عاطفه میرافضل
آنتوان سوروگین معروف به «آنتوان خان» عکاس ایرانی ـ گرجستانی زمان ناصرالدینشاه قاجار یکی از نخستین عکاسان ایرانی است و به لحاظ هنری تصاویر درخوری به ثبت رسانده که به لحاظ تاریخی نیز از اهمیت و اعتبار ویژهای برخوردارند.
سوروگین در خیابان علاءالدوله (فردوسى) کنار در شرقى میدان مشق یک عکاسخانه دایر کرد. سوروگین در عهد ناصری از عکاسان نزدیک به ناصرالدینشاه محسوب میشد و گفته میشود که شاه قاجار علاقه زیادی به عکسهای دربار و پرتره وی داشت. گفته میشود که در دوران مشروطه، آنتوان خان به جمع مشروطهخواهان پیوست و به همین خاطر محمدعلیشاه قاجار دستور داد بمبی را در خانه کنار عکاسخانه وی منفجر کنند؛ بر اثر این حادثه یکی از بزرگترین گنجینههای عکاسی دوران قاجار از بین رفت. همچنین در دوران رضاشاه پهلوی دو هزار نگاتیو شیشهاى پرارزش سوروگین توقیف شد که تا سالها بعد در دست خاندان پهلوی بود.
عکسهای آنتوانخان از اواخر عصر قاجار و شروع پهلوی نمونههای مستند قابل توجهی از زندگی مردم در اندورن و بیرون خانه است. یکی از دلایل ارزشمند بودن مجموعه عکسهای آنتوان از ایران عصر قاجار، علاقه او به ثبت ابعاد مردمشناسی و زیست اجتماعی در این عصر است که باعث میشود او را پدر عکاسی اجتماعی در ایران بدانیم. او آنقدر مجذوب زندگی مردم کوچه و خیابان در زمانه خود بود که از هر کس در هر طبقهای اعم از گدا و درویش و کولی و معتاد و دلاک میخواست که به آتلیه او برود و جلوی دوربینش نشسته و سوژه عکاسی شود. دلمشغولی آنتوان به ثبت زندگی مردم باعث شده تا آنچه امروز از مجموعه 7هزارتایی عکسهای او برای ما باقی مانده گویای زندگی در بیرون و اندرون خانه مردمان اواخر عصر قاجار باشد؛ چیزی که در عکاسان شاخص آن دوران چون عبدالله قاجار و ابراهیمخان عکاسباشی کمتر یافت میشود. نگاه مستند آنتوان در ثبت زندگی باعث شد او جدا از عکسهای آتلیهای دوربین خود را بردارد و به اندرونی خانهها هم برود تا ابعاد دیگر زندگی زنان را به تصویر بکشد. عکسهای دختران محصل یا زنانی که در حیاط، مطبخ و سر سفره، در حال زندگی روزمره هستند مربوط به همین قسمت از کار عکاس است.
آنتوان سوروگین با ۵ دهه فعالیت حرفهای عکاسی، یکی از مهمترین شاهدان زندگی ایرانیان از دوران ناصرالدینشاه تا سلطنت رضاشاه است. او برای کامل کردن مجموعه عکسهای خود تمامی ایران را زیر پا گذاشت و از سوژههای گوناگون بهترین تصاویر را تهیه کرد. مردم، مناظر، بناهای تاریخی، آداب و رسوم، مشاغل و حرفهها، اشیاء و سرانجام تمام زوایای زندگی ایرانیان سوژه عکاسی او بودند.
پسر آچینخانوم
آنتوان سوروگین حدود سال ۱۲۱۹ خورشیدی در سفارت روسیه در تهران از پدری روس به نام «واسیلی سوروگین» و مادر گرجی به نام آچینخانوم زاده شد. سالهای نخستین عمرش را در تهران گذراند. پدرش واسیلی، خاورشناس و دیپلمات سفارت روسیه تزاری در تهران بود. علاقه آنتوان به ایران در همین دوره پدید آمد و بعدها یکی از دوستداران و ستایشگران ایران و ایرانیان شد. او در کودکی به هنر نقاشی علاقه داشت.
پس از فوت پدر آنتوان که بر اثر حادثهای در اسبسواری در تهران کشته شد، مادرش به دلیل عدم تمایل به دریافت مستمری از ایران با فرزندان خود به گرجستان بازگشت. آنتوان پس از مرگ پدر برای کمک به خانواده، نقاشی را کنار گذاشت و همراه با برادرانش نزد عکاس معروف روسی «ژرماکوف» در تفلیس عکاسی آموخت. ژرماکف از سال ۱۸۷۰ میلادی مشغول سفر و عکاسی از ایران بوده و تا زمان آخرین سفرش حدود ۲۴٬۵۵۶ عکس از ایران تهیه کرده بود. سوروگین نیز پس از آشنایی با ژرماکف مصمم میشود به ایران سفر کند و به عکاسی از مردم و فرهنگ و طبیعت آن بپردازد.
مهاجرت به ایران
او در سال ۱۸۷۰ میلادی برابر با سال ۱۲۴۹ خورشیدی همراه با برادرانش به تبریز آمد و در آنجا ساکن شد و به دستگاه ولیعهد مظفرالدین میرزا راه یافت و از او لقب «خانی» نیز گرفت. هنگامی که مظفرالدین میرزا برای به دست گرفتن قدرت، عازم تهران شد آنتوان نیز در التزام رکاب او بود و تا آخرین روزهای سلطنتش وی را همراهی کرد. آنتوان در تهران یک استودیو عکاسی در خیابان علاءالدوله (فردوسی) کنار در شرقی میدان مشق دایر کرد.
آنتوان خان در تهران با یک زن ارمنی ایرانی به نام «لوئیز گورگنیان» ازدواج کرد و حاصل این ازدواج هفت فرزند بود.
آنتوان سوروگین یکی از موفقترین عکاسهای عصر خود بود. بیشتر عکسهای گرفتهشده توسط آنتوان خان، متعلق به سالهای ۱۲۴۹ تا ۱۳۰۹ خورشیدی است. از آنجا که آنتوان توانایی صحبت کردن به زبان فارسی را مانند زبان مادری داشت، به خوبی توانست با قشرهای فرهنگی مختلف مردم ایران ارتباط برقرار کند. عکسهای او از دربار سلطنتی، حرمسراها، مساجد و بناهای یادبود دیگر ادیان بسیار شاخص بود و او را از دیگر عکاسان مشهور اروپایی در ایران متمایز میکند. ناصرالدین شاه علاقه زیادی به عکسهای دربار و پرتره آنتوان خان داشت. آنتوان اهل هنر نقاشی نیز بود به همین خاطر «فردریک بورر»؛ مورخ عکاسی بر این باور است که عکاسی سوروگین برآیند دو سبک زیباییشناسی شرقی و غربی است و تأثیرات رامبراند و رضا عباسی را میتوان در آثار وی مشاهده کرد.
علاقهمندی آنتوان خان به کیفیت و تغییرات نور سبب شد که وی بیشتر عکسهایش را در میانه روز و هنگامی که تابش عمودی خورشید، سایهها را کوتاه میکند عکسبرداری کند. او زبان فرانسه را نیز خوب میدانست و بر همین اساس درسال ۱۲۵۸ خورشیدی رساله عکاسی، عکاس مشهور فرانسوی لیبر (Liebert) را به فارسی ترجمه و به مظفرالدین میرزا تقدیم کرد.
آثار آنتوان از اهمیت تاریخی نیز برخوردارند و در این راستا عکسهای مهم تاریخی وی را به دو دسته تقسیم میکنند:
تصاویر میرزارضای کرمانی پس از قتل ناصرالدینشاه و همچنین مراسم تشییع جنازه شاه و به تصویر کشیدن رخدادهای نهضت مشروطیت.
بزرگترین دستاورد زندگی او آرشیو کامل و منظمی از هفت هزار نگاتیو شیشهای از کارهایش و نیز شماری از کارهای عکاسان پیش از او بود. در این بایگانی غنی، شیشهها منظم شده و شمارهخورده بود و شمارهها به شیوه رقمزدن هنرمندان نقاش ایرانی، در کوشه و کنار شیشه به گونهای نوشته شده بود که کمتر به چشم میخورد.
سوروگین عکسهایش را روی مقوایی ویژه میچسباند و در پشت مقوا، نشان عکاسخانهاش را (این نشان همایونی هدیه ناصرالدینشاه بود) به همراه نشانی عکاسخانه به فارسی و فرانسه چاپ میکرد. نشانی فارسی چنین بود: عکاسخانه موسیو آنتوان سوریوگین، خیابان علاءالدوله، درب میدان مشق طهران.
بمبگذاری در عکاسخانه
عکاسخانه آنتوان سوروگین در خیابان علاءالدوله، در جنب شرقی میدان مشق قرار داشت. سوروگین با مشروطهخواهان در ارتباط بود و به ناچار به سفارت انگلیس پناهنده شد. در سال ۱۹۰۸ میلادی(۱۲۸۷ خورشیدی)، وابستگان محمدعلیشاه قاجار در عکاسخانه او بمب گذاشتند و حدود ۵ هزار نگاتیو شیشهای او نابود شد. با انقراض سلسله قاجار و دیکتاتوری رضاخان، پادشاه جدید شروع به نفی گذشته کرد و ۲۰۰۰ شیشه پرارزش سوروگین به این بهانه که بیانگر دوران رژیمی ساقط شده و کهنه است و با ایران مدرنی که حکومت سعی در نشان دادنش داشت در تضاد است، مصادره و توقیف شد.
وی سرانجام در سال ۱۳۱۲ خورشیدی بر اثر عفونت کلیه درگذشت و در گورستان ارامنه تهران به خاک سپرده شد.
بازمانده
تنها دخترش ماری که در واپسین سالهای عمر آنتوان خان عکاسخانه را اداره میکرد توانست ۶۹۶ قطعه از شیشهها را از توقیف درآورد. این شیشهها و شماری از عکسهای کار سوروگین بعد از مرگ او و تعطیل شدن عکاسخانهاش به کلیسای پروتستان آمریکایی تهران منتقل شد؛ و در سال ۱۹۵۱ این آثار در اختیار موسسه اسمیتسونین در شهر واشنگتن قرار گرفت و اکنون در گالری هنر فریر است.
یکصد و شصت و هشت قطعه از عکسهای او نیز در میان مجموعه عکسهای یک دیپلمات هلندی به موزه ملی نژادشناسی شهر لیدن هدیه شده که مورد مطالعه و معرفی قرار گرفته است.
جهانگردان و پژوهشگران اروپائی که در سده ۱۹ و آغاز سده ۲۰ (میلادی) به ایران سفر کرده و خود عکاس نبودهاند، عکسهای مورد نیاز برای چاپ در سفرنامهها و کتابهای خود را در ایران تهیه میکردند. از همین راه است که شمار زیادی از عکسهای سوروگین به سفرنامهها راه یافته و در همان زمان زندگی شهرت سوروگین را به خارج از ایران کشاندهاست.