گردآوری و تنظیم:مریم سیادت
سفر به منهتن نیویورک
یکی از دیدنیهای فرهنگی نیویورک کتابخانه بزرگش است. کتابخانه نیویورک حدود ۵۰ میلیون کتاب دارد و حدود ۱۸۹۵ تأسیس شده است. وقتی زمین کتابخانه را تحویل گرفتهاند، یک دریاچه در آن قرار داشته و فقط چند سال صرف خشکاندن دریاچه شده است. تور کتابخانه توسط یکی از کارمندان مسن برگزار میشد. از جمله نکات جالب وجود یک بخش بزرگ مربوط به فرهنگ یهود در کتابخانه بود. یک بخش هم بود که فقط شامل انواع نقشه میشد. کتابخانه انواع کلکسیون کتابهای تاریخی و نادر را هم داشت که در طول سال به نمایش عمومی درمیآید و خارج از آن فقط برای کارهای پژوهشی در اختیار عدهای خاص قرار میگیرد که آنها هم حق خروج کتاب از کتابخانه را ندارند. کتابخانه در سطح شهر هم شعبههای دیگر دارد که کتابهای عادی دارند و شبیه شعبه اصلی، یک اثر تاریخی نیستند. در پایان هم یک لوح یادبود نشان داده شد. یک مهاجر از کشور لیتوانی با استفاده از کتابخانه باسواد شده بود و خودش کار در بورس را یاد گرفته و بعد ثروتمند شده بود. این فرد در پایان عمر اموالش را به کتابخانه بخشیده و خواسته بود در راه آموزش رایگان افراد نیازمند استفاده شوند.
یکی از نکات خیلی جالب در نیویورک این است که تعداد زیادی غذافروشی شبیه باقالیفروشیهای ایران وجود دارد که روی یک دکه متحرک غذا میفروشند. البته همه آنها دارای اجازه کاری هستند و به شهرداری پولی میپردازند اما چون اجاره کمتری دارند، قیمت غذاهایشان مناسبتر است. از این دکهها شاید هر صد متر چندتا ببینید. نکته مهم هم این است که طبق مشاهده بنده شاید ۷۰ ـ ۸۰ درصد این دکهها مسلمان هستند و غذای حلال عرضه میکنند. غذاهایشان هم شامل انواع ساندویچ و چند غذای با برنج و کباب سیخی و کباب ترکی است. چند نوع شیرینی و صبحانه هم میفروشند.
پرسان پرسان از همین دکهها مسجدی را پیدا کردیم که داخل یک برج بود و در واقع یک آپارتمان بزرگ بود. رفتیم داخل، وضو گرفتیم و نماز خواندیم. نماز که تمام شد، یک نفر آمد و سلام و احوالپرسی کرد. اسمش ایوب بود. متوجه شدیم که اصالتا از آمریکای جنوبی آمده و حسابدار است. برای اجاره آپارتمان ماهانه ۲۰ هزار دلار اجاره میدادند! که گفت از طریق بازرگانان ثروتمند مسلمان تأمین میشود. متوجه شدیم که از سادات هم هست. سید ایوب وقتی فهمید مسافریم گفت که بایستیم تا نهار بخوریم! کمی ایستادیم و متوجه شدیم کسی را فرستاده تا برایمان نهار بخرد. نهار را که آوردند خودش برایمان از آب سردکن آب ریخت و دعوت به خوردن کرد. تشکر کردیم. حدیثی خواند از رسول خدا که از نشانههای مسلمان این است که میهمان را اکرام کند. غذایی که تهیه کرده بود ۵ ـ ۶ دلار قیمت داشت ولی رفتارش خیلی مرا تحت تأثیر قرار داد. به ندرت انسان اینطوری دیدهام...
بهخصوص که در بحث میدانست شیعه هم هستیم و درباره مشکلات مسلمانان هم گفتگو کردیم. ای کاش همه مسلمانان اینطور بودند. خلاصه اگر گذرتان به منهتن افتاد و نزدیک ساختمان راکفلر بودید، با پرس و جو به این نمازخانه بروید و از سید ایوب خبری بگیرید تا میهمانتان کند! موقع خداحافظی خواستیم عکسی با او بگیریم ولی گفت عکس نمیگیرد چون حدیثی داریم که مسلمان نباید تصویرگری کند!