مریم کمالینژاد
دختردارها میدانند که دختران در ابتدای سالهای تولد، رشد سریعتری نسبت به پسران دارند، اجتماعیترند، زودتر حرف میزنند و خوشسر و زبانی و مهربانیشان باعث میشود که تمام نگاه و تحسینهای اطرافیان و خاصه والدین و دیگر نزدیکان را به خودشان جلب کنند. اما تحقیقات نشان میدهد که همین دختران در ابتدای دوره نوجوانی یعنی در سنین بین 10 تا 14 سالگی اعتماد به نفسشان کاهش مییابد. همان دختران بااعتماد به نفسی که در آغاز سن مدرسه و شروع دبستان از خودپنداره بالاتر و اعتماد به نفس بیشتری نسبت به پسران برخوردارند، با فرارسیدن بلوغ و نوجوانی آن را از دست میدهند یا دچار ضعف میشوند. چرا چنین اتفاقی میافتد؟ در ادامه به این سؤال و راهکارهایی برای رو به رو شدن با ضعف اعتماد به نفس در نوجوانان و همچین افزایش آن، خواهیم پرداخت.
چرا بیاعتماد به نفسی؟
این که دختران در آغاز نوجوانی دچار بیاعتماد به نفسی یا ضعف و کاهش آن میشوند، میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد از مشکلات موجود در نظام آموزشی گرفته تا محیط فرهنگیای که فرد در آن رشد پیدا کرده، روابط والدین، بلوغ و تغییرات ظاهری و...
حال سؤال این است والدین چطور باید این مسأله را پیشگیری یا مدیریت کنند؟
تغییرات ظاهری
دختران تقریبا دو سه سال زودتر از پسران مراحل بلوغ را شروع میکنند، چیزی حدود یازده سالگی، اما پسران از 13 سالگی بلوغ برایشان اتفاق میافتد. با این حال دختران بیش از پسران تحت فشارهای روحی، اضطراب، افسردگی و عدم اعتماد به نفس قرار میگیرند که یکی از دلایل آن تغییرات سریع ظاهری است که در دوران نوجوانی رخ میدهد و باعث ضعف تنانگاره آنان میشود. بزرگ شدن بینی، اضافه وزن، چرب شدن موها، جوشهای سفید و قرمز روی صورت همه و همه باعث میشوند که دختر نوجوان گمان کند زیباییاش را حسابی از دست داده است. چرا پسران نسبت به همین مسائل کمتر تحت تأثیر قرار میگیرند؟ چون دختران بیشتر با ظاهرشان سنجیده میشوند تا پسران. آنقدری که در فرهنگ ما زیبایی یک دختر ارزش محسوب شده و در پذیرش او اثر گذار است در مورد پسران صدق نمیکند و عوامل دیگری روابط اجتماعی و خانوادگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد البته این مسأله یک ضعف فرهنگی است که میبایست اصلاح شود و ما به عنوان والدین یک دختر نوجوان وظیفه داریم آن را در مورد فرزند خودمان در نظر بگیریم.
بگذار کمکت کنم
دكتر اسمیت (1988) میگوید: «پسران برای ماجراجویی و قدرتمندی تشویق میشوند، در حالی كه دختران برای وابستگی و محتاط بودن.» زمانی که یک پسر با چالشی رو به رو میشود همه او را تشویق میکنند که قوی و قدرتمند پیش برود، اما اگر دختری دچار مشکل شود، همه احساس ترحم شان برانگیخته شده و سعی میکنند یا به کمکش بشتابند یا کار را به جای او انجام دهند که البته این در فرهنگ ما پررنگتر است و بد هم نیست، چون جامعه ما به زن به چشم ناموس نگاه میکند و سعی میکند همه جا به او احترام گذاشته و رعایت حالش را بکند، اما اگر این مسأله افراطی شده و در قوانین و اصول تربیتی خانواده تبدیل به یک الگوی رفتاری شود، به ضرر اعتماد به نفس دختران است و به ضعف اعتماد به نفس، محتاط بودن بیش از حد، نداشتن مهارتهای متفاوت زندگی و وابستگی بیش از اندازه به والدین، میانجامد.
خیالش را راحت کنید
با دختر نوجوانتان دربارهی تغییرات ظاهری دوره بلوغ، قبل از فرارسیدن آن صحبت کنید. نه آنگونه که فرزندتان دچار اضطراب و استرس پیش از موعد و بیدلیل شود اما آمادگی ریارویی با واقعیت را داشته باشد. همچنین به او اطمینان بدهید که این مسأله ثابت و همیشگی نیست و خیلی زود از آن عبور میکند، برایش مثالهای متفاوت از اطرافیان و حتی دوره نوجوانی خودتان بیاورید، عکسهای دوره نوجوانیتان را نشانش دهید و بگویید که چقدر تا به امروز ظاهرتان دستخوش تغییر شده است.
مهارتهای متفاوت
اجازه دهید دخترتان تجارب متفاوت و جذاب داشته باشد. پدر و مادرها گمان میکنند که دختران همیشه باید به کارهای خانه مشغول باشند و به کارهای ظریف و هنری بپردازند، اگر دختری علاقه داشته باشد از مکانیک سردرآورد یا کارهای برق کشی خانه را بررسی کند، والدینش دچار نگرانی میشود. نگران نباشید، اجازه دهید دخترتان، کمی هم با آچار و کارهای فنی سرگرم شود و در آنها مهارتی کسب کند. همین مسأله میتواند به دست اندازی برای نزدیکی پدر و دختر شده و روابط آنها را گرمای بیشتری ببخشد که اثری غیرقابل انکار بر اعتماد به نفس دختران دارد.
قوانین خانوادگی
در مورد اجرای قوانین خانه، بین دختر و پسرتان فرق نگذارید. اگر قرار است فرزندان ساعت 7 شب همگی در خانه باشند و بیش از این ساعت بیرون از خانه نمانند، در مورد پسرتان هم به همان جدیت این مسأله را دنبال کنید که در مورد دخترتان. دختران در بسیار از اوقات تفاوت تربیتی بین دختر و پسر را در این سن و سال چندان متوجه نمیشوند و آن را یک بیعدالتی و کمتر دوست داشته شدن، زندانی بودن در خانه، بیشتر تحت کنترل بودن و... تعبیر میکنند. تلاش کنید همانقدر که مراقب دخترتان هستید به او آزادیهای تحت نظارت والدین هم بدهید تا خود و جهانش را به خوبی لمس و تجربه کند.
ورزش کن
دخترتان را به ورزش کردن و تغذیه سالم تشویق کنید. بسیاری از کودکان امروزی دچار معضل اضافه وزن هستند. مصرف بیش از اندازهی فستفود، غذاهای آماده و کنسروی و نداشتن تحرک، ارمغانش چاقی، عدم اعتماد به نفس و ناراضی بودن از بدن، بیماریهای استخوانی و... میشود. والدین خاصه مادر، میتواند با کنترل و مدیریت سیستم تغذیهی خانواده و تشویق دختر نوجوان به ورزش کردن هم در سلامت روان و جسم و هم تناسب اندام او اثر گذار بوده و نشاط روحی او را رقم بزند. ممکن است در ابتدا با مقاومت و تنبلی دخترتان مواجه شود ولی مطمئن باشید همین که تجربهی فرج و نشاط ورزش کردن و رسیدن به تناسب اندام را بچشد، دیگر از آن دست نخواهد کشید و تبدیل به بخشی از سبک زندگیاش میشود.
در انتخاب نوع غذا هم تبعیض به خرج ندهید. نگویید: «اون پسره، بدنش بیشتر احتیاج داره یا پسرها سوخت و ساز بدنشون زیاده و حتی پسرها که مهم نیست چاق باشن یا لاغر، تو دختری و باید زیبا و متناسب به نظر برسی، پس ناهار تو اسفناج پخته است و برادرت پیتزا میخورد»
اگر قرار است سبک تغذیه را اصلاح کنید، در مورد تمام اعضای خانواده آن را اجرا کنید.
آنقدر منفیگو و انتقادی نباشید
شما الگوی فرزندتان هستید و بسیار زیاد تحت تأثیر افکار و واگویههای شما قرار میگیرد، اگر مادری هستید که مدام دارید از خودتان و ظاهرتان انتقاد میکنید که «وای چقدر چاق و بیریخت شدم» و از این دست جملات منفی، بدانید که دارید بیاعتماد به نفسیتان را به دخترتان هم تزریق میکنید.
در عین حال سعی کنید از دختر نوجوانتان زیاد انتقاد نکنید. تحقیقات نشان میدهد 90 درصد جملاتی که در ایام کودکی به فرزندمان میگوییم منفی هستند: «نکن، نریز، دست نزن» «تو چقدر شلختهای» «تو اصلا درس نمیخوانی» «چقدر نامرتب و کثیف به نظر میرسی» و جملاتی از این دست که حسابی خودپنداره دختران را کاهش میدهد، به جای این جملات به نکات قوت فرزندتان تمرکز کنید و البته مراقب باشید چیزهایی را در فرزندتان مورد ستایش قرار دهید که با واقعیت همخوانی داشته باشد.
اگر دختری دارید که در ریاضیات بسیار با استعداد است، این نکته را دلیلی برای تشویق و تشکر از او قرار دهید. اگر دختری مؤمن و محجبه، درس خوان و اهل مطالعه، مهربان و کمکرسان و... دارید، این چیزها را کم اهمیت و بیارزش تلقی نکرده و مدام او را با دیگران مقایسه نکنید.