عاطفه میرافضل
«بسمالله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون بِأَیِ نحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمانعلیهالسلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی». همین چند جمله کوتاه از یک سو و میزان قدرت و نفوذ علمای عظام حتی در اندرونیها زمینهای فراهم آورد که جنبشی سر بگیرد و قلیانها به نشانه اعتراض در هم شکسته شود.
در پی سفر سوم ناصرالدینشاه به اروپا در سال ۱۲۶۹ هجری شمسی که به تشویق وزیر مختار انگلیس در ایران انجام گرفته بود، دولت انگلیس فرصت مناسب را برای کسب امتیاز انحصار توتون و تنباکو به دست آورد و زمینهسازی آن را به «جرالد تالبوت» محول کرد. از طرفی ناصرالدینشاه که برای تأمین هزینه سفرهای خود به اروپا با مشکلات مالی مواجه بود با اعطای امتیاز موافقت کرد و پس از بازگشت به ایران قراردادی را با تالبوت به امضا رساند.
این امتیاز که به امضای شاه و «سرهنری ولف» رسید، ۱۵ فصل داشت و مطابق این قرارداد، شرکت «رژی» متعهد شده بود که در ازای انحصار خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران به مدت ۵۰ سال، سالانه مبلغ ۱۵ هزار لیره انگلیس به همراه یکچهارم سود خالص خود را به شاه بپردازد.
ناقوس هشدار
پس از آنکه شرکت رژی حدود ۲۰۰ هزار نفر از اتباع دولت بریتانیا و مستعمرات آن را به عنوان کارکنان شرکت به ایران آورد و به شهرهای مختلف فرستاد، زنگ هشدار برای ایرانیان به صدا درآمد چرا که با حضور آنها حدود ۱۰۰ هزار مبلغ مسیحی وارد ایران شدند و در مناطق مختلف ایران کلیسا بنا کردند. علاوه بر این، انگلیسیها هر جا که میرفتند، سوار، اسب، اسلحه و مزدور اسلحه به دست خود را نیز میبردند و این همان شیوهای بود که انگلیسیها در تصرف هند و ایجاد کمپانی هند شرقی و سپس حضور نظامی به بهانه حفظ امنیت این کمپانی و در نهایت مستعمره کردن هند به کار گرفته بودند. برای همین مردم ایران با این اندیشه که انگلیسیها قصد دارند کمپانی رژی را به کمپانی هند شرقی و ایران را همانند هند به مستعمره خود تبدیل کنند به مخالفت گسترده پرداختند.
ارسال تلگراف به شاه
نخستین اعتراضها به رهبری روحانیت توسط «سید علیاکبر فال اسیری» داماد میرزای شیرازی و از علمای برجسته شیراز آغاز شد. علیرغم تمام خشونتهای حکام، مقاومت مردمی ادامه یافت و قیام مردم شیراز به تبریز، مشهد، اصفهان، تهران و دیگر نقاط ایران گسترش یافت. در همین روزها «سید جمالالدین اسدآبادی» نیز که به دعوت ناصرالدینشاه در تهران به سر میبرد، به مخالفت علنی با امتیاز پرداخت و در پی صدور اعلامیهای بر در مساجد، کاروانسراها و سفارتخانهها با این مضمون که «به چه حقی خرید و فروش تنباکویی که خریدار و مصرفکننده آن ایرانی است به بیگانه واگذار شدهاست؟» از ایران اخراج شد.
اما آیتالله میرزای شیرازی (مرجع تقلید شیعیان) از همان ابتدا به واسطه نامههایی که از علمای ایران دریافت میکرد از این امتیاز مطلع شده بود. از اینرو میرزای شیرازی هم زمان با شروع ناآرامیها در تبریز در اول ذیحجه سال ۱۳۰۸ با ارسال تلگرافی به ناصرالدینشاه ضمن اشاره به ضرر و زیان اجازه مداخله خارجیها در ایران به اعطای امتیازات نیز توجه کرد و همه آنها را منافی صریح قرآن، نوامیس الهیه و استقلال ایران خواند. شاه ایران اما به تلگراف میرزا پاسخ نداد و برای توجیه اقدامات دولت و ذکر دلایل اعطای امتیاز و مشکلات ناشی از لغو آن، میرزامحمودخان مشیرالوزاره (کارپرداز ایران در بغداد) را نزد میرزای شیرازی در سامرا فرستاد. وی در این دیدار به میرزای شیرازی گفت که شاه ایران در فسخ این قرارداد ناتوان است. میرزای شیرازی نیز در پاسخ به مشیرالزواره گفت: «دولت اگر از عهده جواب بیرون نتوان آید، ملت از جواب حسابی عاجز نیست. اگر دولت از عهده بر نمیآید، من به خواست خدا آن را برهم میزنم.»
آغاز یک جریان
بلافاصله پس از صدور فتوا، مأموران حکومت موظف شدند که از انتشار این حکم و آگاهی مردم نسبت به آن ممانعت به عمل آورند. با این حال در همان نیمه روز اول که حکم به دست «میرزا حسن آشتیانی» رسیده بود، حدود ۱۰۰ هزار نسخه از حکم نوشته و در سراسر کشور پخش شده بود. با صدور این فتوا، مردم از همه اصناف و حتی اقلیتهای مذهبی مبارزه سیاسی علیه این قرارداد را یک وظیفه شرعی و تکلیفی الهی دانستند و قلیانها را شکستند و توتون و تنباکو را به آتش کشیدند.
به دلیل موقعیت جغرافیایی تبریز، نخستین بار مردم این شهر از انعقاد قرارداد آگاه شدند و قیام علیه قرارداد تنباکو از این شهر آغاز شد. در جریان این قیام، مردم برای نشان دادن اعتراض خود به انعقاد این امتیاز اقتصادی اقدام به بستن بازار نمودند. اما پس از مدتی سربازان مسلح ناصرالدینشاه به سرعت در سطح شهر تبریز مستقر شده و ضمن سرکوب و متفرق کردم مردم و بازاریان، شهر را با زور و تهدید اسلحه مجبور به بازکردن مغازهها کردند.
در این میان زنان تبریزی که به رهبری «زینب پاشا» در این قیام حضور داشتند، به صورت مسلح در بازار ظاهر شده و موفق شدند با درگیری با مأموران دوباره بازار را به تعطیلی بکشانند. لازم به ذکر است که زینب پاشا از جمله زنان مبارز تبریزی بود که نه تنها در جنبش تنباکو حضور فعال و تشویقکنندهای برای دیگر زنان داشت بلکه در دیگر فعالیتهای مبارزاتی علیه ظلم حکام در تبریز نقشآفرینی کرد.
در شیراز نیز تظاهرات گستردهای صورت گرفت. جمعیتی در حدود ۴ هزار نفر از میان مردان و زنان در این شهر در اعتراض به ورود به نماینده رژی به شیراز تجمع کردند. در جریان این اعتراض یک زن و یک دختربچه به ضرب گلوله پلیس شاه کشته شدند.
مقاومت آیتالله میرزای آشتیانی
میرزای شیرازی، هم زمان با شروع ناآرامی در تبریز در تلگرافی به ناصرالدینشاه ضمن اشاره به مضرات مداخله خارجیها در ایران، به اعطای امتیازات نیز اشاره نمود اما شاه به تلگراف میرزا پاسخ نداد. آیتالله میرزای شیرازی نیز پس از چندی فتوای خود را به این شرح صادر کرد و به دست آیتالله میرزای آشتیانی رساند:
«بسمالله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون بِأَیِ نحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمانعلیهالسلام است».
این فتوا پس از رسیدن به دست میرزای آشتیانی به سرعت در میان مردم منتشر میشود. در تهران ناصرالدینشاه با میرزای آشتیانی، مجتهد بزرگ تهران، اتمام حجت میکند که یا باید در ملاء عام قلیان بکشد و یا از ایران خارج شود؛ میرزا راه دوم را برمیگزیند. خبر تبعید به سرعت در شهر میپیچد که منجر به بسته شدن بازار تهران میشود. تهرانیان از خرد و کلان مانند سیل به خانه میرزای آشتیانی سرازیر میشوند.
وقتی جمعیت زیاد میشود زنها از جلو و مردان از دنبال به طرف قصر سلطنتی روانه میگردند. زنها وقتی به سبزه میدان رسیدند بدون معطلی به بازار ریخته و بعضی دکانها را که هنوز باز بود بستند و اگر کسی از این دستور سرپیچی میکرد دکانش در معرض چپاول قرار میگرفت.
اندرونی شاه
همزمان با حرام اعلام شدن توتون و تنباکو از سوی میرزای شیرازی زنان دربار ناصرالدینشاه نیز همگام با مردم در این قیام شرکت کردند و از استعمال توتون و تنباکو و تهیه آن برای شاه خودداری کردند. این زنان در اقدامی بیسابقه تمام قلیانهای موجود را جمعآوری کرده و شکستند. آنها برای آگاه نمودن شاه از این امر، قلیانهای شکسته تمام حرمسراها را در پیشگاه عمارت مخصوص شاه جمع کرده و به آتش کشیدند.
یکی از زنان تأثیرگذار در این حرکت «انیسالدوله» همسر ناصرالدینشاه قاجار بود که به تدبیر و درایت شناخته میشد. انیسالدوله که زن دینداری بود به تبعیت از مراجع و علما در کنار مردم برای مبارزه با این قرارداد قرار گرفت. نقل شده است: «شاه از انیسالدوله میپرسد خانم چرا قلیانها را از هم جدا و جمع میکنند؟ او جواب میدهد برای آن که قلیان حرام شد. ناصرالدینشاه میگوید که حرام کرده؟ انیسالدوله به همان حال میگوید: همان کس که مرا به تو حلال کرده. شاه هیچ نگفت و برگشت و برای آن که مبادا به احترامش لطمه وارد آید به هیچ یک از نوکران خود دستور نداد قلیان بیاورند و در تمام دربار قلیانها را جمع کردند.»
در آن زمان، 84 زن در حریم ناصرالدینشاه قاجار زندگی میکردند که قلیان کشیدن یکی از کارهای روزانه آنها محسوب میشد.
ختم به خیر
چند روزی از این رویداد گذشت و در نهایت قرارداد رژی توسط ناصرالدینشاه پس از ۵۵ روز پایداری مردم و علما ملغی اعلام شد.
در تاریخ آمده است که؛ انیسالدوله اولین ملکه ایران بود که به اروپا سفر کرد و نسبت به شاه وفاداری حیرتانگیزی داشت. او پس از ترور ناصرالدینشاه تا زمان مرگ عزادار بود و زمانی که اتابک، حقوقش را به صورت یک بسته اسکناس برایش فرستاد، با مشاهده تصویر ناصرالدینشاه بر اسکناسها غش کرد و پس از چند ساعت از دنیا رفت.
مشارکت زنان در نهضت تنباکو علاوه بر آن که باعث تشدید قدرت و تأثیرگذاری این حرکت شد، نوعی تجربه اولیه و اساس و پایهای برای اقدامات بعدی زنان در جهت حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی به حساب میآید. در واقع قیام زنان در نهضت تنباکو آزمون بزرگ و تجربه سیاسی ـ اجتماعی خوشایندی برای توده مردم ایران به ویژه زنان بوده است. زنان در این نهضت در کنار مردان با تحریم توتون و تنباکو از سوی مرجعیت و روحانیت شیعه آن زمان آیتالله میرزای شیرازی همرأی و همگام شدند.