کد خبر: ۲۹۱۸
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۴
پپ
قلدری کردن کودکان چه نشانه‌هایی دارد با آن چگونه رفتار کنیم؟
صفحه نخست » کاشانه

مریم کمالی‌نژاد

علی کوچولو شروع می‌کند به داد کشیدن، آنقدر عصبانی است که پدر و مادر هم جرئت نمی‌کنند بهش نزدیک شوند و چاره‌ای جز تسلیم شدن ندارند، برای بار چندم جعبه‌ نان خامه‌ای را جلویش می‌گیرند تا هرچقدر می‌خواهد بخورد اما دیگر دست به کتک کاری، خودزنی و جیغ و فریاد نکشد. علی نان خامه‌ای مورد علاقه‌اش را می‌خورد و باقیافه حق به جانب و پیروزمندانه اتاق را ترک می‌کند.

چند دقیقه بعد صدای داد و فریاد از اتاق علی بلند می‌شود. گریه‌ بچه‌ مهمان همه را از جا بلند می‌کند. بچه حسابی آسیب دیده، جای دستان علی روی صورت کوچکش مانده. والدین علی این بار هم عصبی و خجالت زده می‌شوند، پدر، علی را روی دست بلند می‌کند و با عصبانیت می‌پرسد چرا این کار را کرده است و علی جواب می‌دهد حقش بود، بدون اینکه آثاری از ناراحتی، خجالت یا ترس در صورتش پیدا باشد.

علی، بی‌آنکه والدینش متوجه باشند دارد تبدیل به یک قلدر کوچک می‌شود و والدین او که مهارت برخورد با رفتارهای قلدرمآبانه او را ندارند، ناخواسته به این مسأله دامن می‌زنند با قلدربازی بچه‌ها که مشمولیتش در بین پسربچه‌ها بیشتر است باید چه کرد؟ در ادامه به این سوال پاسخ خواهیم گفت.

از کجا بفهمیم بچه‌مان قلدر شده است؟

قلدری کردن چند نشانه دارد، اول اینکه این رفتار اتفاقی نبوده و با قصد آزار دادن و آسیب رساندن چندین و چند بار باید تکرار شده باشد. تکراری بودن رفتار و قصد و نیت دو نشانه‌ آن است. ضمن اینکه قلدری کردن به آسیب‌های جسمی محدود نشده و به سه شکل کلامی، جسمی و روانی تقسیم می‌شود. تعداد کودکانی که درگیر این سوءرفتار هستند، کم نیست. بچه‌ها یا در دسته‌ قلدرها جا می‌شوند یا کسانی که قربانی قلدری کردن شده‌اند. هر دو گروه هم آسیب می‌بینند چه قلدر و چه قربانی. قلدری کردن اغلب در محیط مدرسه رخ می‌دهد و کمتر در حضور والدین و مربیان اتفاق می‌افتد. اگر ادامه‌دار باشد سبب ترک تحصیل، افسردگی، بی‌اعتماد به نفسی و حتی اعتیاد می‌شود.

قربانی‌های آرام

مریم ردیف جلوی کلاس می‌نشیند. درسش ضعیف است و چشم‌هایش نمره‌ بالا دارند. بدون عینک به سختی می‌تواند تخته را ببیند. الهام و گروهش هم‌ردیف لیلا هستند. از گروه الهام، حمیده رتبه اول است، بقیه درس‌شان متوسط است که البته خودشان می‌گویند: مریم به جای آن‌ها درس می‌خواند و بهشان تقلب می‌رساند. خانم دکتر صدایش می‌کنند. الهام قلدر کلاس است. همه باید به حرفش گوش کنند. طعمه‌ جدید آن‌ها لیلاست. آن‌ها با پچ‌پچ کردن، قهقهه زدن، با اشاره و خلاصه با هر نوع رفتار تحقیرآمیزی، لیلا را آزار می‌دهند. لیلا می‌گوید: «بعضی وقت‌ها از زندگی سیر می‌شوم از مدیرمان خواسته‌ام که کلاسم را عوض کند، اما قبول نکردند» لیلا گاهی آنقدر تحت فشار این آزار روحی که به نظر بقیه بی‌اهمیت است قرار می‌گیرد که تصمیم می‌گیرد ماجرا را برا خانواده‌اش مطرح کند اما بعد پشیمان می‌شود و به گفته‌ خودش از بچه‌ننه بودن‌اش شرمنده می‌شود.

تفاوت قلدری کردن در میان دختران و پسران

در میان پسران معمولا قلدری در قالب آسیب‌های جسمی نمود پیدا می‌کند. کتک زدن، هل دادن، زخمی کردن طرف مقابل، قلدری‌های پسرانه است. اما قلدری‌های دختران بیشتر جنبه کلامی و گاه حتی غیرکلامی و روحی دارد. دختران حتی با طرد کردن، شایعه پراکنی و برآشفتن گروه همسالان بر علیه یک شخص می‌توانند قلدری کنند.

آرزو دارم جای او باشم

فرهاد با هیکلی که اضافه ‌وزنش به وضوح مشهود است و ادبیاتی که باعث می‌شود در همان برخورد اول تعجب‌ام را بر‌انگیزد، قلدر کلاس‌شان محسوب می‌شود. یک گروه همراه هم دارد که صدرا و سهیل نام دارند. سر کلاس کامپیوتر نشسته‌اند و همگی مشغول کار کردن با نرم افزار paint هستند. مربی‌شان می‌گوید برای بچه‌های کلاس اولی نشستن پشت کامپیوتر خیلی لذت‌بخش است. ضمن اینکه این بچه‌ها از خانواده‌های متوسط و ضعیف‌اند و معمولا کامپیوتر شخصی در خانه ندارند. تعداد کامپیوترهای مدرسه هم کم است و باید به نوبت از آن استفاده کنند. اما فرهاد با قلدری که جلوی مربی و همکلاسی‌ها نشان می‌دهد اجازه استفاده از آن را به بقیه نمی‌دهد، او تمام مدت کلاس یک کامپیوتر را مالک شده و تکان نمی‌خورد. مربی می‌گوید: «دلم نمی‌خواد خشونت به خرج بدم و دارم سعی می‌کنم با روش‌های دیگه این رفتارشو اصلاح کنم ولی تا الان فایده نداشته» وقتی مسأله با مدیر مدرسه مطرح می‌شود، سر کلاس حاضر می‌شود و از فرهاد می‌خواهد که جایش را به همکلاسی‌هایش بدهد. او با اکراه بلند می‌شود تا علی جای او بنشیند. حین کنار آمدن لگدی به صندلی و تو سری به علی می‌زند و تا ما بخواهیم دستش را بگیریم او کارش را کرده است. متأسفانه مربیان فرهاد می‌گویند که رفتارهای قلدرانه او تکراری است و مربوط به یک کلاس نمی‌شود.

محققان می‌گویند که کودکان و نوجوانانی که هوش هیجانی پایین‌تری دارند به قلدری رو می‌آورند. آن‌ها مهارت شناخت احساسات خود و استفاده درست از آن را در تصمیم‌گیرهایشان ندارند. قدرت درک احساسات دیگران که حرفش را هم نزن. معمولا این افراد نمی‌توانند احساسات و وضعیت روانی خود را کنترل کنند. شکست خوردن آن‌ها را از پا درمی‌آورد و توانایی بلند شدن و انگیزه‌سازی را ندارند.

چه کنیم؟

اگر به قلدری کودک پی بردیم و مطمئن شدیم اولین سؤالمان این است که حالا چه کنیم؟ نگران نباشید، قدم به قدم با ما همراه شوید:

1ـ در قدم اول باید علت‌یابی کنید. یعنی ببینید چرا فرزند شما دست به چنین رفتاری می‌زند. می‌خواهد انتقام بگیرد؟ شاید او خود یک قربانی است. یعنی کسانی در محیط مدرسه هستند که او را آزار داده و به رفتار پرخاشگرایانه تحریک می‌کنند. برای این که علت رفتار فرزندتان را متوجه شوید باید به حرف‌هایش گوش دهید. حتی به تعریف‌های بی سر و ته و شعرهای ساختگی‌اش. احساسات بچه‌ها، سرخوردگی‌، خشم، نگرانی و ترس‌شان در همین گفتمان‌های روزانه و از نظر ما بی‌مفهومشان نهفته است. اگر به این نتیجه رسیدید که افراد کودک شما را آزار داده و تحریک می‌کنند، او را از آن محیط و افراد دور کنید.

2ـ در مرحله دوم باید دقت کنید که شاید مسأله به والدین برمی‌گردد. بی‌توجهی والدین یکی از این دلایل است. معمولا فرزندان اولی که صاحب خواهر یا برادر می‌شوند و والدین توجه اولیه و همه‌جانبه خود را معطوف به فرزند دومشان می‌کنند، ممکن است دچار پرخاشگری شوند. این پرخاش نتیجه‌ ترس از دست رفتن جایگاه سابق، احساس دوست داشته نشدن، طرد شدن، تنهایی و... است.

3ـ رفتارهای آموخته؛ فرزند قلدری احتمالا اینکه کودک شما قلدربازی را از فیلم و بازی‌های اکشن یاد گرفته باشد بسیار زیاد است. بازی‌های کامپیوتری و فیلم‌ها را از زندگی فرزندتان حذف کرده و جایگزین‌های مناسبی برای آن‌ها پیدا کنید. چطور توقع دارید که او از شخصیت‌های مورد علاقه‌اش تقلید نکند؟

4ـ بچه‌ها نیاز به دیده شدن دارند. برخی از آن‌ها حتی وقت بازی کردن هم از اطرافیان می‌خواهند که نگاهشان کنند؛ «مامان نگاه کن چطوری می‌پرم» «بابا ببین چطوری دوچرخه سواری می‌کنم» اگر این نیاز در خانه و به طور صحیح برآورده نشود، کودک و نوجوان نیاز ارضا نشده‌ خود را به مدرسه می‌برد و برای دیده شدن و خاص جلوه کردن دست به قلدربازی و آزار همکلاسی‌هایش می‌زند. بچه‌هایی که مهارت‌های دیگری دارند، مثل مهارت یک ورزش خاص، یا سرگرمی‌های هنری مثل موسیقی، نقاشی و... اعتماد به نفس بالاتری دارند و برای دیده شدن دست به رفتارهای ناهنجار نمی‌زنند. بنابراین والدین چنین فرزندانی باید هم توجه مورد نیاز را به آن‌ها بدهند و هم برای کودک و نوجوان خود وقت گذاشته او را به یک هنر و مهارت خاص مسلح کنند.

5ـ کودکتان داد می‌زند، شما برای خاموش کردن صدای او داد بلندتری می‌زنید. این بدترین راهکار است. او از شما تقلید می‌کند. شما باید در این مسیر همانقدر که قاطع هستید، آرام باشید و از پرخاشگری دوری کنید. ناراحتی‌تان را با آرامش و بدون بلند کردن صدا و یا کتک زدن ابراز کنید. اگر کلام شما با پرخاشگری همراه باشد اثر عکس می‌گذارد و اگر خالی از ناراحتی باشد و یا نوعی حس افتخار و تشویق پنهان در کلامتان پیدا شود، بچه‌ها باهوشتر از آن هستند که متوجه‌اش نشوند.

6ـ بسیاری از کودکان از نتیجه‌ و عواقب کار خود مطلع نیستند. در واقع آن‌ها به قدری از هوش هیجانی برخوردار نیستند که بتوانند خود را جای همکلاسی قربانی خود بگذارند و احساسش را درک کنند. شما برایش بگویید که ممکن است دوستش چه احساس بدی داشته باشد.

7ـ برخی کودکان بلد نیستند که خشم خود را چگونه بیان یا کنترل کنند. آن‌ها تنها راهی را که آموزش دیده‌اند قلدری کردن است. پس به کودکتان کمک کنید که راه‌های بی‌آسیب را در پیش بگیرد. مثلا به او بگویید: «وقتی عصبانی هستی، به جای کتک زدن بگو عصبانی هستم» و یا با خودش مطرح کنید که «بیا فکر کنیم که آدم وقتی عصبانیه چه کارهایی می‌تونه بکنه»

8ـ در روش تربیتی‌تان تجدید نظر کنید. والدین با روش تربیتی سخت‌گیرانه کودکانی پرخاشگر و خشمگین خواهند داشت. اگر کلامتان خالی از هر نوع کلمه‌ محبت‌آمیز است. بلد نیستید مهرتان را به کودکتان نشان دهید و همدلی و همدردی با او را بچه‌گانه می‌دانید، در اشتباهید و باید رفتار خود را اصلاح کنید.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: