کد خبر: ۲۵۸۵
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۶:۱۷
پپ
آسیب شناسی پدیده فرزندسالاری
صفحه نخست » کاشانه

مریم کمالی‌نژاد

تا همین یک دهه قبل هم اوضاع به این شکل نبود. کودکان در خانه، نقش و جایگاه ویژه‌ای داشتند اما آن‌طور نبود که سلطان و سالار خانه به حساب بیایند و پدر و مادر مدام در خدمت آن‌ها باشند. هر آنچه کودکان بگویند و هر چه که آن‌ها بخواهند به طرفه‌العینی انجام شود. کودک دستور دهد و والدین اجرا کنند. کودک درخواست کند و والدین اطاعت کنند. کودک پرخاشگری کند و والدین به روی خودشان نیاورند، کودک در جامعه و میان همسالان به بقیه زور بگوید و والدین از او طرفداری کنند.

چه شد که کودکان در خانه تبدیل به سالار و سلطان شدند؟ این روند خوب است یا بد؟ آسیب‌های فرزندسالاری چیست؟ چه کار کنیم تا به روند متعادل و طبیعی در تربیت کودکمان برسیم؟ در ادامه به این سؤالات پاسخ خواهیم داد.

از کی فرزندسالاری مُد شد؟

فرزندسالاری از محصولات تمدن جدید است. پیش از این مردم در جوامع سنتی، نمی‌دانستند فرزندسالاری چیست. معمولا در خانواده پدر به عنوان رئیس خانه اغلب تصمیمات را می‌گرفت و یکه‌تاز سالاری خانه محسوب می‌شد. در برخی خانواده‌ها هم این سمت در ید مادر بود اما زیاد به آن اشاره نمی‌شد. فرزندان هرگز در طول تاریخ، سالار خانه محسوب نمی‌شدند. البته که پدر یا مادر‌سالاری هم آسیب‌های خودش را دارد. البته منظور ما از پدر یا مادرسالاری این است که یک نفر بر اعمال و رفتار دیگران حاکم باشد. برای آن‌ها تصمیم بگیرد، هدف تعیین کند، راه نشان دهد و همه مجبور باشند مطابق میل و دلخواه و صلاحدید او رفتار کنند، بدون چون و چرا! این خانه‌ها فرقی ندارد که سالارش زن است یا مرد، کودک است یا بزرگسال، در چنین جوی قوانین شدید از یک طرف اعمال می‌شود که جایی برای خلاقیت، همدلی، صمیمیت باقی نمی‌گذارد.

پدر و مادر نه دوست!

برخی معتقدند که داستان فرزندسالاری از زمانی شروع شد که والدین تحت تأثیر روان‌شناسان و مشاورها و در فضای نگران برای تربیت صحیح کودکشان، سعی کردند با فرزندشان دوست باشند. البته این بد نیست. اما زمانی داستان به فرزندسالاری می‌انجامد که صمیمیت و رفاقت را جایگزین پدر و مادر بودن بکنیم. این یعنی این‌که شما در هر حال باید والدین باشید و شأن والدینی را در عین رفاقت حفظ می‌کنید. یعنی فرزند شما نمی‌تواند و نباید آن‌طوری با شما رفتار کند که با دوستش رفتار می‌کند اما می‌تواند همان‌قدر به شما نزدیک و صمیمی باشد که به دوستش است.

قانون هرج و مرج

در چه خانواده‌هایی احتمال بروز فرزندسالاری بیشتر است؟ سؤال خوبی است! همان‌طور که پدر و مادرسالاری در خانواده باعث ایجاد قوانین خشک و تربیت سخت‌گیرانه می‌شود، آزادی بیش از اندازه و هرج و مرج و نبود قانون و قاعده و روش تربیتی صحیح هم به فرزندسالاری می‌انجامد. کودکی که در فضای فرزندسالار بزرگ می‌شود از قوانین و خاصه قوانین اجتماعی سر درنمی‌آورد چون هرگز با آن‌ها روبرو نشده است. رشد اجتماعی این کودکان معمولا دچار اختلال است و این افراد جز برآوردن خواسته‌ها و امیال خود به چیز دیگری نمی‌توانند توجه نشان دهند، بنابراین سازگاری اجتماعی بسیار کمی دارند و روحیه اطاعت از قانون و احترام به مقررات اجتماعی و آداب اخلاقی به حداقل ممکن تنزل می‌یابد.

هر چه تو بخواهی

کودک در فروشگاه اسباب‌بازی مشغول گشت و گذار است و هر از چندی یکی را انتخاب می‌کند و می‌گوید این را می‌خواهم، جلوتر می‌روند و یکی دیگر را انتخاب می‌کند، باز هم یکی دیگر و چیزی طول نمی‌کشد که دست والدین از اسباب‌بازی‌های کودکشان پر شده است. بالأخره با پادرمیانی صاحب فروشگاه کودک به دو اسباب‌بازی رسیده است و مشغول تصمیم‌گیری است که پدر می‌گوید: «دوتاش رو بردار، هر دوش برای خودت» پدر گمان می‌کند با دست و دل‌بازی مشغول شاد کردن فرزندش است، که البته مطمئنا شادی هم به دنبال دارد، رسیدن بی‌دردسر به خواسته‌ها، افراد را شاد می‌کند حتی اگر کودک باشند، اما این شادی، شادی مثبتی نیست. چون هم موقعیت تصمیم‌گیری را از فرزندش گرفت که می‌توانست بسیار برای رشد او مفید باشد و هم راه را برای فرزندسالاری و برآوردن بی‌قید و شرط خواسته‌های کودک باز کرد.

فاجعه‌ فرزندسالاری

شاید باورتان نشود اما فرزندسالاری باعث می‌شود که دوره کودکی و نوجوانی در افراد به درازا بکشد یعنی به گفته یکی از جامعه‌شناسان، فرزند‌سالاری در کشور ما به ویژه در کلان‌شهرها باعث شده طول دوره نوجوانی و جوانی از مرز 35 سال نیز تجاوز کند و به تعبیر بهتر، افراد تا این نسل هیچ‌گونه مسئولیت فردی و اجتماعی در قبال خانواده و جامعه به عهده نمی‌گیرند و همه‌ چیز و همه‌ کس را در خدمت خود می‌خواهند. بد نیست بدانید که بر اساس تحقیقات صورت گرفته در مركز پژوهش دانشگاه شهید بهشتی 70 درصد خانواده‌های ایرانی فرزندسالار هستند.

قدرت را واگذاری نکنید

فرزند‌سالاری به مفهوم یکه‌تازی و ریاست بچه‌ها در خانواده است که این به معنای از دست رفتن قدرت والدین در خانه می‌باشد. هرگز کاری نکنید که قدرت خانه به فرزند منتقل شود. چند عاملی که به فرزندسالاری ختم شده است را در ادامه عنوان می‌کنیم، مطمئنا اطلاع از ریشه‌ها هم برای مقابله و هم پیشگیری از مسئله، مفید خواهد بود.

تفاوت تحصیلات

یکی از دلایل بروز فرزندسالاری، تفاوت تحصیلات میان والدین و فرزندان است. در میان اغلب کشورهای در حال توسعه، والدین یا کم ‌سوادند یا بی‌سواد در‌حالی‌که درصد بالایی از فرزندان به اقتضای شرایط روز، اهل تحصیلات و مسائل روز هستند. بنابراین فرزند به پشتوانه و حمایت دانش و اطلاعات و تحصیلاتشان، نظرات پدر و مادر را دارای وجاهت و اعتنا نمی‌دانند. این مسئله از طرف والدین نیز معمولا اتفاق می‌افتد. همین که پدر و مادر احساس می‌کنند فرزندشان بیش از آن‌ها می‌فهمد و می‌داند، به سرعت قدرت را واگذار می‌کنند.

