یادآور میشویم که امیدواریم به کار شما بیاید.
بیمسئولیتی من یا تو؟
بیمسئولیتی، مرد و زن نمیشناسد. ممکن است در یک زندگی مشترک یکی از طرفین در این دام افتاده باشد که البته مثل یک ویروس به دیگری هم سرایت میکند. یعنی طرف مقابل هر چقدر هم آدم مسئولیتپذیری باشد، زیر فشار بیمسئولیتی دیگری، بالأخره روزی کم میآورد و حس میکند تحت ظلم واقع شده است و تمام بار خانواده را دارد به دوش میکشد. پس اگر شما جزء آن دسته زنانی هستید که خودتان از روی تنبلی یا هر دلیل دیگری، مسئولیتهای همسری و مادری که به عهدهتان است را به خوبی انجام نمیدهید یا از زیر آن در میروید، منتظر باشید که روزی همسرتان هم شما را با همین نوع رفتار تنبیه کند.
بیمسئولیتی و پاداش
هستند همسرانی که خودشان عامل بیمسئولیتی شوهرشان هستند. کسانی که از روی عشق و محبت زیاد، یا از نابلدی و یا هر دلیل دیگر، آنقدر بار زندگی را از ابتدا به دوش کشیدهاند که فرد مقابلشان حسابی تنبل و بیمسئولیت شده است. این روزها که تعداد زنان شاغل بیشتر شده است، مردانی که روی حقوق همسرشان آنقدری حساب باز میکنند که خودشان را بیتفاوت و بیمسئولیت ببینند، کم نیستند. مدیریت زندگی آنطور به بیمسئولیتی یکی و خُرد و خسته شدن دیگری نینجامد، مهارتی است که باید بیاموزید.
اگر همسر شما ببیند که با بیمسئولیتی راحتتر و کم کارتر زندگی میکند و زندگیاش هم خیلی خوب در حال پیشرفت است و پاداش بهتری هم دریافت میکند و شما مثل یک مادر او را حمایت میکنید که نه یک همسر، خیلی زود سبک زندگیاش را به سمت مسئولیتناپذیری تغییر خواهد داد.
جدی باشید
البته منظور ما این نیست که اگر همسرتان امشب فراموش کرد کیسه زبالهها را جلوی در بگذارد، شما یک تشنج و دعوای حسابی در خانه راه بیندازید، بلکه میخواهم بگویم از کنار بیمسئولیتیها با بیتفاوتی گذر نکنید. اگر تعداد آنها کم است و صرفا به مشغله فکری و فراموشی آنی ربط دارد که کاملا قابل بخشش و حتی حمایت است، اما اگر با تعداد زیادی بیمسئولیتی ریز و پشت سر هم رو به رو هستید که اغلب از سر بیتفاوتی است، آن را جدی بگیرید و برای درمان آن قدم بردارید.
بپذیرید
وقتی به این نتیجه رسیدید که همسری بیمسئولیت دارید، باید این واقعیت را بپذیرید. انکار کردن و دست روی دست گذاشتن اوضاع را وخیمتر میکند. همچنین امید به اینکه روزی به خودش بیاید و یک شبه از این رو به آن رو شود هم، امید خامی است. پس شما در عین حال که مسأله را پذیرفتهاید و صبورانه زندگی را مدیریت میکنید باید فعالانه هم به رفع معضل بپردازید. از یک مشاور کمک بخواهید، با بزرگ فامیل یا کسی که به درایت و اثرگذاریاش روی همسرتان اطمینان دارید، صحبت کنید و تمرین و ممارست را نادیده نگیرید.
کارهای دیگری را انجام دهید
بسیاری از زنان یا از سر بیحوصلگی و کمصبری یا به خاطر عشق و محبت و یا به خاطر لنگ نماندن زندگی تمامی مسئولیتها را به عهده میگیرند و همه کارها را به جای همسرشان هم انجام میدهند به این امید که این محبت وافر و خستگی زیادی که حاصل میشود، شوهر را دچار عذاب وجدان یا شرمندگی و حس سپاسگزاری مفرط کند که البته این تصور اشتباهی است. فرد بیمسئولیتی با این رفتار نه تنها سپاسگزار و متنبه نخواهد شد بلکه طلبکار و بدتر هم میشود. شما با این کار به او یاد میدهید که بودن و نبودش چندان تفاویت ندارد و شما بالأخره از پس زندگی برمیآیید و او با خیال راحت میتواند از زیر بار هر مسئولیتی شانه خالی کند. همچنین او هرگز به طور صحیح با مسئولیتهایش آشنا نخواهد شد.
به اندازه و مناسب مسئولیتها را به عهده بگیرید، نه خیلی کم و نه خیلی زیاد. در مقابل مسئولیتهای همسرتان و مشکلاتی که بیوجود میآید، صبور باشید و اجازه دهید او با مشکلات روبرو شود. اگر موعد تخلیه خانه کم کم فرا میرسد و او هنوز هیچ فکری برای پیدا کردن خانه جدید نکرده است و هی امروز و فردا میکند، بهتر است اجازه دهید مستقیما با صاحبخانه رو برو شود و شما در نقش صاحبخانه مدام در حال روز شماری تخلیه خانه و یا دنبال پیدا کردن خانه و جور کار وام برای پول پیش نباشید؛ به عبارتی خیلی زود برای حل مشکلات دست به کار نشوید و اجازه دهید فرد با نتیجه بیمسئولیتیاش روبرو شود.
کمی که صبورتر باشید میتوانید از تکنیک «بنبست تنبلی» استفاده کنید. یعنی طرف مقابل را در برابر یک مسئولیت قرار دهید و بعد صبورانه بنشیند و تماشا کنید. هر چقدر هم که زمان از دست رفت و مسئولیت انجام نشد، باز هم شما دست به کار نشوید. تجربه و تحقیقات میگویند فرد زمانی که در بنبست قرار بگیرید، مجبور به انجام کار میشود و این قدم بزرگی است.
داماد سرخانه
هستند مردانی که آنقدر از سوی خانواده همسر یا حتی خانواده خودشان حمایتهای غیرمنطقی شدهاند که دیگر احساس مسئولیتی برایشان باقی نمانده است. زن، تا دیر وقت خانه مادرش میماند و مرد خیالش راحت است که کسی در خانه و به تنهایی منتظر زود برگشتن از دورهمی مردانهاش نیست. پدرزن، سهم برنج و گوشت و میوه ماهیانه را تأمین میکند و پدر و مادر خودش هم اجاره خانه را میپردازند، پس کدام مسئولیت باقی میماند که مرد برایش کمی تلاش کند؟ اجازه ندهید دیگران در زندگیتان مسئولیتهای همسرتان را به عهده بگیرند.
جا به جایی نقشها
صریح و شفاف نقشها و مسئولیتهایتان را برای هم تشریح کنید. ممکن است شما زنی شاغل باشید که حقوق و مزایای خوبی دریافت میکنید، همسرتان به امید این حقوق و مزایا نباید شانه از زیر بار مسئولیت تأمین مالی خانه و خانواده خالی کند و از شما بخواهد از این به بعد به تنهایی و مستقلا از پس هزینهها بربیایید. اجازه ندهید نقشتان در خانه عوض شود، البته منظور ما این نیست که هر چه حقوق به دست میآورید را با این تصور که ممکن است همسرتان بیمسئولیت شود، در خانه خرج نکنید. بلکه مدیریت کنید و بیش از اندازه مسئولیتهای مالی را به عهده نگیرید. این مسأله در مورد رسیدگی به فرزندان هم وجود دارد. همسر شما پدر خانواده است و تنها به صرف اینکه فرزندان وقت بیشتری با شما میگذرانند، مسئولیتهای پدری سلب نمیشود. از همسرتان بخواهید که برای رسیدگی به درس و مشق بچهها، گفتگو رسیدگی به معضلات اخلاقی و تربیتی، گردش و تفریح و... بچهها زمان بگذارد.
از مشاوره گرفتن غافل نشوید
همه ما نمیتوانیم با یکی دو مقاله و راهکار از پس بیمسئولیتی همسر، یا هر معضل خانوادگی دیگر برآییم. بهتر است به یک مشاور رجوع کنید در کارگاههای روان درمانی یا زوج درمانی شرکت کنید و کمک حرفهای بگیرید.