فاطمه اقوامی
حتما برای شما هم پیش آمده که روزهای زیادی برای رسیدن به هدفی که دوست دارید، تلاش کنید، زمان صرفش کنید، سختی بکشید و هر کاری لازم است انجام دهید که آن هدف محقق شود... هر چه هدف مهمتر و بزرگتر باشد، لحظه رسیدن به آن باشکوهترست و لذتش بیشتر... مثلا فکر کنید شما و دهها نفر دیگر برای رسیدن به هدفی تلاش میکنید و بینتان رقابتی سخت درمیگیرد، روزهای زیادی عرق میریزید، از دل و جان مایه میگذارید و به جنگ تمام سختیها می روید، هر آنچه در توان دارید به کار میبندید تا به آنچه که باید برسید... آن وقت زمانی که همه خبرگزاری جهان آماده نشستهاند تا خبر نتیجه نهایی این تلاشها را به دنیا مخابره کنند، این شما و دوستانتان باشید که در میان موج شادی هوادارانتان، در حالیکه چشمانتان از شادی برق میزند، سربلند پا بر سکوی اول بگذارید، پرچم پرافتخار کشورتان را بالا ببرید و نامش را دوباره در سراسر دنیا پرآوازه بسازید... حتی همین تصورش هم زیباست چه برسد به آنکه مثل «طاهره مهدیپور» تجربه شیرین این لحظات را داشته باشید... این جوان خوزستانی ما که متولد 29/5/1375 است مدتی پیش در رقابتهای جام ملتهای آسیا همراه تیم فوتسال بانوان این لذت را چشیده و بر سکوی قهرمانی قدم گذاشته است... آنها باعث شدند بار دیگر دختران ایران زمین در دنیا بدرخشند... این هفته گفتگوی کوتاهی با این جوان خوش آتیه تیم ملی فوتسال داشتیم که با هم پای صحبتهای او مینشینیم...
دوران کودکیتان چطور گذشت؟
دوران کودکی، شیرینترین دوران زندگی من است. یک دختر بازیگوش بودم که به قول معروف آتش میسوزاند. از همان بچگی پر جنب و جوش و بازیگوش بودم. فکر میکنم هنوز هم همانطور باشم. با برادرانم فوتبال بازی میکردم و میشود گفت بازی فوتبال را از آنها یاد گرفتم. خانواده ما گرم و صمیمی و با محبت بود و هست. من هم سعی کردم مایه افتخار خانوادهام باشم. زادگاه من شهر ایذه که شمال خوزستان قرار دارد، شهر کوچکی است که همیشه مورد احترام و ستایش من است. شهری که باید بیشتر به آن رسیدگی شود. من از این شهر هستم و هیچوقت ریشه و اصالتم را فراموش نمیکنم.
علاقهتان به ورزش از کجا شروع شد؟
من از دوران کودکی به به ورزش مخصوصا ورزشهای رزمی علاقهمند بودم. در آن زمان در خانه با برادرانم فوتبال بازی میکردم تا اینکه وقتی کلاس هفتم بودم یکی از دوستانم که فوتسال کار میکرد من را با این رشته ورزشی آشنا کرد و من ورزش فوتسال را شروع کردم.
غیر از شما فرد دیگری هم در خانواده به ورزش علاقهمند هست؟
بله، برادرانم فوتسال کار میکنند.
خانوادهتان با مسیری که شما انتخاب کردید، مخالف نبودند؟ چقدر در این راه از شما حمایت کردند؟
مسلما حدود ده سال پیش که من پا به این عرصه گذاشتم، شناخت کمی نسبت به فوتسال بانوان در سطح جامعه وجود داشت به همین خاطر خانواده من در سالهای ابتدایی نگران آینده من بودند و با توجه به آن شرایط مخالفتهایی هم ابراز میکردند که کمکم و با گذشت زمان رفع شد. و من میتوانم بگویم اگر حمایت و پیشتیبانی خانوادهام نبود، هیچوقت به این جایگاه نمیرسیدم. مطمئنا حمایتخانوادهها باعث میشود استعداد فرزندانشان شکوفا شود. و اساسا رکن اساسی موفقیت یک ورزشکار دلگرمی و حمایتی است که از طرف خانواده دریافت میکند که من هم از این قضیه مستثنی نیستم و همیشه قدردان محبت آنها هستم.
کمی برایمان از رشته فوتسال بگویید.
فوتسال از هیجانانگیزترین ورزشهایی است که نیاز به امکانات زیادی ندارد حتی در زمینها خاکی و با یک توپ معمولی هم میتواند این ورزش پرهیجان و پرطرفدار را تجربه کند. فوتسال یک بازی گروهی است و به صورت حرفهای دارای لیگها معتبر و بازیکنان سرشناس است. این ورزش داخل سالن برگزار میشود. زمان بازی در 40 دقیقه مفید است که در دو نیمه انجام میشود. هر نیمه 20 دقیقه طول میکشد و یک تایم استراحت 15 دقیقهای هم مابین دو نیمه وجود داردتیم رشته فوتسال از 4 بازیکن و یک دروازهبان تشکیل شده است. تعداد تعویض بازیکنان در فوتسال برخلاف فوتبال محدودیتی ندارد. در یک تعریف کلی در مورد فوتسال باید گفت فوتسال بازی لحظههاست.
چطور به تیم ملی راه پیدا کردید؟
من سال 1384 ورزش فوتسال را شروع کردم. دوسال اول به عنوان بازیکن در تیم بازی میکردم اما بعد از آن دروازهبانی را شروع کردم. وقتی 16 سالم بود، 25 نفر از دروازهبانان را به اردوی تیم ملی فوتسال بانوان دعوت کردند تا از بین آنها افرادی را برگزینند و از بین آنها من انتخاب شدم و به تیم ملی راه پیدا کردم.
تا به حال همراه تیم ملی در چه مسابقاتی شرکت کردید؟
اولین حضور من در مسابقات برمیگردد به سال 2013 که در اسپانیا به مقام پنجم جهان دست یافتیم. بعد از آن در سال 2015 در جام ملتهای آسیا همراه تیم بودم که در آن مسابقات تیم ما قهرمان شد. 2015همان سال در جام جهانی آمریکا در مقام هفتم جهان قرار گرفتیم. سال 2017 مسابقات آسیایی المپیک برگزار شد که به مقام سومی دست پیدا کردیم و نهایتا در سال 2018 هم درمسابقات جام ملتهای آسیا که در تایلند، قهرمان آسیا شدیم.
فوتسال یک ورزش گروهی است، به نظر شما که چند سالی است در این نوع ورزش فعالیت میکنید، ورزش گروهی چه جذابیتها یا سختیهایی دارد؟
ورزشهای گروهی نسبت به ورزش های انفرادی سختهایی بیشتری دارد چون اگر یک نفر کمکاری کند، دودش در چشم کل تیم میرود و همه تیم ضرر میبیند. اما با تمام این سختیها جذابیت های خاص خودش را هم دارد. وقتی همه تیم برای یک هدف میجنگیم، حس همدلی و یکدستی که در بین ما به وجود میآید لذتبخش است.
در تیم ملی در چه پستی بازی میکنید؟ چرا این پست را انتخاب کردید؟
من هم در تیم باشگاهی و هم تیم ملی، گلر هستم. به این پست علاقه زیادی داشتم و احساس میکردم استعداد آن را هم دارم، مربیان هم کمک کردند تا من توانستم این پست را انتخاب کنم و در آن موفق باشم. از آنجایی که گلری یک پست خیلی سخت و پر حساسیت است کسی که میخواهد آن را انتخاب کند باید پر دل و جرأت باشد که من این ویژگی را در خودم میدیدم و به همین خاطر تصمیم گرفتم در این پست بازی کنم.
اولین مرتبهای که در سطح مسابقات ملی درون دروازه قرار گرفتید، چه حس و حالی داشتید؟
اولین مرتبه که در سطح مسابقات ملی درون دروازه قرار گرفتم برمیگردد به مسابقات جام جهانی کوچک که در اسپانیا برگزار میشد و من اولین تجربهام را در آن مسابقات به دست آوردم. راستش را بخواهید خیلی سخت بود. من تازه به تیم دعوت شده بودم و برای اولین بار دورن دروازه قرار گرفتم. استرس و دلشوره زیادی داشت اما خدا را شکر توانستم با بازی خوب خودم را به مربیمان خانم مظفر ثابت کنم و تا الان در ترکیب تیم ملی باقی بمانم.
به نظر میرسد پست دروازهبانی استرس زیادی دارد، چون انگار دروازهبان به تنهایی کار انجام میدهد، این تصور درست است؟
بله، دروازه بانی یک پست بسیار سنگین و استرسزاست. چون وقتی توپ از بازیکنها عبور میکند و به تو میرسد، آن زمان فقط تو هستی و توپ. اگر وارد دروازه شود تمام زحماتت به باد میرود. به همین خاطر به نظر من سختترین پست در فوتسال گلری است. دروازهبان باید سنگربان خیلی خوبی باشید و نگذارید گل وارد دروازه شود. او باید تمام وجود از دروازه و زحمات تیم دفاع کند.
قبل از بازی برای آمادگی روحی خود چه کاری انجام میدهید؟
برای من همه بازیها یک چالش به حساب میآید و سعی میکنم در بهترین حد خودم ظاهر شوم. برای این کار قبل از هر بازی تصویرسازی ذهنی انجام میدهم و خودم در ایدهآلترین شرایط ممکن در بازی تصور میکنم. واقعا هم کار مفیدی است. ذهنم را متمرکز بازی میکنم. هیچ وقت حریف را دست کم نمیگیرم. با پدر و مادرم صحبت میکنم، دعا میخوانم و با توکل به خدا وارد مسابقه میشوم.
از مسابقات جام ملتهای آسیا و سطح این مسابقات برایمان بگویید.
مسابقات جام ملتهای آسیا سطحش خیلی بالا بود، همانطور که میدانید تیمهای آسیایی که در این مسابقات شرکت دارند، در ردههای جهانی هم مدعی هستند و این کار را برای ما مشکل میکرد اما ما به لطف خدا و تلاش بچهها و کادر فنی توانستیم همه بازیها را با پیروزی پشت سر بگذاریم. تیم چین در مرحله حذفی واقعا ما را اذیت کرد، از تیمهای خوب حاضر در جامجهانی بود که خیلی پیشرفت کرده بود نسبت به دوره قبل که ما در ترکمنستان با آنها بازی کردیم. رقیب اصلی ما تیم ژاپن بود که خدا را شکر توانستیم آن تیم را هم شکست بدهیم و قهرمان شویم. ما دوسال به طور مداوم تمرین کرده و زحمت کشیده بودیم. ما به طور کامل و با آمادگی صد در صد در این مسابقات حضور داشتیم و مطمئن بودیم که قهرمان میشویم.
به نظر شما علت اصلی این که تیم بانوان توانست در این مسابقات به چنین جایگاهی دست پیدا کند، چیست؟
به نظر من همدلی بچهها با هم و یکدست بودن تیم عامل این پیروزی بود. ما برای هدفمان جنگیدیم، ناراحتی و سختی کشیدیم، دوری از خانواده را تحمل کردیم تا بتوانیم به چنین جایگاهی برسیم. این همدلی و جنگیدن برای هدفمان توانست ما را قهرمان کند.
وقتی به همراه تیم روی سکوی قهرمانی ایستادید چه حس و حالی داشت؟
وقتی همه تیم با یک هدف داخل زمین میشویم و با جان و دل میجنگیم و به پیروزی دست پیدا میکنیم و پرچم پر افتخار کشورمان را با غرور بالا میبریم، بهترین حس دنیاست.
به نظر شما به صورت کلی یک بانوی ورزشکار مسلمان ایرانی چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
یک بانوی مسلمان ورزشکار، سمبل و نماد فرهنگ و رسوم کشور خودش است و وظیفه مهمی در شناساندن آداب و رسوم کشور خودش به به تمامی جهانیان دارد.
تعریف شما از قهرمان چیست؟
قهرمانی تنها به روی سکوی جهان رفتن و مدال گرفتن نیست. قهرمان کسی است که بدون توجه به شکستها، بدون توجه به کمبود امکانات، بدون توجه بیتوجهیها راه خودش را ادامه دهد و در یک کلام بدون توجه به محدودیتها بتواند رشد کند. مهم نیست فرد چه مقامی به دست آورد، طلا بگیرد یا به مقام دیگری برسد، آنچه اهمیت دارد این است که آن شخص برای رسیدن به هدفش تلاش کند. پس بنابراین به نظر من قهرمان کسی است که همیشه تلاش میکند و به هدفش میرسد.
به نظرتان ورزش بانوان در حال حاضر در چه جایگاهی قرار دارد؟
ورزش بانوان نسبت به گذشته پیشرفت چشمگیری داشته و مورد توجه مسئولین قرار گرفته است. تیم فوتسال هم بعد قهرمانی مرتبه اول توجهها را به خود جلب کرد. قبل از عزیمت به مسابقات آسیایی فدراسیون اردوهای تدارکاتی زیادی برایمان برگزار کرد و این باعث شد که ما تجربهمان زیاد کنیم و نقطه ضعفهایمان را برطرف کنیم ولی مطمئنا برای افزایش و تداوم قهرمانیهای پیشرو نیاز به رسیدگی و توجه بیشتر مسئولین داریم.
وضعیت بانوان ورزشکار در شهرستانها چطور است؟
در شهرستانها پتانسیل بسیار زیادی در زمینه ورزش وجود دارد که تا به امروز با کمترین امکانات و رسیدگیها بیشترین بازدهی و افتخارآفرینی را داشتهاند. بانوان ورزشکار در شهرستانها فقط نیازمند توجه و رسیدگی هستند تا به قلههای افتخار بیشتری را فتح کنند. باید رسیدگیها به طور جدی افزایش پیدا کند. امیدوارم با تلاشهای بیشتر و با ادامه رو به رشد رسیدگیها و توجه ها بتوانیم دست به دست هم به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنیم.
تا به حال اتفاق افتاده که به خاطر باخت تیم گریه کنید؟
بله، من فکر میکنم همه بازیکنان این تجربه را داشتهاند. گریه یک مسأله طبیعی است. در اوایل سالهای بازی من چندین بار اتفاق افتاد که علیرغم تلاشهای زیاد در زمین بازی نتوانستیم پیروز میدان باشیم. بازیهایی بود که با برد ثانیهای فاصله نداشتیم اما با یک گل سرنوشت بازی عوض میشد. همین باختها و اشکهایی که به خاطر آن ریختیم باعث شد قویتر شویم و بیشتر تلاشها کنیم و راهمان را مصممتر ادامه دهیم.
رسیدن به مقامهای جهانی، نوعی از غرور را به همراه دارد، آیا این غرور در رفتار شما با دیگران تأثیری داشته است؟
قهرمانیها حس غرور ملی را به همراه دارد. غرور ملی یعنی با افتخار پرچم کشورت را بالا ببینی، یعنی شادی ملت ایران را ببینی، یعنی خندههای پدر و مادرمان. این حس زیبایی است و من همراه مردم کشورم به این غرور ملی افتخار میکنم. اما همیشه سعی کردم از غروری که من را از مردمم دور میکند، دوری کنم چرا که میدانم هر چه دارم، اول به خواست خدا بود و بعد دعای مردم و تلاش خودم.
اگر قرار باشد مدالتان را به کسی تقدیم کنید، او چه کسی است؟
اگر قرار باشد مدالم را به کسی تقدیم کنم قطعا خانواده شهدا هستند.
الگوی شما در زندگی چه کسی یا کسانی هستند؟
الگوی من در زندگی همیشه پدر و مادرم بودند.
این ورزش را تا کجا ادامه خواهید داد؟
من این رشته ورزشی را تا زمانی ادامه میدهم که به اهداف و آن چیزی که میخواهم، برسم.
اگر قرار بود جای این رشته ورزشی، رشته دیگری را انتخاب کنید، چه ورزشی بود؟ چرا؟
من اگر قرار بود جز فوتسال یک رشته ورزشی دیگری را انتخاب کنم، ورزش ووشو را انتخاب میکردم چون از بچگی به رشتههای رزمی داشتم و در حال حاضرم از میان رشتههای رزمی ووشو مورد علاقهام است که به صورت تفریحی هم در این زمینه فعالیت دارم.
بهترین خاطره ورزشیتان چیست؟
بهترین خاطره ورزشی من به سال 2015 برمیگردد. زمانی که کمترین کسی فکر میکرد دختران فوتسالیست بتوانند کاری از پیش ببرند. اما دخترانی که در کمترین توجه رسانهای و مردمی بودند توانستند در مالزی تاریخساز شدند و برای اولین بار به مقام قهرمان آسیا دست پیدا کردند و افتخار آفرینند. برای من بهترین خاطره این است که جزو آن دختران بودم.
اوقات فراغتتان را چطور میگذرانید؟
برای من که فوتسال را به عنوان یک ورزش حرفهای دنبال میکنم اوقات فراغت کمی باقی میماند تا بتوانم به کار دیگری بپردازم. در ماه حداقل یک بار اردوی برای تیم ملی داریم و برای لیگ داخلی هم 6 ماه در خوابگاه و دور از خانواده به سر میبریم. اما در همان فرصت کمی که برایمان هست معمولا صرف درسخواندن، کتاب خواندن و فیلم دیدن میشود.