خدا کجاست؟

تربیت دینی و آموزه‌های مذهبی معمولا به احترام به والدین سفارش اکید دارند. آزار و اذیت پدر و مادر به قدری نهی شده است که اگر کسی تحت تعلیم این آموزه‌ها قرار گرفته باشد، طبعا به این سمت روی نخواهد آورد. کم‌رنگ شدن آموزه‌های دینی علاوه بر دیگر مسائل و مشکلاتی که برای افراد به دنبال خواهد داشت، به فرزندسالاری نیز دامن می‌زند.

بچه‌ام عقده‌ای نشود

والدین فرزندسالار، اغلب مفهوم برآوردن درست خواسته‌های کودکان را درست متوجه نشده‌اند. آن‌ها گمان می‌کنند که برای جلوگیری از عقده‌ای شدن کودک و تربیت صحیح او باید هر چیزی را که طلب می‌کند در اختیارش بگذارند. کودک پنج ساله تبلت و موبایل می‌خواهد و والدین با این استدلال که «همه دوستاش دارن، بچه‌ام دست همه می‌بینه عقده‌ای میشه» به خواست نامعقول فرزندشان بله می‌گویند. درست است که فرزندسالاری در خانواده‌هایی با قدرت مالی متوسط و بالا بیشتر اتفاق می‌افتاد اما کم‌کم از آن طبقات جامعه به طبقه‌ کم‌‌ درآمد و محروم هم تسری پیدا کرد. این روزها پدر و مادرها خواست فرزندانشان را مقدم به همه‌ مصالح دیگر خانواده می‌دانند. خودشان هزار و یک گرفتاری و مشکل مالی دارند اما دست فرزندشان گوشی موبایل با یک برند بسیار گران قیمت است. حاضرند ماه‌ها اقساط خرید یک کالای غیرضروری را برای فرزندشان بپردازند و گمان می‌کنند این کارها فداکاری و به نفع تربیت بچه است.

دعوای پدر و مادر و نزول شأن والدین

همان‌طور که پیش از این درباره رفاقت با فرزندان گفتیم که شأن والدین باید در این صمیمت‌ها در نظر گرفته شود، در مورد مشاجرات و دعواهای خانوادگی هم باید شأن والد بودن را حفظ کنید. پدر و مادری که مدام در حال دعوا و درگیری با هم هستند، از هر لفظ و واژه‌ای برای توصیف هم استفاده می‌کنند، به هم احترام و محبت و عشق نمی‌دهند، کم‌کم جایگاه‌شان را در چشم و دل کودکشان از دست می‌دهند. جایگاه که از بین رفت، قدرت هم از بین می‌رود و نگاه تحقیرآمیز جای آن را می‌گیرد و با این وضعیت، دیگر خبری از احترام هم نیست و خانواده به سمت فرزندسالاری پیش می‌رود.

چه کنیم؟

چه کار کنیم که در دام فرزندسالاری نیفتیم یا آن را درمان کنیم؟ چطور می‌توان این فرآیند معیوب را تعدیل کرد؟

1ـ در اولین قدم باید بازگردید و رابطه میان خود و همسرتان را بررسی کنید. والدینی که میان‌شان عشق و احترام جاری نیست، بستر را برای فرزندسالاری فراهم می‌کنند. فرزند شما باید، هم شأن والدینش را رعایت کند و هم بداند که شما برای رسیدن به خواسته‌هایشان دست به هر کاری نمی‌زنید. صبورید و اهل سازگاری.

2ـ بی‌تفاوت نباشید. مدام سعی نکنید ناظر بی‌طرف رفتارهای کودک باشید. انتقاد کردن صحیح و نه گفتن به کودک را بیاموزید.

3ـ اهل آموختن باشید. هرگز اجازه ندهید که پدر و مادری منفعل باشید. مهارتی جدید بیاموزید. سعی در یادگیری آموزه‌ها و پدیده‌های نوین داشته باشید.

4ـ فضای رقابتی با فرزندتان ایجاد نکنید. با او لجبازی هم نکنید. شما رقیب فرزندتان نیستید بلکه والد او هستید.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: