حجتالاسلاموالمسلمین فرحزادی
پیغمبر عظیمالشأن فرمودند: «مَنْ صَلَّي عَلَيَ مَرَّةً فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ بَاباً مِنَ الْعَافِيَةِ» (جامع الاخبار، ص 59) نعمت عافیت نعمت بزرگی است، عافیت در دین، دنیا و آخرت، ظاهر و باطن، بدن، فرمود: هرکس بر من یکبار صلوات و درود بفرستد، خداوند دری از درهای عافیت را به روی او باز خواهد کرد. یعنی هر صلواتی یک بلا و گرفتاری را دور میکند و یک عافیت و لطفی را به ما جلب میکند و ما را به مرکز عافیت وصل میکند که محمد و آل محمد است.
حق و باطل
از اول خلقت تا آخر خلقت جبهه حق و باطل بوده است. یعنی مؤمن، کافر، حق و باطل، راه راست و راه انحرافی، اهل بهشت و جهنم بوده است. این جملهای که معروف است حدیث نیست ولی میشود از قواعد کلی قرآن و روایات فهمید که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» جمله سوم هم باید باشد که هرکسی یا در جبهه امام حسین یا در جبهه یزیدیهاست. هر روز به یک معنا عاشوراست. در خانه و اداره و محل درس همینطور است. درس میخوانی برای اینکه خیر به خودت و دیگران برسانی یا از دیگران بچاپی؟ درس خواندن ما یا در جبهه حق است یا در جبهه باطل است. ریاست ما، پول درآوردن ما، هر چیزی، بعضی تشنه قدرت هستند و بعضی تشنه خدمت هستند. در جبهه حق و باطل سومی نداریم. اینکه بعضی میگویند: ما جزء بیطرفها هستیم. حسن بَصری کمک امیرالمؤمنینعلیهالسلام نرفت. گفت: من شک کردم که کدام طرف حق است؟ حتما بدان اگر حق نبود، باطل است. اگر باطل است که هیچ ولی اگر حق است باید کمک کنی. اگر طرفداری حق را نکردی باطل هستی. مثل ظالم و مظلوم، کسی به ناحق کسی را میزند. شما باید یا طرف ظالم باشی یا مظلوم، اگر بیتفاوت باشی پس کمکی به مظلوم نکردی. کمک ظالم میکنی. جبهه سوم نداریم. از اول خلقت جبهه حق و باطل بوده است. انبیاء آمدند ما را به احسن تقویم برسانند. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيم» (تین/4) ما را به اعلی درجه زیبایی و پاکیزگی، بالای بهشت میبرند.
............................................
انسان نیازمند دعاست
حجتالاسلاموالمسلمین عالی
يك روايت خيلي زيبايي از امام صادقعلیهالسلام است كه مرحوم مجلسي در بحار اين را نقل كردند، خيلي راحت و قابل توجه است از حضرت اميرعلیهالسلام هست كه فرمود: «مَا الْمُبْتَلَى الَّذِي اسْتَدَرَّ بِهِ الْبَلَاءُ بِأَحْوَجَ إِلَى الدُّعَاءِ مِنَ الْمُعَافَى» (بحارالانوار/ج90/ص301) كسي كه در گرفتاري مبتلا است، و گرفتار بلا و مشكلات هست، اينطور نيست كه نيازش بيشتر باشد به دعا كردن از آن كسي كه در راحتي و عافيت است. آن كسي كه فقير است، فكر نكنيم بيشتر احتياج به دعا دارد نسبت به غني. اگر به قول سعدي نگوييم: آنان كه غنيترند، محتاجترند. ولي حداقل هردو نياز دارند. هردو مضطر هستند. چرا؟ حضرت ميفرمايد: به خاطر اينكه آن كسي كه در عافيت و راحتي و سلامتي است، «الَّذِي لَا يَأْمَنُ الْبَلَاءَ» بدانيد كه به هر حال او هم در امان نيست. اين نيست كه در عالم دنيا كسي نسبت به بلاها، امنيت داشته باشد. كسي نسبت به بلاها و گرفتاريها مصون باشد و تضمين داشته باشد كه برايش هيچ مريضي پيش نميآيد. هيچ مشكلي پيش نميآيد. هيچ فقري پيش نميآيد. كسي تضمين ندارد. بلكه اگر با يك ديد ديگري ببينيم، گاهي اوقات اصلا آدم دچار بلا هست و نميداند. چه بسا همان فردي كه در سلامتي هست، يكي مثل همان بيماريهايي دارد كه پنهان است. چه بسا آن كسي كه حس ميكند عمر طولاني دارد، نيم ساعت بعد ديگر در اين دنيا نيست و عجل در كمين اوست. ميخواهم عرض كنم ببينيد انسان اينطور است. امواج بلا اطرافش را گرفته است.
لذت درک امام عصرعجلاللهتعالیفرجه
مرحوم آسيدكريم محمودي تهراني، حدود شصت سال پيش در همين تهران بود. خوبان و بزرگان تهران، آيتالله حاج شيخ عبدالنبي نوري كه ار مراجع بود، صاحب رساله بود. آيتالله ياسري، آيتالله مزدالدوله، آقاشيخمرتضي زاهد كه شمردم اينها همه ارادت داشتند به اين سيدكريم محمودي تهراني، معروف بود به سيدكريم كفاش. چون يك دكه پينهدوزي و كفاشي داشت. ايشان تشرفات متعددي خدمت حضرت وليعصرعجلاللهتعالیفرجه داشت، البته بيسر و صدا و فقط خواص ميدانستند و خيلي حالت خاصي داشت. نقل ميكنند در يك از تشرفات خدمت حضرت وليعصرعجلاللهتعالیفرجه، آقا جاي او را در بهشت به او نشان داد. اولين سؤالي كه كرد اين بود كه آقا شما هم آنجا هستيد؟ حضرت فرمود: نه! چون جاي حضرت خيلي بالاتر است. آنجا نيست. سيدكريم كفاش گفت: آقا من هم آنجا را نميخواهم. جايي كه شما نباشي به چه درد من ميخورد؟
گفت: كدامين شهر زانها خوشتر است / گفت: آن شهري كه در آن دلبر است
آنجايي كه تو در آنجا باشي براي من بهشت است. بهشت من شما هستي. ما هنوز لذت بودن با ولي خدا را نمیدانیم. لذت سيب و گلابي و شراب و اينها را ميدانم ولي آن لذت را هنوز نميدانيم.
.........................
هر چه انسان بزرگتر میشود!
حجتالاسلاموالمسلمین پناهیان
هرچه بر سن آدم افزوده میشود سطح نگاهش بالاتر میرود. زمان را کوتاه میبیند و زمین را کوچکتر مییابد. اگر ارتفاع سطح نگاهش به بالاترین حد خود برسد. قیامت را هم می بیند. گویی وقتی سطح نگاه انسان بالا میرود خدا او را نیز به پرواز در میآورد و اوج میگیرد و لذت پرواز را احساس خواهد کرد.