کد خبر: ۳۱۲۴
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۱
پپ
نگاهی به سریال «مینو»، اثری متفاوت در ژانر دفاع مقدس
صفحه نخست » ایوان هنر

رضا صائمی

جذابیت یک اثر نمایشی صرفا به بازیگران شناخته‌شده و محبوب، یا طراحی صحنه و جلوه‌های ویژه یا موسیقی جذاب تیتراژ آن نیست. اگر چه این مؤلفه‌ها، عوامل موثری در مخاطب‌پذیری یک سریال هستند اما برخلاف برخی تحلیل‌هایی که این عوامل را عامل دیده شدن سریالی همچون «مینو» دانستند، معتقدم دلیل اصلی را باید در تم و مضمون قصه و ژانر ترکیبی آن دانست. تجربه نشان داده وقتی قصه‌ای عاشقانه در بستر یک درام تاریخی و اجتماعی بخوبی چفت و بست شود، می‌تواند مخاطب را با خود درگیر و همراه کند. شاید خلق و قوام بخشیدن شخصیت‌‌های اثربخش در یک سریال تلویزیونی به واسطه زمان طولانی‌تر و تسلسلی که در نمایش آن وجود دارد از فیلم سینمایی هم مهم‌تر باشد. در «مینو» 3 شخصیت مینو، عماد و رضا در یک جایگاه و خاستگاه دراماتیکی دقیقی قرار می‌گیرند که نقطه عزیمت قصه را در ذهن مخاطب بدرستی ترسیم می‌کنند و جاذبه لازم برای همراه کردن آن‌ها را با خود دارند. وقتی قصه روایتی تاریخی هم به خود می‌گیرد، این نقطه‌گذاری‌ها با فاصله‌گذاری‌های زمانی در فرآیند قصه بویژه در بزنگاه‌های آن، هم تعلیق بیرونی ایجاد می‌کند و هم با پیوند تعلیق درونی با پیرنگ قصه، هویت و انسجام دراماتیک داستان را تضمین می‌کند. «مینو» در بستر همین ساختار در نقطه‌گذاری‌های دقیقی که در فرازهای مهم قصه خلق می‌کند، سویه دینامیک درام را تقویت کرده و در نهایت با مماس کردن وزن تاریخی با وزن عاشقانه قصه، توازن منطقی بین عناصر درام برقرار می‌کند. حاصل این فرم و ساختار تازه نگاه تازه‌ای است که سریال در بازنمایی و پردازش مفهومی دفاع‌مقدس پیدا می‌کند. جالب اینکه این فرآیند و ساختار ترکیبی حتی در انتخاب بازیگران و چیدمان آنها نیز لحاظ شده و کنار هم قرار گرفتن بازیگری مثل عباس غزالی مثلا در کنار محمود پاک‌نیت و سیاوش طهمورث به صورت‌بندی توامان فرم و محتوا در یک ساختار پرکشش کمک می‌کند. گرم بودن قصه و روایت با تکیه بر قوت فیلمنامه را باید از مهم‌ترین نقاط قوی سریال دانست؛ اتفاقی که کمتر برای سریال‌های متأخر تلویزیون افتاده و «مینو» می‌تواند یادآور این راز مهم در سریال‌سازی باشد که مخاطب تلویزیون فارغ از اینکه سریال در چه ژانری ساخته شده، اثری را دنبال می‌کند که گرم و پویا باشد. این گرم بودن چه در ذات خود قصه و چه در شیوه روایت و البته در کیفیت بازی‌های این مجموعه قابل لمس و رویت است. اگر بخواهیم در میان همه عناصر درون‌متنی و برون‌متنی که موجب تاثیرگذاری سریال «مینو» شده یک عامل بنیادی را استخراج کنیم و توضیح دهیم باید بیش از هر چیز به روابط انسانی و عاطفی و بازنمایی دراماتیک آن اشاره کنیم که شور نهفته در تجربه عاشقانه را با آشوب و التهاب نهفته در تجربه جنگ، در یک دیالکتیک دراماتیک به هم وصل می‌کند. در واقع دلبستگی‌های عاطفی و تلاش برای دستیابی به خواسته‌ها و آرزوهای انسانی، درونمایه اصلی سریال «مینو» را تشکیل می‌دهد و با مثلث عاشقانه‌ای که برساخته این موقعیت است، منظومه معنایی خود را خلق می‌کند. به شکل جزئی و مصداقی‌تر باید گفت داستان عاشقانه پرستاری به همین نام با پسر عمه‌اش رضا از یک طرف و دل بستن یک جاسوس عراقی به این پرستار یعنی «مینو» از سوی دیگر، تشکیل‌دهنده این مثلث عاشقانه است. به این مؤلفه‌ها باید بازتولید درست عناصر تاریخی از جمله بازآفرینی فضای تاریخی دهه 50 و اوایل انقلاب را هم اضافه کرد که خود از نقاط قوت سریال هم هست. در واقع طراحی صحنه این مجموعه در خلق موقعیت مفهومی و عاطفی قصه و عمق بخشیدن به حس و حال و اتمسفر روانی قصه کمک زیادی کرده و به عنوان جزئی از زیبایی‌شناسی بصری کار، قابل تامل و تحسین است. در عین اینکه قصه بشدت آمادگی این را داشت که در دام یک سانتی‌مانتالیسم ایدئولوژیک بیفتد اما با فاصله‌گذاری درست بویژه در پردازش متن و موقعیت‌های عاطفی از طریق نوعی سادگی در روایت، توانست باورپذیری و منطق‌پذیر کردن کنش‌های عاطفی و اعتقادی شخصیت‌ها را به موازات هم و بدرستی پیش ببرد. از سوی دیگر سریال می‌توانست سویه‌های جنگ و جبهه را برجسته‌تر کند اما با نگه داشتن اندازه منطقی و پررنگ کردن موقعیت و روابط انسان‌ها، هم بار دراماتیک قصه را بیشتر کرد و هم مخاطب را با دافعه‌های روایت‌های کلیشه‌ای و شعارزده از قصه دور نکرد و البته در کنار آن توانست پیام‌های معنایی و معنوی خود را در ضمیر ناخودآگاه مخاطب به شکل تلویحی و عمیق‌تر صورت‌بندی کند. تفکیک‌پذیر کردن موقعیت‌های متفاوت قصه در عین درهم‌تنیدگی ظریف آن‌ها در یک ساختار و فرم یگانه، کمک کرد «مینو» با مخاطب ارتباط خوبی برقرار و این تعامل را تا پایان قصه هم حفظ کند.


نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: