تولید گسترده آثار سخیف و مبتذل در سینما و شبکه نمایش خانگی، توسط فیلمسازهایی با گرایشهای فکری و سیاسی خاصی، گویای آن است که ساخت این گونه فیلمها برنامهریزی شده است و اهدافی فراتر از حوزه سرگرم سازی دارد.
تا چند سال قبل، فیلمهای بیمایه و متکی به شوخیهای غیراخلاقی فقط توسط برخی از فیلمسازهای ضعیف و کم سواد صورت میگرفت اما موج جدید این گونه فیلمها توسط فیلمسازهایی با تعلقات سیاسی و شبه روشنفکرانه ساخته میشود. به طوری که یکی از این فیلمها که اخیرا اکران خود را به پایان رسانده، توسط کارگردانی تولید شده که دو فیلم قبلی وی رویکردی منتقدانه داشتند. همچنین یک فیلم سخیف دیگر، ازسوی کارگردانی روی پرده رفته که در آثار قبلیاش به دیدگاههای فمنیستی پرداخته بود.
نمایش سرسام آور فیلمهای سخیف در فصل جدید اکران به اوج رسیده است! به طوری که از میان آثار روی پرده، حداقل هفت فیلم را میتوان در ردیف فیلمهای مبتذل برشمرد که نه تنها ارزش هنری و سینمایی ندارند که به ارزشهای اخلاقی و فرهنگی و نهاد خانواده نیز حمله میکنند. اما تازهترین محصول سینمایی لیبرالها حتی اعتراض تماشاگران این فیلم را نیز برانگیخت. این فیلم که به کارگردانی یک فیلمساز همیشه معترض ساخته شده، به حدی ضعیف و بیسر و ته است که باعث شد، تعداد قابل توجهی از مخاطبان این فیلم به صفحات شخصی عوامل آن در فضای مجازی مراجعه و انتقادات خود را مطرح کنند.
هوشنگ توکلی، بازیگر سینما و تلویزیون در گفت وگویی ضمن تأکید بر اینکه «یک تبانی کاملا آگاهانه در تولید کمدیهای مبتذل وجود دارد» تصریح کرده بود: مدام از مبارزه با پولشویی میگویند اما با سرمایههای مشکوک فیلمهایی میسازند در ردّ پولشویی! سرمایهگذاران مشکوک و حتی بازداشتی به راحتی پروانه میگیرند و نه فقط در تولید که حتی در اکران، مافیا به راه میاندازند!»
همچنین محمدتقی فهیم، منتقد سینما نیز در برنامه تلویزیونی «کیوسک» تصریح کرده بود: «در سینما و شبکه نمایش خانگی یک جریان فکری انحرافی ایجاد شده است که با هدف به اصطلاح دموکراتیک کردن جامعه، ابتذال را رواج میدهد.»
جبار آذین، منتقد و مدرس سینما نیز با تأکید بر اینکه «هجمه به فرهنگ، ارزشها و آرمانهای جامعه در سینمای امروز ما حرف اول را میزند» بیان کرده است: «معتقدم سالهاست که دیگر به جز مواردی اندک به همت برخی سینماگران متدین و متعهد ما شاهد آثار شاخص و ارزشمند که دارای استانداردهای سینمایی و فرهنگی باشند در سینما نیستیم. به عبارت دیگر آنچه این روزها بر سینما حکم میراند، نگاههای سیاسی، جناحی و بیهنری است که از فیلتر قدرت و ثروت مافیا و پولشویان سینما میگذرد. به همین دلایل است که سینما به حال خود رها شده و اغلب به گونه بازار مکاره و محلی برای کسب ثروت، موقعیت و قدرت و شهرت درآمده و کمتر مدیر و هنرمندی را میتوان یافت که برای مسائل فرهنگی، معنوی و اخلاقی امتیازی قائل باشد.»