عاطفه میرافضل
در دوره ناصرالدينشاه، شهر تهران از هر سو گسترش پيدا کرد. شاه قاجار پس از مشورت با مطلعين، تصميم گرفت هم زمان با آغاز بيستمين سال پادشاهي خود حصار شهر را بزرگتر و دروازههاي آن را بيشتر کند. سرانجام کلنگ نقرهاي ساخت خندق دوم تهران توسط ناصرالدينشاه بر زمين زده شد و از اين زمان به بعد، تهران به لقب دارالخلافه ناصري مشهور شد.
ناصرالدينشاه قاجار جهت توسعه شهر تهران، از فقيه و مجتهد آن عصر، حاجي ملاعلي کني، استفسار و در اين باب با وي مشورت کرد، ولي حاجي ملاعلي کني معتقد بود که گسترش و توسعه محدوده پايتخت باعث ويراني و از هم پاشيدگي شهرها و دهات ديگر کشور ميشود و به واسطه امنيت و رفاه بيشتر اجتماعي در تهران، جمعيت از اطراف و اکناف ايران به پايتخت هجوم ميآورند و در نتيجه، حفظ و حراست شهر تهران از لحاظ بهداشت، آذوقه، مسکن و به ويژه امنيت، دچار اشکال ميشود و بسيار دشوار خواهد شد.
با این حال، برج و باروي شاه تهماسبي خراب شد و با خاک آن، خندقهاي اطراف بارو پر گرديد. سپس شهر تهران را به تقليد از نقشه شهر پاريس، به صورت هندسي و به شکل يک هشت ضلعي نامتساويالاضلاع گسترش دادند. دوازده دروازه در اطراف آن بنا شد و پيرامون بارو، خندق کشيده شد. بدين ترتيب محيط شهر جديد به 22 کيلومتر رسيد.
نوسازی تهران
به دنبال توسعه رسمي حدود شهر، از فشار جمعيت براي اقامت در محدوده تهران قديم کاسته شد و ساختمانسازي در اراضي جديد شهري شروع گرديد. طي چهل سال آرامش و ثبات سياسي، بسياري از باغها و خانههاي بزرگ و زيبا، به ويژه در شمال و غرب شهر، ساخته شد. در اثر اين تغييرات، باغ لالهزار، داخل شهر شد و از اهميت آن کاسته گرديد، زيرا آن باغ تا آن زمان محل پذيرايي ميهمانان و سفراي خارجي بود. به جاي آن و براي پذيرايي از ميهمانان و سفراي خارجي، باغ عشرتآباد را در خارج شهر ساختند که بعدها مرکز لشکر نظامي گرديد. دروازههاي دوازدهگانه تهران دوران ناصري عبارت بودند از: سه دروازه شمالي شهر، از شرق به غرب به ترتيب، شميران، دولت، يوسف آباد.
دروازهها و اسم شب
دروازههای تهران به بناهای استوار و بلند و فضاهای شهری پیرامون آنها گفته میشد که در گذشته در بخشهایی از حصار و برج و باروی شهر تهران ساخته شده بودند. ساخت این بناها از عصر صفویه با ساخت پنج دروازه در دوران شاه طهماسب برای نخستینبار انجام شد. در دوران پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار دروازههای صفوی جهت گسترش شهر ویران شدند و سپس شهر دارای دوازده دروازه شد.
دروازههای دوران ناصرالدینشاه در دوران پهلوی تخریب شدند و امروز تنها دروازه باقیمانده از دورانهای گذشته باقیمانده است، یکی دروازه باغملی که در نخستوزیری رضاخان ساخته شده و دیگری بخش کوچکی از دروازه محمدیه واقع در مدخل بازار عباسآباد میباشد. همچنین سر در قورخانه تهران نیز از آن دوران بر جای مانده است.
دروازههای دوازدهگانه از دیدگاه کاشیکاری و نقش و نگار و ستونهایی به رنگ آبی آسمانی با نقوش جالبشان مثل نقش رستم، دیو سفید و رستم و اسفندیار همه زیبا، گیرا و دلپذیر بودند. دروازههای تهران عبارت بود از دروازه خراسان، دروازه شاهعبدالعظیم، دروازه غار، دروازه گمرک، دروازه قزوین، دروازه بهجتآباد، دروازه دولت، دروازه شمیران، دروازه دوشانتپه، دروازه دولاب، دروازه باغشاه و دروازه چراغ برق. این دروازهها شبها بسته میشد و آمد و رفت از آنها ممنوع میشد، مگر با گفتن (اسم شب) که همه روزه وزیر دربار آن را به رئیس قراولان میداد.
آخرین دروازهای که در دارالخلافه تهران ساخته شد و آن را دروازه میدان مشق میگفتند در دوران سلطنت رضاشاه در محل میانی شرکت نفت و پستخانه به وجود آمد. در بزرگ آهنی این بنا را که سالها بر فراز آن نقاره میزدند در قورخانه ساخته بودند.
دروازههای تهران تا پایان حکومت قاجار باقی بودند و در دوره رضاشاه به بهانه گسترش تهران دستور تخریب آنها مانند بسیاری از آثار تاریخی تهران صادر شد.
دروازه شميران
دروازه شميران قديم (تهماسبي) اول پامنار و دروازه شميران جديد در جنوب پل چوبي در ميدان ابنسيناي کنوني قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي شمالي شهر و شرقيترين دروازه شمالي قلمداد ميشد.
دروازه دولت
افغانها نیز بعد از دوران صفوی، دروازهاي جديد در شمال شهر و شمال ارگ سلطنتي، در مدخل خيابان باب همايون امروزي به نام دروازه اسدالدوله ساختند. اين دروازه شمالي تا دوره محمدشاه قاجار به همين نام خوانده ميشد، اما در دوره ناصرالدين شاه و با گسترش باوري شهر، به دروازه دولت تغيير نام يافت و محل آن نيز به محل تلاقي خيابان انقلاب و سعدي منتقل شد.
دروازه يوسفآباد
دروازه يوسفآباد غربيترين دروازه تهران در باروي شمالي بود. محل اين دروازه در حدود تلاقي خيابان انقلاب و چهارراه کالج بود.
سه دروازه در باروي جنوبي شهر، از شرق به غرب به ترتيب عبارت بودند از؛ شاه عبدالعظيم، غار، خانيآباد + دروازه ماشين دودي (راهآهن)
دروازه شاه عبدالعظيم
دروازه شاه عبدالعظيم قديم (تهماسبي) خيابان مولوي و ابتداي بازار حضرتي و دروازه شاه عبدالعظيم جديد (ناصري) در ميدان شوش و ابتداي جاده شهر ري قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي جنوبي شهر بود و شرقيترين دروازه جنوبي قلمداد ميشد.
دروازه غار
دروازه غار حد فاصل بين خانيآباد و ميدان شوش بود. اين دروازه در ديوار باروي جنوبي شهر و ميان دروازه شاه عبدالعظيم جديد و دروازه خانيآباد قرار داشت.
دروازه خانيآباد
دروازه خانيآباد در حدود ميدان خانيآباد و در حل تلاقي خيابان خانيآباد با خيابانهاي مولوي و شوش بود. اين دروازه در ديوار باروي جنوبي شهر و غربيترين دروازه جنوبي قلمداد ميشد.
دروازه ماشين دودي (راهآهن)
بعدها براي ماشين دودي، که همان قطار شهري تهران به شهر ري بود، دروازه جديد اضافه شد که البته خيلي ساده بود و به پاي دروازههاي معروف ديگر شهر نميرسيد. ماجرا از اين قرار بود که امتياز راهاندازي راهآهن تهران به شهر ري، به «فابيوس بواتال» بلژيکي داده شد.
اين کار در آذر 1265 هجریشمسی روي داد. در سال 1267هجریشمسی ساختمان راهآهن مزبور به پايان خط فرعي به طول 5/6 کيلومتر نيز بود که به طرف معدن سنگ ميرفت. آغاز اين مسير در جنوب شرقي چهارراه مولوي، نزديک به ميدان بارفروشي امينالسلطان و بخش شمالي و شرقي پارک کوثر کنوني، ساخته شده بود. (لازم به ذکر است که اين دروازه جز دروازههاي دوازدهگانه به حساب نميآيد)
سه دروازه در باروي شرقي شهر، از شمال به جنوب به ترتيب عبارت بودن از؛ دوشان تپه، دولاب، خراسان.
دروازه دوشان تپه
دروازه دوشان تپه در حدود انتهاي خيابان مجاهدين اسلام مشرف به ميدان شهداد (ژاله) قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي شرقي شهر و شماليترين دروازه شرقي قلمداد ميشد.
دروازه دولاب
دروازه دولاب قديم (تهماسبي) در ابتداي بازارچه نايبالسلطنه در خيابان ري و دروازه دولاب جديد (ناصري) در سه راه شکوفه قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي شرقي شهر در جنوب دروازه دوشان تپه و شمال دروازه خراسان واقع شده بود.
دروازه خراسان
دروازه خراسان در حدود ميدان خراسان قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي شرقي شهر و جنوبيترين دروازه شرقي قلمداد ميشد. سه دروازه در باروي غربي شهر، از شمال به جنوب به ترتيب عبارت بودند از؛ باغ شاه، قزوين، گمرک.
دروازه باغ شاه
دروازه باغ شاه در حدود ميدان حر قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي غربي شهر قرار داشت و شماليترين دروازه غربي قلمداد ميشد.
دروازه قزوين
دروازه قزوين قديم (تهماسبي) در ابتداي بازارچه قوامالدوله و طرخاني در شرق ميدان شاپور (ميدان وحدت اسلامي) و دروازه قزوين جديد (ناصري) در ورودي خيابان و ميدان قزوين قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي غربي شهر در جنوب دروازه باغ شاه و شمال دروازه گمرک واقع شده بود.
دروازه گمرک
دروازه گمرک در حدود ميدان گمرک (رازي) قرار داشت. اين دروازه در ديوار باروي غربي شهر بود و جنوبيترين دروازه غربي قلمداد ميشد.
بلدیه، شهرداری و ویرانی دروازهها
«بلديه» نام قديم شهرداري و به اين معنا بود: «مؤسسهاي در هر شهر که در کار نظافت و خوبي آب و نان و چراغ و سوخت و خواربار صحت نظر دارد.» پيش از تشکيل بلديه، مردم هر شهر طبق آداب و رسوم و اعتقادات شخصي و ديني، بدون مداخله حکومت، خدمات شهري را انجام ميدادند و هر کس جلوي خانه و دکان خويش را تمیز ميکرد. اولين نظم امور شهري در دوره ناصرالدينشاه قاجار به اجرا درآمد و ادارهاي به نام «اداره احتسابيه»، که اعضاي آن را محتسب ميناميدند، تأسيس شد. اين اداره داراي دو شعبه «احتساب» و «تنظيف» بود که در هر کدام عدهاي نايب، فراش و سپور خدمت ميکردند. وظيفه اداره احتسابيه، حفظ و تأمين نظافت شهر بود که هم وظايف نظميه و هم امور شهري را انجام ميداد. پس از استقرار مشروطيت، اولين بلديه قانوني تهران از سوي مجلس شوراي ملي هنگام نيابت سلطنت عليرضا خان عضدالملک قاجار تصويب و ابلاغ شد و بلديه تهران در عمارتي واقع در سبزه ميدان تأسيس گرديد. در واقع اولين بلديه رسمي در زمان مظفرالدينشاه قاجار پايهگذاري شد و هدف آن «حفظ منافع شهرها و ايفاي حوائج اهالي شهرنشين» اعلام شد. پس از کودتاي 1299 با روي کار آمدن سيد ضياءالدين طباطبايي رئيسالوزرا، اداره بلديه از حالت انجمن شهري خارج شد و به صورت شهرداري وابسته به دولت شد و رياست اين تشکيلات زير نظر رياست وزرا قرار گرفت. در سال 1300 شمسي، گاسپار ايپکيان از سوي سيد ضياء، رئيس بلديه تهران شد. وي اقدامات مهمي در تهران انجام داد. از جمله تأمين روشنايي خيابانهاي اميريه، لالهزار و استانبول. در اين زمان، ساختمان بلديه در قسمت شمالي ميدان توپخانه بنا شد که تا اوايل دهه چهل پابرجا بود.
در سال 1302 شمسي، کريم آقا بوذرجمهري شهردار تهران شد و مدتي طولاني در اين سمت باقي ماند (1302 ـ 1312ش). او با تلاش بسيار، تهران را از شهري قديمي به شهر جديدي تبديل کرد. ولي متأسفانه ويران کردن دروازههاي تهران در زمان او صورت گرفت.