ابوجهاد؛ صد خاطره از شهید عماد مغنیه جلد سی و یکم مجموعه یادگاران است که به تازگی به کوشش انتشارات روایت فتح منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
در مقدمه این کتاب میخوانیم: «چهاردهم ماه مه سال 1948؛ روز تأسیس دولت جعلی اسرائیل بود؛ روزی که فلسطینیها اسمش را گذاشتند «روزِ نکبت». از آن روز به بعد، شکست پشت شکست بود که برای فلسطینیها میآمد و پیروزی پشت پیروزی برای صهیونیستها. آنقدر که ارتش اسرائیل به «ارتش شکستناپذیر» معروف شده بود.
چند دهه بعد، در لبنان اما ورق برگشت. اینبار پیروزیهای پی در پی نه نصیب صهیونیستها، که نصیب جوانان حزب الله لبنان میشد. حالا، «شکست دادن ارتش اسرائیل» که روزی آرزوی ارتشهای عربی بود محقق شده بود و حالا، آرزوی آزادی فلسطین بود که پا گرفته بود.
عماد مغنیه یکی از آن جوانان بود که نقش اساسی در پیروزیهای بعدی مقاومت در جنوب لبنان داشت؛ چه آزادی غرورآفرین جنوب لبنان در سال 2000 و چه شکستِ تحقیرآمیز صهیونیستها در جنگ 33 روزه.
بیست و پنج سال، قویترین سرویسهای جاسوسی دنیا، تمام تلاششان را برای ترور یا اسارت عماد کردند؛ تلاشی که همیشه ناکام میماند و همین، عماد را در نظرشان تبدیل کرده بود به یک «شبح»؛ شبح حزب الله.
صد خاطره این کتاب، تلاشی است برای کنار زدن پردهها از تصویرِ عماد مغنیه؛ پردههایی که هنوز بهطور کامل کنار نرفتهاند و کنار نخواهند رفت؛ مگر بعد از تحقق بزرگترین آرزوی عماد؛ یعنی نابودیِ اسرائیل.
بخشهایی از کتاب
برای اولین بار بود که با حاج رضوان کار میکردم. فکر میکردم با یک نظامیِ خشک و خشن روبرو شوم. وقتی دیدمش و چند روزی با هم کار کردیم، فهمیدم که چقدر اشتباه میکردم. خیلی متواضع بود و اهل شوخی و خنده. به ظاهرش هم خیلی اهمیت میداد. آنقدر خوش لباس بود که بعضی از بچهها در لباس پوشیدن از او تقلید میکردند. اگر نمیشناختیاش، فکرش را هم نمیکردی که این، همان عماد مغنیهای است که برای اولین بار اسرائیل را شکست داده.
......................................
کل روز را کار کرده بودیم. خسته و کوفته برگشته بودیم محل اقامتمان که حاج عماد به من گفت: «فیلم آخرین سامورایی را دیدی یا نه؟» گفتم «نه، فیلم خوبیه؟» فیلم را داخل ویدئو گذاشت و با هم دیدیم.
تا جایی که وقت میکرد فیلمهای روز دنیا را دنبال میکرد. حتی یکی از دوستانِ نزدیکش میگفت «اگر عماد نظامی نبود و وارد کار فیلمسازی میشد، یکی از بهترین کارگردانهای لبنان میشد.» مسئولیتها و کارهایش را که میشنیدی فکر میکردی با یک نظامی خشک و خشن یا یک شخصیت امنیتی بیعاطفه روبرو میشوی، ولی وقتی از نزدیک میشناختیاش، تعجب میکردی که اصلا چنین شخصیتی، چرا رفته و نظامی شده؟
شناسنامه کتاب
کتاب ابوجهاد (صد خاطره از شهید عماد مغنیه) به کوشش سید محمد موسوی و به همت انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.