کد خبر: ۳۲۳۷
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۸ - ۱۸:۱۹
پپ
حادثه دلخراشی که اتحاد مردم را بیشتر کرد
صفحه نخست » زیرگذر تاریخ

عاطفه میرافضل

بعد از حادثه خونین هفده شهریور پنجاه و هفت و کشتار گسترده مردم تهران در میدان شهدا (ژاله سابق)، رژیم پهلوی با انتقادات و مشکلات گسترده‌ای روبرو می‌شود به نحوی که هیچ کس از درون رژیم مسئولیت حادثه هفدهم شهریور را قبول نمی‌کند، در همین اثنا، زلزله طبس در بیست و پنجم شهریور اتفاق می‌افتد و بهترین فرصت برای رژیم پهلوی جهت سرگرم کردن انقلابیون و مردم خشمگین به وجود می‌آید، اما این‌که شاه و دربار پهلوی چه استفاده از زلزله طبس کردند و چه تفکری درباره کشته شدن مردم ایران در زلزله طبس داشتند، موضوعی است که باید به آن اشاره شود.

زلزله طبیعی

در 25 شهریورماه 1357 در اوج مبارزات انقلاب و یک هفته پس از حادثه 17 شهریور، وقوع یکی از بزرگ‌ترین و خسارت‌بارترین زمین‌لرزه‌های یکصد سال اخیر کشور، ایران را در غمی بزرگ فرو برد. در این زمینلرزه که با بزرگی 7.4 در مقیاس امواج درونی زمین در ساعت 7 و 36 دقیقه بعدازظهر روز 25 شهریور ماه 1357 به وقوع پیوست، شهر زیبا و تاریخی طبس با قدمت بیش از یک‌هزار سال به کلی ویران شد و علاوه بر آن حدود 30 روستای مجاور شهر تخریب شده، حدود 100 روستای دیگر دچار خسارت شدند. شدت این زمین‌لرزه به حدی بود که حتی در تهران به فاصله چند صد کیلومتری از کانون زلزله نیز لرزه‌های آن احساس شد. اگر چه در مورد اغلب زلزله‌های بزرگ کشور آمار دقیقی از تعداد کشته‌شده‌ها در دست نیست ولی از نکات قابل توجه در مورد زلزله طبس، اختلاف فاحش آمار موجود از تعداد جان‌باختگان این زلزله است. به طوری که در آمار رسمی مرکز آمار ایران، شمار کشته‌شدگان در طبس و روستاهای اطراف حدود شش هزار و 363 نفر اعلام شده اما با توجه به این‌که به دلیل جو هیجان‌زده پس از زلزله، امکان ثبت دقیق تعداد کشته‌ها وجود نداشته تعداد تلفات زمین‌لرزه طبس تا بیش از 25 هزار نفر نیز برآورد شده است.

عملکرد شاه و مخالفان

«آلبرتو بلیجی» یکی از روزنامه‌نگارانی که شرحی درباره زندگی اشرف نوشته، به وی لقب«ام‌الفساد» داده است؛ وی در قسمتی از شرح حال اشرف، درباره گفتگوی وی با محمدرضا درباره زلزله طبس اشاره می‌کند. بلیجی در ادامه از شادی اشرف به خاطر وقوع زلزله در «طبس» خبر می‌دهد و نوار مکالمه اشرف و محمدرضا را که از طریق رابط خود در ساواک به دست آورده، بازگو می‌کند، جایی که اشرف در کمال شقاوت و بی‌رحمی حادثه زلزله طبس را به برادر تاجدارش تبریک می‌گوید:

«اشرف: داداش من برای شما یک خبر خوب دارم، یک مژده...

شاه: چیه این خبر؟ چی شده؟!

اشرف: (با هیجان) زلزله اومده، طبس با خاک یکسان شده.

شاه (با تعجب): این که مژده نداره!

اشرف: چرا مژده نداره داداش؟! کشتار آن‌قدر زیاده که هم مذهبی‌ها و هم کمونیست‌ها چه بخواهند چه نخواهند باید به آن‌ها برسند.

شاه (کمی خوشحال): مگر چقدر کشته شدند؟

اشرف: خیلی، خیلی زیاد (با هیجان) داداش تو خوشحال نیستی؟

شاه (مأیوس): نه گمان نمی‌کنم با خبر این زلزله شورش متوقف بشه... ولی تو راست میگی، زلزله همه رو مشغول می‌کنه، ما می‌تونیم فوری دست به کار بشیم.

اشرف (با خوشحالی): دیدی گفتم داداش...

شاه: خبر کی به تو رسید؟

اشرف (با هیجان): همین الان، مژده هم دادم، شما هم باید به من مژدگانی بدهید.»

بعد از این خبر است که محمدرضاشاه بعد از اعلام عزای عمومی همراه با دوربین‌های تلویزیونی به طبس می رود تا علاوه بر گمراه ساختن افکار عمومی، با نمایش صحنه‌های تلویزیونی دلجوئی از زلزله‌زدگان، ضلع سوم مثلث شوم خود یعنی تزویر را نیز تکمیل کرده، مردم را برای مدتی از تظاهرات انقلابی منصرف کند و فرصتی برای تجدید قوا و تجدید آرایش سیاسی ـ نظامی فراهم نماید.

حاشیه‌های زلزله

*جعفر شریف‌امامی در واکنش به این حادثه در مجلس سنا طی سخنانی می‌گوید: لابد این مردم این زلزله را هم به گردن دولت می‌اندازند و اضافه می‌کند. دستور داده شده است به کشاورزان طبس و نواحی زلزله‌زده وام کشاورزی پرداخت شود. وام به چه کسی، دیگر در طبس مردی نمانده است که کشاورزی کند. عده‌ای این زلزله را مستقیما به شاه نسبت می‌دادند و نظرشان این بود که شاه به دولت آمریکا اجازه داده تا فضولات اتمی را در کشور ما دفن کند و همین باعث چنین خرابی‌هایی شده است. همچنین گروهی دیگر می‌گفتند، این موضوع عمدی بوده و فضولات اتمی دارای شاسی‌های انفجار بودند و شاه مخصوصا آن‌ها را منفجر کرد تا افکار عمومی را به سمت حادثه‌ای طبیعی جلب کند تا انقلاب مردم ایران به حاشیه برود. این واکنش جعفر شریف‌امامی با عکس‌العمل و واکنش شدید مردم مواجه شد و بر درد و رنج ناشی از زلزله افزود.

*سرآنتونی پارسونز، سفیر وقت انگلیس، در خاطرات خود یادی از زلزله طبس و پس‌لرزه‌های سیاسی آن کرده است. به اعتقاد پارسونز زلزله طبس فرصتی برای رقابت میان حکومت و مخالفان، برای جلب افکار عمومی به خود و بیعت با مردم بود. او می‌نویسد، نیروهای مسلح مسئولیت عمده عملیات نجات مصدومان و حمل و نقل و اسکان زلزله‌زدگان را به عهده گرفتند؛ ولی از سوی دیگر، روحانیان و طلاب و دانشجویان و سایر داوطلبان که از طرف مخالفان بسیج شده بودند، نقش فعالی در کمک به زلزله‌زدگان و تأمین مواد غذایی و سایر مایحتاج آن‌ها بازی کردند. به نوشته پارسونز محمدرضا‌شاه با کمی تأخیر از منطقه بازدید کرد؛ اما به جای این‌که از مراکز زلزله دیدن و از نزدیک به وضع مردم مصیبت‌زده رسیدگی کند، به توقف در فرودگاه طبس و سرکشی به عملیات نجات بسنده کرد. شاه با لباس فرمانده نیروهای مسلح ایران و با جلال و جبروت شاهنشاهی به همراه تعدادی از مأموران امنیتی و امیران ارتش راه می‌رفت، اما در نگاه سفیر انگلیس این تظاهر به قدرت، برای پوشاندن ناراحتی او و چهره بیمارگونه‌اش کافی نبود. در همین حال روایت پارسونز از انعکاس اخبار این حادثه با روایت اکبر خلیلی کمی متفاوت است. پارسونز می‌گوید تلویزیون دولتی ایران هم با نمایش فیلم بازدید کوتاه شاه از منطقه زلزله‌زده که بیشتر جنبه تشریفاتی داشت، تلاش گسترده روحانیون و دانشجویان را که نقش به‌سزایی در کمک رسانی به مردم داشتند به تفصیل پخش کرد و تناقض‌ها را آشکارتر ساخت.

*میشل فوکو اندیشمند معروف فرانسوی که آن روزها در ایران به سر می‌برد از دیگر کسانی است که به تحلیل این حادثه پرداخته است. در نگاه فوکو زمینی که می‌لرزد و همه چیز را ویران می‌کند چه‌ بسا باعث نزدیکی مردم شود؛ چون سیاستمداران را از هم جدا می‌کند و دو اردوی متخاصم را بهتر از همیشه مشخص می‌کند. او می‌نویسد، حکومت گمان می‌کرد می‌تواند لبه تیز خشم مردم را که با کشتار 17 شهریور از حیرت خشکشان زده اما خلع سلاح نشده‌ بودند، به سمت بلاهای طبیعی منحرف نماید. اما فوکو همانند بسیاری پیش‌بینی می‌کند که حکومت در این کار موفق نخواهد شد. از نظر فوکو مردگان طبس در صف قربانیان میدان ژاله قرار خواهند گرفت و خون‌خواه آن‌ها خواهند شد.5

*اکبر خلیلی در کتاب گام به گام با انقلاب در این‌باره می‌نویسد: در اثر زلزله، دیگر طبسی وجود ندارد و این شهر با خاک یکسان شده است. نویسنده ادامه می‌دهد، انعکاس این خبر ایرانیان را غرق در غم و اندوه کرد. در نگاه او مردم نگاه مثبتی به حمایت دولت و شاه از زلزله‌زدگان نداشتند و برای همین خودشان عزمشان را جزم کرده، دست به کار کمک‌رسانی شدند. در این یادداشت، از یک طرف به رسانه‌های دولتی اشاره شده که فعالیت‌های دولت را برجسته می‌کردند که دولت چنان کرد و شاه چنین گفت و شهبانو چنان رفتار کرد. از سوی دیگر به مردمی بی‌نوا و نیازمند اشاره می‌شود که در غم از دست دادن عزیزان خود سوگوار و نیازمند کمک و سرپناه بودند. نویسنده در همین ارتباط می‌نویسد: این‌ها همه ناشی از فاصله رژیم با مردم است. حاکمانی که در کاخ‌های تزیین شده و در رفاه و آرامش کامل زندگی می‌کنند نمی‌توانند حال مردمی را درک کنند که حتی چادری به عنوان سرپناه ندارند.

پیام امام خمینی‌ره در پی حادثه زلزله طبس

امام خمینی‌ره در پی این حادثه دلخراش از نجف پیامی را برای مردم ایران و همچنین رژیم شاهنشاهی فرستاد: «زلزله طبس هر انسانی را متأثر و متألم می‌کند. مسلمین غیرتمند لازم است مستقیما به برادران خود کمک کنند و چیزی به دست عمال دولت ندهند که باز راه برای چپاولگران باز شود. لکن در این موقع حساس آنچه لازم است به ملت شریف ایران تذکر دهم آن است که دولت و بوق‌های تبلیغاتی شاه از فرصت استفاده کرده و به اغفال مردم دست زده‌اند. آن‌هایی که هزاران نفر از بهترین فرزندان ما را دیروز بی‌رحمانه قتل عام کرده و ملتی را به عزا نشانده‌اند، امروز برای انحراف اذهان به تعزیه‌سرایی پرداخته و اشک تمساح برای زلزله‌زدگان می‌ریزند و عزای ملی اعلام می‌کنند. اکنون که برادران ما در مناطق زلزله‌زده، بی‌خانمان و بی‌سرپرست شده‌اند، بر برادران ایمانی لازم است هر چه بیشتر به سرپرستی بازماندگان و تهیه وسایل آسایش برای آنان بشتابند و به جار و جنجال دولت اکتفا نکنند و به صندوق اعانه آنان کمک نکنند که جز زراندوزی برای مجریان امور هیچ حاصلی نمی‌تواند داشته باشد». اینجاست که عمق بی‌اعتمادی امام و انقلابیون به شاه و اطرافیانش به وضوح دیده می‌شود. به دنبال پیام امام، شهید آیت‌الله صدوقی، شهید علم‌الهدی و آیت‌الله خامنه‌ای و ده‌ها تن از فعالان انقلاب در منطقه حضور می‌یابند و به ساماندهی آسیب‌دیدگان می‌پردازند و کمک‌های مساجد و سایر انقلابیون در سراسر ایران را به مردم طبس می‌رسانند.

سخن نهایی

در مجموع باید گفت آنچه سبب شد شاه و اطرافیانش نتوانند زلزله طبس را مدیریت کنند شیوه حکمرانی و نحوه مدیریتشان بر امور کشور و وجود شکاف عمیق میان آنان و مردم بود. در همین راستا این اتفاق تلخ هم زمینه را برای اتحاد و همدلی بیشتر مردم به منظور رسیدگی به اوضاع مردم زلزله زده طبس فراهم کرده سقوط شاه را نزدیک‌تر کرد.

منابع

*سایت مشرق

*موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

*اکبر خلیلی، گام‌به‌گام با انقلاب

*سرآنتونی پارسونز، غرور و سقوط

میشل فوکو، ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: