کد خبر: ۲۷۲۷
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۷:۲۷
پپ
به مناسبت سالگرد سخنرانی تاریخی امام خمینی‌ره بر علیه لایحه استعماری کاپیتولاسیون
صفحه نخست » گزارش

فاطمه اقوامی

یک لحظه تصور کنید یک نفر غریبه خودش را بی دعوت مهمان خانه‌تان کند و بعد هم از شما بخواهد اختیار کامل به او بدهید که هر کار دلش می‌خواهد انجام دهد! برای شما هم حقی قائل نباشد که به او اعتراضی بکنید یا حتی به او بگویید بالای چشمش ابروست! خلاصه آنکه مهمان ناخوانده شود همه کاره و به شما هم به چشم یک خدمتگزار نگاه کند که خواسته‌های او برآورده می‌کنید! مطمئنا با همین توصیف کوتاه، شما خواهید گفت که چنین چیزی امکان ندارد مگر اینکه آن شخص دیوانه باشد یا آنکه کلا با مقولاتی چون عزت و غیرت بیگانه باشد...

من هم با شما موافقم اما متأسفانه اگر به تاریخ کشور عزیزمان نگاهی بیندازیم در سطح دولتمردان به چنین آدم‌هایی برمی‌خوریم که هزار برابر بدتر از این توصیف ما عمل کرده‌اند، آن‌ها عزت و اقتدار مملکت را در طبق گذاشته و به بیگانگان تعارف کرده‌اند! و البته در میان بود‌ند آزادمردانی که بار این خفت و ننگ را تاب نیاورند و شجاعانه علم مخالفت بلند کردند و فریاد «هیات من‌الذله» سر دادند... فریادی که سال‌ها بعد طنینش در سراسر جهان پیچید و انقلابی به پا کرد و مردمی را از زیر بار ظلم و خفقان رهایی داد... روز 4 آبان در تقویم ما یادآور چنین رویدادی است... روزی که پیر خمین در برابر اقدام ذلیلانه رژیم پهلوی در تصویب لایح استعماری کاپیتولاسیون مقتدرانه ایستاد و بانگ اعتراضش در سراسر کشور طنین انداخت... اعتراضی که یک دوری 15 ساله از میهن را برای آن بزرگ مرد رقم زد اما حاصلی پر برکت داشت به نام انقلاب اسلامی ایران... به مناسبت سخنرانی پرشور امام عزیزمان در 4 آبان 1343 این هفته می‌خواهیم در کنار شما نگاهی به این رویداد تاریخی داشته باشیم.

ذلتی به نام کاپیتولاسیون از کجا آمده است؟

واژه کاپیتولاسیون (Capitulation) از ریشه (Capitulate) به معنای «شرط گذاشتن» است. کاپیتولاسیون در عرف بین الملل به قراردادها یا معاهداتی گفته می‌شود که بر اساس آن اتباع یک دولت در قلمرو کشور دیگر مشمول قوانین کشور خودشان می‌شوند. یعنی بیگانگان در کشور دیگر این حق را کسب می‌کنند که هر اقدامی می‌خواهند در کشور دیگر انجام بدهند و از مزایای اختصاصی قضایی بهره‌مند باشند. به همین خاطر است که در زبان فارسی به آن «امتیاز قضایی» یا «حق قضاوت کنسولی» هم می‌گویند.

کاپیتولاسیون از آن ظلم‌هایی است که تاریخ استعمار و استکبار برای مردمان کشورهای ضعیف‌تر به ارمغان آورده است. ظلمی که کشور پذیرنده با پذیرش آن اتباع خارجی را در برابر قانون مصون دانسته و در حقیقت به حاکمیت خود خدشه وارد می‌کند.

برخی مورخین معتقدند پیدایش کاپیتولاسیون به سده‌های چهارم و ششم برمی‌گردد زمانی که در بیزانس اتباع برخی از شهرهای پیشرفته آن زمان ایتالیا مثل ژن و پیزا امتیازات ویژه‌ای داشتند. اواسط قرن دوازدهم بود که کاپیتولاسیون با شکل و شمایل جدیدی ظاهر شد و کشورهای قدرتمند اروپایی آن را به کشورهای ضعیف‌تر مخصوصا کشورهای شرقی تحمیل کردند.

وقتی پای کاپیتولاسیون به خاورمیانه باز می‌شود

عده‌ای می‌گویند پای کاپیتولاسیون در سال 1535 میلادی به خاورمیانه باز شده است. زمانی که سلطان سلیمان‌اول عهدنامه‌ای با فرانسه امضا کرد و اولین امتیاز رسمی دادرسی کنسولی را به آن‌ها داد شاید فکرش را هم نمی‌کرد پایه‌گذار چه سنت ظالمانه‌ای در خاورمیانه می‌شود. البته این سنت از قرن‌ها قبل شروع شده بود ولی به این شکل پدیده جدیدی به حساب می‌آمد که مثل غده‌ای سرطانی در حال رشد و گسترش بود. آن زمان دولت عثمانی، دولتی مقتدر به شمار می‌آمد که بر سرزمین‌های پهناوری در سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا حکمرانی می‌کرد. بر پایه عهدنامه این دولت با فرانسه در سال 1535 میلادی اتباع فرانسوی اجازه پیدا کردند در خاک عثمانی تابع کنسول کشور خود باشند. این قرارداد دلیل ضعف دولت عثمانی نبود چرا که در آن زمان این دولت در اوج اقتدار خود بود اما چند سال بعد که در ناتوانی‌اش بروز کرد، در سال 1740 میلادی قرارداد دیگری میان سلطان محمد اول و لویی پانزدهم به امضا رسید و اتباع فرانسوی در قلمرو حکومت عثمانی دارای اختیارات گسترده‌ای شدند و رژیم کاپیتولاسیون رسما در آن کشور پا گرفت. این مسأله کشورهای دیگر اروپایی را هم به طمع انداخت و مدت زمان زیادی نگذشت که بیشتر از پانزده کشور چون انگلستان، روسیه تزاری، هلند و ... به حقوق دادرسی کنسولی دست پیدا کردند. رژیم کاپیتولاسیون از این طریق به کشورهای زیر سلطه حکومت عثمانی مانند عراق، سوریه، فلسطین و لبنان رسید و از آنجا هم به کشورهای دیگر خاورمیانه مثل ایران، مصر و کشورهای آسیایی از قبیل چین، ژاپن و تایلند قدم گذاشت.

ایران زیر چتر شوم کاپیتولاسیون

اگر بخواهیم ریشه پدیده کاپیتولاسیون در ایران را پیدا کنیم باید به دوران مغول برگردیم. در این دوران هیأت‌هایی از طرف کلیسای رم و پادشاهان اروپایی به ایران روانه شدند. در سال 705 هجری قمری بین الجایتو و تجار ونیزی معاهده‌ای برقرار شد که نوعی کاپیتولاسیون به شمار می‌رفت و برای اولین بار چنین امتیازاتی را در اختیار بیگانگان قرار داد.

اما در گام بعدی باید سراغ عصر صفویه برویم. زمانی انگلیس، هلند و فرانسه در ایران حق قضاوت کنسولی به دست آوردند. در دوران شاه عباس اول، کشورهای اروپایی بیش از گذشته به اهمیت روابط تجاری و سیاسی با ایران پی بردند و رابطه‌شان با ایران گسترش یافت. شاه عباس هم با فرمان‌ها و معاهدات مختلف، امتیازات فراوان از جمله حق قضاوت کنسولی را به آن‌ها هدیه می‌کرد. به موجب فرمان مخصوص شاه عباس در سال 1009 هجری قمری کاپیتولاسیون در عصر صفوی و بعد از آن در ایران پایه گذاشته شد به صورتی که تا مدت زیادی نزدیک به سیصد سال بیگانگان در ایران از چنین امتیازاتی کم و بیش بهره بردند. در بخشی از فرمان شاه عباس آمده بود:« هیچ یک از قضات ما حق صدور حکمی بر ضد خود آن‌ها یا اموالشان را نخواهند داشت». در سال 1026 هجری قمری کمپانی هند شرقی انگلیسی‌ها طبق قراردادی با شاه صفوی امتیازات فراوانی به دست آوردند. طبق ماده‌ای از این قرارداد که در حقیقت همان کاپیتولاسیون است اگر انگلیسی‌ها، ایرانی‌ها را به اتهام دزدی و قتل می‌کشتند، ایرانیان حق اظهارنظر نداشتند و اگر یکی از اتباع انگلیس در ایران مرتکب خلافی می‌شد، قضات ایرانی حقی برای اجرای قوانین ایران در مورد آن‌ها نداشتند و نباید مزاحمتی برایشان ایجاد می‌کردند!

اما مهم‌ترین نمونه قراردادی کاپیتولاسیون در این دوره مربوط به قراردادی است که در سال 1120 هجری قمری بین سلطان حسین صفوی و نماینده لوئی چهاردهم فرانسوی برقرار شد، گرچه این قرارداد به دلایلی به مرحله اجرا نرسید.

اینگونه امتیازات که در حقیقت همان کاپیتولاسیون بودند به طور غیر رسمی در دوره‌های مختلف ادامه داشت و به اجرا درمی‌آمد اما در سال 1202 هجری شمسی شاهان قاجار با امضای معاهده ترکمنچای این امتیاز استعماری را بر ایران عزیز تحمیل کردند و اتباع دولت تزار روسیه را در ایران از مزایای حق کنسولی و قضایی بهره‌مند ساختند. این معاهده راه را برای دیگر کشورهای استعمارگر باز کرد و خیلی زود اتباع کشورهای دیگر چون انگلیس، آمریکا، فرانسه، آلمان، اسپانیا، اتریش و... هم پای سفره پهن شده پادشاهان بی‌کفایت قاجار نشستند و هر آنچه خواستند خوردند و استقلال ملی و قضایی ایران را نشانه رفتند.

با شروع نهضت‌های مردمی به خصوص نهضت مشروطه مخالفت‌هایی با امتیازات استعماری به‌ویژه کاپیتولاسیون شکل گرفت گرچه صدایشان چندان به جایی نمی‌رسید. دولت سوسیالیستی شوروی که بعد از فروپاشی حکومت تزاری روی کار آمد کلی معاهدات که قبلا به امضا رسیده و حقوق ملت ایران را تضییع می‌کند، باطل اعلام کرد اما شگفتا دولتمردان خود فروخته ایرانی در پی آن بودند که آن معاهده ننگین را تجدید کنند!

اما خلاصه چراغ رژیم کاپیتولاسیون در ایران در سال 1307 خورشیدی خاموش شد.

پهلوی‌ها جانی دوباره به کاپیتولاسیون دادند

محمدرضا پهلوی سال‌ها در شیپور این ادعا می‌دمید که این پدرش رضاخان بوده که کاپیتولاسیون را ملغی کرده و به خیانت‌های بزرگ شاهان قاجار پایان داده است و با این حساب پهلوی‌ها را غیرتمند و میهن‌پرست جلوه می‌داد اما زمان زیادی طول نکشید که خودش قدم در این راه گذاشت و تحت فشار دولت آمریکا و سیاست‌های زیاده‌خواهانه آن‌ها بر پیکره بی‌روح کاپیتولاسیون جانی دوباره بخشید.

آمریکایی‌ها ابتدا در دوران دولت «علی امینی» بحث بهره‌مندی از حقوق کاپیتولاسیون را مطرح کردند اما امینی با اینکه به آمریکا ارادت داشت، جوابی به این درخواست نداد. اما چندی بعد یعنی در زمان نخست‌وزیری «اسدالله‌ علم» شاه که وابستگی شدیدی به آمریکا پیدا کرده بود، مجبور شد در برابر یک وام 200 میلیون دلاری خواسته آن‌ها را بپذیرد و دستور تهیه لایحه کاپیتولاسیون را به علم بدهد.

تصویت لایحه ذلت در مجلسین ایران

25 دیماه 1342 هیأت دولت نامه‌ای به مجلس سنا رساند و عنوان کرد سفارت آمریکا خواسته ماده واحده ذیل به تصویب برسد: « به دولت ایران اجازه داده می‌شود که رئیس و اعضای هیأت‌های مستشاری نظامی آمریکا در ایران را که به موجب موافقت‌نامه‌های مربوطه در استخدام دولت شاهنشاهي ايران می‌باشند، مشمول مصونیت‌ها و معافیت‌های موضوع بند «و» از ماده اول قرارداد وين درباره روابط سياسي مورخ هجدهم آوريل 1961 بنمايد این ماده واحده به زبان ساده یعنی آمریکایی‌ها اگر جرم و جنایتی در ایران مرتکب شدند، از قوه قضاییه ایران حق دستگیری و محاکمه آن‌ها را ندارد و باید آن‌ها را به مقامات آمریکایی تحویل دهد.

در مرداد ماه که سناتورها تعطیلات تابستانی خود را می‌گذراندند، اعلام یک جلسه فوق‎‌العاده شد که فقط 22 نفر از 60 سناتور توانستند خودشان را به جلسه برسانند. جلسه آن روز که از هفت صبح تا دوازده شب طول کشید با هدف رسیدگی به لایحه تسهیل وصول مالیات‌ها و لایحه اصلاحی بودجه کل کشور تشکیل شده بود اما در پایان جلسه «حسنعلی منصور» که بعد از علم پست نخست‌وزیری را تحویل گرفته بود، درخواست طرح ماده واحده را پیش کشید که قبول واقع شد. «شریف امامی» رئیس مجلس سنا کار را با بیان جمله زیر پیش برد: «البته مقدور هم بود كه ما فردا جلسه فوق‌العاده تشكيل بدهيم، ولي چون كار بسيار مختصري است اجازه بفرماييد الآن تمامش کنیم» این صحبت‌ها و زمان تصویب طرح کاملا نشان می‌دهد سناریویی از پیش تعیین شده در حال اجرا بوده است. خلاصه آنکه سناتورهای پیر و خسته بعد از یک جلسه طولانی، لایحه مصونیت مستشاران آمریکایی را بدون هیچ بحثی تصویب کردند. حالا باید این لایحه به مجلس شورای ملی می‌رفت و در آنجا هم به تصویب می‌رسید. در بخشی ازگزارش خیلی محرمانه «استورات راکول» (کاردار موقت سفارت آمریکا در تهران) از نقش سفارت آمریکا در تصویب این لایه در مجلسین ایران پرده برداشته شده است: «قبل از ارائه لایحه به مجلسین، ما با نمایندگان کلیدی مجلس شورای ملی در تماس بوده ایم تاز از تصویب بی‌دردسر آن اطمینان حاصل کنیم... هنوز هم احتمال می‌رود که اخبار نارضایتی برخی سناتورها در مورد لایحه تبادل یادداشت‌ها به مجلس درز کند و موجب بروز مشکلاتی در آنچا شود. دولت که کنترل مؤثری بر سه چهارم نمایندگان مجلس دارد، به خوبی از اهمیتی که ما در این مورد این موضوع قائل هستیم، آگاه می‌باشد و آماده است به محض از سرگیری کار مجلس شورای ملی اعمال فشار نماید...»

در نهایت مجلس شورای ملی در تاریخ 21 مهر 1343 با اکثریت ضعیفی لایحه ننگین و ذلت‌بار کاپیتولاسیون را تصویب کرد.

مهره‌ای مؤثر در تصویب لایحه کاپیتولاسیون

یکی از نکات مهم و مغفول در تصویب لایحه خفت‌بار کاپیتولاسیون نقش فرقه جاسوس بهائیت است. مهره آن‌ها در این بازی «سپهبد صنیعی» از شخصیت‌های بانفوذ فرقه بهائیت بود که نقش مهمی در تهیه و تدوین لایحه کاپیتولاسیون ایفا کرد. او می‌دانست روحانیت مبارز و در رأس آن‌ها امام خمینی‌ره با این لایحه مخالف هستند، به دیدار همه نمایندگان مجلس سنا و شورای ملی می‌رفت و از آن‌ها می‌خواست سریعا این لایحه را تصویب کنند.

قلب من در فشار است

بعد از به تصویب رسیدن این لایحه، رژیم که می‌دانست روحانیت و مردم چنین خفتی را نمی‌پذیرند، از انتشار آن در روزنامه‌ها جلوگیری کرد اما امام خمینی‌ره از طریق واسطه‌های مختلف به متن آن دست یافتند و زمانی که از محتوای این لایحه ننگین مطلع شدند، سکوت را جایز ندانسته و فریاد اعتراض سر دادند. ایشان در سخنرانی طوفانی خود در 4 آبان 1343 در قم ماهیت لایحه کاپیتولاسیون را برای مردم افشا کردند.

«جیمز بیل» (محقق آمریکایی) در کتاب خود می‌نویسد: «روشنفکران مذهبی و غیر مذهبی ایران، به شدت با لایحه مصونیت خارجیان از تعقیب قانونی مخالف بودند. یکی از رهبران مذهبی در 26 اکتبر 1964 (4 آبان 1343) یک روز بعد از تصویب وام دویست میلیونی دلاری برای تجهیزات نظامی و سالروز چهل و پنجمین سال تولد شاه، قد علم کرد و به طور علنی این موافقت‌نامه را محکوم نمود. نام این سخنران آیت‌الله روح‌الله خمینی بود. این سخنرانی پرشور او یکی از مهم‌ترین و تحریک‌کننده‌ترین بیانات سیاسی ایراد شده در ایران در این قرن می‌باشد.»

امام خمینی‌ره در جمع پرشور مردم سخنرانی خود را اینگونه شروع کردند:

« انا لله و انا اليه راجعون. من تأثرات قلبی خودم را نمی‌توانم اظهار کنم. قلب من در فشار است. این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیده‌ام خوابم کم شده است. ناراحت هستم. قلبم در فشار است. با تأثرات قلبی روزشماری می‌کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید... ما را فروختند، استقلال ما را فروختند...»

امام‌ره در بخش ‌هایی دیگری از این سخنرانی می‌فرمایند: «قانونی در مجلس برده‌اند، در آن قانون ما را ملحق کردند به پیمان وین... [تا] مستشاران نظامى، تمام مستشاران نظامى آمریکا با خانواده‌هایشان، با کارمندهاى فنى‌شان، با کارمندان ادارى‌شان، با خدمه‌شان، با هر کس‌که بستگى به آن‌ها دارد، این‌ها از هر جنایتى که در ایران بکنند مصون هستند! اگر یک خادم امریکایى، اگر یک آشپز آمریکایى، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوى او را بگیرد! دادگاه‌هاى ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسى کنند، باید برود امریکا! آنجا در آمریکا اربابها تکلیف را معین کنند!»
«و اللَّه، گناهکار است کسى که داد نزند؛ و اللَّه، مرتکب کبیره است کسى که فریاد نکند. اى سران اسلام، به داد اسلام برسید. اى علماى نجف، به داد اسلام برسید. اى علماى قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام. اى ملل اسلام، اى سران ملل اسلام، اى رؤساى جمهور ملل اسلامى، اى سلاطین ملل اسلامى، اى شاه ایران، به داد خودت برس. به داد همه ما برسید. ما زیر چکمه آمریکا برویم، چون ملت ضعیفى هستیم؟! چون دلار نداریم؟! آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر، شوروى از هر دو بدتر. همه از هم بدتر؛ همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیثهاست! با آمریکاست. رئیس جمهور امریکا بداند ـ بداند این معنا را ـ که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما. امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما. یک همچو ظلمى به دولت اسلامى کرده است...»

امام خمینی‌ره در کنار این سخنرانی پیامی را هم خطاب به مردم ایران صادر کردند که با آیه «لن یجعل‌الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» شروع می‌شد.

تبعید جزای مقاومت در برابر ذلت:

این مخالفت‌ها باعث شد امام دستگیر، زندانی و سپس به تبعید فرستاده شوند. تیمسار فردوست این ماجرا را اینبگونه تعریف می‌کند: «منصور برنامه‌های مهمی به سود غرب داشت که یکی از آن‌ها کاپیتولاسیون بود که با مقاومت جدی امام خمینی مواجه شد. مخالفت‌های ایشان با نفوذ آمریکا و غرب و اقدامات محمدرضا، دردوران دولت منصور شدت گرفت و بالأخره به تبعید به ترکیه منجر شد. همان‌طور که منصور به دستور آمریکا و با اختیارات ویژه به صدرات رسید، تبعید امام خمینی نیز دستور مستقیم آمریکا بود...»

کاردار سفارت آمریکا بعد از تبعید امام در پیام که به آمریکا فرستاده شد از این قضیه ابراز خوشحالی کرده و می‌گوید: «سرانجام ما توانستيم از شر آن پيرمرد كه چوپ لاي چرخ ما مي‌گذاشت، راحت شويم. كله‌گنده محلی (شاه) دستور اخراج او را داده بود. در هر حال، در حال حاضر او در يكي از هتل‌های درجه 2 ترکیه اقامت دارد.»

سرانجامی به شیرینی انقلاب

شاه و آمریکایی‌ها فکر می‌کردند با تبعید امام‌ره و دور نگه داشتن او از مردم ایران، همه چیز تمام است و به تمام اهداف شوم خود خواهند رسید. گرچه درخت این مقاومت چند سالی طول کشید تا به به بار بنشیند اما سرانجام میوه شیرینی چون انقلاب اسلامی ایران را به مردم مقاوم و صبور ایران هدیه کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی سایه‌های شوم استعمار و لایحه‌های استعماری کنار رفت و آفتاب استقلال و عزت بر سر میهن عزیزمان تابید.

یک نکته سربسته

تاریخ را باید با دقت خواند و از حوادث و اتفاقاتش درس گرفت چرا که تاریخ تکرارشدنی است. در همین تحمیل قراردادهای استعماری همچون کاپیتولاسیون نکات دقیقی نهفته پیدا می‌شود که می‌تواند ما را در شناخت بسیاری از مسائلی که در میهن عزیزمان می‌گذرد یاری کند و راه را از چاه بازشناساند. تاریخ به ما نشان داده استعمار ماهیتش تغییری نکرده است فقط در هر دوران ماسک جدید و دلفریب‌تری به چهره زده تا دل دولتمردان سرزمین‌های دیگر را ببرد و سرمایه‌شان را غارت کند. انواع کنوانسیون و سندهای بین‌المللی رنگ و وارنگی که با عناوین دهان پرکن به ملت‌ها عرضه می‌شود، پشت پرده‌ای دارد که اگر به آن دقت نشود می‌تواند عزت ملی را خدشه‌دار سازد و استقلال و آزادی‌اش را به یغما ببرد. به امید آنکه تاریخ برایمان درس عبرتی باشد و هیچ دیگر شاهد

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: