حسنی احمدی
آسمان غرق شادمانی و سرور است. خدیجه بیتاب است تا به دنیا آمدن نوزاد زمان زیادی باقی نمانده است، مریم دختر عمران، ساره همسر ابراهیمعلیهالسلام و آسیه همسر فرعون و خواهر موسیبنعمران در کنار خدیجه هستند تا فرزندش را به دنیا بیاورد. زنان قریش گمان کردند که خدیجه را تنها خواهند گذاشت در حالی که ما بهترین زنان را برای یاری خدیجه فرستادیم
نوری آسمان و زمین را روشن میکند و فاطمهسلاماللهعلیها پای به دنیا مینهد در حالیکه پاک و پاکیزه است. ده حورالعین با تشت و ابریق بهشتی که در آن آب کوثر است زهراسلاماللهعلیها را شستشو میدهند و در جامعه سفید میپیچیدند. خدیجه آرام میگیرد گرمای وجود نوزاد تازه متولد شدهاش او را نیز گرم کرده است. خدیجه به نوزاده نگاه میکند که به سخن آمده و میگوید:
شهادت میدهم به یگانگی خدا و اینکه پدرم رسول خداصلیاللهعلیهوآلهوسلم آقای پیامبران است و شهادت میدهم که همسرم جانشین او و دو فرزندم سرور جوانان اهل بهشت هستند.
سپس فاطمهسلاماللهعلیها به هر یک از زنان سلام کرده و نام آنها را بر زبان جاری میکند.
زنان بر چهره زیبای او لبخند میزنند و اهل آسمان ولادت این مولود مبارک را به یکدیگر تبریک میگویند.
یکی از زنان فاطمهسلاماللهعلیها را در آغوش میگیرد و نزدیک خدیجه مینشیند نوزاد را در آغوش مادرش میگذارد و میگوید: این مولود را بگیر در حالتی که پاکیزه و فرخنده و برکت داده شده است هم او و هم نسل او.
خدیجه از خوشحالی در پوست خود نمیگنجد نوزاد را در آغوش میگیرد و بر چهره نورانیاش بوسه میزند و شیره جانش را در دهان او جاری میکند.
مبارک باد بر تو ای حبیم محمد، مبارک باد خدیجه بانوی بهشتی.