کد خبر: ۳۱۲۲
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۴
پپ
همه چیز درباره تجرد قطعی
صفحه نخست » مشاوره

یاسمین رضوی

مرکز مطالعات تحقیقات زنان حوزه علمیه قم اخیرا آماری منتشر کرده است از تعداد «مجردین قطعی» «زنان بیوه» و «پسران مجرد در سن ازدواج»! طبق گفته‌ این مرکز 13 میلیون مجرد قطعی در ایران وجود دارد. نمی‌دانیم این مرکز دقیقا بر اساس چه معیار و مؤلفه‌هایی به چنین آماری رسیده است، اما به هر حال مسأله «تجرد قطعی» چیزی است که با آن سر و کار داریم و چه بسا که دغدغه و ترس خود ما هم از همین باشد. اینکه تا آخر عمر مجرد و تنها بمانیم.

آمارها نشان می‌دهد که تعداد مجردان در هر دو جنس، زیاد است. زیاد که می‌گوییم منظورمان به نسبت سال‌های قبل و جامعه ایرانی است. در سال 94 سازمان ثبت احوال کشور اعلام کرد که حدود پنج میلیون و نیم مرد مجرد در محدوده سنی 20 تا 34 سال داریم و تقریبا همین تعداد زن در محدوده سنی 15 تا 29 سال وجود دارند که مجردند و هرگز ازدواج نکرده‌اند. کسانی که این محدوده سنی را رد کرده‌اند و هنوز مجردند 320 هزار مرد و 980 هزار زن هستند. در خبرها عنوان می‌شود که برای این تعداد افرادی که سن متعارف ازدواج را رد کرده‌اند، زنگ خطر «تجرد قطعی» به صدا درآمده است. تجرد قطعی چیست؟ آیا یک تعاریف روشن و کامل دارد که بتوان به راحتی افراد را در این دسته جای داد؟ آیا افزایش سن ازدواج بر تجرد قطعی تأثیر دارد؟ در ادامه به این سؤالات پاسخ خواهیم داد.

به ساعت اجتماعی

در جوامع مختلف و در میان انواع تمدن‌ها، افراد هر فعالیتی را که بخواهند آغاز کنند، بسته به کلیه شرایط، پیشینه، عرف و شرع، زمان‌بندی خاصی وجود دارد. به عنوان مثال، فرد نمی‌تواند در شرایط معمولی در سن بیست سالگی به کلاس اول برود، البته شدنی است، اما ساعت اجتماعی و زمانش گذشته است. برای شغل، ازدواج، تحصیل، فرزندآوری و... نیز ساعات اجتماعی متفاوتی وجود دارد. این ساعات معمولا یک محدوده سنی روشن و تعریف شده را دربرمی‌گیرد که به آن ساعت اجتماعی می‌گویند. ساعت اجتماعی برای ازدواج، خاصه ازدواج دختران، بسیار پراهمیت است. درست است که ازدواج یک مسأله‌ایست که به هر دو جنس مربوط می‌شود و تأخیر در آن برای مردان هم دغدغه ایجاد می‌کند، اما معمولا در این مورد، زنان آسیب‌پذیرترند و بیشتر برایشان مسأله است، تا آنجا که آن‌ها را به ورطه افسردگی و ناامیدی بکشاند.

تجرد قطعی چیست؟

آنچه مسلم است، برای «تجرد قطعی» نمی‌توان یک تعریف کلی و کلاسیک در نظر گرفت یا به آن به عنوان یک مفهم حقوقی نگریست. «تجرد قطعی» یک مفهوم ذهنی است. ذهنی بودن مفهوم تجرد قطعی یعنی چه؟

یعنی اینکه ممکن است فردی سن متعارف ازدواج را هم رد کرده باشد، اما همچنان فکر ازدواج و برنامه‌ای برای آن داشته باشد، این فرد هرگز در دسته مجردین قطعی قرار نخواهد گرفت. صرف جور نشدن شرایط یا نداشتن خواستگار و پیدا نکردن مورد مناسب، از فرد مجرد قطعی نمی‌سازد. مجرد قطعی به کسی می‌گویند که فکر ازدواج و امید به آن از هر نظر در ذهنش خط خورده باشد. چنین افرادی معمولا مجردان خودخواسته هستند. یعنی «مجرد قطعی» به کسانی اطلاق می‌شود که خودشان تصمیم گرفته‌اند ازدواج را منتفی اعلام کنند. منتهی کسانی که سن متعارف ازدواج را رد می‌کنند و موقعیت‌هایشان یکی یکی از دست می رود و گزینه‌هایشان خود به خود محدود می‌شود، امکان پیوستن‌شان به گروه مجردین قطعی که فکر ازدواج را هم خط می‌زنند بسیار زیاد است.

چرا به این آمار رسیدیم؟

وقتی حول و حوش این ماجرا فکر و بحث می‌کنیم اولین چیزی که از ذهن همه خطور می‌کند، «مسائل اقتصادی و مالی» است. مردم می‌گویند وضع اقتصادی خیلی خراب است، پسری که 25 سالش شده، آن‌قدری پس‌انداز و استقلال مالی ندارد که بتواند از پس شروع یک زندگی مستقل از صفر، بربیاد. دلیل دوم را سخت‌گیر شدن دخترها می‌دانند. اما همه‌اش این نیست. به نظر می‌رسد معضل بسیار بنیادی‌تر باشد. کسانی که کمی عمیق‌تر فکر می‌کنند معتقدند جامعه نیاز به فرهنگ‌سازی در زمینه ازدواج دارد. نیاز به تعدیل نگاه کمال‌گرایانه به آن. به پذیرش اینکه همه چیز آن‌طور که ما می‌خواهیم و فانتزی ذهن‌مان است پیش نمی‌رود. به داشتن نگاه واقع‌بینانه به زندگی. وقتی از فرهنگ‌سازی حرف می‌زنیم باید مشخص کنیم که منظورمان دقیقا چه فرهنگی و برای چه گروه مخاطبی است.

کدام نگاه؟

در گذشته‌ نه چندان دور در همین جامعه و کشور خودمان، اگر دختری بیست سال را رد می‌کرد و مجرد بود، زیر نگاه پرسشگرانه، تحقیرآمیز و کلمات توهین‌آمیزی همچون «ترشیده» خرد می‌شد. این نگاه افراطی باعث می‌شد که فرد تنها به مسأله ازدواج فکر کند و گاه دست به انتخاب‌هایی بزند که با هیچ کدام از معیارهای شخصی و خانوادگی‌اش همخوانی نداشت. اما با گذشت فقط چند دهه به دیدگاهی تفریطی رسیدیم. دیدگاهی که در پی فراهم آمدن حضور زنان در جامعه و امکان تحصیل و فعالیت‌های گسترده اجتماعی، به وجود آمد. زنان گمان کردند با وجود امکان تحصیلات عالیه و داشتن شغل و درآمد مستقل دیگر نیازی به مردان ندارند، ازدواج امری دست و پاگیر و مانع پیشرفت به حساب آمد و بسیاری از زنان و حتی مردان آن را به سال‌های انتهایی بیست سالگی و پس از اتمام تحصیلات عالیه موکول کردند. حالا تعداد زنان تحصیل کرده زیاد شده، آن‌هایی که شغل دارند و دستشان توی جیب خودشان است. تحصیلات، پیدا کردن شغل و استقلال مالی، توقعات و در پی آن سن ازدواج را بالا برده است و بالا رفتن سن ازدواج یعنی کاهش روز افزون موقعیت و شرایط مناسب ازدواج و این یعنی نزدیک شدن به «تجرد قطعی»!

آسیب‌ها

هرچه سن ازدواج بالاتر برود، آسیب‌ها بیشتر گریبان فرد و جامعه‌اش را می گیرید. از جمله آسیب‌های شخصی و روحی در بالا رفتن سن ازدواج، بحث افسردگی است. فرقی نمی‌کند شما مجردی باشید که خودتان تجرد را انتخاب کرده‌اید یا مورد مناسب‌تان را پیدا نکرده‌اید و مجرد مانده‌اید، در هر صورت تجرد پیامدهایی با خود دارد که روح و روان فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. منهای مباحثی همچون احساس سرباری بودن، ناامیدی، بی‌فایدگی و... فشار نیازهای جنسی نیز، فرد را دچار مشکلاتی خواهد کرد که یکی از آن‌ها افسردگی‌ است. متأسفانه هر چه سن ازدواج بالاتر می‌رود افراط و تفریط‌ها بیشتر خودشان را نشان می‌دهند، فرد برای رهایی از فشار اجتماعی ممکن است تن به ازدواجی کاملا اشتباه بدهد یا آن‌قدر سخت گیر بشود که نتواند هیچ کسی را به عنوان همسر بپذیرد و دچار وسواس در انتخاب شود. افرادی که تا سنین بالا مجرد می‌مانند هم خودشان دچار مشکل می‌شوند هم جامعه‌شان را دچار مشکلاتی می‌کنند. بالا رفتن سن ازدواج و امکان تجرد قطعی اولین خطرش به وجود آمدن انحرافات جنسی در جامعه و بی‌بندوباری روابط است.

تجرد قطعی و بلاتکلیفی جامعه

در برخی از جوامع تجرد قطعی، خاصه تجرد قطعی دختران به رسمیت شناخته می‌شود به طور مثال لبنان با آمار حیرت‌آور هشتادوپنج درصدی بالاترین میزان مجردان قطعی را دارد. در چنین جامعه‌ای این مسأله آن‌قدرها قبیح به حساب نمی‌آید. اما در جامعه‌ ایرانی که هنوز مجرد ماندن دختران تا سنین بالا نگاه‌های پرسشگرانه و تحقیرآمیز دیگران را برمی‌انگیزد و هیچ کسی حتی نهادهای دولتی آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسند، فقط فرد و جامعه را دچار بلاتکلیفی می‌کند. مسئولین دولتی نمی‌دانند با در نظر گرفتن امکانات ویژه چنین افرادی باعث تشویق جوانان به مجرد ماندن می شوند یا تنها از این مسأله قبح‌زدایی می‌کنند تا این افراد بتوانند با ذهن آرام‌تری روزگار بگذرانند. زن یا مردی را تصور کنید که بخواهد به تنهایی خانه‌ای اجاره کند؛ نتیجه مشخص است، کمتر کسی حاضر می‌شود به او خانه بدهد. علاوه بر این کافی است اطرافیان این افراد متوجه تجرد زیستی آن‌ها شوند، نگاه‌ها در چنین شرایطی برای هم روشن و آشناست.

چه کنیم؟

گمان می‌کنم همه‌مان راه‌ها را می‌دانیم. سخت نگرفتن، واقع‌بین بودن، دوری از تجملات و رفتن به سمت ازدواج آسان، معیارهای واقعی داشتن، شرکت در کارگاه‌های انتخاب همسر، مراجعه به مشاور و‌... اما چرا در عمل برای برخی از ما، هیچ کدام این روش‌ها مؤثر نیست؟

یکی از دلایل آن، نداشتن مهارت‌های فردی در هر دو جنس، به ویژه دختران است. دخترانی که در سن ازدواج هستند، یا حتی آن را رد کرده‌اند اما فکر ازدواج را دارند، می‌بایست مهارت‌های فردی خود را افزایش دهند. مهارت‌های چون؛ برقراری ارتباط مؤثر و سالم، حضور در اجتماع، مهارت‌های کلامی و‌...! اغلب ما گمان می‌کنیم برای ازدواج هیچ کاری از دستمان برنمی‌آید، جز آن که منتظر بمانیم تا نیمه گمشده‌مان پیدا شود، این نگاه بسیار ساده و کودکانه است، می‌بایست خودمان را برای هر دو وضعیت زندگی آماده نگه داریم و در مقابل هیچ کدام تعصب یا موضع کورکورانه نداشته باشیم. افزایش مهارت‌های فردی و زندگی چیزی است که همه ما برای هر نوع زندگی به آن نیاز داریم.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: