حجتالاسلاموالمسلمین ماندگاری
من بارها آن داستان حضرت آيتاللهالعظمي بهجت را براي دوستان گفتم كه وقتي آن جواني كه اصرار ميكرد، من معتاد به گناه هستم، ايشان فرمودند: گناه نكن، آخر فرمودند: اگر نميتواني گناه را ترك كني، استغفار كن. استغفار شيطان را عصباني ميكند. اگر خداي نكرده اين لحظه را به شيطان فروختم، استغفار كنم. چون شيطان با اين حربه ميآيد. ميگوييد: آب كه از سر گذشت، چه يك وجب، چه صد وجب! چرا مرتب جانماز آب ميكشي. تو كه هر شب در اينترنت هستي. استغفارت براي چيست؟ نماز مستحبي و سر به سجده گذاشتن تو براي چيست؟ من معتاد به گناه هستم. اين ديگر آخر خط است. اما براي معتاد به گناه هم به ما دارو دادهاند. داروي استغفار، داروي اينكه به هركس رسيديم، بگوييم: آقا براي سلامتي ما دعا كنيد. دور برگردان را از دست ندهند.
.........................................
رد مظالم
حجتالاسلاموالمسلمین حسینی قمی
رد مظالم یا مظالم عباد چیست؟ اگر ما به کسی بدهکار هستیم و او را نمیشناسیم. هیچ آدرس و نشانی از او نداریم، فرمودند: باید به نیت کسی که بدهکار هستیم یک پولی به فقیر بدهیم. ما که نمیتوانیم این کار را کنیم و باید به خودش پرداخت میکردیم حالا میخواهی به فقیر بدهی نیاز به اجازه مجتهد است.
موارد رد مظالم چیست؟ مثلا در بچگی مالی را از بین بردید و حالا که بزرگ شدید مکلف هستید. معاملهای کردیم و مشهد میرفتیم، یکجا توقف کردیم پول اضافه به ما داده، یا ما پول کم دادیم. الان نمیتوانیم پیدایش کنیم. یا خدای نکرده سر کلاس در گوش رفیقی زدیم، اگر خودش یا وارثش را میشناسیم باید سراغش برویم. اگر نمیشناسیم و دسترسی نداریم، در تصادف تند رد شدیم و آینه ماشین را شکستیم، نایستادیم اطلاع بدهیم. کرایه ندادیم، همه گرفتار این موارد هستیم. به چه کسی بدهیم؟ به فقیر، مسجد و مدرسه سازی نه! فقیر کسی است که هشتش گرو نهاش است. نباید فقیر رو به قبله باشد، هرکس که زندگیاش نمیچرخد و کم میآورد. پدر و مادر و اولاد و واجب النفقه ما نباشند. یادمان باشد این جبران همه مظالم ما نمیشود. اگر ده میلیون مظالم بدهکار هستیم با پانصد هزار تومان برطرف نمیشود. اگر طلبکار و وارثش را میشناسیم یا آدرسی داریم باید سراغش برویم. صدقات روزانه را هم میشود به نیت رد مظالم داد. لازم نیست به فقیر بگویی: من نیت رد مظالم نکردم. نیت رد مظالم گفتنش لازم نیست. غیر از پدر و مادر و اولاد، خویشاندان مقدم هستند.
دو وسوسه شیطان
اولین گناه کبیره یأس از رحمت الهی است. خدا رحمت کند یک وقتی امامره میفرمود: شیطان دو وسوسه دارد. یک وسوسه این است که گناه را کوچک جلوه میدهد. برای اینکه ما راحت گناه کنیم، هر گناهی را میگوید: چیزی نیست. حالا گناهی کرده توبه میکنی! مواظب باشیم فریب شیطان را نخوریم. روایت در ثواب الاعمال شیخ صدوق است. پیامبر فرمود: «من اذنب ذنبا و هو ضاحكٌ» کسی گناهی کرده و خوشحال است، «دخل النار و هو باك» اگر با شادی گناه میکند با چشم گریان در جهنم خواهد رفت. اینطور نباشد که ما گناه را انجام بدهیم و بعد هم بگوییم: چیزی نیست. این وسوسه شیطان است. در کافی مرحوم کلینی هست که امام صادقعلیهالسلام فرمود: «لا کبیره» چون گاهی میگویند: این گناه بزرگی نبود، «لا کبیرة مع الاستغفار و لَا صَغِيرَهَ مَعَ الْإِصْرَارِ» (كافى/ج2/ص 288) اگر گناهی خیلی برای ما عادی شد، نگویید این گناه کوچکی است. ما گناه کوچک نداریم. اگر گناهی را خیلی راحت انجام میدهید نگویید: کوچک است. هیچ گناهی صغیره نیست. اگر توبه میکنی هیچ گناهی کبیره نیست. امامره فرمود: یک وسوسه شیطان کوچک جلوه دادن گناه است، یک وسوسه شیطان هم بزرگ جلوه دادن توبه است. میدانی چند سال نماز نخواندی و چقدر روزه نگرفتی؟ چقدر حق الله به گردن داری؟ چقدر حق الناس به گردن داری؟ کدام گناه است که خدا نیامرزد؟ هفتاد سال نماز نخواندی و روزه نگرفتی، تصمیم میگیریم کم کم بخوانیم. مهم این است که در راه برگشت قرار بگیریم. تصمیم میگیریم حق الناس را پرداخت کنیم. مال مردم را جبران کنیم. کدام حق الناس است که انسان برای پس دادن آن تصمیم بگیرد و خدا نیامرزد؟ کدام حق الله هست که انسان تصمیم بگیرد جبران کند و خدا نیامرزد؟
..................................
غیرت دینی در مسائل فرهنگی
حجتالاسلاموالمسلمین عالی
آیه 150 سوره اعراف، حضرت موسی بعد از این که کوه طور فرمود سی روز برود که آن الواح مقدسه تورات را از خدا دریافت کند اما سی روز شد چهل روز ده روز اضافه شد، که در جای دیگری خدا فرموده این ده روز که تاخیر افتاد یک عدهای از کسانی که منحرفینی که بودند یک گوسالهای را درست کردند گوساله پرستی را باب کردند و یک انحرافی در امت حضرت موسی درست کردند حضرت موسی وقتی برگشت و این انحراف بزرگ را دید در امت خودش، خیلی ناراحت شد، وقتی برگشت به سمت قومش، متأسف و ناراحت، فرمود که خیلی بد جانشینانی بودید بعد از من و بعد عمل کردید، نسبت به امر پروردگارتان که ده روز تاخیر انداخت این قدر شتاب کردید و جلو افتادید و کار دیگری را بدون این که تسلیم باشید انجام دادید و الواح مقدس را کنار گذاشت و سر برادرش را گرفت هارون را که جانشین خودش بود کشید و او را شروع به توبیخ کردن کرد این رفتار حضرت موسی یک درس است که آدم وقتی یک انحراف فرهنگی را در جامعه میبیند غیرت داشته باشد غیرت دینی اقتضاء میکند که این طور نباشد که بیتفاوت باشد بگوید شده دیگر مهم نیست نه حضرت موسی آمد الواح مقدسه را کنار انداخت برادرش را گرفت کنار و یک برخوردی که یک شوکی در جامعه وارد بکند که ببینم چقدر مهم است ببینم مسأله کوچک نیست این درس غیرت دینی است برای همه به خصوص آنهایی که مسئولیتی در مسائل فرهنگی دارند که بی تفاوت نباشند.