کد خبر: ۲۵۶۹
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۵۷
پپ
به مناسبت روز سینما
صفحه نخست » گزارش

فاطمه اقوامی

در یک خانواده مشهور متولد شد... به عنوان هفتمین فرزند خانواده... قبل از او هر کدام از خواهر و برادرانش خیلی زود سری بین سرها درآوردند و توانستند به معروفیت دست پیدا کنند... شاید هیچ کس فکرش را هم نمی‌کرد که او به این زودی‌ها بتواند خودی نشان دهد و مثل بقیه اعضای خانواده، نامش بر سر زبان‌ها بیفتد اما انگار او مهره مار داشت و مردم را جادو می‌کرد... به هر جا که قدم می‌گذاشت خیلی سریع همه را مجذوب و فریفته خود می‌کرد... هر روز هم جلوه‌ جدیدی از دنیای اعجاب‌انگیز کارش را به رخ عالم می‌کشید... او توانایی‌های برادران و خواهرانش را نیز به خدمت گرفت و هنرش را روی پرده نقره‌ای به نمایش گذاشت و خلاصه خیلی زود مشهوریت فوق‌العاده‌ای به دست آورد... حتما متوجه شده‌اید که درباره هفتمین فرزند خانواده هنر یعنی سینما با شما صحبت می‌کنم... فرزندی که این روزها در سطح جهان کاملا شناخته شده است و ابزار تأثیرگذاری برای انتقال پیام به دیگران به حساب می‌آید... آنقدر این هنر مهم است که روز 21 شهریورماه در تاریخ ما به نام او ثبت شده است و همین بهانه‌ای شد که این هفته ما به دنیای اعجاب‌انگیز آن سری بزنیم... در این گشت و گذار کنار ما باشید.

خانواده هنر

همه ما سینما را به اسم «هنر هفتم» می‌شناسیم اما شاید هیچ وقت به این توجه نداشتیم که هنر اول تا ششم چه بودند که سینما بعد از آن به هفتمین هنر مشهور شده است. تقسیم‌بندی و تعیین مراتب متفاوتی در این زمینه وجود دارد اما در اسامی هنرها و اینکه سینما هنر هفتم است هیچ اختلاف نظری وجود ندارد. طبق یکی از این تقسیم‌بندی‌ها هنر اول تا هفتم اینگونه معرفی شده اند:

هنر اول: موسیقی

هنر دوم: ورزش و حرکات نمایشی

هنر سوم: هنرهای ترسیمی (نقاشی، خطاطی و...)

هنر چهارم: هنرهای تجسمی (معماری، مجسمه سازی، شیشه گری و...)

هنر پنجم: ادبیات و نویسندگی (شامل شعر، داستان، فیلمنامه و...)

هنر ششم: هنرهای نمایشی(تئاتر و...)

هنر هفتم: سینما

«تخیل» اولین ویژگی مشترک خانواده هنر است و شاید مهم‌ترین عاملی باشد که باعث شکل‌گیری یک اثر هنری می‌شود. وجه مشترک بعدی «عاطفه و احساس هنرمند» است که آثار هنری از آن سرچشمه می‌گیرد. این دو عنصر باعث به وجود آمدن یک ویژگی مشترک دیگر بین آثار هنری می‌شود که «چند معنایی» نام دارد. یعنی اینکه هر کس ممکن است وقتی در برابر یک اثر هنری قرار می‌گیرد برداشت و دریافت متفاوتی نسبت به دیگران داشته باشد.

تولد فرزند هفتم:

گرچه «برادران لومیر» به عنوان مخترعین سینما ‌شناخته می‌شوند اما چندین سال قبل از تولد آن‌ها «ادوارد مایبریج» در سال 1878 میلادی، با حمایت مالی «للاند استانفورد» (مؤسس دانشگاه استنفورد) موفق شد با کمک 24 دوربین از حرکت یک اسب عکسبرداری پشت سرهمی انجام دهد و تصاویر متحرکی را خلق کند.

یازده سال بعد در سال 1889 فردی به نام «ویلیام گرین» یک دوربین به نام «گرونوفوتوگرافیک» اختراع کرد و تصاویری از کاربرد دوربینش را برای «توماس ادیسون» ارسال کرد. همان موقع‌ها ادیسون هم در آزمایشگاهش دستگاهی به نام «کینتوسکوپ» ساخته بود. کم‌کم پای این دستگاه در کل اروپا باز شد و از آنجا که ادیسون آن را خارج از آتلانتیک به ثبت نرسانده بود، برخی از آن تقلید کردند و دستگاه‌هایی ساختند.

تا اینکه سال 1895 «آگوست و لوئی لومیر» معروف به «برادران لومیر» دست به کار شدند و «دوربین سینماتوگراف» را اختراع کردند. آن‌ها در این دستگاه قابل حمل سه قطعه دوربین، چاپگر و پروژکتور را کنار هم جا داده بودند. برادران لومیر دست به کار ساختن فیلم‎های مستند شدند و ده‌ها اثر از خود به جا گذاشتند که دو فیلم «کارگران در حال خروج از کارخانه لومیر» و «آبیار آبیاری می‌شود» در همان سال اول اختراع دوربین سینماتوگراف ساخته شد. در این دوران مدت زمان فیلم‌ها زیر یک دقیقه بود و معمولا یک صحنه یا اتفاق را به نمایش می‌گذاشت و در آن‌ها نه از حرکت دوربین خبری بود نه از تدوین.

و خلاصه این هفتمین فرزند خانواده هنر اینگونه متولد شد و روز به روز پیشرفت کرد تا به یک صنعت پر شاخ و برگ در روزگار ما تبدیل شد. صنعتی که هم سود سرشاری را به جیب گردانندگانش سرازیر کرد و هم وسیله‌ای برای انتقال مفاهیم و تأثیرگذاری بر ذهن و روح مخاطب شد.

وقتی شاه قاجار پای سینما را به ایران باز می‌کند

سال 1279 شمسی «مظفرالدین شاه قاجار» به قصد گشت و گذار به فرنگ سفر می‌کند. او در محل آب‌های گرم معدنی کنترکسویل فرانسه دستگاه سینماتوگراف را مشاهده می‌کند. دستگاهی که به زبان او روی دیوار می‌اندازند و مردم در آن حرکت می‌کنند. شاه ایران یک دل نه، صد دل شیفته آن می‌شود و همان‌جا به میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی دستور می‌دهد یک عدد از این دستگاه‌ها را بخرد و طرز کار آن را یاد بگیرد تا او بتواند آن را به عنوان سوغات تقدیم زنان حرمسرای خود کند. میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی اوامر شاه را اجرا کرده و پس از خریداری یک دستگاه سینماتوگراف از مراسم کارناوال گل فرانسه فیلم‌برداری می‌کند و به این طریق نام خود را به عنوان اولین فیلم‌بردار ایرانی به ثبت می‌رساند.

زندگی زنان حرمسرا، مسافرت‌های شاه، شیرهای شاه در دوشان تپه، مراسم سینه‌زنی و... اولین موضوعاتی بودند که بعد از ورود سینماتوگراف به ایران به فیلم تبدیل شدند. اولین سینمای عمومی هم توسط همان ابراهیم خان عکاس‌باشیِ معروف در سال 1283 افتتاح شد.

سینمای ایران هم به موازات رشید سینمای جهان به جلو حرکت کرد و روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. اطلاعات ما در زمینه سینما هر چقدر هم کم باشد ولی همه می‌دانیم که «دختر لر» اولین فیلم ناطق ایران بوده است. این فیلم توسط «اردشیر ایرانی» و «عبدالحسین سپنتا»، ساخته شد و در ۳۰ آبان ماه ۱۳۱۲ هجری شمسی، به روی پرده سینماهای ایران رفت و صنعت سینمای ایران را وارد مرحله جدیدی کرد.

نمایش زندگی بر پرده نقره‌ای

بی‌شک سینما یکی از هنرهای بسیار مهم و اثرگذار در دنیای امروز است. هنرمندان می‌توانند با تولید یک فیلم با تمام مردم دنیا حرف بزنند و آنچه که می‌خواهند در قاب تصویر به نمایش درآورند. سینما کارکردهای فوق‌العاده‌ای دارد و واقعا مانند یک جادوگر حرفه‌ای می‌تواند مخاطبینش را جادو کند. این رسانه پر نفوذ در قرن بیستم تأثیر فراوانی در شکل‌دهی سبک زندگی امروزه ما داشته است. فیلم‌ها محدود به مرز خاصی نمی‌باشند و می‌توانند یک حرف را با جذاب‌ترین و بهترین شکل ممکن به گوش مردمی که کیلومترها دورتر و در فضای فکری دیگری زندگی می‌کنند برساند و مروج یک فرهنگ یا سبک زندگی خاص باشند. تغییر سبک زندگی و دگرگونی فرهنگی در دهه‌های ابتدایی قرن بیستم در آمریکا تحت‌تأثیر آثار سینمایی که سبک زندگی آمریکایی و رویای آمریکایی را به تصویر می‌کشیدند، نمونه بسیار خوبی برای این مطلب است. نظام رسانه‌ای هالیوود که امروزه به غول رسانه‌ای تبدیل شده، در ابتدای دهه 1920 با ساختن فیلم‌های متعدد، اولین تجربیات خود در زمینه اثرگذاری بر مخاطب و ایجاد یک سبک زندگی جدید را به دست آورد. زنان آمریکایی قبل از دهه 1920 میلادی، لباس‌های پوشیده مانند نمونه لباس‌های ویکتوریایی بر تن می‌کردند اما کم‌کم فیلم‌های سینمایی آن‌ها را به سمت «فلپر» (Flapper) شدن سوق داد. زنان فلپر زنانی بودند لاغر با موهای کوتاه، آرایش غلیظ و پوشش مردانه که آزادانه سیگار می‌کشیدند و مشروب می‌خوردند. اعمالی که پیش از این زمان برای یک زن آمریکایی زشت و قبیح به شمار می‌رفت.

البته نباید جادو و اثرگذاری سینما را به حوزه فرهنگ محدود کرد چرا که سینما می‌تواند در زمینه منازعات سیاسی هم نقش‌ مؤثر و بی‌بدیل ایفا کند. مثلا در سال 1945 اندکی بعد از جنگ جهانی دوم «آیزنهاور» رئیس‌جمهور وقت آمریکا 13 نفر از گردانندگان اصلی هالیوود که یهودی بودند را دعوت کرد و از آن2ها خواست درباره وحشت هلوکاست فیلم بسازند. این امر نهایتا در سال 1959 با ساخت فیلم «خاطرات آن فرانک» به تحقق پیوست.

سینما بیش از موارد گفته شده مهم است چرا که علاوه بر تأثیر بر ظواهر زندگی انسان، می‌تواند باورها و بنیان‌های فکری و عقیدتی افراد را تحت‌الشعاع قرار دهد و تغییراتی در آن ایجاد کند. مقوله‌هایی چون انکار خدا، تمسخر پیامبران، ترویج گناه و... که در فیلم‌های هالیوودی به وفور یافت می‌شوند و اثرش را بر دوری جوامع غربی از دین گذاشته، شاهدی بر این مدعاست.

البته طرح این مباحث در جهت تخریب سینما نیست بلکه برعکس از قدرت فوق‌العاده آن پرده برمی‌دارد. قدرتی که باید از جانب سینماگران متعهد به کار گرفته شود و آثاری درخورر توجه و اثرگذار به جهان عرضه کند. این واقعیت را باید پذیرفت که سینما یکی از ابرقدرت‌های فرهنگ‌سازی به حساب می‌آید که به راحتی می‌تواند روی زندگی مردم تأثیر بگذارد.

سینما بر مدار انحراف

با نیم نگاهی به تاریخ سینما متوجه می‌شویم سینمای اوایل قرن بیستم با آنکه ما امروز مشاهده می‌کنیم تفاوت‌های آشکاری دارد. سینمای آن روز، سینمای محترمی بود و سعی داشت با اقتباس از کتاب مقدس و توصیه‌های اخلاقی، سبک زندگی درستی را به مردم ارائه دهد و آن‌ها را به سمت رشد و تعالی انسانی رهنمون سازد. اما بعد از گذشت چند سال و با روی کار آمدن مکاتب انسان محور و مادی‌گرا مسیر سینما به انحراف کشیده شد و هر روز بیشتر از قبل به سمت ولنگاری فرهنگی و شکستن‌ تابوهای فرهنگی ـ اجتماعی جوامع مختلف گام برداشت. فیلم سینمایی «اکستازی» محصول سال 1933 میلادی اولین فیلمی تابوشکنانه‌ای بود که صحنه‌های مستهجن به نمایش درآمده در آن در صنعت سینمای جهان بی‌سابقه بود تا آنجا که در ابتدای اکران عمومی‌اش از سر در سینماهای آمریکا و برخی سینماهای دیگر در سراسر جهان پایین کشیده شد اما فقط هفت سال طول کشید تا تغییری اساسی در رویکرد نظارتی متولیان سینمای آمریکا ایجاد شود و به این فیلم اجازه اکران بدهند. به این ترتیب اولین قدم انحرافی در عالم فیلم و صنعت سینما برداشته شد و هر روز تابوی دیگری زیر پا گذاشته شد تا آن که صنعت پورن در سینمای غرب پا به عرصه وجود گذاشت.

سینمای ایران قبل از انقلاب اسلامی نیز مسیری مشابه آنچه در غرب اتفاق افتاد را پیمود. در ابتدای مسیر صنعت سینما در ایران، جامعه به شدت در مقابل هر آنچه که در تضاد با سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی بود، می‌ایستاد و در مقابلش مقاومت می‌کرد. این مسأله به آن حد بود که «اسماعیل کوشان» که یکی از فعالان عرصه سینمای آن زمان به حساب می‌آمد برای دوبله فیلم دختر فراری که محصول سینمای فرانسه بود، نتوانست هیچ بانوی ایرانی را برای گویندگی نقش‌های زن فیلم پیدا کند با اینکه برای این کار نه چهره و نه هویت شخص گوینده مشخص نمی‌شد. اما به مرور زمان و با حمایت‌های گسترده سلطنت پهلوی، جریان تابوشکنی که در سینمای جهان آغاز شده بود به ایران هم راه پیدا می‌کند و کم‌کم سینما از فرهنگ و باورهای جامعه ایرانی فاصله می‌گیرد و کار به جایی می‌رسد در فیلمی چون حاجی اقا آکتور سینما، اعتقادات دینی و ملی ایرانیان به سخره گرفته می‌شود.

فیلم دختر لر به عنوان نخستین فیلم ناطق ایران اولین گام تابوشکنی را برمی‌دارد و رقص یک زن ایرانی را به نمایش می‌گذارد و پروژه تابوشکنی در این کلید می‌خورد و این تابوشکنی‌ها تا آنجا ادامه می‌یابد که در دهه‌های 1340 و 1350 صحنه‌های غیر اخلاقی بر پرده تمام سینما‌ها نقش بست.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سینما به جایگاه اصلی خود بازگشت و توانست با فرهنگ جامعه ایرانی ارتباط برقرار سازد. تا سال‌ها دیگر خبر از تابوشکنی‌ها در این عرصه نبود و تا اوایل دهه 1370 بیشتر فیلم‌ها با مضامین اخلاقی و عرفانی یا روایت رشادت‌های جوانان در میدان نبرد ساخته می‌شد و هیچ خبری از تقابل مستقیم با فرهنگ و اعتقادات مردم ایران نبود. اما متأسفانه اندکی بعد باز هم سینمای ایران چشمش به جانب غرب متمایل شد و به دنبال جذابیت‌های آن به راه افتاد و همین باعث شد بار دیگر دُمل چرکین تابوشکنی و زیر پا گذاشتن هنجارهای مذهبی و اجتماعی سر باز کند و فضای سینمای ایران را آلوده سازد. آن هم سینمایی که می‌تواند با آثاری فاخر تأثیرات جهانی را رقم بزند. البته این بدین معنا نیست که دست سینمای ایران در این زمینه به طور کل خالی باشد، آثار فاخری چون «ملک سلیمان» شهریار بحرانی، «محمدرسول‌الله» مجید مجیدی و «یتیم‌خانه» ابوالقاسم طالبی، «به وقت شام» ابراهیم حاتمی‌کیا نمونه آثاری هستند که هم در عرصه روایت داستان و هم در عصر تکنیک فیلم‌سازی حرف‌ها برای گفتن دارند اما سطح توقع از سینمای ایران خیلی بیشتر از این حرف‌هاست. اینکه در این سینما آثاری بی‌محتوا و ضد ارزشی چون «نهنگ عنبر2»، «خالتور»، «طبقه حساس»، «خوب بد جلف»، «اکسیدان» و نظایر آن‌ها ساخته شود یا اینکه یک فیلم از سینمای ایران در جشنواره برلین نامزد بخش همجنسگرایانه شود! قابل پذیرش نیست و در این باب باید مسئولین متولی عرصه فرهنگ پاسخگوی جامعه باشند. مسئولین باید بگویند چرا فضای فیلم‌سازی اینقدر لجام گسیخته است که خانواده‌ها نمی‌توانند با خیال راحت در کنار فرزندان‌شان در سالن سینما به تماشای یک فیلم بنشینند؟!

سینما، هنر برتر

هنر سینما جایگاه ویژه‌ای در جامعه دارد و یکی از مهم‌ترین هنرهاست. رهبر انقلاب در این باره فرموده‌اند:« هنر سینما بلاشک یک هنر برتر است؛ یک روایتگر کاملا مسلط ـ که هیچ روایتگری تاکنون در بین این شیوه‌های هنرى روایت یک واقعیت و یک حقیقت، تا امروز به این کارآمدی نیامده ـ و یک هنر پیچیده و پیشرفته و متعالی.» این هنر کارکردهای مختلفی هم در سطح جامعه و در بعد جهانی دارد. جامعه‌پذیری کودکان، فرهنگ‌سازی، ترویج سبک زندگی، نمایش مشکلات اجتماعی و ارائه راه‌حل برای آن و بسیاری از موارد دیگر از جمله کارکردهای سینما در یک جامعه است که می‌شود به کمک ابزار سینما و با شیوه‌ای بسیار هنرمندانه به آن‌ها پرداخت. از سوی دیگر سینمای هر کشوری مثل آینه‌ای می‌ماند که می‌توان در آن فرهنگ، تاریخ، اعتقادات یک کشور را به نظاره نشست و به جهانیان معرفی کرد. آنقدر این ابزار کاربرد دارد و می‌تواند اثر گذار باشد که رهبر انقلاب «کلید پیشرفت کشور» را در دستان سینماگران می‌‌دانند: «من می‌گویم الان کلید دست شما (سینماگران) ست. من شأن سینما را این می‌دانم. من می‌گویم امروز کلیدِ پیشرفت این کشور، به میزان زیادی دست شماست.»

با توجه به این اهمیت فوق‌العاده باید نگاه کرد و دید ما در عرصه هنر سینما در کجای جهان ایستاده‌ایم؟! آیا توانسته‌ایم آنطور که باید و شاید در جهان حرفی برای گفتن داشته باشیم و فرهنگ، باورها و اعتقادات متعالی اسلامی و ارزش‌های انقلابی خود را در قالب تصویر و با جذابیت‌های امروزی به جهان عرضه کنیم؟! مسئولین و متولیان عرصه فرهنگ باید پاسخگو باشند در حالیکه سال‌هاست رهبر معظم انقلاب از خطرهایی همچون «تهاجم فرهنگی»، «شبیخون فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی»، «استحاله فرهنگی»، «تسلط فرهنگی»، «تهدید نرم» و «جنگ نرم» سخن به میان می‌آورند آن‌ها از ابزار کارآمد سینما برای مقابله با این خطرات چه بهره‌ای برده‌اند؟! باید دید در زمانیکه هالیوود غول سینمایی غرب، با ساخت انواع فیلم‌های سینمایی انحرافات مذهبی و سکولاریزم را کلید می‌زند و تفکرات سیاسی و اجتماعی غلط خود را به خورد جوامع می‌دهد و حتی برای اتفاقاتی که قرار است چند سال آینده به دست خودش در دنیا رقم بخورد مانند فاجعه 11 سپتامبر در پروژه‌های سینمایی‌اش زمینه‌چینی می‌کند، ما برای انتشار و معرفی هنرمندانه باورها و ارزش‌هایی که درستی‌اش به اثبات رسیده است چه کردیم؟!

بی‌شک سینمای ایران شایسته جایگاهی به مراتب بالاتر از آن چیزی است که امروز در آن قرار گرفته است فقط باید مدیرانی کارآمد و و هنرمندانی دغدغه‌مند که دل در گروی باورها و ارزش‌های اسلامی و انقلابی دارند آستین همت بالا زده و دست به کار بشوند و سینمای ایران را در جهان سربلند کنند. به امید آن روز.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: