کد خبر: ۲۴۸۹
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۹
پپ
عشق و کنار آمدن با انواع شکست عشقی
صفحه نخست » مشاوره

یاسمین رضوی

عشق از آن مباحثی است که عمر خیلی طولانی‌ای دارد. آدم‌های زیادی در موردش تحقیق کرده و حرف زده‌اند. از فیلسوف و روان‌شناس گرفته تا پزشک و جامعه‌شناس. هنرمند جماعت هم که نانش توی روغن عشق و عاشقی و صد البته شکست عشقی و فراغ و جدایی، سرخ می‌شود. با این همه به قول اریک فروم هیچ‌کسی گمان نمی‌کند که حول «مسئله عشق» چیزی برای یادگیری، آموش و مهارت وجود داشته باشد. همه فکر می‌کنند مشکل فقط با حضور یک معشوق حل می‌شود، بقیه‌اش هم در یَد توانای شانس و اقبال است. در مورد شکست عشقی هم نظر عمومی همین است؛ شکست عشقی هم مثل هر اتفاق دیگر، در مسیر زندگی، راه خودش را پیدا می‌کند، زمان از روی سرش می‌گذرد و حالش خوب می‌شود و لازم نیست ما کار چندانی انجام دهیم، تلاشی بکنیم یا چیزی برای بهبود حال خودمان یاد بگیریم.

چرا باید درباره شکست عاطفی بخوانیم؟

به هر حال همه این روزها می‌دانند که مسائل عاطفی از هر نوعی که باشد، علاوه بر روح، جسم را هم دستخوش عدم ثبات و مشکلات سلامتی می‌کند. علم هم تجارب عاطفی انسان را در این مورد حمایت کرده و می‌گوید:

اولین واکنش غریزی انسان به شکست عاطفی «جنگ یا گریز» است. تصور کنید که یک حیوان وحشی به کسی حمله‌ور شود، بدن برای نجات خود در حالت جنگ یا گریز قرار می‌گیرد. برای بدن تفاوتی ندارد این محرک تنش‌زا ناشی از دلشکستگی است یا حمله یک شیر درنده. بدن به هر دوی آن‌ها به یک شکل واکنش نشان می‌دهد و این واکنش به شکل سستی یا لرزش بدن، تمرکز پایین و افکار سرزده رخ می‌دهد.

دوم این‌که فرد در خواب و اشتهایش دچار تغییر می‌شود.

افرادی هستند که اضطراب، نگرانی و ناراحتی آن‌ها را به پرخوری عصبی می‌کشاند و عده‌ای دچار کم‌اشتهایی می‌شوند اما هر دو دسته در بیشتر اوقات دچار اختلال خواب می‌شوند. علتش هم هورمون‌ها هستند؛ تولید هورمون کورتیزول (هورمون استرس) گردش خون در دستگاه گوارش را مختل می‌کند و این مسأله باعث کند شدن دستگاه گوارش و ایجاد بیماری‌هایی مثل سندروم روده تحریک‌پذیر می‌شود.

تحقیقات گسترده‌ای در سال 2011 انجام شده که نشان می‌دهد، احساس دلتنگی شدید پس از جدایی و شکست عاطفی را مغز، هوس تلقی می‌کند. جالب آن‌که در این حالت همان بخش‌هایی از مغز تحریک می‌شوند که معتادان به کوکائین در زمان ترک اعتیاد تحریک آن‌ها را تجربه می‌کنند. چون به کسی که تمام فکر و ذکرتان مشغول کرده دسترسی ندارید، سیستم پاداش مغز که فعال شده، پاسخ درخوری دریافت نمی‌کند، بنابراین ممکن است مدام هوس خوردنی‌ها و یا چیزهای متفاوت داشته باشید.

اتفاق بعدی، ضعف سیستم ایمنی بدن است. عجیب نیست که ویروس‌ها سریع‌تر کارشان را در بدن آدم‌ها شکست خورده پیش می‌برند.

فشار خون بالا می‌رود چون هورمون استرس و کورتیزول که در موقعیت اضطراب‌آور تولید می‌شود، بالا رفته است.

زن‌ها معتقدند در دو زمان زیباتر از همیشه هستند، وقتی پولدارند و وقتی عاشق‌اند. جالب است بدانید که این مسئله هم تأیید شده است و زیر سر همان هورمون‌ها است. شکست عشقی، پوست را هم بیمار و خراب می‌کند.

و اما قلب، واقعا قلب شکسته می‌شود. اسمش هم «سندروم قلب شکسته» است. این سندروم که پس از مشکلات عاطفی رخ می‌دهد، می‌تواند منجر به بروز مشکلات قلبی عروقی و نارسایی عضله قلب شود. در این حالت بخشی از قلب منبسط شده و به خوبی خون را پمپاژ نمی‌کند. معلوم است که آمارها می‌گویند زنان بیش از مردان دچار سندروم قلب شکسته می‌شوند.

با توجه به تمام اثراتی که شکست‌های عاطفی علاوه بر روح، بر روی جسم ما می‌گذارند، ضروری است که بدانیم چطور زودتر و بهتر از پس ناراحتی و غم ناشی از شکست در مسائل عاطفی برآییم. به هر حال این عمر و لحظات ما هستند که نباید درباره‌شان بی‌تفاوت باشیم.

واژه «عشق» و «شکست عشقی» آن‌قدر دستمالی شده‌اند که دیگر مثل سابق گویای مفهوم واقعی خود نیستند. اما باید تأکید کنم که الزاما با عنوان «شکست عشقی» نباید دختران نوجوان و پسران بی‌تجربه‌ توی ذهنتان بیایند، عشق، مسئله‌ تمام بشریت در تمام دوران‌ها و با هر سن و سالی بوده است و جدایی اتفاقی است که در پس هر عشقی ممکن است رخ دهد.

در ادامه به راهکارهایی ساده برای گذر از روزهای تلخ غم و افسردگی می‌پردازیم:

کسی که دچار شکست عاطفی است دارای دو حس قوی می‌شود؛ خشم و ناامیدی. این احساسات تعادل روحی فرد را به هم می‌زنند و فرد شکست خورده دائم تحت فشار این دو، احساس ناتوانی می‌کند. چون این دو حس دارای فشار روحی برای فرد هستند، ناخودآگاه برای رهایی از آن‌ها پای «مکانیسم‌های دفاعی» وسط می‌آید. «مکانیسم‌های دفاعی» مجموعه رفتارهای ناخودآگاهی هستند که افراد در اتفاقات اضطراب‌آور از خود بروز می‌دهند تا کمتر دچار آسیب شوند. یکی از این مکانیسم‌های دفاعی که در میان آن‌هایی که دچار شکست عاطفی شده‌اند خیلی شایع است، مکانیسم انکار است. یعنی فرد برای مقابله با خشم و ناامیدی که دچارش شده، دست به انکار کل ماجرا می‌زند. حاضر به پذیرش واقعیت نیست و حتی باور نمی‌کند که همه چیز تمام شده. انکار زمینه‌ای می‌شود که روند بهبودی دائم به تأخیر بیفتد. بنابراین مهم است که فرد بداند در این موقعیت دچار «انکار» شده است و بهتر است هرچه زودتر واقعیت را بپذیرد و با آن کنار بیاید. پذیرش، قدم بزرگی در مسیر بهبود است.

بعد از «انکار» می‌رسیم به «سرزنش» یعنی فرد شکست‌خورده حالا که همه چیز را پذیرفته و قبول کرده است که عشقی بوده و شکستی هم در پی‌اش آمده، مدام در حال سرزنش کردن خودش است که: «اصلا من چرا عاشق این آدم شدم» «چرا چشم و گوشم را باز نکردم» «چرا با این آدم ازدواج کردم» «چرا فلان حرف را زدم» «چرا فلان جا فلان رفتار از من سر زد» و...

این‌که به شما بگوییم دست از سرزنش کردن خودتان بردارید، کمی همدلی بین‌مان را از بین می‌برد، همه‌ ما می‌دانیم که سرزنش کردن بخشی از پروسه‌ شکست عاطفی است و رخ می‌دهد و نمی‌توان با یک جمله از آن رها شد. اما می‌توانیم به شما این آگاهی را بدهیم تا بدانید که این حالتان هم طبیعی است و شما در سرزنش خودتان تنها نیستید، میلیون‌ها انسان عاشق دیگر مانند شما، این مراحل را طی می‌کنند. همین آگاهی و دانش نسبت به مسئله، به شما کمک می‌کند که زودتر از پس این مرحله برآیید. چون می‌دانید برای مقابله با این حس بد، باید بیشتر به خودتان برسید و احترام بگذارید. سعی کنید خودتان را درک کنید و با خودتان مهربان باشید.

انکار و سرزنش را که رد کنید، کمی احساسات منفی فروکش می‌کند، حالا می‌توانید مسئولیت‌ها را بپذیرید. هر فردی که دچار شکست عشقی‌ است بالأخره باید دو مسئولیت را بپذیرد. اول این‌که خود او هم یک سر این اتفاق بوده و تصمیم و رفتارهایی از جانب او صادر شده که باید مسئولیتش را بپذیرد و همه چیز را به گردن دیگری نیندازد. دوم: مسئولیت برآمدن از پس شکست و رو به راه شدن است. هیچ‌کسی به اندازه خودتان نمی‌تواند درکتان کند و نمی‌تواند برای بهبود کمکتان کند.

4ـ استفاده از نظر آدم‌های متخصص و با تجربه همیشه خوب است. یک مشاور متخصص پیدا کنید و با او صحبت کنید، از حال و روزتان برایش بگویید، سیر ماجرا را تعریف کنید. حواستان باشد که چه کسی را به عنوان مشاور انتخاب می‌کنید و او را محرم خود قرار می‌دهید. در این صورت شما در فضای امن مشاوره می‌توانید حرف‌هایی را بزنید که شاید در جمع‌های دیگر و با هیچ‌کسی دیگر نتوانید مطرح کنید. در خلال همین گفتگوها ابعاد تاریک‌ ماجرا برایتان روشن می‌شود، کمی سبک می‌شوید و با هدایت‌هایی که مشاور انجام می‌دهد، می‌توانید درک بهتری از مسائل پیدا کنید.

تعطیل کردن کار و زندگی مسلما دردی را دوا نمی‌کند. حق دارید که چند روزی دست و دل درس خواندن، کار کردن و معاشرت نداشته باشید، اما اگر این روال را ادامه دهید اصلا به سودتان نیست. بهتر است هر چه زودتر زندگی را از سر بگیرید و ذهنتان را درگیر دیگر امورات جاری بکنید. به هر حال زندگی ادامه دارد.

6ـ قبول داریم که شکست عشقی حال آدم را خیلی بد می‌کند؛ اما نمی‌توان تا ابد بد ماند. برای خوب شدن بهتر است به تغذیه و خوابتان نظم بدهید. سراغ غذاهای ناسالم و فست و فودها نروید که خود به خود شما را افسرده‌تر می‌کنند، شب بیداری نکشید و بیش از حد هم در رختخواب نمانید.

7ـ هر چالشی که در زندگی انسان رخ می‌دهد فرصتی است برای رسیدن به خودشناسی. شکست عشقی هم یکی از این چالش‌های بسیار مستعد برای خودشناسی است. شما با احساسات و رفتارها و فکرهای جدید در خودتان روبرو هستید، یک جور مقابله چهره به چهره با خودتان، این فرصت بسیار خوبی برای شناسایی است.

ادامه دارد...

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: