نیلوفر حاجقاضی
چندین سال پیش جملهای از زبان فرح پهلوی بر سر زبانها افتاد که بیشتر به لطیفه شبیه بود. فرح گفته بود : « ما جوانانی تربیت کردیم که جنگیدند.» یعنی جوانانی که در جبهههای ایران از مرزها دفاع کرده، جانشان را فدای وطن کردند دست پرورده خاندان پهلوی بودند و جوانان فعلی همگی اهل خوشگذرانی یا معتاد هستند و معلوم نیست اگر دوباره جنگی درگیرد چه کسی از مرزهای ایران دفاع خواهد کرد؟ اگرچه موضوع مطرح شده آنقدر بیپایه و اساس است که نیازی به مانور ندارد اما مطلب پیش رو روایتی ساده ازبرنامه هایی است که خاندان پهلوی، بهخصوص فرح دیبا برای ولنگاری هرچه بیشتر جوانان ایرانی، به بهانه عقب نماندن از قافله غرب تدارک دیده بودند.
کاخ جوانان نام مکانهایی فرهنگی، هنری و آموزشی بود که به
دستور شاه، برای آموزش و پر کردن اوقات فراغت جوانان در تهران و سپس در
بعضی مراکز استانها و شهرستانها، به تقلید از برخی کشورهای غربی، ساخته شد و
اولین آنها در تهران، و در ۴ آبان ۱۳۴۵ در روز تولدش در
جاده شمیران، بالاتر از سه راه ضرابخانه افتتاح شد. روزنامه اطلاعات در آن روزگار،
هدف این مرکز تازه تأسیس را «ترقی سطح اخلاق جوانان کشور»، و هدایتشان به
«اجتماعی که فقط پاکدامنی و انسانیت و شاهدوستی و بشردوستی و میهنپرستی در آنجا
اساس زندگی است».اعلام کرد.
طرحی که در اواسط دهه ۴۰
برای جذب جوانان در ایران پیاده شد اقتباسی از برنامه سازمانها، انجمنها و
مؤسساتی بود که در کشورهای مختلف به ویژه آمریکا و اسرائیل در امور جوانان فعالیت
داشتند. برخي اسناد بر جاي مانده نشان ميدهد كه
عباس اخباري از مرتبطين «مئير عزري» نماينده اسرائيل در ايران بارها براي بررسي
وضع جوانان در اسرائيل و نحوه فعاليت مؤسسات و مراكز مربوط به امور جوانان به آن
كشور رفت تا با اقتباس طرحي به عنوان الگو براي رهبری نسل جوان در ايران اقدام کند.
تلاش برای شکاف عقیدتی
به طور كلي، در دوره پهلوي اول و دوم حركت به سمت غرب و غربگرايي با سرعت خيره كنندهاي ادامه يافت. شاه با انجام اقدامات ضدمذهبي، نه تنها براي تطبيق برنامه خود با نظام ديني تلاش نمي كرد بلكه روزبهروز از آموزههاي اسلام نيز فاصله ميگرفت. گسترش فساد و فحشا و منكرات، نمايش فيلمهاي مبتذل در سينما و تلويزيون، عدم اجراي احكام اجتماعي اسلام، ممانعت از برگزاري مراسم مذهبي، تبليغ ايدئولوژي ايران باستان، برگزاري جشنهاي ۲۵۰۰ ساله، طرح لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي، انقلاب سفيد، حضور رسمي اعضاي حزب بهاييت در مناصب اجتماعي، خشونت عليه روحانيان از جمله اقدامات ضدديني محمدرضا پهلوي به شمار ميرود كه با شعار مذهبگرايي او منافات دارد.
تولد کاخ جوانان از بطن فرح
کاخ جوانان در دوره پهلوي در پي ناكارآمدي نظام آموزشي حاكم شكل گرفت و قرار شد اين خلأ آموزشي با تأسيس كاخ جوانان پر شود. فرح پهلوي كه به نوعي مجري برنامههاي فرهنگي غرب در ايران بود با هدف تثبيت حكومت چند اقدام فرهنگي انجام داد؛ جذب روشنفكران كه البته بيشتر عناصر چپ دور او حلقه زدند، گسترش راديو و تلويزيون، ايجاد موزه هنرهاي معاصر، فرهنگسراي نياوران و تأسيس كاخ جوانان. فرح و هم فكرانش بر آن بودند تا در كنار هر شعبه از كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان يك كاخ ايجاد شود تا كودكان و نوجوانان بلافاصله پس از گذر از مرحله كانون وارد كاخ شوند و برنامهها و سياستهاي پياده شده در كاخ را خط مشي خود قرار دهند. سياستهاي مزبور بر پايه ثبات و تداوم حاكميت استوار بود. چه بسا «ليلي اميرارجمند» مشاور فرح و رئيس كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان كه اغلب با عناصر چپ در ارتباط بود، طراحي پروژههاي فرهنگي دوره پهلوي دوم بهويژه از اواسط دهه 40 به بعد را بيشتر به دست نيروها و عناصر چپ بيخطر ميسپرد و آنان نيز ميكوشيدند در پوشش طرحها و پروژههاي فرهنگي سياستها، خط مشي و ذهنيات خود را بهويژه به جوانان القاء كنند و جوانان را آن گونه كه خود ميخواهند، پرورش دهند.
دستاندركاران حكومت كه در جذب دانشجويان به خود ناموفق بودند سعي ميكردند با ايجاد فضاهاي متفاوت براي جوانان، از تمايل آنان به سمت سياست جلوگيري كنند. اما گذشت زمان نشان داد كه بسياري از جوانان عضو كاخ به جرگه سياسيون مخالف رژيم پيوستند و حتی کاخ را پوششي براي فعاليتهاي سياسي خود قرار دادند. از اين رو عضويت در كاخ به معني همسويي با اهداف موردنظر رژيم بهشمار نميرفت.
نفوذ امنیتیها میان جوانان کاخ
در زمان شاه، با آنكه هوشيارانه تلاش ميشد تشكيلات كاخ جوانان از وابستگي رسمي به حكومت مبرا دانسته شود اما از همان ابتدا، بسياري از دانشجويان معتقد بودند كه چند نفر از مسئولان كاخ از مأموران پليس امنيتي هستند. «جيمز بيل» معتقد است كه در دوران آغاز فعاليت كاخ جوانان، چند صد دانشجو در استخدام سازمان امنيت بودند و آنها همان حرفهايهایی بودند كه پياپي در سازمانهاي جوانان تحت حمايت دولت حضور مييافتند و عدهاي از آنها با افتتاح كاخهاي جوانان براي اجراي مأموريت به مراكز كاخ اعزام ميشدند. به اعتقاد بيل، برخورد رژيم پهلوي با دانشجويان ايراني برخوردي دوگانه بود. از يك سو، دانشگاهها عرصه حكومت و ورود و نفوذ سازمانهاي امنيتي كشور شده، موضع سختگيرانهاي در قبال دانشجويان اتخاذ ميگرديد و از سوي ديگر، با احداث و ايجاد كاخ جوانان و در اختيار گذاردن امكانات رفاهي سعي ميشد جوانان به سوي حكومت جذب شوند. با اين شيوه فريب و ارعاب چه بسا كاخ جوانان به محلي براي تخليه روحي جوانان از فشارهاي روحي، رواني وارده از سوي حكومت تبديل شده بود و همه اين اقدامات با هدف مهار كردن دانشجويان در راستاي سياست بيگانهسازي آنان صورت ميگرفت.
شرایط سنی برای جذب جوانان
نکته مهم اینکه فقط جوانان بين بيست تا سي سال ميتوانستند به عضويت كاخ جوانان درآمده فعاليت كنند چون در اين دوره سني، نخستين رتبههاي بلوغ فكري و ذهني انسان طي ميشود و جوان داراي سريعترين واكنشهاي عاطفي و احساسي است، نيز بهترين سن براي شورشگري به شمار مي رود. رژيم پهلوي در راستاي سياستهاي فرهنگي خود براي تربيت جوان ايراني بر اساس طرحها و برنامه ريزيهاي خود سعي داشت او را بلافاصله پس از كانون پرورش فكري وارد كاخ جوانان كند و تربيت جوان ايراني را در حساسترين مقطع سني خود به دست گيرد و او را مدافع سلطنت و حكومت بار آورد! با اين حال، رژيم در انجام اين هدف تا چه حد موفق بود؟ بر اساس تجربه كساني كه رفتوآمدي به كاخ داشتند بسياري از جناحهاي مختلف سياسي در دو دهه ۱۳۴۰ و 1350 در كاخهاي جوانان نفوذ داشتند. در اين ميان نفوذ جريانهاي چپ و فعاليتهاي زيرزميني آنان بيش از ديگر گروهها بوده است. برخی اسناد نشانگر آن است كه فعالان سياسي نه تنها در جايگاه عضويت بلكه در جايگاه مديريتهاي مختلف كانون نيز نفوذ كرده بودند. در اين ميان نبايد از نفوذ و فعاليت جناحهاي مذهبي نيز چشم پوشيد. آنان پس از آنكه فضاي كاخ را براي فعاليتهاي سياسي امن دانستند، دست به اقداماتي زدند و براي آنكه كسي پي به فعاليتهاي سياسي آنان در بيرون از كاخ نبرد به عضويت كاخ درميآمدند و از امكانات آن هم بهره ميبردند.
بايد اذعان كرد كه ايجاد كاخ جوانان طي دوازده سال فعاليت تلاشي در عرصه فرهنگي براي تداوم و ثبات حكومت پهلوي بوده است. دستاندركاران كاخ با جذب جوانان جامعه كه اغلب به قشر دانشجو محدود ميشد و مشغول كردن آنان با برنامههايي چون گردشهاي جمعي و مختلط، تماشاي فيلمها و نمايش نامههاي خارجي، تماشاي رقصها و آوازهاي رقاصهها و آوازه خوانهاي ايراني و خارجي كه همگي زمينه را براي ارتباط نزديك دخترها و پسرها فراهم ميكرد فرصت هرگونه تفكر و تأمل در امور اجتماعي، سياسي را از قشر جوان ربوده بودند. اسناد و مدارك برجاي مانده از آن دوران نشان ميدهد كه كاخهاي مزبور با برنامههاي مختلف، جوانان را درگام نهادن به مسيرهاي غيراخلاقي تشويق ميكرد و علاوه بر آن اجراي برنامههاي رقص محلي و برنامههاي موسيقي از جمله موسيقي جاز و دعوت از هنرپيشهها و رقاصههاي محلي و باله و خوانندههاي ايراني و خارجي و اجراي برنامه از سوي آنها، پخش فيلمهايي با موضوع عشق و با مفاهيم بسيار نازل و گاه پخش فيلمهاي مبتذل در سينماهاي كاخ، در سوق دادن نسل جوان به فساد و بي هويتي و ترويج فرهنگ مبتذل غربي بيتأثير نبوده است.
تبليغ برنامههاي حكومت پهلوي و ترغيب نسل جوان به حمايت از برنامههاي مزبور، ديگر سياست ادارهكنندگان كاخ جوانان بهشمار ميرود. بررسي زمانهاي افتتاح هر يك از شعب كاخ نشان ميدهد كه به مناسبتهايي چون روز تولد محمدرضا پهلوي و فرح ديبا، سالروز انقلاب سفيد، سالروز تاجگذاري، سالروز به حكومت رسيدن محمدرضا و... نشانگر وجود تفكر و انديشهاي در پشت پرده است و همانا كمك به تداوم حكومت و مشروع جلوه دادن اقدامات و فعاليتهاي حكومتگران البته بهصورت نامحسوس و غيرمستقيم بوده است. برگزاري مسابقهاي با عنوان طرح آفيش بهمنظور گراميداشت جشنهاي ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهي در تمامي شعب نيز در راستاي همان سياست بوده است.با آنكه مسئولان كاخ ميكوشيدند اين مراكز را محيطهايي مساعد و مناسب در جامعه نشان دهند اما ماهيت اين مراكز خيلي زود براي مردم روشن شد به گونهاي كه خانوادههاي مذهبي از عضويت فرزندانشان در شعب كاخ ممانعت به عمل آوردند. فعاليتهاي اعضاي كاخ نيز بازتاب مثبتي در بين مردم نداشت. از سوی دیگر برگزاری یک میهمانی در ماه رمضان با حضور ۲ هزار آمریکایی در این مرکز، در سال ۵۶، اعتراضها را گستردهتر کرد و رئیس پلیس تهران، سرتیپ مولوی، در نامهای که بعدها منتشر شد نوشت که توصیه میشود مجلس را به ساعاتی پس از افطار یا حداقل پذیرایی از مدعوین را به آن ساعات موکول نمایید.
سرانجام
با اوجگیری مبارزات مردمی علیه رژیم و بروز درگیریها و خشونتها بین مردم و عوامل انتظامی رژیم، کاخهای جوانان از جمله مراکز مورد حمله مردم بود و بسیاری از ساختمانهای آن در آتش خشم انقلابی مردم سوخت. در بهمن ۱۳۵۷ کارکنان کاخهای جوانان نام کاخ جوانان را تغییر دادند و در حمایت از انقلاب اسلامی به رهبری امامخمینی «سازمان ملی امور جوانان» به بیانیه صادر کردند. چندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی کانون اسلامی جوانان وابسته به بخش فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ساختمانها و مؤسسات برجای مانده از کاخ جوانان برنامههای مذهبی اسلامی پیاده کرد که عمر آن نیز دیری نپایید.
منابع:
جواد کامور بخشایش، کاخ جوانان از تاسیس تا انحلال
جیمز الین بیل، سیاست بیگانهسازی دانشجویان