کد خبر: ۲۷۶۳
تاریخ انتشار: ۱۰ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۷:۵۲
پپ
گفتگوی اختصاصی با (میلاد عرفان‌پور) شاعر آیینی نسل جوان
صفحه نخست » گفتگو

فاطمه اقوامی

دوستی دیرینه دارند با قلم... مثل یک یار قدیمی می‌ماند برایشان که تاب دوری‌اش را ندارند... دنیایشان در ظاهر مثل من و شماست اما در باطن رنگ و بوی دیگری دارد... لطافتش بی‌حد و ظرافتش بی‌مانند است... دوربین نگاه‌شان تمام زوایای پیدا و پنهان زندگی را کنجکاوانه می‌کاود تا سوژه‌اش را بیابد... وقتی احساس و خیالشان اوج می‌گیرد، کلامشان بر مدار بهترین و زیباترین واژه‌ها می‌گردد و موزون‌ترین کلمات پشت سر هم ردیف می‌شوند و اثری خلق می‌شود که روح آدمی را نوازش می‌دهد... گاهی این احساس مرزهای زمین را درمی‌نوردد و به آسمان پیوند می‌خورد... توصیفی جان می‌گیرد که در وصف ستارگانی پرنور و بی بدیل که دلنواز است و جان‌پرور... می‌تواند احساسات آدمی را به غلیان درآورد و جویبار اشکش را روان سازد... آنوقت است که زنگارها را از دل پاک می‌شود و تلألوی نور آن ستارگان بر آینه قلب آدمی می‌افتد و راه شناخته می‌شود... و همه این‌ها به برکت آن قلمی است که خوب یاد گرفته چطور کلمات را با بهترین وزن و قافیه بر صفحه کاغذ نقش بزند... درست مانند قلم «میلاد عرفان‌پور» شاعر نام‌آشنای کشورمان که تا به امروز در حوزه‌های مختلف شعر سروده است اما مطمئنا هیچ‌کدام قیمتی‌تر از آن اشعاری که در وصف اهل‌بیت و در وادی شعر آیینی به رشته نظم درآورده، نیست... عشقی به آن ستارگان پر فروغ آسمانی باعث می‌شود قلم او بهترین سرود را سر دهد... به مناسبت فرا رسیدن ایام اربعین حسینی این هفته گفتگویی با این شاعر آیینی نسل جوان داشتیم که بی‌شک سخنان او برای شما هم خواندنی است.

از چه زمانی وارد فضای شعر و شاعری شدید؟

به واسطه این‌که در خانواده ما انس و ارتباط با شعر کم و بیش وجود داشت، با فضای شعر و ادبیات بیگانه نبودم و اشعاری که پدرم زمزمه می‌کردند یا حتی مادربزرگم که سواد نداشتند، می‌خواندند به گوشم خورده بود و با آن انس داشتم، به همین خاطر خیلی ناخودآگاه وارد دنیای شاعری شدم. در سن 12، 13 سالگی اولین شعرم که در آن اصول شعری رعایت شده بود را سرودم. در ابتدای راه بیشتر متأثر از شاعرانی چون حافظ، پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری که تا حدودی اشعارشان را مطالعه کرده بودم، شعر می‌گفتم.

در ادامه راه از محضر چه اساتیدی استفاده کردید و چطور اطلاعاتتان در این زمینه را افزایش دادید؟

مهم‌‌ترین اتفاقی که در مسیر شاعری من افتاد، کمک و راهنمایی‌ دبیر ادبیاتمان در آن سال‌ها بود که من را با شعر معاصر انقلاب اسلامی بخصوص اشعار زنده‌یاد قیصر امین‌پور ـ که البته آن زمان در قید حیات بودند ـ آشنا کرد. با خواندن شعرهایی از کتاب ایشان به نام «گل‌ها همه آفتابگردانند» تازه متوجه شدم اگر امروز کسی بخواهد شعر بگوید باید چه زبان و فضایی را به کار گیرد. اما در این مسیر استاد معینی نداشتم که بخواهم از آن‌ها نام ببرم بلکه سعی کردم از افراد مختلف آموختنی‌ها را بیاموزم و استفاده کنم. بعد از مدتی به انجمن شعر شهرمان شیراز معرفی شدم و به صورت مداوم در جلساتشان شرکت می‌کردم و از مطالب ارائه شده در آنجا بهره می‌بردم. گام بعدی من در این مسیر شرکت در جشنواره‌های دانش‌آموزی و حتی جشنواره‌های غیر دانش‌آموزی مختص بزرگسالان بود. سال 83 با اینکه سن و سال زیادی نداشتم در جایزه ادبی باباطاهر که ویژه رباعی و دوبیتی کشور است، شرکت کردم و توانستم مقام اول را به دست بیاورم. کسب این جایزه یکی از زیباترین و دلنشین‌ترین خاطراتم را رقم زد. این مسیر به همین منوال ادامه داشت و من در جشنواره‌ها، مسابقات و شب شعرهای متعددی شرکت کردم. سال 84 یا 85 زمانی که هنوز دانش‌آموز بودم توانستم مقام اول جشنواره خوارزمی را به دست بیاورم. تا این‌که بعد از دوران دبیرستان به تهران آمدم و در دانشگاه امام صادق‌علیه‌السلام مشغول به تحصیل شدم. این اتفاق فصل جدیدی در زندگی شعری و سیر شاعری من ایجاد کرد.

اولین شعری که سرودید به خاطر دارید؟

اولین شعر، شعری در مورد بهار و متأثر از اشعار حافظ بود که اینگونه آغاز می‌شد:

مژده ای دل که دگر بار بهار آمده است

جلوه‌گر معرفت و قدرت یار آمده است

شادی و هلهله پر کرده همه ایران را

ساقی غصه و غم بر سر دار آمده است

همه میهن ما پر شده است از عطر و گلاب

چون که عطار بر سر کار آمده است

اشعار من در آن زمان منحصر به قالب خاصی نبود و قالب‌های مختلف چون غزل، مثنوی، چهارپاره و حتی نیمایی را امتحان کردم.

و حالا بیشتر در چه قالبی شعر می‌گویید؟

تا الان در بسیاری از قالب‌ها طبع‌آزمایی کردم و قلم زدم اما مرا بیشتر با قالب رباعی و قالب‌های کوتاه می‌شناسند. دلیلش شاید این باشد که در سال‌های اخیر بیشتر روی این قالب شعری تمرکز داشتم و 70 درصد اشعارم دراین قالب سروده شده است. آن اوایل قالب رباعی چندان مورد توجه من نبود اما بعد از یکی، دو سال با خواندن برخی مجموعه‌های شعر جذب این قالب شگفت و ارزشمند و عزیز شعر فارسی شدم و بیشتر شعرهایم را در این قالب سرودم. البته در قالب‌های دیگر مثل غزل، نیمایی و مثنوی هم شعر گفتم و در ژانرهای مختلفی مثل نوحه در فضای هیأت‌های مذهبی و ترانه و سرود در فضای موسیقی هم فعالیت‌های متعدد داشتم.

قالب رباعی چه ویژگی‌هایی دارد که شما را به خود علاقه‌مند کرده است؟

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این قالب کوتاهی آن است. یعنی شما می‌توانید مفهوم، مضمون یا معنایی را که شاید برای انتقالش نیاز به ساعت‌ها سخنرانی باشد، در دو بیت مخاطب برسانید. از دیگر جذابیت‌های این قالب، شگفتی و کشفی است که جوهره رباعی به شمار می‌رود. شما در سایر قالب‌ها این کشف را به صورت متمرکز و فشرده نمی‌بینید. علاوه بر این‌ها، وزن رباعی نسبت به همه اوزان عروضی ‌وزن بسیار خاص، شگفت و متفاوتی است. این وزن به دلیل فنی پرظرفیت‌ترین وزن شعر فارسی است یعنی موضوعات این قالب محدود به فضای خاصی نیست و امکان سرودن شعر درباره موضوعات مختلف در این قالب وجود دارد. در‌حالی‌که قالب برادر رباعی یعنی دو بیتی با وجود همه زیبایی‌هایش این ظرفیت را ندارد و شما دوبیتی‌های ماندگاری که در طول تاریخ شنیدید در یکی، دو فضای موضوعی خاص مثل عشق و عاطفه است و در سایر موضوعات مثل حکمت، معرفت یا اخلاق کمتر به شعری در قالب دوبیتی‌ برخورد می‌کنید اما رباعی در موضوعات متنوع کاربرد دارد.

مضامین عاشقانه، یکی از مضامین پرکاربرد در شعرهای شما است. به نظر شما یک شعر عاشقانه باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟

سؤال بسیار خوبی است چون خیلی‌ها گمان می‌کنند شاعر انقلاب اسلامی، شاعری است که فقط برای پیروزی انقلاب اسلامی، ورود امام، فرار شاه و از این قبیل مسائل شعر می‌گوید اما در واقع اینطور نیست. شاعر انقلاب اسلامی شاعر یک گفتمان به نام گفتمان انقلاب اسلامی می‌باشد که با گفتمان اسلام تاب مساوی است. شما نمی‌توانید بگویید گفتمان اسلام ناب فقط در حوزه سیاست، اجتماع، مسائل عبادی و تشریعی سخن می‌گوید و برای سایر موضوعات از جمله روابط عاشقانه حرفی برای گفتن ندارد. گفتمان اسلام در همه حوزه‌ها از جمله همین مسأله عشق فعال است. یکی از مهم‌ترین پایه‌های شرع و دین ما عشق است و اگر این عشق نباشد نه حماسه‌ای خواهید داشت، نه اعتراضی، نه مناجات، نه اخلاق و نه توحیدی. این عشق است که شما را وادار می‌کند موضع بگیرید و از حقی دفاع کنید و در برابر ظالمی قیام کنید. در این معنای اعم می‌توانیم بگوییم زیربنای گفتمان انقلاب اسلامی عشق است و این عشق در همه موضوعات و ژانرها خودش را نشان می‌دهد از جمله ژانر روابط عاطفی و عاشقانه که یکی از ابعاد وجودی هر انسانی است.

شاعر مسلمان در همه موضوعات رنگ و بوی تعهد و انسان مسلمان شیعی را با خودش دارد و شور عاشقانه هم از این مسأله جدا نیست و این مسأله باید در شعر عاشقانه هم جلوه داشته باشد. شعر عاشقانه‌ یک شاعر مسلمان با شعری که از یک شاعر مارکسیست یا شاعر غیر معتقد به مسائل شرعی و دینی می‌خوانیم باید متفاوت باشد. از این جهت یک شاعر مسلمان هیچ ابایی ندارد که بگوید حتی بیشتر شعرهایم، شعر عاشقانه است کما این‌که اگر شما اشعار برجسته‌ترین شاعران انقلاب اسلامی را بررسی کنید و از حیث آماری مضامین اشعارشان را احصا کنید متوجه می‌شوید که عمده اشعار آن‌ها، شعرهایی است که به نام عاشقانه شناخته می‌شود. شعر عاشقانه، شعر نجیبی است، شعری است که به جای تمرکز بر فیزیک، بر اخلاق، صداقت، نجابت، عاطفه و فطرت پاک انسانی تمرکز دارد. با این تعریف این نوع شعر با آن چیزی که در آثار جریان روشنفکری به نام شعر عاشقانه شناخته می‌شود، بسیار فاصله دارد.

شما به عنوان یک شاعر آیینی شناخته می‌شوید، تعریف شما از شعر آیینی چیست؟

تعریف شعر آیینی در بین افراد، مورد اختلاف است. آیین به معنای رسم و رسوم و مراسماتی است که بر اساس اعتقادات خاصی برگزار می‌شود. این آیین ممکن است آیین اسلامی یا آیین هر اعتقاد و مسلک دیگری باشد. بنابراین در اینجا لفظ خیلی ما را در شناختن معنا کمک نمی‌کند. اما در کل تعریفی که از شعر آیینی رواج دارد (به غلط یا درست بودن این نظر کاری ندارم) اشعار مدح و مرثیه است. یعنی وقتی قرار است شاعری، شعر آیینی بخواند اولین چیزی که به ذهن شما می‌رسد این است که او شعر مدح یا مرثیه خواهد خواند. از این جهت می‌شود گفت که آن آیین مدنظر تعریف‌کنندگان، آیین‌های مذهبی ما بوده که مربوط به ایام ولادت یا شهادت‌ اهل بیت‌علیهم السلام است.

اما برخی افراد از جمله حضرت آقا شعر آیینی را درمعنای گسترده‌تری معنا کرده‌اند. ایشان بارها فرموده‌اند شعر آیینی نباید محدود به مدح و مرثیه بماند. شعر آیینی شعری است که موضع سیاسی هم دارد. شعر آیینی شعر مناجات، شعر توحیدی و اخلاقی را هم دربرمی‌گیرد. از این جهت شعر آیینی تقریبا با مفهوم شعر انقلاب اسلامی برابری می‌کند چرا که یکی از بخش‌های اصلی و مهم شعر انقلاب اسلامی شعر مدح و مرثیه است البته نه مدح و مرثیه‌ای که به رکود و رخوت بیانجامد بلکه مدح و مرثیه‌ای که رو به حرکت، حماسه و عزت داشته باشد.

یک شاعر آیینی ملزم به رعایت چه بایدها و نبایدهایی است؟

با همان تعریف آرمانی که از شعر آیینی شد یک شاعر آیینی باید اصولی را در شعر خود راعایت کند که این اصول را خداوند متعال در قرآن مطرح کرده است. شاید خیلی‌ها این مطلب نشنیده و متأسفانه بسیاری از شعرا هم در جریان این آیات نیستند و نمی‌دانند که خداوند آیاتی را ویژه شاعران نازل کرده است. خداوند در آیات پایانی سوره مبارکه شعرا منظومه فکری یک شاعر موحد و یک شاعر گمراه را بیان می‌کند. در ابتدای این آیات خداوند می‌فرماید: شاعران کسانی هستند که گمراهان از آن‌ها پیروی می‌کنند. شروع آیات با این بیان نشان دهنده این است که در فضای شعر غلبه با شاعران موحد نیست و با شاعرانی است که از فضای توحیدی دور هستند. آن‌ها نه تنها گمراهند بلکه امام و رهبر گمراهان هستند. این مسأله ارزش و اهمیت و بُعد تأثیرگذاری شعر را نشان می‌دهد. در ادامه آیه آمده است: شاعران گمراه در هر وادی سرگردانند و کسانی هستند که صدق گفتار ندارند و چیزی می‌گویند که خودشان به آن عمل نمی‌کنند. تا اینجای آیه صفات شعرای گمراه مطرح می‌شود، صفاتی که اگر ما در خودمان می‌بینیم باید شک کنیم که آیا شاعر مسلمان هستیم یا نه. متأسفانه رگه‌هایی از این صفات مذموم ممکن است در برخی از ما وجود داشته باشد. اما قسمت زیبا و دلنشین این آیه از «الا الذین» آغاز می‌شود و این بشارت را به ما می‌دهد که همه شاعران گمراه نیستند و خداوند از جریان شعرا عده‎‌ای را استثتا می‌کند و می‌فرماید: «إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا...»کسانی که اهل ایمان و عمل صالح و اهل ذکر کثیر و اهل انتصار و نصرت هستند. یعنی مقابل ظلم می‌ایستند و دادخواهی می‌کنند. این شعرا حساب‌شان از بقیه جداست و مورد تأییدند. این‌ها مؤثر و ممدوح خداوند هستند.

منابع سرایش شعر یک شاعر آیینی چیست؟

شاعر اهل بیت‌علیهم‌السلام باید اصول بسیاری را رعایت کند. اول از همه باید عارف به حق این بزرگواران باشد که این مهم جز با مطالعه و تحقیق و تأمل حاصل نمی‌شود. او باید بشناسد که اهل‌بیت‌علیهم‌السلام که بودند؟ زندگی آن‌ها به چه صورت بوده است؟ دشمنان آن‌ها و اوضاع و احوال سیاسی دوران زندگی این بزرگواران را بداند و سیره اخلاقی، اجتماعی و سیاسی و علمی آن‌ها را بشناسد. هر چقدر این شناخت عمیق‌تر شود شاعر اهل‌بیت علیهم‌السلام شاعر موفق‌تری خواهد بود.

از طرفی شاعر اهل‌بیت علاوه بر مطالعه مقاتل و سیره آن بزرگواران، باید با اهل‌بیت انس پیدا کند که این مسأ‌له از طریق خواندن ادعیه و زیارت مداوم حرم‌های معصومین به دست می‌آید. متأسفانه بسیاری از ما از این مطلب غافلیم اما تا این اتفاق نیفتد و جان ما با ذوات مقدس معصومین پیوند نخورد آن اتفاقی که باید، محقق نمی‌شود و شعر ما تأثیرگذاری لازم را پیدا نخواهد کرد. وقتی انس ایجاد شد، مطالعه و شناخت هم بود آن وقت ما باید شعرهایی که در طول تاریخ در مورد اهل بیت گفته‌ شده را بخوانیم تا از حیث ادبی هم با فن شعر آشنا شویم و تخصص شاعری پیدا کنیم و بتوانیم شعر خوبی بسراییم.

شما علاوه بر گفتن شعر درباره اهل‌بیت با هیأت‌های مذهبی به خصوص مداح اهل‌بیت حاج میثم مطیعی همکاری زیادی در خصوص سرودن نوحه و مراثی داشتید. این ارتباط چطور شکل گرفت و چه اثری در روند شاعری شما داشته است؟

من سال‌هاست که توفیق خدمت در هیأت‌ها را دارم. آشنایی و شروع همکاری من با حاج میثم مطیعی برمی‌گردد به سال 86 زمانی که تازه وارد دانشگاه امام‌صادق‌علیه‌السلام شده بودم. آن زمان اولین‌ سال‌هایی بود که آقای مطیعی به صورت جدی در هیأت میثاق با شهدای دانشگاه حال برنامه‌ریزی برای ایجاد یک حرکت و معرفی یک الگو برای هیأت‌های مذهبی بودند. این حرکت که تازه در آن سال آغاز شد و چندان شناخته شده نبود، در سال‌های اخیر به یکی از متأثرترین جریانات در هیأت‌ها تبدیل شده و به کار گرفته می‌شود. آن زمان جناب دکتر محمدمهدی سیار هم دانشجو بودند و با هیأت میثاق همکاری داشتند و شعرهایی را سروده بودند. من هم بعد از ورود به دانشگاه، توفیق پیدا کردم به این جمع بپیوندم و همراه آن‌ها شوم.

این حرکت تأثیر مهمی در سیر شاعری من داشت. اگر تا امروز نفسی برایم مانده و شعر می‌گویم خودم را مدیون همان چند سطر شعری می‌دانم که در فضای شعر هیأت در این چند سال نوشتم. این مسأله هم فضای زندگی ما را معطر کرده، هم فضای شعر ما را عطرآگین ساخته و برکت داده است. شک ندارم همه دوستانی که در این حوزه خدمت کرده‌اند حاضر نیستند یکی از آن نوحه‌ها را با برخی کتاب‌هایشان عوض کنند.

شعری که برای هیأت گفته می‌شود و در مداحی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد، چه تفاوتی با شعری که به صورت کلی برای اهل بیت سروده شده، دارد؟

شعر هیأت یک عنوان تخصصی و مهم است. این شعر باید ویژگی‌های خاصی داشته باشد. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آن شیوایی و رسایی است. شعر هیأت باید مناسب با مخاطب آن هیأت باشد و در همان لحظه خوانده شدن تأثیر خودش را تا حد زیادی بگذارد. البته نقطه ایده‌آل این است شعر ما صرفا برای یک بار شنیده شدن زیبا نباشد بلکه شعری باشد که بعد از ده‌ها بار خواندن و شنیدن همچنان زیبایی و طراوت خودش را حفظ کند و لایه‌های مختلف زیبایی‌اش به مرور کشف شود و حرف تازه برای انسان آن روز داشته باشد.

شعری که برای هیأت گفته می‌شود حتما باید از لحاظ تاریخی مستند و صحیح باشد. شعر هیأت نباید در مرثیه و مدح بماند و باید دارای ابعاد اجتماعی، اخلاقی و سیاسی باشد چرا که مخاطبی که به هیأت آمده می‌خواهد برای زندگی خودش توشه بگیرد. ما باید سیره ائمه معصومین‌‌علیهم‌السلام و مواضع آن‌ها در همه ساحت‌های زندگی بشناسیم و معرفی کنیم.

یکی از اشعارتان که به صورت نوحه خوانده شده و خودتان هم آن را دوست دارید برایمان بخوانید.

سخت است که بخواهم از بین اشعار یک مورد خاص را انتخاب کنم اما شعر زیر که چند سال پیش برای امام حسین‌علیه‌السلام گفتم و توسط آقای مطیعی خوانده شد را دوست دارم و همچنان برای خودم تأثیرگذار است:

در دل مانده رویایت، بر لب نام زیبایت

اربابم حسین جان، می‌میرم برایت

ای نام و نشان من، جان من جهان من

می‌گیرم سراغت، می‌گریم ز داغت

وقتی یکی از اشعارتان در محافل مذهبی توسط مداح خوانده می‌شود یا خودتان آن را می‌خوانید و مخاطب با آن متأثر می‌شود، چه حسی پیدا می‌کنید؟

طبیعتا شاعر لذت می‌برد از اینکه می‌بیند خدمتش به صورت عینی به ثمر رسیده و در حد بضاعتش کاری هر چند بسیار کوچک در دستگاه اهل‌بیت‌علیهم‌السلام انجام داده و توانسته اثری بگذارد. البته در این مسأله خطری هم متوجه شاعر است چون احتمال دارد او بابت این مسأله فریفته شود و احساس کند کار مهمی انجام داده است. در حالیکه باید بداند این اتفاق صرفا با نظر لطف اهل‌بیت‌علیهم‌السلام و عنایت آن‌ها اتفاق افتاده و اگر آن‌ها این نعمت شعر و شاعری را به ما نداده بودند، ما کلمه‌ای نمی‌توانستیم بگوییم. باید این را بدانیم که بسیاری از خادمین خوب و مخلص هیأت‌ها که کوچکترین خدمات ـ از حیث ظاهری ـ را انجام میدهند، بعضا اجر و اخلاص‌شان از من شاعر یا مداحی که بیشتر در چشم هستیم، بیشتر است. ما باید این مسأله را مدام به خودمان یادآوری کنیم تا دچار عجب و غرور نشویم.

وضعیت شعر آیینی امروز را چطور ارزیابی می‌کنید؟

ما در مسیر وضعیت آرمانی قرار داریم و نسبت به گذشته قدم‌های بزرگی به سوی آن نقطه آرمانی برداشتیم و سیر رو به رشدی داشتیم اما هنوز با آن وضعیت مطلوب فاصله داریم.

در فضای شعر آیینی جریانات مختلفی حضور دارند و اثرگذارند. برخی از این جریانات، جریانات اصیل و مقید به معارف ما نیستند هرچند که برخلاف این نظر را دارند و خودشان را جریان اصیل معرفی‌می‌کنند. این جریانات شعر آیینی را مختص مدح و مرثیه می‌دانند و بسیاری از اصول مثل وحدت تشیع و اهل سنت را رعایت نمی‌کنند. مسائل سیاسی و اجتماعی برایشان اهمیتی ندارد و شعر آیینی و عاشورا را صرفا شعر محدود شده در واقعه عاشورا و پیرامونش می‌دانند. این جریان را می‌توان جریان عاشورایی سکولار یا منفعل نام گذاشت که متأسفانه مخاطبانی هم در داخل کشور دارد و از طرف خارج از کشور هم به شدت حمایت می‌شود و در برخی موارد تأثیرگذارست. اما الحمدالله در جریان شعر انقلاب اسلامی هم در این سال‌ها شعرای فعال و موضع‌مند افزایش چشمگیری داشته‌اند. این تقابل مدام بین جریان عاشورایی منفعل و فعال همیشه وجود داشته و تا امروز هم ادامه دارد. امیدوارم با تبیین و روشنگری بیشتر و با انجام کارهای علمی و نظری و مناظرات بتوانیم بر این جریان غیر اصیل و انحرافی غلبه پیدا کنیم و آن حرف اصلی امام حسین‌علیه‌السلام را که امر به معروف و نهی از منکر و مقابله با زور و ظلم و استکبار جهانی است به گوش همه مخصوصا جوان‌هایی که می‌خواند مسیر شعر را در پیش بگیرند برسانیم.

در ایام اربعین حسینی هستیم لطفا از دیدگاه یک شاعر فضای حماسه پیاده‌روی اربعین را برایمان توصیف کنید و بفرمایید که شعر در این زمینه چقدر می‌تواند تأثیرگذار باشد؟

حماسه پیاده‌روی اربعین یک مانور بزرگ برای اسلام ناب است. یک قدرت‌نمایی امیدوارکننده، روشن و بزرگ که در جهان مانندی ندارد. به باور من این حرکت و مسیری که در این سال‌ها به جود آمده همه به برکت خون شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ماست. این مانور بزرگ هم نام و پرچم حضرت اباعبدالله و تشیع را بالا نگه می‌دارد و هم در سایر حوزه‌ها مثل حوزه انسان‌سازی و پرورش جوان‌ها اثرگذار است.

در قدیم فقط در ایام حج فرصتی برای پیوند بین مسلمان‌ها به وجود می‌آمد اما در سال‌های اخیر فضای اربعین هم محفل و امکانی برای ارتباط بین ملت‌های مسلمان فراهم کرده است. ما باید از این فضا در همه هنرها بیش از آنچه اکنون می‌بینیم استفاده کنیم و زیبایی‌های این حماسه را به تصویر بکشیم. الحمدالله من در حوزه شعر هیأت توفیق داشتم که در مورد این حماسه باشکوه اشعاری را بسرایم که چند کار در همین چند روز اخیر توسط آقای مطیعی خوانده شد تا ان‌شاءالله در مسیر پیاده‌روی مورد استفاده زائران قرار بگیرد و کسانی هم که احیانا از سفر جا می‌مانند بتوانند دل‌هایشان به جمع زائران برسانند.

یکی از این شعرهارا برایمان می‌خوانید؟

چون اشعار براساس ملودی خاصی گفته شده، خواندنش به این نحو لطفی ندارد و به نظرم اگر مخاطبان آن را بشنوند بهتر باشد.

شما جزو معدود شاعرانی هستید که بارها درباره مضامین مختلف سیاسی و اجتماعی شعر گفتید که نمونه شاخص آن اشعاری بود که شما و آقای سیار سروده بودید و قبل از نماز عید فطر توسط آقای مطیعی خوانده شد، چرا وارد این فضا شدید و اصلا چطور بین این مباحث و فضای شاعرانگی ارتباط برقرار می‌کنید؟

عرض کردم که بر اساس آن تعریف جامع و آرمانی شعر انقلاب اسلامی، شعری است که در موضوعات مختلف موضع دارد و شاعر انقلاب اسلامی از وارد شدن به موضوعاتی که حساسیت برانگیز است و احتمالا از تعداد مخاطبان او می‌کاهد، ابایی ندارد. شاعر مسلمان از بیان موضعش در حوزه‌های مختلف نباید ترسی داشته باشد. مثلا اگر او به این نتیجه رسید که در مسائل اجتماعی ظلمی واقع شده و او با قلمش توان دفاع دارد، باید حتما وارد شود و کاری انجام دهد. شعر عیدفطر که به آن اشاره کردید شعری بود که موضوعات مختلفی را در برمی‌گرفت. هم بعد مناجات داشت هم اخلاق و توحید. بیت‌هایی هم درباره عدالت اجتماعی و استکبارستیزی در آن گنجانده شده بود. ظاهرا بیت‌های مربوط به عدالت مورد پسند برخی افراد قرار نگرفته است که این برای ما اهمیتی ندارد. ما سعی کردیم وظیفه خودمان که بیان حق است را انجام دهیم و ترسی در لحظه سرایش شعر نداشته باشیم. ما حرف‌مان، حرف انقلاب اسلامی و مردم است، حرفی که مستند و حقیقی باشد نه اینکه براساس هیجانات شعری بگوییم و در فضای حسی و عاطفی محصور بمانیم.

شما بارها در دیدار شعرا با حضرت آقا حضور داشتید، کمی از حس و حال آن جلسه برایمان تعریف کنید.

این دیدار، دیدار بسیار مهمی است که هر ساله برگزار می‌شود. ممکن است برخی احساس کنند شعر آنقدر هم اهمیت ندارد که رهبر انقلاب بخواهد چنین دیداری داشته باشند اما شعر از چنان ارزش و اهمیت راهبردی برخوردار است که حضرت آقا تقید به برگزاری این دیدار دارند. این دیدارها بسیار لذت‌بخش، شیرین و به یادماندنی است. رهبرانقلاب همیشه در این دیدارها به جوانان و شعر جوان انقلاب اسلامی توجه داشته‌اند و بارها با ما از اهمیت شعر و شاعران جوان و از اهمیت نسل جوانی که قرار است آینده انقلاب را رقم بزنند صحبت کرده‌اند. اعتماد و امیدی که حضرت آقا به نسل جوان در همه حوزه‌ها از جمله شعر دارند باعث می‌شود ما انگیزه بگیریم.

به عنوان آخرین صحبت یکی از اشعارتان را به خوانندگان ما تقدیم کنید.

من آن رباعی معروف که حضرت آقا به آن عنایت داشتند را تقدیم خوانندگان مجله شما می‌کنم.

ما سینه زدیم بی صدا باریدند

از هر چه دم زدیم آن‌ها دیدند

ما مدعیان صف اول بودیم

از آخر مجلس شهدا را چیدند


نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: