مریم کمالینژاد
شاید عجیب و دور از ذهن به نظر برسد، اما «حسادت» در کودکان هم ممکن است به وجود بیاید. چه بسا که کودکان بیش از بزرگسالان در معرض این احساس نابودگر باشند. چرا که بزرگسالان با قدرت تفکر و ذهن انتزاعیای که دارند تحت تأثیر تعالیم مذهبی و قوانین اخلاقی، احساسات خود را مدیریت کنند و به دام «حسادت» نیفتند، اما کودکان فاقد چنین مهارتهایی هستند و هنوز نه به قدرت تفکر مجهز شدهاند و نه کنترلی بر احساسات خود دارند. بنابراین اتفاقات و رفتارهایی است که حس حسادت آنها را برانگیخته میکند. گمان نکنیم که بچههای حسود، بچههایی نفرین شده و شیطانی هستند که دست به هر کاری میزنند، توجه کنیم که آنها کنترلی بر روی احساساتشان ندارند. اما چرا برخی از کودکان حسودند و برخی نه؟ چه رفتارهایی از سوی والدین به این احساس کودک دامن میزند؟ در مقابل حسادتهای کودکانه چه کاری از دستمان برمیآید؟ در ادامه به این سؤالات پاسخ خواهیم گفت.
چرا کودکان حسود میشوند؟
اگر کودکی حسود در خانه دارید و این برایتان شده است عذاب الیم که مدام به بچه همسایه و این آن نگاه کنید و نچ نچ کنید که «نمیدونم چرا این بچه اینقدر حسود از آب دراومد» و حسرت بخورید که «نگاه تروخدا بچه فلانی چقدر مهربونه با خواهرش» باید به این نکته دقت کنید که ریشه حسادت از همین نگاه مقایسهای شما نشأت گرفته است. مقایسه کردن کودکان با هم، سبب حسادت در آنها میشود. همه ما با ترکیب «بچه مردم» آشناییم. همانی که همیشه و همه جا بهترین، درسخوانترین، خوشخلقترین بود و هرگز هم او را با چشم خود ندیدیم، بلکه وجودی نامرئی بود برای تنبیه و تحقیرمان که در ادبیات تربیتی والدینمان خانه کرده بود.
«بچه مردم» ـ هر که میخواهد باشد ـ را هرگز به رخ فرزندتان نکشید. او تمام توجه و افتخار شما را میخواهد و باید بداند که هرجا در هر شرایطی و با هر ظاهری، مورد پسند و احترام تمام کمال شماست. همانقدر که نسبت به دیگران محترمانه برخورد میکنید و بچههای موفق دیگران را هم بابت موفقیتشان صادقانه تشویق کرده و به والدینشان تبریک میگویید، باید برای توانایی، استعداد و هر آنچه که فرزندتان هست هم، احترام قائل باشید و به آن ببالید. کودکان نگاه حسرتآمیز شما را هم به بچههای دیگر درک میکنند چه رسد به کلام و مقایسه مستقیم.
رقیب خانگی
کودکان اول بیشتر درگیر حس حسادت هستند. چرا که آنها زمانی که قدم به دنیا گذاشتهاند زندگی والدینشان را دگرگون کردند، بنابراین تمام توجه و محبت آنها را یکجا به خودشان اختصاص دادهاند، اما چیزی نمیگذرد که بچه دوم از راه میرسد و صاحب خوشبخت بخشی از آن توجه و محبت تمرکز میشود و آن یکه تازی به سر میآید.
اگر والدینی هستید که قصد به دنیا آوردن فرزند دوم را دارید، یا فرزندان دوم و سوم را در خانه دارید، باید روشهای تربیتی و رفتارهای دقیق و هوشمندانه ای در ارتباط با فرزند اولتان اتخاد کنید. روشهای رفتار با فرزند اول را در مطلبی جداگانه به تفصیل بیان کردهایم.
خانم معلم
در مدرسه نیز بروز حس حسادت میان همکلاسیها زیاد است. آنکه بیشترین توجه را به واسطه هوش، درسخوان بودن، تسلط بر مهارتی خاص و... جلب میکند، معمولا مورد حسادت دیگران قرار میگیرد که معلم باید رفتارهای خود را بر علم به این نکات تنظیم و مدیریت کند.
نشانههای حسادت در کودکان
حسادت کودکان ممکن است به شکل مستقیم بروز کند؛ کارهایی مثل جر و بحث کردن با سوژه مورد حسادت قرار گرفته، مزاحمت و مسخره کردن، کتک زدن و برخوردهای فیزیکی و آسیبهای جسمی، تحریک دیگران برای آسیب رساندن به فرد مورد نظر، خیالبافی، بیاعتنایی، دروغ و تقلب ظهور کند و ممکن است به شکل غیرمستقیم خودش را نشان بدهد؛ به طور مثال فرزند دوم شما به دنیا آمده است، فرزند اول خودش را شیفته نوزاد نشان میدهد، او را میبوسد، ذوق میکند اما وقتی با او تنها شود، پتو را روی سرش میکشد تا به زعم خودش او را خفه کند، یا وقتی بغلش میکند، محکمتر فشارش میدهد. یا وقتی دیگران از سوژه مورد حسادت تعریف میکنند، کودک شما شروع به بیادبی، جیغ کشیدن، خودزنی و... کند.
چه کنیم؟
1ـ برای کودک مهم نیست که شما اگر دو ساعت به فرزند دومتان رسیدهاید، حتما دو ساعت هم برای او وقت بگذارید در واقع کمیت نیست که کودک حسود را نجات میدهد، بلکه کیفیت محبت و توجه شماست که او را از زندان حسادت میرهاند و به او حس منحصر به فرد بودن میدهد. پس باید بدانید که کودکتان عمق محبت و توجه را چگونه و تحت چه رفتارهایی بهتر درک میکند. مهم نیست چقدر زمان میبرد.
2ـ «آموزش هیجان» همان کاری است که باید هرچه سریعتر آن را شروع کنید. کودکانی که «آموزش هیجان» دیدهاند کمتر در معرض احساسات منفی قرار میگیرند و طبق تحقیقات موفقیت بیشتری در زندگی کسب میکنند. شاید خود شما هم تا به امروز مشغول «آموزش هیجان» به کودکتان بودهاید اما نمیدانستید نام این کار چیست. آموزش هیجان چند مرحله دارد؛
*ـ شناخت هیجان؛ کودک شما اگر احساسش را بروز نمیدهد به معنای درک نکردن آن نیست. بلکه به معنای به رسمیت نشناختن آن است. شما باید کمک کنید که فرزندتان احساساتش را بشناسد. زمانی که کودک میخواهد آمپول بزند و جیغ و فریادش به آسمان است، به او نگویید «آمپول که درد نداره و تو نباید گریه کنی» این فقط یک دغلکاری است و اثر تربیتی سویی دارد. کودک باید بداند که شما میدانید و قبول دارید که آمپول درد دارد. علاوه بر این کسی که درد میکشد میتواند گریه کند.
*ـ حالا که احساسات کودک را به رسمیت شناختید، خودتان را جای او گذاشتید و زمانی که خواهر کوچکترش دفتر مشقش را خط خطی کرده است، به او حق دادید که عصبانی باشد، شرایطی برای بروز هیجانش را فراهم کنید. در ابتدا وضعیت را در یک جمله شرح دهید: «خواهرت دفتر مشقت رو خط خطی کرده، الان خیلی عصبانی هستی» بعد نشان میدهید که او مجبور نیست عصبانیتش را توی خودش بریزد، عدم برونریزی احساسات فقط فشار روحی مضاعف به کودکتان تحمیل میکند. حالا به او بگویید که میتواند چگونه عصبانیتش را نشان بدهد. بدترین کاری که میتوانید بکنید این است که بگویید: «هزار بار نگفتم دفتر مشقت رو جلوی دست بچه نذار، اون هنوز کوچیکه و این چیزا رو نمیفهمه» این یعنی علاوه بر عصبانیت، حسادت را هم به دل کودکتان ریختهاید.
*ـ درباره اتفاق پیش آمده صحبت کنید و راه حلی پیدا کنید؛ «تو عصبانی هستی چون دفتر مشقت حسابی خراب شده بیا ببنیم چه کاری میتونیم بکنیم»
پس شناخت هیجان، به رسمیت شناختن آن، شرایط بروز هیجان و پیدا کردن راهی برای حل مسأله، کارهایی است که میتواند کودک شما را در کنترل هیجانات و احساساتش بیمه کند.
چند راه ساده
1. با کودکتان رک و راست صحبت کنید. ساده و قابل فهم. مثلا به او بگویید: «خواهرت خیلی کوچیکه و نمیتونه تنهایی غذا بخوره، پس من باید بهش کمک کنم تا گرسنه نمونه و غذاش رو بخوره، بخاطر همین ممکنه گاهی زمان بیشتری بهش برسم، هر وقت ناراحت بودی، بهم بگو»
2. هر زمان نشانههای حسادت را در کودک دیدید، غیرمستقیم درباره احساسش با او صحبت کنید. به طور مثال اگر دیدید که مشغول آسیب رساندن به نوزاد جدید است، دستش را بگیرید و با آرامش به او صحبت کنید و از او بپرسید که «فکر میکنی اون تمام وقت منو گرفته و نمیذاره دیگه تو را به اندازه سابق دوست داشته باشم؟ هر وقت خیلی ناراحت بودی از این موضوع به من بگو»
3. برای فرزندتان وقت بگذارید و تمام توجه و تمرکزتان را به او معطوف کنید. میان وقتی که قرار است با او بگذارید به کارهایی چون جواب دادن به تلفن، رسیدگی به دیگری، آشپزی کردن و رفت و آمدهای دیگر نپردازید. ممکن است این زمان بسیار کم باشد و شما وقت چنین تمرکزی را نداشته باشید، اما همان کم اثری شگرف روی کودک دارد.