کد خبر: ۳۲۶۳
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۷
پپ
سرجان ملکم درباره ایرانیان چه گفته است؟
صفحه نخست » زیرگذر تاریخ

عاطفه میرافضل

در زنگ دل انگیز تاریخ، نام «سر‌جان مَلکم» و قرار داد «تیلسیت» را زیاد شنیده‌ایم و معمولا هم چیزی از آن به یادمان نمانده است. وی در یادداشت‌های خود درباره ایرانیان در کتابش با نام «نماهایی از ایران از یادداشت‌های مسافری در شرق» آورده است: «ایرانیان بی‌تردید از لحاظ رفتار ظاهری پاریسی‌های مشرق زمین‌اند. در حالی که رفتار ترک‌ها نسبت به خارجی‌ها و مسیحیان غیرمؤدبانه و توهین‌آمیز است، رفتار ایرانیان مایه فخر بیشتر ملل متمدن است: ایرانیان مردمانی مهربان، مودب، متمدن و نسبت به بیگانگان دارای روحیه‌ای همراه و مساعدند. تحت تأثیر تعصبات مذهبی، که تمام ملل دیگر مسلمان بدان دچارند، قرار نمی‌گیرند. با‌ علاقه زیاد درباره آداب و رسوم اروپاییان پرس و جو می‌کنند و در برابر با آمادگی بسیار هر نوع اطلاعی درباره کشورشان داشته باشند در اختیار قرار می‌دهند.»

سرجان ملکم، افسر اسکاتلندی کمپانی هند شرقی، تاریخ‌دان و سیاستمدار بود. می‌گویند سیب‌زمینی را او به ایرانیان معرفی کرده، بسیاری از قرارداد‌های زمان ناصرالدین شاه، فتحعلی شاه و محمدشاه با مدیریت او انجام شده است.

سال 1800 میلادی مقارن با 1215 هجری قمری پس از حدود دو قرن که انگلستان با ایران رابطه سیاسی نداشت، با شدت گرفتن خطر حمله ناپلئون بناپارت به هند از راه ایران با همراهی پاوِل اول تزار روسیه و پیشروی زمان شاه افغان به سوی هند از راه خراسان، ولزلی؛ فرماندار آن روزگار هند که مستعمره انگلستان بود، ملکم را شتاب‌زده با هدایا و کبکبه و دبدبه بسیار همراه با سه نظامی و دو غیرنظامی انگلیسی به ایران فرستاد تا فتحعلی‌شاه را به امضای عهدنامه‌ای تعرضی و دفاعی برای ممانعت از اتحادش با فرانسویان و حمله به افغان‌ها وادار کند. ملکم هم پرداخت رشوه و هدیه، را برگزید و به نوعی برای اخلاف خود نفوذ در دربار ایران را پایه‌ گذاری کرد. به این ترتیب مداخلات استعماری و سلطه‌گری انگلستان در ایران با ماموریت‌های سر‌جان ملکم آغاز شد که ماهیت آن با ماموریت برادران شرلی که ۱۰۲ سال پیش از آن آغاز شده بود متفاوت بود، مداخلات انگلیسی‌ها در ایران از آن پس موجب تزلزل حاکمیت، عقب‌ماندگی و بدبختی‌های ایران و ایرانیان شد. سرجان ملکم به پاس خوش خدمتی‌‌هایش لقب «سر» را از دولت انگستان دریافت کرد. البته او تاریخ مفصلی درباره ایران نوشته است که در این فرصت به برخی از آن‌ها می‌پردازیم.

چشم‌انداز تهران، دماوند، ری، ورود به پایتخت

یکی از جاهایی که ملکم به آن جذب شده دماوند است، وی درباره این کوه اساطیری ایرانیان می‌نویسد: «اولین چشم‌انداز ما از تهران، پایتخت امروزی ایران، بسیار پرابهت بود. تقریبا پای البرز قرار گرفته، رشته کوه بزرگی که از اروپا تا آخرین نقطه آسیا امتداد دارد. رشته کوه البرز مرتفع است اما از بلندترین قله آن، دماوند که از میان ابرها سر به فلک کشیده و همیشه پوشیده از برف است، همه چیز کوچک به نظر می‌رسد. دماوند را از فاصله صد مایلی از پای آن دیده بودیم، اما هر چه جلوتر می‌رفتیم بر شکوه و جلالش افزوده می‌شد و آن دسته از همراهان ما که از خواندن اشعار فردوسی لذت برده بودند نقشه می‌کشیدند که هر چه زودتر به تماشای این کوه استثنایی که شاعر قله‌اش را «سر به فلک کشیده و دور از دسترس بشر» توصیف کرده، بروند.

توصیف ملکم از شیراز

محیط شیراز پر از باغ و باغچه است و من بین همه این باغ‌ها و باغچه‌ها بازدید از باغ جهان‌نما را که به هنگام توقفم در شیراز در آن سکونت داشتیم و به نظرم از سایر باغ‌ها جالب‌تر است توصیه می‌کنم. این باغ، نزدیک آرامگاه‌های چهل‌تن و هفت‌تن و شاعر معروف حافظ قرار گرفته است. این باغ با دیوار‌های آجری و نسبتا بلند محصور است و در وسط آن ساختمان هشت گوش قرار دارد. گفته می‌شود این ساختمان کار آقا محمدخان، شاه سابق ایران و عموی اعلی حضرت کنونی است. نزدیک در ورودی، تالار بسیار زیبایی با چشم‌اندازی دلپذیر از شهر شیراز و اطراف آن برپاست. داخل هر دوی این بنا‌ها (تالار و کلاه فرنگی) با نقش‌های آبی و طلایی تزیین شده است.

اشتباه تاریخی ملکم

«در ساختمان چهل‌تن دیدنی چشمگیری وجود ندارد، اما در بنای هفت‌تن تصویر‌هایی از حافظ و سعدی دیده می‌شود و تصویر سعدی نمایشگر پیرمردی محترم، با ریش نقره‌ای و لباس مذهبی است که چوب دست کج و معوجی از عاج در دست راست دارد. اما حافظ در عنفوان جوانی با سیمای بشاش، سبیل‌هایی کلفت و بزرگ نشان داده شده است.» در حقیقت این تصاویر نقاشی‌هایی از دراویش دوره زندیه هستند که ملکم به اشتباه آن‌ها را سعدی و حافظ در نظر می‌گیرد.

سپس در ادامه می‌نویسد:« باغی که مقبره حافظ در آن قرار گرفته، به فاصله کمی در قسمت جنوب این ساختمان واقع شده است. آب رکن آباد که در اشعار این شاعر بزرگ از آن بسیار سخن رفته است از کنار این بنا می‌گذرد. سنگ قبر حافظ از مرمر سفید است و روی مقبره اصلی که توسط کریم‌خان ساخته شده، قرار گرفته است. طبق رسم معمول، ایرانیان پیش از دست زدن به هر کاری، با اشعار حافظ فال می‌گیرند، و بر حسب آن‌که فال نیک یا بد باشد، کار را انجام می‌دهند، یا از انجام آن خودداری می‌کنند. آن‌ها شاعر را با این کلمات به یاری می‌طلبند:‌ «ای حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، ترا به جان شاخ نباتت قسم، فال مرا بگو.»

به فاصله سه چهارم میل از هفت‌تن در سمت شمال شرقی دامنه کوه‌ها، باغ دلگشا قرار دارد که بی‌تردید یکی از زیباترین باغ‌های خارج شهر است. این باغ با چند بنای زیبا مزین شده است و جوی آبی در میان آن جریان دارد که رو به پایین سرازیر می‌شود. به فاصله یک مایل از این محل، مقبره شیخ سعدی معروف قرار دارد. ساختمانی که روی مقبره این نویسنده و شاعر بزرگ و شایان توجه و ستایش بنا شده است، اکنون در حال فرو ریختن است، و چنانچه هر چه زودتر به مرمت آن نپردازند، در سال‌های آینده به تل خاکی ناموزون بدل خواهد شد.

سپس او نوشته‌های روی سنگ مزار سعدی را ترجمه می‌کند؛ «هر که هستی و از این‌جا می‌گذری نگاهی دقیق بر این زندان تنگ من بیفکن» که ترجمه این شعر است: «الا ‌ای که بر خاک ما بگذری به خاک عزیزان که یادآوری...»

در سمت چپ این مقبره، زیرزمین، کانال بزرگی وجود دارد. از طی هفتاد پله به بنای سنگی هشت گوشی می‌رسیم که در میان جوی آبی جاری است. در اطراف این بنای سنگی، سکو‌هایی ساخته شده که بازدید‌ کنندگان بر آن‌ها می‌نشینند و دودی می‌کنند و از هوای آن‌جا که با شیراز متفاوت است لذت می‌برند.»

