یاسمین رضوی
یکی از سؤالات و دغدغههای جدی دختران مجرد، این است که آیا ازدواج با مردان مطلقه به صلاح است یا خیر؟ دختران به ویژه دهه شصتیهای مجرد، در حالی که در دهه چهارم زندگیشان به سر میبرند، بسیار محتمل است، خواستگارانی داشته باشند که تجربه یک زندگی مشترک ناموفق را از سر گذرانده باشد.
عرف ما چنین است که معمولا ازدواج با چنین افرادی را نمیپذیرد. اغلب خانوادهها با این وصلت موافق نیستند. همانگونه که خانواده پسر مجرد معمولا از ازدواج پسران با یک زن مطلقه راضی به نظر نمیرسند، خانواده دختران مجرد هم چنین مخالفتهایی را دارند. به جز این خود دختر هم ممکن است نتواند با این مسأله کنار بیاید. کم پیش آمده که این مسأله را جدی و بدون تعصب تحلیل کنیم و ریشه مخالفتها را دربیاریم و راجع به آن فکر کنیم. سؤالاتی برای این دختران، غالبا مطرح است، سؤالاتی چون:
آیا باید این خواستگاران را بدون هیچ پرسش و پاسخی رد کرد؟ آیا کسانی که زندگی مشترک ناموفق داشتهاند، الزاما در زندگی بعدی نیز دچار مشکل شده و کارشان به طلاق میکشد؟ آیا تمام تقصیرات در ناموفقی و جدایی بر عهده مرد است؟ و با این پیشفرض باید همیشه منتظر یک مرد مجرد ماند؟ در ادامه به این سؤالات پاسخ میگوییم:
نسخه واحدی وجود ندارد
در مرحله اول بپذیریم که هیچ نسخه واحدی برای همه افراد وجود ندارد. این مسألهای است که باید موردی بررسی شود و البته این خاصیت معضلات و مسائل روانشناختی و جامعهشناسی است که هیچ نسخه قطعیای برای آنها وجود ندارد. هر مسأله و فرد، باید در جایگاه خودش بررسی شود. با این حال زمینههای مشترکی هم دربارهشان هست که در ابتدا باید به آنها توجه کرد؛ اگر دختری هستید که خواستگار مطلقه دارید یا والدین چنین دختری هستید به این نکات حتما دقت کنید:
· ذهنتان را نسبت به مردان مطلقه تلطیف کرده و خودتان از زیر بار عرف غلط بیرون بکشید. مردان مطلقه از مریخ نیامدهاند، آنها زندهاند و حق زندگی دارند. تمام تقصیرات جدایی به گردن آنها نیست. در واقع در هیچ رابطه دوسویه، یک نفر تقصیر صددرصد ندارد. بنابراین شما خیلی منطقی میتوانید به زندگی با یک مرد مطلقه فکر کنید و نکات مختلف را بسنجید.
· مردان مطلقه تجربه یک زندگی مشترک را دارند، بنابراین تجربهمندتر از یک فرد مجرد محسوب شده و احتمال ساختن یک زندگی موفق با آنها زیاد است. این مردان، به حکم تجربهمندیشان، پیچ و خمهای روحی یک زن را بهتر شناخته، قواعد و مختصات زندگی مشترک را بهتر درک کرده و در یک چالش جدی به خودشناسی بهتری دست یافتهاند، پختهتر عمل میکنند و میدانند از زندگی چه میخواهند.
· اگر دچار اختلال وسواس ذهنی (O.C.D) هستید و یک مسأله کوچک باعث میشود ساعتها به آن فکر کرده و پر و بالش بدهید، باید قبل از چنین ازدواجی حتما این اختلال را به شکل جدی درمان کنید. همچنین اگر فردی بسیار حساس هستید، باید حسابی روی تفکر و حساسیتتان کار کنید.
· فردی که جدایی را تجربه کرده شرایط روحی نرمالی نداشته و نیاز به زمانی برای بازیابی دارد. برخی روانشناسها میگویند ۹ ماه زمان لازم است. برخی دیگر معتقدند به ازاء هر ۴ سال زندگی مشترک، یک سال زمان برای بازیابی نیاز است. البته واضح است که در این مورد هم آدمها با هم متفاوتاند و بسته به توان روحی و شرایطشان، متفاوت عمل میکنند. آنها که توان روحی بیشتری دارند، زودتر از پس آن برمیآیند. با این حال اگر خواستگاری دارید که زمان کمی از جداییاش میگذرد، باید به این نکته دقت کنید که او هنوز به وضعیت ثبات نرسیده است. گذشت زمان، نسخه درمانی این مسأله است.
· افراد ـ مرد و زن هم ندارد ـ بعد از جدایی به شدت احساس تنهایی میکنند و اغلبشان٬ ناخودآگاه دنبال جایگزیناند و سعی میکنند با رابطه تازه، درد گذشته را درمان کنند و بسیار محتمل است که در رابطه جدید هم بیگدار به آب زده و تنها برای درمان حس تنهایی، به شما پناه آورده باشند و دچار پشیمانی شوند. در واقع چنین افراد، بلاتکلیفانی هستند که هنوز با خودشان به صلح نرسیدهاند و احساسات متفاوتی را تجربه میکنند، بنابراین اگر به سرعت وارد رابطه جدید شوند هم به خودشان و هم به فرد مقابل آسیبهای روحی جدی میرسانند.
· افراد مطلقه تا زمانی که دوره بازیابی را طی نکنند و از پس احساسات منفی بعد از جدایی برنیایند دچار خشم، پشیمان، بلاتکلیفی و احساس گناه هستند. هر کدام از این احساسات در یک زمان و پروسه خاص بروز میکنند و اگر آگاهانه با آن روبه رو شوند، التیام یافته و فرد به حالت نرمال بازگشته و سلامت روان خود را بازمییابد. اما اگر هنوز در این مراحل باشد، شاید این را در چندین جلسه اول آشنایی متوجه نشوید و او این نکات را انکار کند، بنابراین به نفع هر دو طرف است که خیلی دقت کنید و احساساتی نشوید. اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، خیلی زود وارد رابطه جدی و رسمی نشده و دوره آشنایی تحت نظارت خانوادهها را طولانیتر کنید.
· اگر در رابطه و محبت یک مرد مطلقه که دوره بازیابی را طی نکرده گرفتار شدهاید؛ پیشنهاد ما این نیست که درد بریدن و قطع رابطه برای همیشه را تجربه کنید. بلکه بهتر است تلخی چند مدت دوری را به جان بخرید و به هر دو طرف زمانی برای تفکر منطقی و رسیدن به ثبات عاطفی بدهید. دلسوزی و عشق کنترل نشده، ممکن است آسیب دیگری به هر دو طرف وارد کند.
· در دام مادری کردن نیفتید. این مردها غالبا به دلیل آسیبی که از جدایی دیدهاند دچار احساسات کنترل نشده هستند که حس حمایت و مادری زنان را برمیانگیزد. دقت کنید که شما نه مشاور و روانشناس این فرد هستید و نه مادرش. بهتر است منطقی و عاقلانه برخورد کنید.
· اگر به مرحله ازدواج رسیدید و زیر یک سقف رفتید بزرگترین توصیهای که میشود کرد این است که به گذشته برنگردید و راجعبهش سؤال نپرسید و کنجکاوی نکنید. گفتن جملاتی مثل: «دستپختش بد بود؟» «این حس رو قبلا هم داشتی» و... که پایانی هم برایشان نیست، سم چنین زندگیهایی است. الان دیگر وقت سرک کشیدن به گذشته نیست. این زندگی و همسر شماست، زندگیتان را بکنید.
· اگر فرزندی در زندگی فرد مطلقهای که به خواستگاری شما آمده وجود دارد، مختصات رابطه جدید تغییر میکند که بهتر است برای شناخت و کنار آمدن با وضعیت جدید به یک مشاور مراجعه کنید. پذیرفتن یک کودک بیگناه که هیچ نقشی در جدایی والدیناش نداشته، کاری است که باید به خوبی و مهربانی از پس آن برآیید. کودکی که طلاق والدین را دوام آورده نیز در احساسات و تفکرش دچار بحران و مسأله است. در چنین شرایطی هر سه نفر نیاز به درمان، مشاوره و کمک و راهنمایی دارید.
· چنانچه از زندگی قبلی خواستگار شما فرزندی بهجا مانده، حتما درباره محل زندگی و کیفیت و کمیت رابطه کودک با والدینش صحبت کنید. همچنین اگر تعهداتی از زندگی قبل برگردن اوست، درباره آنها بپرسید، تعهداتی مثل پرداخت مهریه و نفقه و...
· معیارهایتان را فراموش نکنید و طرف مقابلتان را درست و حسابی بسنجید اما لازم نیست که حتما مطلقه بودن او را مبنای سنجشهایتان قرار دهید.
· تحقیقات قبل از ازدواج برای تمام وصلتها ضروری است اما در مواردی که با یک مرد مطلقه روبهرو هستیم، این تحقیقات باید دقیقتر و طی زمان طولانیتری انجام شود. به عنوان مثال، اگر بدانیم که خواستگارمان به چه دلیل از همسر سابق خود طلاق گرفته است بسیاری از مسائل برایمان روشن شده و میتوانیم تصمیم درستتری بگیریم. این در حالی است که در جامعه امروز، ازدواج مرد مطلقه با یک دختر به نسبت ازدواج یک پسر مجرد با زن مطلقه، پذیرفتهتر است و از این بابت یک دختر دلنگرانیهای کمتری دارد. علاوه بر این مردی که یک بار شکست در زندگی مشترک را تجربه کرده است میتواند در زندگی جدید خود، مسائل و مشکلات را بهتر ببیند و بنا بر تجربیات قبل خود تصمیمات بهتری بگیرد.
· دقت کنید که فرد رابطهاش را به طور کلی با همسر سابقش تمام کرده باشد. برخی افراد علاقه دارند که رابطه موازی داشته باشند و همچنان ذهن و دلشان درگیر زندگی قبلی است. نکته منفی این نوع ازدواجها احتمال آسان شدن طلاق در ذهن فرد است. به این ترتیب که در هنگام بروز مشکلات، اولین گزینه اندیشیدن به طلاق باشد. همچنین احتمال مقایسه میان همسر قبلی و فعلی از نکات منفی این نوع ازدواجها است که لازم است پیش از تصمیمگیری به آن دقت کنید.