حمیده سعیدمحمدی
پیشرفتهای علمی و صنعتی و دستیابی به امکانات مدرن ارتباطی در سدههای اخیر ظرفیت جدیدی برای مدیریت روابط بینالملل میان کشورها ایجاد کرد. این ظرفیت به عنوان یک عامل قدرتآفرین تبدیل به هسته اصلی حاکمیت نظام دوگانه سلطهگر و سلطهپذیر گردید و تا امروز نیز تعیین کننده معادلات منطقهای و جهانی بوده است. انحصاری کردن علم منجر به مرزبندیهای «پیشرفته»، «درحال توسعه» و «عقبمانده» و تثبیت این تعاریف در سطح بینالملل شد. یکی از شواهد اهمیت این موضوع نهادینه شدن حضور متخصصین علم و فناوری در سفارتخانهها و دفاتر نمایندگی آمریکا از سالهای 1950 به بعد است که با رصد فعالیتهای علمی و بحرانهای موجود در کشورهای هدف، انعقاد قراردادهای علمی و فناورانه، جمعآوری اطلاعات مربوط به سیاستهای علم و فناوری در کشورهای هدف و جذب جامعه علمی کشورهای پرتکاپو در پژوهش و فناوری به آمریکا، کمک بزرگی به تبدیلشدن این کشور به قطب قدرت در جهان نمودند.
این پدیده در سالهای بعد به یکی از ستونهای سیاست خارجی آمریکا تبدیل گردید. موفقیت در این مسیر موجب شد در سال 1999م پژوهشی با عنوان «نقش فراگیر علم، فناوری و بهداشت در سیاست خارجی» توسط آکادمی ملی آمریکا به سفارش مجلس سنا انجام و براساس آن در سال 2000میلادی دپارتمان دیپلماسی علم با نام دفتر «مشاوره علمی» در وزارت خارجه تأسیس گردد. با ایجاد این دفتر تعداد دانشمندان فعال در وزارت خارجه آمریکا افزایش یافت. خانم «نینا فدوراف»(Nina Fedoroff)، مسئول این دفتر طی سالهای 2007 تا 2010، در مقاله خود تحت عنوان «دیپلماسی علم در قرن 21» بر این نکته محوری تأکید میکند که آمریکا باید بتواند از ظرفیت دانشمندان کشورهاي جهان سوم براي گسترش ارزشهای آمریکایی از طریق برقراری روابط علمی با کشورهای جهان سوم استفاده نماید.
اما در نظام جمهوری اسلامی ایران علاوه بر نگاه متفاوت به این مقوله، جایگاه ویژهای برای علم در سیاستهای کلان خارجی درنظر گرفته شده است. رهبرانقلاب به عنوان تعیین کننده این سیاستها همواره بر لزوم افزایش قدرت علمی که از جمله اهداف آن مقابله با بیعدالتی نظام سلطه و توانمند نمودن جهان اسلام است تاکید داشته و پیشرفتهای علمی دانشمندان جوان ایرانی را یکی از پشتوانههای راهبردی سیاست تعاملی ضد نظام سلطه دانسته و وزارت خارجه جمهوری اسلامی را موظف به انعکاس آن نمودهاند.
با توجه به اهمیت دیپلماسی علمی و ظرفیت همپوشانی آن با دیپلماسی اقتصادی که در حال حاضر یکی از نیازهای ویژه کشور است بطور خلاصه به بررسی تاریخچه جهانی آن و خروجیهای مختلف این پدیده نوپا در کشورمان میپردازیم.
تولد اصطلاح «دیپلماسی علمی»
گسترش علم و فناوری و اثرات آن بر مناسبات جهانی، علم را به یکی از مؤلفههای قدرتزا و مؤثر بر روابط بینالمللی تبدیل کرد. اصطلاح «دیپلماسی علمی» برای اولین بار پس از اجلاس پیمان جنوبگان 2009م استفاده شد. در ژانویه 2010م، «انجمن سلطنتی(Royal Society)» و «انجمن آمریکایی برای پیشرفت علم(AAAS)» در گزارش خود از اجلاس دو روزه «مرزهای جدید در دیپلماسی علمی» سه نوع فعالیت اصلی برای این نوع دیپلماسی ارائه داد:
* علم در دیپلماسی: علم میتواند مشاور و حامی اهداف سیاست خارجی باشد.
* دیپلماسی برای علم: دیپلماسی میتواند همکاریهای علمی بین المللی را تسهیل کند.
* علم برای دیپلماسی: همکاری علمی میتواند روابط بین المللی را بهبود بخشد.
در این گزارش آمده است: «دیپلماسی علمی پدیده جدیدی نیست اما هیچگاه مهم نبوده است درحالیکه تمام مشکلات قرن 21 (تغییرات آب و هوا، امنیت غذا، کاهش فقر و گسترش سلاحهای هستهای) یک لبه علمی دارند. هیچ کشوری به تنهایی قادر به حل مشکلات نیست. ابزارها تکنیکها و تاکتیکهای سیاست خارجی باید پیچیدگیهای دنیای علم را بپذیرد.»(1)
قدرت نرم تا دیپلماسی علمی
دیپلماسی به عنوان فن دستیابی به اهداف یک کشور در سطح بینالملل شامل روشها، رویهها و عملکردهایی است که آن را به بستری برای نقشآفرینی سایر ابزارها و مؤلفههای ساختاری حکومت تبدیل میکند. از جمله کارویژههای دیپلماسی، تنطیم روابط یک دولت با دیگر دولتها و بازیگران صحنه بینالملل است. از آنجا که در صحنه روابط بینالملل و در روابط دیپلماتیک میان بازیگران بینالمللی هیچ الزام قانونی وجود ندارد استفاده از اهرمها میتواند تضمین کننده روابط باشد.
دیپلماتها مأمور به حفط منافع ملی در تنظیم روابط خارجی هستند اما مذاکرات سیاسی همیشه ظرفیت چنین پرداختی را ندارد. تجارب ناموفق و پرهزینه استفاده از اهرمهای سخت و سیاستهای جابرانه و پرخشونت قدرتهایی همچون آمریکا که یکی از عمده خواستگاههای دکترینهای مختلف برای اداره جهان بوده آنها را به سمت استفاده از سیاستهای جذب کشاند.
در سال 1990م اصطلاح «قدرت نرم» توسط «جوزف نای» از دانشگاه هاروارد در کتاب «Bound to the Lead: تغییر طبیعت قدرت آمریکایی» استفاده گردید. او مینویسد: «در یک دنیای در حال تغییر، ایالات متحده باید با یک سرمایهگذاری جهانی به یک قدرت هوشمندتر تبدیل شود آن هم با ارائه چیزهایی که مردم و دولتها میخواهند اما بدون واسطه آمریکا نمیتوانند آنها را به دست آورند. واشنگتن با تکمیل قدرت نظامی و اقتصادی بوسیله سرمایهگذاری بزرگتر در قدرت نرم میتواند، چارچوب لازم برای مقابله با چالشهای دشوار جهانی را بسازد.» پس از آن، «سوزان ناسل» «قدرت هوشمند» به معنای ترکیب هوشمندانه اهرمهای قدرت سخت و نرم در مقابله با تهدیدات را مطرح کرد. این رویکرد در پروژههای فلسطین ـ لبنان، عراق، افغانستان و ایران مورد استفاده قرار گرفت.
اما این واژگان جدید در دنیای تعاملات جهانی به دلیل یکجانبهگرایی قدرتهای سلطهگر نتوانسته روابط بینالمللی را اصلاح کند. برعکس شاهد افزایش تنشها و جنگهای جدید سرد، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی در جهان هستیم. در این بین نظریهپردازان روابط بینالملل به سراغ راههای جدیدتر رفتهاند. «پاول آرتور برکمن» رئیس دانشکده علم و سیاست دانشگاه فلیچر آمریکا میگوید زمانی که رویکردهای سیاسی، تعامل بدون تنش بین کشورها را با بنبست مواجه میکند باید سراغ راههایی فراتر از قلمروهای سیاسی و امنیتی رفت که میتوانند روند همکاریهای دیپلماتیک را گسترش داده، کانالهای ارتباطی را حفظ کرده و روابط بین کشورها را متعادل کنند. یکی از این راههای اصلی علم است که بخصوص در دهههای اخیر نشان داده میتواند بطور مستقیم یا غیرمستقیم بر معادلات سیاسی جهانی اثر بگذارد. (2)
«دیوید میلیبند»، وزیرخارجه انگلیس، در کنفرانس بینالمللی انجمن سلطنتی بریتانیا در سال 2010 گفت: «دنیای علمی به سرعت در حال تغییر بین رشته ای است، اما بزرگترین جهش بین رشتهای لازم است تا جهان علم و سیاست را به یکدیگر متصل کند.»
انتشار کتاب «Science diplomacy : science, Antarctica, and the governance of international spaces» توسط گروه نویسندگان از جمله پروفسور برکمن در سال 2011 که حاوی سخنرانیهای کلیدی و عمومی، جلسات گروهی، کارگاهها و پوسترهای اجلاس پیمان جنوبگان(2009م) و تبیین کننده همکاریهای علمی ـ سیاسی در حوزه حکومتداری بینالمللی بود واژه دیپلماسی علمی را تثبیت کرد.(3)
«راش، دی. هولت» مدیر کل انجمن AAAS نیز در مقاله خود با عنوان «رانندگان علمی برای دیپلماسی» در سال 2015 نوشت: «فراتر از ارائه دانش و برنامههای کاربردی برای رفاه بشری، همکاری علمی مفید است. بخشی از همکاریهای دیپلماتیک و علمی برای مشکلات فرامرزی، همکاری با زبان بین المللی و روش شناسی علم، همکاری در بررسی مواردی که دانشمندان را قادر میسازد از ایدئولوژیها فراتر روند و روابطی را ایجاد کنند که به دیپلماتها اجازه دهد شرایط سیاسی بحرانی را از بین ببرند»
مثالهایی از دیپلماسی علمی بین قدرتهای مطرح جهان
اختراع بمب اتم و اثرگذاری آن در جنگ جهانی دوم و مسابقه تسخیر فضا در جنگ سرد میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی از جمله گامهای نخستین قدرتهای بزرگ در توجه به علم به عنوان مؤلفه قدرت بود. از دهه 1950 آمریکا و روسیه به طور مداوم در چهار فضای بینالمللی خاص یعنی دریاهای آزاد، قطب جنوب، فضای بیرون از جو و دریاهای عمیق با یکدیگر همکاری علمی داشتهاند.
پیمان جنوبگان نیز که نخستین پیمان کنترل تسلیحات در زمان جنگ سرد است در کنار ممانعت از سلطه کشورها بر قطب جنوب و هرگونه فعالیت نظامی، این مکان را میراث مشترک بشریت دانسته و آن را به محل همکاریهای علمی کشورهای مختلف تبدیل کرده است. تاکنون 53 کشور این معاهده را امضا کردهاند.
به طور مشابه، در دوران جنگ سرد همکاری علمی فضایی بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در پروژه تست Apollo-Soyuz در سال 1975 منجر به طراحی یک سیستم اتصال فرامرزی برای آزمایشهای مشترک در ایستگاه فضایی بینالمللی شد.
کشورهایی همچون آلمان، هند و ژاپن نیز از الگوهای خاص خود در دیپلماسی علمی برای دست یافتن به اهداف فناورانه و سیاست خارجی همچون بهبود استانداردهای علمی، مشارکت در اقتصاد جهانی، توسعه اجتماعی، تجاریسازی فناوری و همکاری در پروژههای علمی منطقهای استفاده کردهاند
به مرور زمان و با ظهور چالشهای جهانی مربوط به سلامت، رشد اقتصادی و تغییرات آب و هوایی که در تقاطع علم و روابط بین الملل قرار دارند، دانش و فناوری به عنوان یک زبان مشترک برای زمینهسازی مشارکتهای بینالمللی بین کشورهای متحد و مخالف مطرح گردید. گرمایش جهانی، بیماریهای پاندمی یا فراگیر مانند ابولا، برنامههای توسعه جهانی اقتصاد و کاهش فقر از جمله این موارد است.(همان 2)
اما آنچه دیپلماسی علمی را از شکل آرمانی و گل و بلبل ظاهریِ آکادمیک خارج میکند نظام حاکم بر روابط بینالملل مبتنی بر دوگانه سلطهگر و سلطهپذیر است. امروزه میبینیم حتی معاهدات زیست محیطی و توسعه جهانی به گونهای رقم میخورد که اهداف و منافع کشورهای سلطهگر را تامین کند و هیچگونه تضمین حقوقی و اخلاقی برای پایبندی آن نظامات بر مفاد توافق شده وجود ندارد. همکاریهای علمی بین قدرتها در لایههای دوم و سوم خود اهداف سلطهطلبانه را دنبال میکنند و وقوع برخی رخدادها پرده از چهره به ظاهر بیطرف علمی آنها برمیدارد.
به عنوان مثال با وجود تشکیل شورای شمالگان و تشکیل هیئتهای همکاری زیست محیطی، فراملی و علمی بین آمریکا و روسیه از سال 2009 و انجام چند توافق حقوقی بین کشورهای همجوار قطب شمال همچنان این منطقه مورد مناقشه است. با گرم شدن زمین و آب شدن بخشی از یخهای این منطقه و فراهم شدن امکان اکتشاف و استخراج منابع معدنی، رقابت برای مالکیت آن منطقه افزایش یافته است. در سال 2017 برگزاری مجمع ناتو در نروژ که از جمله همسایگان قطب شمال است صدور بیانیه هشدارآمیز روسیه مبنی بر عدم نیاز منطقه به تأمین امنیت ادعا شده بوسیله ناتو را به دنبال داشت.
طبق پیشبینی صاحبنظران، مناقشه بر سر منابع این منطقه و استفاده از آنها به چالشی بزرگ بین روسیه و ناتو در سالهای آینده تبدیل خواهد شد. نشانههای آن با برگزاری رزمایشهای غرب در قالب ناتو برای گسترش حضور نظامی در این منطقه و استقرار دائمی یگانهای دریایی، هوایی و پدافند هوایی روسیه و تشکیل دو تیپ رزمی ویژه عملیات در شمالگان برای تثبیت مالکیت خود بروز یافته است. (4)
مثالهای فراوان دیگری همچون سوء استفاده از علوم پزشکی، داروسازی، کشاورزی و غیره برای کنترل اداره جهان در لفافه واژگان دیپلماسی علمی وجود دارد که پرداختن به آنها موجب اطاله متن میشود.
دیپلماسی علمی در جمهوری اسلامی
پدیده جمهوری اسلامی ایران برخلاف معادلات حاکم بر ساختار حاکمیتی جهان شکل گرفت. در این نظام ولیفقیه محور و تعیین کننده راهبردهای کلان کشور در زمینههای مختلف از جمله سیاست خارجی است. رهبرانقلاب با توجه به جایگاه خاص نظام اسلامی ایران و نوع مواجهه قدرتها با آن، همواره بر لزوم کسب اقتدار و توانمندسازی داخلی و اثرگذاری بینالمللی و تقویت جهان اسلام تاکید داشته و علم را به عنوان منبعی قدرتآفرین و قابل استفاده در سیاست خارجی کشور مطرح کردهاند که با تکیه بر آن میتوان بر دوگانه حاکم بر روابط بینالملل فائق آمد.
ایشان عوامل مهم در ایجاد قدرت را بدین شکل تعریف میکنند: «باید قدرت پیدا کرد. این قدرت بلاشک در ابزارهای نظامی نیست؛ حتّی در قدرت تولید و پیشرفت فناوری هم نیست. آنچه که در درجهی اول در ایجاد قدرت ملی مهم است، به نظر من دو چیز است: یکی علم است، یکی ایمان. علم مایهی قدرت است؛ هم امروز و هم در طول تاریخ؛ در آینده هم همین جور خواهد بود. این علم یک وقت منتهی به یک فناوری خواهد شد، یک وقت هم نخواهد شد. خود دانش مایهی اقتدار است؛ ثروتآفرین است؛ قدرت نظامیآفرین است؛ قدرت سیاسیآفرین است. یک روایتی هست که میفرماید: «العلم سلطان» ـ علم، قدرت است ـ «من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه». یعنی مسئله، دو طرف دارد: اگر علم داشتید، میتوانید سخن برتر را بگوئید، دست برتر را داشته باشید. و کسی که علم دارد، او دست برتر را بر روی شما خواهد داشت؛ در مقدرات شما دخالت میکند؛ در سرنوشت شما دخالت میکند. بنابراین باید روی علم تکیه کرد» (5)
بنابراین برای دیپلماسی علمی در ایران میتوان این اهداف را ذکر کرد: ایجاد امنیت و بازدارندگی، تاثیرگذاری در روابط بینالملل، نفوذ سیاسی، همگرایی با کشورهای هدف، توسعه فناوری در داخل و ایجاد بازارهای جدید در سایر کشورها، استانداردسازی، الهامبخشی و توانمندسازی.
ایران طی سالهای گذشته ذیل هر سه رویکرد ذکر شده برای دیپلماسی علمی فعالیتهایی را انجام داده است از جمله:
* برگزاری نمایشگاه فناوریهای پیشرفته ایران در سوریه (1389)
* برقراری تعاملات علمی در حورههای نانو و زیست فناوری با برزیل (1389)
* ساخت سد در کشور تاجیکستان (آغاز پروژه: 1385، افتتاح فاز اول: 1390، بهرهبرداری از توربین دوم: 1393)
* برگزاری سه نمایشگاه تخصصی نفت، گاز و پتروشیمی، ساختمان و انرژی، آب و برق و خدمات فنی و مهندسی ایران در عشقآباد ترکمنستان (1393 تا 1395)
* اهدای هدایای فناورانه توسط رییسجمهور در راستای دیپلماسی برای علم و افزایش قدرت نرم(1390- 1391)
* بازاریابی داروهای نوترکیب
* تربیت رایزنان علمی و فناوری و آموزش دیپلماسی علمی به سفیران
در سال 1391 نیز در پایان گردهمایی تاریخی کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در بیانیه موسوم به بیانیه تهران 2012 که نخستین سند در حوزه علم و فناوری کشورهای درحال توسعه محسوب میشود بر لزوم گسترش همکاریهای علمی و طراحی برنامههای آموزشی خاص و تخصیص منابع و بودجه لازم برای ارتقای فعالیت کارشناسان، اجرای طرحهای تحقیق وتوسعه مشترک و زمینهسازی سیاسی برای تحقق آنها تاکید شد. با این وجود امروزه رویکرد غالب دستگاه دیپلماسی کشور که متمرکز بر بهانهزدایی از قدرتهاست باعث شده مسیر دیپلماسی فعال علمی، علیرغم موفقیتهای بزرگ علمی کشور و ظرفیتهای موجود در کشورهای در حال توسعه بویژه همسایگان ایران که دارای بسترهای سیاسی و فرهنگی مناسب هستند، همچنان تنگ و سنگلاخ باشد.
تجربه نشان داده است تعامل علمی با قدرتهای سلطهگر که در عصر حاضر تولیدکننده عمده علم در جهان بوده و هستند نه تنها موجبات تامین منافع ملی درازمدت را فراهم نکرده بلکه آنها از سهگانه دیپلماسی علمی برای تحت فشار قرار دادن ملت و تهی کردن کشور از ذخایر انسانی ـ علمی و منابع ملی بویژه در ایران استفاده کردهاند.
از سویی به نام دیپلماسی علمی به شناسایی توانمندیهای کشور و برنامهریزی برای حذف قدرت حاصله از وجود آنها میپردازند و از سوی دیگر به جای تعامل و انتقال علم و دانش مربوط به فناوریهای جدید از ابزار تحریم برای مسدودسازی حرکت علمی و مسیر پیشرفت استفاده میکنند.
امروزه علم در جهان سلطه مبنای شعار فریبنده توسعه پایدار قرار گرفته و هستههای دیپلماتیک با جضور کارشناسان و دانشمندان تحت سلطه به تولید اسناد بینالمللی به نام بشریت و به کام سلطهگران پرداختهاند. اسنادی که حاوی عباراتی به ظاهر انساندوستانه اما با تفاسیر سلطهطلبانه بوده و مانند تارهای عنکبوت به نرمی استقلال، امنیت و هویت کشورهای سلطهپذیر را در خود میپیچد و نابود میکند. از جمله معاهدات، اسناد و فعالیتهای شکل گرفته در این راستا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* پیمان جمعیتی قاهره(1994): ایجاد بحران جمعیت بویژه در ایران به بهانه کنترل و کاهش جمعیت جهان
* معاهده اقلیمی پاریس(2015): کاهش تولیدات داخلی به بهانه کاهش گازهای گلخانهای
* سند 2030(2015): تهدید کیان خانواده و استقلال کشور به بهانه توسعه پابا
* ایجاد SESAME اولین مرکز تحقیقاتی بینالمللی خاورمیانه(2017): اعتباربخشی به هویت اسراییل به بهانه همکاری علمی دانشمندان اسراییلی، فلسطینی و ایرانی!
متأسفانه دستگاه دیپلماسی کنونی کشور در مقابله با راهبردهای هوشمند نظام سلطه نتوانسته موضع درستی اتخاذ کند و برخلاف هشدارهای دلسوزان، مغبون و تسلیم فریبکاریهای سیاسی، فرهنگی و به ظاهر علمی آن شده است. به عنوان مثال مذاکرات هستهای که میتوانست نمونه قدرتمندی از دیپلماسی علمی باشد تبدیل به تجربه شکستخورده برجام شد که هیچکدام از مولفههای سهگانه مربوطه یعنی دیپلماسی برای علم، علم برای دیپلماسی و علم در دیپلماسی به عنوان قدرت نرم را تامین نکرد و همه برگهای برنده علمی را در یک معامله یکسویه از دست داد.
درحالیکه ایران به دلیل پیشرفتهای قابل توجه در حوزههای علمی و فناورانه در دورههای مختلف تاریخی از جمله در سالهای پس از انقلاب، از ذخیره عظیمی برای توسعه اقتصادی و فناورانه برخوردار بوده و از فرصت بینظیری برای توسعه همکاریهای علمی با دیگر ملتهای اسلامی برخوردار است(6) اما میبینیم از این فرصتها استفاده نمیشود و متأسفانه معاهدات ظالمانه و مخرب غربی توسط نمایندگان دستگاه دیپلماسی کشورمان بدون کارشناسی صحیح و با عناوین فریبنده پذیرفته میشود، در قالب تعاملات علمی نفوذ جاسوسان رخ میدهد، همایشهایی با خروجی خودباختگی و غربپرستی برگزار میشود، نخبگان کشور شناسایی و به غرب هدایت میشوند، دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی و اتاق اساتید توسط بازرسان آژانس هستهای وابسته به غرب بازرسی شده و امنیت از جامعه علمی کشور گرفته میشود.
به هرحال خارج از چارپوب نظام سلطه، علم میتواند یکی از بهترین عوامل تنطیمکننده روابط ملل باشد. راهی ابریشمین که استحکام، زیبایی و تعالی منافع مشترک را فراهم کرده و به تلاشهای دیپلماتیک کمک میکند.
«اگر بناست این بافت به هم بخورد و کشورها بتوانند به قدر ظرفیت ملتهایشان و استعداد ملتهایشان در روابط عالم جایگاهی داشته باشند، عمدهترین چیزی که در این کار تأثیر دارد، علم است. بنابراین علم را باید جدی گرفت؛ باید پیش رفت.» بیانات رهبرمعظم انقلاب در بازدید از پژوهشکده رویان 1386
منابع:
https://royalsociety.org/topics-policy/publications/2010/new-frontiers-science-diplomacy/
https://repository.si.edu/handle/10088/16154
http://parstoday.com/fa/europe_and_america-i69276