محسن محمدی
محسن محمدی: صداوسیما سازمان عریض و طویلی است؛ وسعت دارد، دستکم در مقیاس متر و هکتار. همه نیروهای پرتعدادش هم به برنامهساز و تهیهکننده و مجری و دستاندکاران فنی خلاصه نمیشود؛ بهطور قطع هستند کسانی که سیاستهای پخش تولیدات را تنظیم و تبیین میکنند. رسانهای که عنوان ملی را با خود یدک میکشد و الحق و الانصاف همچنان فراگیرترین است، باید نبض جامعه را در دست داشته باشد و بر مبنای آن، برنامه تولید کند و روی آنتن بفرستد. برای مثال، اگر جامعه ملتهب است، بر روی آرامسازی و اطمینانبخشی افکار عمومی تمرکز کند و اندکی از بار استرس و نگرانیهای مخاطبان خود را بکاهد، یا اگر یاس حکمفرماست امید به آینده را در جامعه تزریق کند؛ همچنان که میتواند هیجانات کاذب را کنترل و تلطیف کند یا بر موجسواری و شانتاژ معاندان و بدخواهان خط بطلان بکشد. اصولا یکی از کارها و رسالتهای رسانه همین موارد ذکر شده است.
این روزها مشکلات اقتصادی موجب نگراني مردم شده و دخل و خرج برخی از افراد با یکدیگر نمیخواند. در چنین شرایطی، بر رسانه ملی است که به نوبه خویش و در حد توان، از این حجم التهاب بکاهد و با آثار به خصوص نمایشی خود، فضا را تلطیف کند تا مخاطبان لااقل در ساعاتی که در خانه هستند و پای گیرندههای خود، خستگیشان را درکنند. تصور کنید، نمایش یک مجموعه طنز جذاب و استخواندار در چنین شبهایی چقدر میتواند حال خوشی را برای بینندگان به ارمغان بیاورد و از التهابات روزانهشان بکاهد.
با چنین پیش فرضی و با مداقه بر سریالهایی که این شبها روی آنتن شبکههای سیماست، به جرأت میتوان ادعا کرد که تلویزیون از زمانه عقب است و همچنان ساز خود را کوک میکند. بینندهای که در طول روز با مناسبات زندگی و الزامات معیشت دست و پنجه نرم کرده، شب هنگام و در موسم پخش سریال «پدر» باید به تماشای لحظات جانگداز کوچ ناباورانه حامد بنشیند، شاهد نالههای جانسوز مادرش و لرزیدن شانههای مردانه پدرش باشد، و بر خروار خروار مصائب ویرانشده بر سر لیلا نظاره کند، و غمخوار همه باشد و همدردی هم بکند، لابد. یا در مجموعه «دلدادگان» شاهد احوالات یک دختر با مشکلات روحی حاد باشد که قرار است یک مثلث عشقی و حواشی آن را حول خود شکل دهد. به راستی آیا این سریالها مناسب پخش در چنین شبهایی است؟ چقدر جای خالی یک مجموعه کمدی در این شبها محسوس است. حتی تکرار چندباره سریهای سریال «پایتخت» هم برای این شبها مناسبتر به نظر میرسد تا ملودرامهایی به شدت تلخ و سیاه و مالامال از خیانت و پشت پا زدن و مثلث عشقی بیمنطق و مردن و سوختن و متلاشی شدن و نپذیرفتن نوزاد چند روزه و سوز و گدازهای یک مادر و پدر و خواهر داغدار. همین است که این شبها بسیاری از بینندگان تلویزیون ترجیح میدهند تکرار سریال نه چندان خوب مهران مدیری «نقطهچین» را از آی فیلم ببینند تا مجموعههای دیگر شبکهها را.
تلویزیون در مقام رسانهای که متعلق به مردم است و برای آنها آثار نمایشی تولید و پخش میکند باید با نیازهای روز جامعه منطبق باشد و در بزنگاههای تاریخی، نقش و رسالت خود را به خوبی ایفا نماید. مردم این شبها به دنبال آسایش و آرامش هستند تا مرارتها و مشقات روز خود برآمده از عسرتهای اقتصادی را به دست فراموشی بسپارند، دستکم برای ساعتی.
مصداق ضربالمثلی که میگوید ماهی را هر زمان از آب بگیری تازه است، باید متذکر شد که هنوز هم دیر نیست و میتوان جبران مافات کرد. نقش رسانه ملی در تلطیف اوضاع عمومی جامعه انکارناپذیر است، به شرطی که همگام با تحولات جامعه قدم بردارد و از مقتضیات زمانه عقب نماند.