حبیبه هادی
با نگاهی به صفحات روزنامهها و خواندن اخبار و داستانهای آن و یا حتی گوش کردن به تجربیات بزرگان متوجه میشویم که بعضیها در رابطهشان نسبت به خانواده و اطرافیان چقدر یک طرفه و خودخواهانه برخورد میکنند. آنچنان که فقط خودشان را صاحب حق میدانند و کمترین توجهی به خواستهها و نیازهای اطرافیانشان ندارند و این در حالی است که هر رابطهای دارای دو طرف و دو جانب است که باید بدانند چه چیزهایی باعث جذب و چه چیزهایی باعث دوری از هم میشود. از آنجا که خانواده اولین کانونی است که فرد در آن قرار میگیرد بنابراین بیشترین ارتباط را به طور طبیعی با یکدیگر دارند پس بیشترین تأثیرات محیطی را بر هم میگذارند و در واقع پایهگذار بخش مهمی از سرنوشت هم میشوند تا جایی که در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده، اخلاق، سلامت و عملکرد یکدیگر در آینده نقش بزرگی بر عهده دارند. بنابراین، وقتی مأمنی به نام خانواده چنین گستره تأثیرگذاری را بر سرنوشت انسان دارد پس به طور طبیعی باید بیشتر از هر کانون دیگری به لوازمات جذب و دفع، آشنا و مسلط باشد تا اعضای آن به بیراهه نروند.
مهرورزی یکی از ابزارهای جذب افراد به یکدیگر است، زیرا انسان بر اساس فطرت خود نيازمند محبت میباشد و همچنین از محبت کردن به دیگران لذت میبرد. محبت چنان جاذبهای ميآفريند که باعث خلق انگيزه شده و آرامشی کمنظیر برای انسانهاي پرتلاطم و مخرب را به ارمغان میآورد.
حال اگر محيط خانواده که مهمترین جایگاه پیوند و دلبستگی و همبستگی است از مهر، محبت، انس و الفت خالی باشد، احساس کم بيني در آنها رشد کرده، باعث انحرافات فردي و اجتماعي میشود.
دکتر فهیمه ملکزاده در کتاب «نقش عاطفه در استحکام خانواده» با بررسی بخشی از این ابزارها و لوازمات سعی در شناساندن این مهم کرده است.
...