گردآوری و تنظیم:مریم سیادت
ساعت نزدیک نیمهشب است و من تازه به رختخواب رفتهام که صدای بلند آژیر آمبولانسی سکوت نیمهشب کل محله را به هم میریزد. تصمیم میگیرم بلند شوم و این یادداشت را بنویسم. این نخستین بار نیست! عادت بسیار بدی دارند آمبولانسهای فرانسه، پلیس و ماشینهای آتشنشانی.
شب و روز مدام صدای آژیرهای گوشخراش از همه جای شهر به گوش میرسد. واقعا هم شب و روز نمیشناسند! حتی شبها که خیابانها خلوت است وقتی آمبولانسی در حرکت است حتما باید آژیرش روشن باشد! گویا این جزو مقرراتشان است.
در طول روز بارها دیدهام که آمبولانسی در حرکت است و با اینکه ماشینی در جلوی راهش نیست ولی آژیرش روشن است و میغرد و میرود! یا ماشین آتشنشانی در حال حرکت است و با اینکه خیابان خلوت است و چیزی راهش را سد نکرده ولی باز هم آژیرکشان میرود. هر چقدر که در این شهر از صدای بوق خبری نیست در عوض صدای آژیر تا دلت بخواهد زیاد است و جبران مافات را میکند. چند بار موضوع صحبتهای جانبی در محافل دیپلماتیک هم همین بوده است.
البته مقامات فرانسوی بحث فوریت و امنیت را مطرح میکنند ولی به نظر من با اینکه از شهر شلوغی مثل تهران آمدهام، باز هم این آلودگی صوتی زیاد و گاهی غیرقابل تحمل است. از طرفی به بوق نزدنشان احسنت و آفرین میگویم و از طرفی به این همه صدای آژیر... جالب اینکه در مقابل بیمارستانها و درمانگاهها هم تابلو بوق زدن ممنوع ندیدهام! ( شاید چون عادت کردهاند که بوق نزنند) به هر حال مثل همه جا، اینجا هم خوب و بد با هم و به اصطلاح میوهفروشهای میادین ترهبار تهران «درهم» است!