حجتالاسلام و المسلمین فرحزاد
پیغمبر عظیمالشأن که نماینده خداست دائم الاستغفار بودند. اینقدر استغفار میکردند که اولین استغفار کننده عالم پیغمبر خدا بود. برای چه استغفار میکردند؟ بخشی روابطی بود بین خودش و خدای خودش، «ما عبدناك حق عبادتك» خدایا من حق بندگی تو را به جا نیاوردم. یکی در روایت داریم برای گناه بندهها و امت بود، وقتی دیگران خطا میکنند در روح پیغمبر و دیگران اثر دارد. بچه شما شلوغکاری میکند پدربزرگ و مادربزرگ عذرخواهی میکنند. لذا در بعضی روایت داریم گناه بقیه روی دوش پیغمبر میافتد و برای اینها هم استغفار میکند. پیغمبر ما فرمود: «حیاتی خیرٌ لکم و مماتی خیرٌ لکم» یعنی هم در زمان حیاتم دائم برای شما استغفار میکردم و بعد فرمود: با من چهره به چهره میشوید. حرف میزنم گوش میدهید و من گوش میدهم. اما بعد از مردن، فرمود: اعمال شما در عالم بزرخ بعد از مردن من به من عرضه میشود، اگر امت من کار خوب بکنند، میگویم: الحمدلله! بیاییم با کارهای خوب دل رسولالله را نورانیتر کنیم. فرمود: اگر از پرونده شما، اعمال ناشایسته باشد، حتی در عالم برزخ و قیامت هم پیغمبر ما برای امتش استغفار میکند.
برگشت از گناهان
وجدان و فطرت ما از بین نمیرود مگر کسی که استثناء باشد. اینکه ما میگوییم: مواظب باشید گناه نکنید. امام باقرعلیهالاسلام فرمودند: وقتی کسی گناهی میکند در قلبش، فطرتش نورانی و پاک است یک خال سیاه میخورد، اگر توبه کرد و برگشت پاک میشود. ولی اگر پاک نکرد و دوباره گناه کرد دو تا خال میشود. سه بار گناه کرد سه تا خال میشود. اگر هی گناه روی گناه کرد قلبش وارونه میشود. یکوقت بدن انسان یک گوشهاش چرک است، بدن دفاع میکند و حمله میکند و چرکها را از بین میبرد. آنتیبیوتیک اثر دارد ولی اگر تمام بدن را چرک گرفته باشد نمیشود کاری کرد. باید مواظب باشیم ذائقه ما عوض نشود. «ثُمَ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ» (روم/10) مثل شمر و یزیدها و وهابیها که گناه روی گناه میآید، این به جایی میرسد که از گناه ممکن است لذت ببرد. آدمهایی که گناه روی گناه میکنند کارشان به جایی میرسد که قیامت و آخرت و خدا را هم تکذیب میکنند.
.......................................
یأس از رحمت خدا
حجتالاسلاموالمسلمین مهندسی
از مهمترین عواملی که غضب الهی را فعال میکند یعنی ما را از خدا دور میکند، ناامیدی از رحمت و بخشش خداست. من گناه کردهام اما در را به روی من بسته است. همچنان در باز است و میگوید که برگرد. اگر من با حالت ناامیدی بگویم کجا برگردم مگر راه بازگشت هم هست؟ شیطان مرتب این را القاء میکند که با این همه گناه کجا میخواهی بروی. جوانی پیش پیامبر ناله میکرد و میگفت که گناه سنگینی کرده. پیامبر فرمود: هر چه که گناه تو سنگین باشد از رحمت الهی سنگینتر نیست. وقتی این تعبیر خیلی سنگین را به کار برد، حضرت او را با ناراحتی نگاه کرد. چرا تو باید حالت یأس و ناامیدی پیدا کرده باشی؟ یأس و ناامیدی که درچهره این جوان بود پیامبر را ناراحت کرد.
دوری از رحمت خدا
پیامبر فرمود: اگر فردی بخواهد بین دو نفر مسلمان فساد ایجاد کند و میخواهد کاری بکند که بین آنها فاصله بیفتد، در دنیا و آخرت از رحمت خدا دور است. گاهی عادت کردهایم و با اسم درد دل و غیبتش نباشد مردم را بهم میاندازیم. این ادبیات خوبی نیست که بنشینیم و بدیهای همدیگر بگوییم و این باعث از بین بردن اخلاق میشود. بعد میگوییم که درد دل کردیم. خیر شما درد دل نکردید بلکه آتش در خودت و در دیگری بهوجود آوردی. من خودم را از رحمت خدا دور کردم.
ملاک غیبت
ملاک غیبت این است که خواهر یا برادر مؤمنش را یاد کند به چیزی که او بدش میآید. یعنی اگر طرف بشنود خوشش نمیآید که پشت سر او این حرف را زدی. در اینجا کاری به قصد طرف نداریم که قصدش غیبت است یا درد دل. من و شما راجع به فردی با هم صحبت کنیم، بگونهای که اگر طرف این ادبیات ما را متوجه شود یعنی حرفهایی که من و شما پشت سرش زدیم، ناراحت شود، به این غیبت میگویند. اگر پشت سر کسی از او تعریف و تمجید میکنیم اشکالی ندارد. ملاک غیبت این است که طرف نگران شود. ما نمیتوانیم تحت این عنوان که صفتش است، غیبت نباشد، درددل میکنم یا قصد ندارم، پشت سر کسی حرف بزنیم. اگر پشت سر کسی حرف بزنم و عیبهایش را هم بگویم که این عیبگویی است و این گناه دیگری است. امام میفرمود که از غیبت فاصله بگیرید. چه بسا شخصی چند عنوان گناه کبیره بزرگ را با یک عمل در خودش ثبت میکند. دارد غیبت میکند که گناه غیبت است و علاوه بر آن عیبجویی هم هست که گناه دیگری است. یک حالتهای تحقیر و تمسخر هم میتواند در آن باشد. ما که نمیتوانیم با غیبت کردن و آبروریزی دیگران درددل کنیم. اگر واقعا ما بخواهیم احقاق حقی بکنیم، اگر در مقام مشاوره هستیم و هیچ کدام از قصدهای آلوده را نداریم. مثلا میگوییم که پدر من این کار را میکند و من نمیخواهم غیبت او را بکنم، میخواهم راه حل پیدا کنم البته پیش مشاور یا یک فرد امین. اگر درددل این عنوان را دارد که میخواهیم راه حل پیدا کنیم درست است. ولی اگر بخواهیم با این حرفها خالی بشویم، این خالی شدن نیست بلکه پر شدن از گناه است و ما داریم جای دو تا احساس را عوض میکنیم. یک حرکتی است که ما آن را حس نمیکنیم که سوختن است و خوردن گوشت مرده مومن است و بعد احساس میکنیم که آرام گرفتهایم. این یک آرامش دروغین است.