توصیف محصولات شیراز

«خاک شیراز همچون خاک بیشتر نقاط ایران حاصلخیز است و در آن گندم، جو و برنج فراوان تولید می‌شود. تاکستان‌ها انگور فراوان بار می‌آورند. میوه‌های شیراز، متنوع و عالی است و بهترین آن‌ها عبارت است از گلابی، سیب، زردآلو، هلو، انار، به، شلیل، گوجه، هندوانه و انگور، در این‌جا انواع انگور وجود دارد، اما انگور ریش بابا و عسگری برتر از سایر انواع انگور است. از انگور دیگری به نام انگور صاحبی سرکه بسیار خوبی تولید می‌کنند. هوای شیراز فوق‌العاده سالم و بی‌تردید از عوامل مؤثر در ایجاد روحیه شاد و شوخ و بذله‌گوی اهالی آن است.»

توصیف روحیات و اخلاق ایرانیان

وی در جایی دیگر از کتاب خود آورده است:

«ایرانیان بی‌تردید از لحاظ رفتار ظاهری پاریسی‌های مشرق زمین‌اند. در حالی که رفتار ترک‌ها نسبت به خارجی‌ها و مسیحیان غیرمؤدبانه و توهین‌آمیز است، رفتار ایرانیان مایه فخر بیشتر ملل متمدن است: ایرانیان مردمانی مهربان، مؤدب، متمدن و نسبت به بیگانگان دارای روحیه‌ای همراه و مساعدند. تحت تأثیر تعصبات مذهبی، که تمام ملل دیگر مسلمان بدان دچارند، قرار نمی‌گیرند. با علاقه زیاد درباره آداب و رسوم اروپاییان پرس و جو می‌کنند و در برابر با آمادگی بسیار هر نوع اطلاعی درباره کشورشان داشته باشند در اختیار قرار می‌دهند. ایرانیان در گفتگو‌های خود می‌کوشند بسیار ظریف باشند بدین سبب مرتب به اشعار و گفته‌های شعرای محبوب خود مانند حافظ، سعدی و جامی تمسک می‌جویند، و این عادتی است که به صورت همگانی در آمده و در بالاترین و پایین‌ترین سطح جامعه به چشم می‌خورد... ایرانیان از لطیفه‌گویی و شوخی بسیار لذت می‌برند و بسیار دوست دارند با یکدیگر شوخ طبعی کنند... چیزی که در گفتگو با آن‌ها بسیار شایان ستایش است توجهی است که پیوسته به فرد سخنگو از خود نشان می‌دهند و هرگز به میان حرف او نمی‌دوند.»

وی در جای دیگری از کتابش آورده است:

«ایرانیان در گفتگو‌های خود، از تعارفاتی چندان پر مبالغه و در کم ‌اهمیت‌ترین موارد از خوش‌ آمد‌ گویی‌هایی چندان اغراق‌‌آمیز استفاده می‌کنند که مسافر بیگانه در مرحله نخست چنین می‌پندارد که یک‌یک آن‌ها آماده‌اند جانشان را فدای وی کنند، خون خود را در راهش بریزند و یا تمام دارایی خود را در خدمت وی خرج کنند.

این نوع گفتار و رفتار که در واقع، هیچ حقیقتی ندارد، نه تنها در سطوح بالا، بلکه در پایین‌ترین سطح، بین پیشه‌وران هم به چشم می‌خورد و پست‌ترین آن‌ها نیز بی‌هیچ احساس ناراحتی، هنگام ورود مسافر به شهر شیراز، تمام متعلقات آن را به صورت پیشکش به وی تقدیم می‌کند. در ابتدا این رفتار برای اروپاییان جالب است، اما پس از مدت کوتاهی با واقعیت آن آشنا می‌شوند.»

«ایران چه کشور شادی بود اگر حکومتی آزاد و پابرجا می‌داشت. فقر اخلاقی موجود واقعا غم‌انگیز است. تجزیه و تحلیل، ما را به این نتیجه هدایت می‌کند که شورش‌ها و انقلاب‌هایی که پی‌در‌پی در این سرزمین پادشاهی نفرین شده رخ می‌دهد، تا حدودی بسیار زیاد، مکافاتی است که خداوند متعال برای جنایاتی که مردم آن مرتکب شده‌اند قرار داده است.»

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: